اهداف تعلیم و تربیت اسلامی (3)

جانبداری آگاهانه و عمومی از باورها، ارزش ها و سنن اصیل اسلامی و افتخار به مفاخر اسلامی و بزرگان دین و در رأس آنها پیشوایان معصوم علیهم السلام به عنوان برترین اسوه های انسانی
شنبه، 30 فروردين 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اهداف تعلیم و تربیت اسلامی (3)
اهداف تعلیم و تربیت اسلامی (3)

 

نویسنده: گروه نویسندگان




 

ج) اهداف رفتاری

جانبداری آگاهانه و عمومی از باورها، ارزش ها و سنن اصیل اسلامی و افتخار به مفاخر اسلامی و بزرگان دین و در رأس آنها پیشوایان معصوم علیهم السلام به عنوان برترین اسوه های انسانی

عن الصادق (ع): ثَلاثٌ هُنَّ فَخرُ المومنِ و زینُهُ فی الدنیا و الآخرَه: الصّلاهُ فی آخر اللَیل، و یَأسُهُ مِمّا فی أیدِی الناس وَ وِلایَتُهُ الإمامَ مِن آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آلِه ...: (1) سه چیز مایه ی افتخار مؤمن و زینت او در دنیا و آخرت است: نماز در آخر شب، ناامیدی در آنچه در دست مردم است و ولایت امام از خاندان پیامبر اسلام (ص).

ارتقای سطح دانش و فرهنگ عمومی و فراگیر شدن باورها و ارزش های اسلامی در جامعه

التزام عملی به قوانین و مقررات اجتماعی اسلام

تبعیت نکردن از باورها، ارزش ها، بدعت ها و رسوم خرافی و مخالف با اسلام و مظاهر فرهنگی - اجتماعی بیگانه و مخالفت با آنها

قرآن کریم: وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى: (2) و در خانه هایتان قرار گیرید و مانند دوران جاهلیت نخستین، خود آرایی نکنید؛ قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لاَ تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ غَیْرَ الْحَقِّ وَ لاَ تَتَّبِعُوا أَهْوَاءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا کَثِیراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَوَاءِ السَّبِیلِ‌: (3) بگو ای اهل کتاب در دین خود به ناحق غلو نکنید و از پی خواهش های قومی که خود گمراه شدند و بسیاری را نیز گمراه کردند و از راه راست منحرف شدند نروید.
عن رسول الله (ص): إذا رَأیتُم صاحِبَ بِدعَهٍ فَاکفَهرُّوا فی وَجهِه: (4) هنگامی که بدعت گذاری را دیدید، در برابرش روی خود را در هم کشید؛ إذا رَأیتُم أهلَ الرَّیبِ و البِدَع مِن بَعدی فَأظهروُا البرءَهَ مِنهُم...: (5) هرگاه پس از من تردیدافکنان و بدعت گذاران را دیدید، برائت از آنها را آشکار کنید.
عن أمیر المؤمنین (ع): ... وَ اقتَدُوا بِهُدی نَبیِّکُم فَإنَّهُ أفضَلُ الهُدی و استَنَّوا بِسُنَّتِهِ فَإنَّها أهدَی السُّنَن ...: (6) و به راه هدایتی که پیامبرتان آورده اقتدا کنید که آن برترین هدایت است و به سنت و روش او عمل کنید که هدایت بارترین سنت هاست؛ و ما أحدِثَت بِدعَهٌ إلّا و تُرِکَ بها سُنَّهٌ فاتَّقوا البِدَعَ و الزَمُوا المَهیَع...: (7) و هیچ بدعتی پدیدار نشد مگر آن که با آن سنتی ترک شد، پس از بدعت ها بپرهیزید و با راه روشن همراه شوید؛ قَلَّ مَن تَشَبَّهَ بِقَومِ إلا أوشَکَ أن یَکونَ مِنهُم: (8) کمتر کسی است که خود را شبیه گروهی کند و به زودی یکی از آنها بشود.

اصلاح جامعه از طریق نظارت بر رفتار دیگران بدون تجسس نابه جا، ارشاد آنها با زبان و عمل و عمل به فریضه ی امر به معروف و نهی از منکر با رعایت مراتب شرعی آن

قرآن کریم: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَاراً... : (9) ای مؤمنان، خود و اهل خود را از آتش دوزخ حفظ کنید؛ ... وَ لا تَجَسَّسُوا ...: (10) و درباره ی عیوب دیگران جست و جو و تجسس نکنید؛ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ...: (11) و مردان و زنان مؤمن بر یکدیگر ولایت دارند، به معروف امر می کنند و از منکر باز می دارند.
عن أمیر المؤمنین (ع): مِن کَمالِ السَّعادَهِ السَّعیُ فی صَلاحِ الجُمهور: (12) تلاش برای صلاح جامعه از کمال سعادت است؛ غایَهُ الدینِ الامرُ بِالمعروفِ و النَهیُ عَنِ المُنکرِ و إقامَهُ الحُدود: (13) هدف دین امر به معروف و نهی از منکر و اجرای حدود الهی است.
عن الصادق (ع): لَمّا نُزِلَت « یا أیُّهَا الّذینَ آمَنُوا قُوا انفُسَکُم و اَهلیکُم ناراً» قالَ الناسُ: کَیفَ نَقی أنفُسَنا و أهلینا: قال: اعمَلُوا الخیرَ و ذکِّرُوا به أهلیکُم و أدِّبُوهُم علی طاعَهِ الله...:(14) وقتی آیه ی شریفه نازل شد، مردم پرسیدند چگونه خود و اهل خود را نگاه داریم؟ فرمودند: کار خیر انجام دهید و اهل خود را به خیر یادآوری کنید و آنها را بر اطاعت خداوند ادب کنید؛ لا تَطلُبُوا عَثَراتِ المُؤمنین، فَإنَّ مَن تَتَبَّعَ عَثَراتِ أخیه، تَتَبَّعَ الله عَثَراتِه، و مَن تَتَبَّعَ اللهُ عَثَراتِهِ یَفضَحُه و لَو فی جَوفِ بیتِه: (15) به دنبال لغزش های مؤمنان نباشید. کسی که لغزش های برادرش را دنبال کند، خداوند لغزش هایش را دنبال می کند و کسی که خدا لغزهایش را دنبال کند او را رسوا می کند، هرچند در میان خانه اش باشد؛ عَلَیکَ بِالنُصحِ للهِ فی خلقِه، فَلَن تلقاهُ بِعَمَلٍ أفضَلَ مِنه: (16) برای خدا، خلق خدا را نصیحت کن که خدا را با کاری بهتر از این ملاقات نخواهی کرد.
عن الباقر (ع): إنَّ الأمرَ بِالمعروفِ وَ النَّهیَ عَنِ المُنکَرِ سَبیلُ الأنبیاء و مهناجُ الصُّلَحاء، فریضَهٌ عَظیمَهُ بِها تُقامُ الفَرائِض و تَأمَنُ المَذاهِبِ و تَحُلُّ المَکاسِبُ و تُرَدُّ المَظالِمُ و تُعمَرُ الارضُ و یُنتَصَفُ مِن الأعداء و یستقیمُ الامرُ فأنکِروا بقلوبِکُم و الفِظوا بالسِنَتِکم و صُکّوابِها جباهَهُم و لا تَخافوا فی الله لَومَهَ لائِمٍ فَإنِ اتَّعَظوا و إلَی الحَقِّ رَجَعوا فلا سبیل علیهِم...: (17) امر به معروف و نهی از منکر راه پیامبران و روش شایستگان است، واجبی بزرگ است که همه ی واجبات به آن پابرجا و آیین ها به آن محفوظ و کسب ها به آن حلال ] یا برقرار[ است ، با آن از ستم ها جلوگیری می شود و زمین آباد می گردد و حقوق از دشمنان باز ستانده می شود و کارها به اعتدال و پایداری می رسند. پس ] کار آنها را[ با دل خود انکار کنید و با زبان خود بیان کنید و با این فریضه به پیشانی آنها بزنید و در راه خدا از ملازمت هیچ ملامت گری نترسید. پس چنانچه موعظه پذیرفتند و به سوی حق بازگشتند بر آنها تنگنایی نیست.

