مسلک علمی آقا جمال خوانساری

شیوه علمی آقا جمال خوانساری در حوزه حکمت و علوم عقلی جمع بین عقل و نقل و سازش حکمت و فلسفه با شریعت است.
سه‌شنبه، 19 فروردين 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مسلک علمی آقا جمال خوانساری
 مسلک علمی آقا جمال خوانساری

 

نویسنده: ابوالفضل سلطان محمّدی




 

شیوه علمی آقا جمال خوانساری در حوزه حکمت و علوم عقلی جمع بین عقل و نقل و سازش حکمت و فلسفه با شریعت است.
خوانساری انتقاد و مذمّت برخی از عالمان معاصرش از حکمت و فلسفه را که در زمان وی شایع بوده، ناشی از تضاد و تناقض ظاهری بعضی از اصول فلسفی با اصول اعتقادی می داند و بر این باور است که علم حکمت نه تنها نافع، بلکه برای حل شبهه هایی که باعث گمراهی مردم می گردد ضروری است. او می نویسد:
بسیاری از مسائل حکمت به هیچ وجه مخالف با شرع نیست، بلکه اثبات وجود حق تعالی و علم و قدرت، و بسیاری از عقاید دینیّه و مقاصد یقینیّه مبتنی بر آنها است.(1)
وی در رفع تناقض و حل تضاد بین عقل و شرع راه حل هایی را پیشنهاد می کند، از جمله این که:
الف) هرگاه دلایل شرعیّه برخلاف دلیل عقلی [قطعی] باشد ناگزیر باید دلایل شرعیّه را تأویل کرد، «زیرا طرح دلایل عقلی به اتفاق همه علما، بلکه همه عقلا معقول نیست و گرنه شرع را نیز نمی توان اثبات کرد».
ب) هرگاه برخی از مسائل فلسفی، مخالفِ آموزه های شرع باشد، طرح یاد شده و به حکم شرعی اخذ می شود، مانند مسئله حدوث و قِدَم عالم که باید بر اساس ادله شرعی به حدوث عالم قایل شد، چرا که ادله عقلی قِدَم عالم تمام نیست. البته وی تصدّی امور مزبور یعنی تبیین احکام عقلی و فلسفی را برای کسی مجاز می داند که در علوم حکمت ممارست نموده و در علوم شرعی نیز مهارت داشته باشد تا بتواند با جمع بین عقل و نقل داوری کرده و حق را استنباط کند.(2)
از دیدگاه او، حکم عقل تا جایی کاربرد دارد و قابل اعتماد است که استقلال داشته باشد و در موضوعاتی که استقلال ندارد باید مؤیَّد به شرع باشد و به تنهایی نمی تواند حکم کند. به باور خوانساری اختلاف و نزاع فلاسفه در اکثر مسائل عقلی حکایت از آن دارد که اگر این مسائل پشتوانه شرعی نداشته باشد بی فایده خواهد بود.(3)
هم چنین وی دریافت عقل را درباره حسن و قبح اشیا محدود می داند و در غیر عدل و ظلم و صدق و کذب و نظایر آن معتقد است عقل انسان و فهم بشری، قاصر از درک حسن و قبح اشیا است، زیرا:
ادراک آنها آن چنان که هست «مشکل» یا «محال» است و به سبب آن به حُسن بسیاری از اوامر شرایع و ادیان حقّه و قبح منهیّات پی نتواند برد و در نهایت اجمالاً یقین دارد که هر چه در یکی از شرایع حقّه امر به آن شده است؛ البته در آن وقت حُسنی داشته که شارع بر آن مطلّع بوده و به سبب آن به آن ترغیب فرموده و هر چه نهی از آن شده، یقین به قبح داشته که بر آن آگاه بوده و به آن علت از آن ترهیب نموده است.(4)
همان طوری که قبلاً اشاره شد، خوانساری با این که عالم به حکمت بوده، با تأسف تمام پژوهش های علمی- فلسفی او معطوف به حکمت نظری بوده است و همه حواشی و رسائل فلسفی ایشان اختصاص به این بخش از حکمت دارد و در حکمت عملی که علم سیاست، تدبیر مُدُن و اخلاق نظری از مباحث عمده آن است، وارد نگردیده و اثری فلسفی به شیوه متقدمین از فلاسفه، در این زمینه از خود بر جای نگذاشته است.
خوانساری در شیوه فقاهت با اعتماد بر اصول عقلی در استنباط احکام شرعی، در عصر سیطره اخباریان بر حوزه های علمی شیعی، از حامیان فقه استدلالی بوده و اثر مشهور او در این باره، حاشیه شرح لمعه از آثار ارزشمند متأخران در فقه استدلالی است. نقل و نقد اقوال، فقه الحدیث و استفاده از مباحث و قواعد اصول فقه در استنباط احکام از ویژگی های این اثر است. او بالاخره در ارزیابی علوم، علمی را سودمند می داند که بدان عمل شود؛ از این رو در نگاهش نافع ترین علوم، علم فقه و حکمت عملی است و سایر علوم، مانند علم کلام و حکمت نظری از آن جهت که باعث آگاهی به احوال مبدأ و معاد و عمل به آنچه موجب سعادت می گردد مطلوب است.(5)

پی نوشت ها :

1- شرح غررالحکم، ج1، ص77.
2- همان، ص77- 78.
3- همان، ج2، ص138.
4- رسائل «رساله احادیث طینت» ص502: همانطوری که می دانیم عصر خوانساری عصر سیطره اخباریان بر حوزه های علمی شیعه بوده است. حوزه اصفهان در عصر صفوی، یکی از حوزه های برخورد اندیشه نقل گرایی با اندیشه خردگرایی بوده است. مهم ترین ویژگی مکتب اخباری برخورد با استقلال عقل و عدم اعتماد بر ادراک های عقلی و فلسفی بوده است. برخی از فقهای اخباری این تعارض ها را با رد و تکفیر فلاسفه به اوج خود رساندند. در این میان بخشی از فعالیت های علمی و فلسفی آقا جمال خوانساری و پدرش در مورد حل تناقض های فلسفه با شریعت و نزدیک ساختن حوزه معرفتی این دو اندیشه به یکدیگر بوده است. در این نوشتار این مطلب مکرر یادآوری شده که با وجود غوررسیِ جمال خوانساری در مباحث عقلی، آثار فلسفیِ او از مباحث سیاسی خالی است، زیرا عمده فعالیت های فلسفی وی در جهت تبیین جهان بینی توحیدی و هستی شناسی و مباحث «عقل نظری» بوده و از ورود به مباحث حکمت عملی شاید به خاطر وضوح آن خودداری کرده است.
5- شرح غررالحکم، ج2، ص386.

منبع مقاله :
سلطان محمّدی؛ ابوالفضل، (1342)، اندیشه سیاسی محمّد خوانساری، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط