اوصاف ناپسند حاکم اسلامی از دیدگاه آقا جمال خوانساری

ویژگی های ناپسند یک رهبر

متأثر بودن عملکرد حاکمان از اوصاف نفسانی شان، سبب گردیده تا در منابع دینی اهتمام بیشتری به آن داده شود و به همان اندازه که از اوصاف نیک حاکم یاد شده، از اوصاف ناپسند حاکم و پی آمدهای آن نیز سخن به میان آمده است. از میان
چهارشنبه، 20 فروردين 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ویژگی های ناپسند یک رهبر
 ویژگی های ناپسند یک رهبر

 

نویسنده: ابوالفضل سلطان محمّدی




 

 اوصاف ناپسند حاکم اسلامی از دیدگاه آقا جمال خوانساری

متأثر بودن عملکرد حاکمان از اوصاف نفسانی شان، سبب گردیده تا در منابع دینی اهتمام بیشتری به آن داده شود و به همان اندازه که از اوصاف نیک حاکم یاد شده، از اوصاف ناپسند حاکم و پی آمدهای آن نیز سخن به میان آمده است. از میان صفات رذیله ای که مورد مذمّت واقع شده و آثار منفی که در جامعه بر جای می گذارد، موارد ذیل جلب توجه می کند در ذکر این موارد از شرح و تفصیل خوانساری- که بیشتر جنبه پند و اندرز و موعظه و توصیه به حاکمان «پادشاهان» دارد- کمتر استفاده می کنیم.

1. تکبر

از نشانه های کم خردی حاکم، تکبرورزی او است: «من اختال فی ولایه أبان عن حماقته».(1)
از آثار تکبّر حاکمان با مردم این است که در هنگام عزل از حکومت باعث خواری و ذلّت آنان می گردد: «التکبر فی الولایه ذلّ فی العزل» (2) و «من تکبّر فی ولایته کثر عند عزله ذلّتُه؛ (3) هر حاکمی که در امارت خود تکبر ورزد هنگام عزل و برکناری اش خوارتر می شود».
غرض این است که حکام باید رعایت این معنا را بکنند و در زمان حکومت تکبر نکنند، تا از خواری در معزولی ایمن باشند (4) و به اعتبار این که تکبر از صفات ذمیمه است و دلیل خسّت نفس و دنائت آن می باشد، پس هر گاه حاکمی تکبر کند، خود را از آن راه کوچک کرده و از مرتبه بزرگی، که مقتضای سلطنت است، ساقط می شود: «من تکبّر فی سلطانه صغّره؛ (5) حاکمی که در سلطنت خود تکبر ورزد خود (یا مقامش) را کوچک شمرده است».

2. هواپرستی

«شرّ الأمراء من کان الهوی علیه امیراً؛ (6) بدترین امیران کسی است که هوا و هوس بر او فرمانروا باشد و او در فرمان آنها باشد».

3. استبداد به رأی

از ملزومات قدرت، استبداد به رأی است؛ به گونه ای که حاکمان مستبد کارها را براساس رأی خود انجام می دهند. این خصلت در حاکمان مذمّت شده و در قبال آن به ایشان توصیه شده که در امور مهم با دانایان مشورت کنند، تا از پی آمدهای استقلال به رأی ایمن گردند: «من مَلِکَ استأثر».(7)

4. آزمندی

حرص و آزمندی، فرمانروایان را خوار می گرداند: «الطمعُ یُذلُّ الأمیر».(8)
رئیس و مهتر واقعی کسی است که طمع ها او را فریب ندهد: «السیّد من لا تغرّه المطامع». (9)

5. جهل و کم خردی

سلطنت جاهل عیب ها و کاستی های حکومت او را آشکار می سازد، زیرا اکثر کارهای او بر وفق حکم عقل نباشد مراد از جهل در این حدیث جهل در مقابل عقل است، نه جهل در مقابل علم: «سلطان الجاهل یبدی معایبه».(10)

6. خشم و روحیّه انتقام گیری

پادشاهان و صاحبان قدرت توصیه شده اند که در هنگام خشم، بیشتر از دیگران بر خود مسلط باشند؛ تا این که دچار معصیت ظلم نگردند، زیرا شیطان هرگاه پادشاه را بر کسی خشمناک ببیند، بر او مسلط شود و به اندک وسوسه ای او را بر ظلم و تعدّی وا دارد: «إذا اشتاط السلطان تسلّط الشیطان؛ (11) هرگاه سفّاک گردد پادشاه، تسلّط یابد بر او شیطان».

7. مکر و حیله

«السیّد من لا یصانع و لا یخادع؛ (12) مهتر و بزرگ، کسی است که ظاهرسازی نکند ومردم را فریب ندهد».

پی نوشت ها :

1- شرح غررالحکم، ج5، ص355.
2- همان، ج1، ص248.
3- همان، ج5، ص354- 355.
4- همان، ج3، ص316.
5- همان، ج5، ص156.
6- همان، ج4، ص167.
7- همان، ج5، ص141.
8- همان، ج1، ص273.
9- همان، ج2، ص137- 138.
10- همان، ج4، ص133.
11- همان، ج3، ص121- 122.
12- همان، ج2، ص137- 138.

منبع مقاله :
سلطان محمّدی؛ ابوالفضل، (1342)، اندیشه سیاسی محمّد خوانساری، قم: مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.