رعایت حق و عدالت اجتماعی، ستم ستیزی و ستم ناپذیری

قرآن کریم: ... وَ لاَ یَجْرِ مَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى...: (18) و دشمنی با گروهی، شما را بر آن ندارد که عدالت نورزید. عدالت پیشه کنید؛ عدالت به تقوا نزدیک تر است.
عن أمیر المؤمنین (ع): فی وَصیّته لِلحَسَنَین علیهما السلام: کونا لِلظّالِمِ خَصماً و للمظلومِ عَوناً: (19) دشمن ستمکار و یار ستم دیده باشید.
عن الصادق (ع): ثَلاثهٌ هُم أقرَبُ الخَلقِ إلَی الله عزَّ و جَلَّ یَومَ القیامه حَتی یفرَغَ مِنَ الحِساب: رَجُلٌ لَم تدعهُ قُدرهٌ فی حال غَصَبه الی أن یَحیفَ عَلی من تحتَ یَدِه،و رَجُلٌ مشی بینَ اثنینِ فَلَم یَمیل معَ أحَدهِما علی الآخرِ بشعیرَهٍ، و رجلٌ قال بِالحقِّ فی ما لهُ و علیه: (20) سه دسته در روز قیامت تا پایان حساب، از همه ی خلق به خداوند با عزت و جلال نزدیک ترند: کسی که قدرت، او را به ستم بر زیردست در حال خشم واندارد و کسی که ] در داوری[ میان دو نفر به نفع یکی و بر ضرر دیگری ذره ای قدم برندارد، و کسی که در آنچه به نفع یا ضرر اوست جز حق نگوید.
عن أمیر المؤمنین (ع): وَ اللهِ لَأن أبیتَ علی حَسَکِ السَّعدانِ مُسَهَّداً أو اُجَرَّ فی الأغلالِ مُصَفَّداً أحَبُّ إلیَّ مِن أن ألقَی الله و رسولهُ یوم القیامه ظالماً لِبعضِ العبادِ و غاصِباً لشیءٍ من الحُطام ...: (21) به خدا قسم، اگر شب ها را بر خارهای گزنده ی سعدان به صبح آورم و دست و پایم به غل و زنجیر کشیده شود، برایم خوشایندتر است تا این که روز قیامت خدا و رسولش را در حالی ملاقات کنم که به بنده ای از بندگان خدا ستم روا داشته و از حطام دنیا چیزی به ناحق برگرفته باشم.

انضباط اجتماعی، رعایت قوانین و مقررات، و پرهیز از قانون گریزی

پرهیز از نگاه اقتصادی به مقولات فرهنگی - اجتماعی

عن رسول الله (ص): وَیلٌ لأمَّتی من علماءِ السَّوء یَتَخِذونَ هذا العِلمَ تِجارَه یَبیعونَها مِن أمراءِ زَمانِهِم ربحاً لانفُسِهِم، لا اربحَ اللهُ تجارَتَهُم: (22) وای بر امت من از داشمندان بد، این علم را مایه تجارت قرار می دهند و آن را به حاکمان زمان خود می فروشند تا خود سود کنند. خداوند تجارتشان را سودبخش نگرداند.

احترام به دیگران - به ویژه والدین و کسانی که نسبت به فرد، حقوقی ویژه دارند - و رعایت حقوق آنها در محدوده ی مقررات و شریعت اسلامی

قرآن کریم: وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیراً: (23) و از روی رحمت، پر و بال تواضع در برابر پدر و مادر بگستران و بگو پروردگارا بر آنها رحمت فرست، چنان که مرا در کودکی تربیت کردند.
عن الصادق (ع) فی قول الله تعالی: « وَ احفِض لهما جَنَاحَ الذُّلِّ من الرحمهِ». و هو أن لا تملا عَینَیک مِنَ النَّظر إلیهِما و تَنظُرَ إلیهِما بِرَحمَه و رأفه و أن لا ترفَعَ صَوتَکَ فوق أصواتِهِما و لا یدک فوق أیدیهما و لا تتقدَّمَ قُدّامهُما: (24) درباره ی این آیه ی شریفه فرمودند: یعنی آن که
چشمانت را از نگاه به آنان پر نکنی و به آنها با رحمت و مهربانی بنگری و صدایت را بلندتر از صدای آنها نکنی و دستت را بالاتر از دست آنها نیاوری و جلوتر از آنها راه نروی.
عن رسول الله (ص): نَظَرُ الوَلَدِ إلی والدیه حُبَاً لَهُما عِبادَه: (25) نگاه محبت آمیز فرزند به پدر و مادر خود عبادت است؛ وَ قِّروا کِبارَکُم وَ ارحَموا صِغارَکُم: (26) بزرگان خود را تکریم کنید و به خردسالان ترحم و عطوفت نمایید.
عن الحسن العسگری (ع): أعرَفُ الناس بِحُقوقِ إخوانِهِ و أشَدُّهُم قَضاءً لَها أعظَمُهُم عِندَ اللهِ شأناً: (27) آن کس که حقوق برادرانش را بهتر بشناسد و بیشتر به جا آورد، نزد خدا مقام بزرگتری دارد.

دفاع از حقوق دیگران

عن رسول الله (ص): ... مَن سَمِعَ رجُلاً ینادی یا لَلمُسلمین فَلَم یُجبهُ فلیسَ بِمُسلم: (28) کسی که ندای کمک خواهی فردی را از مسلمانان بشنود و او را پاسخ نگوید مسلمان نیست.
عن أمیر المؤمنین (ع): ... رَحِمَ الله رجلاً رأی حقاً فاعانَ علیه، أو رأی جوراً فردَّه، و کانَ عوناً بالحقِّ علی صاحِبِه: (29) رحمت خدا بر کسی که حقی را ببیند و آن را یاری کند یا ستمی را مشاهده کند و از آن باز دارد و یاور حق بر صاحب حق باشد.

عمل به مسئولیت های فرهنگی - اجتماعی با توجه به نقش و کارکرد خود در جامعه

عن رسول الله (ص): مَن أصبَحَ لا یَهتَمُّ بِأمورِ المسلمین فلیس بمسلم: (30) کسی که بدون اهتمام به کارهای مسلمانان صبح کند، مسلمان نیست؛ کُلُّکم راعٍ و کُلُّکم مسئولٌ عن رعیته، فالامامُ راعٍ و هو مَسئولٌ عن رعیَّتِه و الرّجلُ فی أهلِه راعٍ و هو مسئولٌ عن رعیته و المرأهُ فی بیتِ زوجها راعیَهٌ و هی مسئولهٌ عن رعیتها و الخادمُ فی مالِ سیِّدها راعٍ و هو مسئولٌ عن رعیته و الرّجلُ فی مالِ أبیهِ راعٍ و هو مسئولٌ عن رعیته و کلُُکم راعٍ و کُلُکم مسئولٌ عن رعیتِه: (31) همه شما نگاهبان و همه ی شما درباره ی آنچه زیر نظر شماست مسئولید؛ پس امام مسلمانان نگاهبان و مسئول زیردستان است، مرد در خانواده اش نگاهبان و مسئول آنهاست. زن در خانه ی شوهرش نگاهبان و مسئول است، خدمتکار نگاهبان اموال آقای خود و مسئول آن است. فرد، نگاهبان مال پدر خود و مسئول آن است و همه ی شما نگاهبان و همه ی شما درباره ی آنچه زیر نظر شماست مسئول هستید.

کار خود را بر عهده ی دیگران نگذاشتن

عن رسول الله (ص): مَلعونٌ مَلعون مَن ألقی کَلَّه عَلَی النّاس: (32) مورد لعنت است و مورد لعنت است کسی که بار خود را بر دوش مردم بیفکند.

مشارکت فعال و سازنده در فعالیت های فرهنگی - اجتماعی سالم

قرآن کریم: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ‌: (33) ای کسانی که ایمان آوردید، صبر پیشه کنید و همراه یکدیگر مقاومت ورزید و در همه شئون زندگی با یکدیگر همکاری کنید و تقوای الهی پیشه سازید تا رستگار شوید.
عن الصادق (ع): و خالِطُوا الناسَ و آتوهُم و أعینوهُم و لا تُجانِبوهُم و قولوا لَهُم کَما قال الله تعالی: « وَ قُولُوا للناسِ حُسناً»: (34) با مردم در آمیزید و نزد آنان روید و یاریشان کنید و از آنان کناره نگیرید و با آنها همان گونه سخن بگویید که خداوند متعال فرمود: و با مردم به نیکویی سخن بگویید.

انتخاب شغل، با لحاظ اولویت براساس ویژگی های ذاتی، تخصص، وظایف و علاقه ی فرد و نیازها و امکانات جامعه

عن ابن عباس: کانَ رسولُ الله (ص) إذا نَظَرَ إلی الرّجِلِ فاعجَبَه قال: هَل لَهُ حِرفَه؟ فان قالوا لا، قالَ: سَقَطَ مِن عینی، قیل: و کَیفَ ذاک یا رسول الله؟ قالَ: لأنَّ المومَنَ إذا لَم یَکُن لَهُ حرفهٌ یعیشُ بدینِه: (35) رسول خدا وقتی مردی را می دید و از او خوشش می آمد می فرمود: شغلی دارد؟ اگر می گفتند نه، می فرمود: از چشمم افتاد. وقتی می پرسیدند ای رسول خدا، چرا از چشم شما افتاد، می فرمود: چون وقتی مؤمن شغلی نداشته باشد، با دینش زندگی می کند ( برای گذران زندگی، دین خود را از دست می دهد).
عن أمیر المؤمنین (ع): قیمَهُ کُلِّ امرِءٍ ما یُحسِنُه: (36) ارزش هر کس به اندازه ی کاری است که به خوبی انجام می دهد.

داشتن تعهد و وجدان کاری

عن رسول الله (ص): ... إذا عَمِلَ أحَدُکُم عَمَلاً فَلیُتقِن: (37) هرگاه کسی از شما کاری انجام می دهد باید آن را محکوم و متقن انجام دهد؛ وَ لکِنَّ الله یُحِبُّ عَبداً إذا عَمِلَ عملاً أحکَمَه: (38) ولی خداوند دوست دارد وقتی بنده ی او کاری انجام می دهد آن را محکم سازد؛ إنَّ الله تعالی یُحِبُّ من العامِلِ إذا عَمِلَ أن یُحسِن: (39) خداوند دوست دارد کارگر کارش را نیکو انجام دهد.

حفاظت از حریم خانواده

عن رسول الله (ص): إنَّ الله تعالی سائلٌ کُلَّ راعٍ عَمَّا استرعاهُ حَفِظَ ذلک أم ضَیَّعَه حتی یسألَ الرَّجُلَ عَن أهلِ بَیتِه: (40) خداوند متعال از هر نگاهبانی درباره ی آنچه نگهبانی آن را برعهده دارد سئوال می کند که آن را حفظ کرده یا تباه نموده است، حتی از مرد درباره ی اهل خانه اش سئوال می کند.

ازدواج و تشکیل خانواده در اولین فرصت مناسب

عن رسول الله (ص): أیُّها الناس إنَّ جبرئیلَ أتانی عَنِ اللَطیفِ الخَبیر فَقالَ: إنَّ الابکارَ بِمَنزِلَهِ الثَمَرِ عَلَی الشَّجر إذا أدرَکَ ثمرُهُ فَلَم یُجتَنی أفسَدَتهُ الشَّمسُ و نَثَرتهُ الریاحُ و کذلِکَ الأبکارُ إذا أدرَکنَ ما یُدرِکُ النِّساء فَلَیسَ لَهُنَّ دَواءٌ إلا البُعولَه وَ إلّا لَم یُومَن عَلَیهنَّ الفَساد لِأنَّهُنَّ بَشَر...: (41) ای مردم! جبرئیل از جانب خدای لطیف خبیر نزد من آمد و گفت: دوشیزگان همانند میوه بر درختان هستند. هنگامی که میوه ی درخت برسد و چیده نشود، خورشید آن را فاسد می کند و بادها آن را می پراکنند. و دوشیزگان نیز چنین هستند، هرگاه آنچه زنان می یابند یافتند، دوائی جز شوهر کردن برایشان نیست وگرنه از فساد در امان نیستند، چون آنها نیز بشر هستند.

حسن معاشرت

قرآن کریم: فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ... : (42) پس با رحمت الهی با آنها نرم خو شدی و اگر تندخو و سخت دل بودی از گرد تو پراکنده می شدند ... ؛ وَ لاَ تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ‌: (43) و نیکی و بدی یکسان نیست، با کار نیکوتر ] بدی را[ دفع کن. ] در این صورت[ آن کس که میان تو و او دشمنی است، گویا دوستی صمیمی می شود.
عن الرضا (ع) ... و أجمِل مُعاشَرَتَک مع الصَّغیرِ و الکَبیر... : (44) و با کوچک و بزرگ به خوبی معاشرت کن.
عن أمیر المؤمنین (ع): ... فَالمُسلِمُ مَن سَلمَ المُسلمون مِن لِسانِهِ و یَده إلا بِالحَقّ و لا یَحِلُّ أذَی المُسلِمِ إلا بِما یَجِب ... : (45) مسلمان کسی است که مسلمانان از ] شر[ دست و زبان او در امان باشند مگر در راه حق. آزار رساندن به مسلمان نیز جایز نیست مگر به جهت امری واجب؛ ... المُومِنُ نَفسُهُ منهُ فی تَعَبٌ و الناسُ منهُ فی راحَه...: (46) مؤمن خود را به سختی می اندازد، اما دیگران از دست او ناراحتی نمی بینند و در آسایش اند.
عن الباقر (ع): إنَّ أکمَلَ المؤمنینَ إیماناً أحسنُهُم خُلقاً: (47) از مؤمنان آن که اخلاقش نیکوتر است ایمانش کامل تر است.
عن الصادق (ع): فی حَدِّ حُسنِ الخُلق: تَلینُ جانِبَک و تَطیبُ قَولَک و تلقی أخاکَ ببشرٍ حَسَن: (48) در تعریف حسن خلق، فرمود: فروتن، خوش گفتار و با برادرت خوش برخورد باش؛ ما یَقدُمُ المومِنُ علی اللهِ عَزَّ و جَلَّ بِعَملٍ بَعدَ الفَرائِضِ أحَبَّ إلی اللهِ تعالی مِن أن یَسَع الناسَ بِخُلقِه: (49) مؤمن پس از انجام واجبات، هیچ عملی را که نزد خداوند متعال محبوب تر از خوش برخوردی با مردم باشد برای خداوند با عزت و جلال انجام نمی دهد.

رعایت ادب و عفت در گفتار و رفتار اجتماعی

قرآن کریم: وَ قُلْ لِعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوّاً مُبِیناً: (50) و به بندگانم بگو سخنی که نیکوتر است بگویند؛ همانا شیطان میان ایشان دشمنی و فساد می افکند؛ به درستی که شیطان برای انسان دشمنی آشکار است؛ ... وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً... : (51) و با مردم سخن به نیکویی گویید.
عن الباقر (ع) فی قول الله عزّ وجلّ: « وَ قُولُوا للنّاسِ حُسناً»: قولوا للناسِ أحسَنَ ما تُحِبّونَ أن یُقالَ لَکم: (52) درباره ی سخن خداوند با عزت و جلال که فرمود: و با مردم سخن به نیکویی بگویید، فرمود: با مردم نیکوترین سخنی را بگویید که دوست دارید به شما بگویند؛ کان أبو جعفر (ع) یَقول: عَظِّموا أصحابَکُم و وَقِّروهُم و لا یَتَهَجَّمَ بَعضُکُم عَلی بَعض و لا تُضارّوا و لا تُحاسِدوا و إیّاکُم و البُخل کونوا عباد اللهِ المُخلصین [ الصّالحین]: (53) امام باقر (ع) می فرمود: یاران خود را بزرگ و گران مایه بشمارید و به یکدیگر حمله ور نشوید و به یکدیگر زیان نرسانید و حسادت نکنید و از بخل بپرهیزید تا از بندگان خالص ] شایسته[ باشید.
عن الصادق (ع): مَن خافَ النّاسُ لِسانَهُ فَهُوَ فی النّار: (54)آن که مردم از زبانش بترسند در آتش است.
عن أمیر المؤمنین (ع) : المَرءُ یُوزَنُ بِقَولِه وَ یُقَوَّمُ بِفِعلِه: (55) وزن آدمی به گفتار اوست و ارزش او به رفتارش.

امانت داری و وفای به عهد

قرآن کریم: وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَاعُونَ‌: (56) و کسانی که امانت ها و پیمان هایشان را مراعات می کنند؛ ... وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْئُولاً: (57) و به پیمان ها وفا کنید؛ به درستی که از پیمان سؤال می شود.
عن الباقر (ع): ثَلاثٌ لَم یجعَلِ اللهُ عزَّ و جلَّ لأحَدٍ فیهِنَّ رُخصَه: أداءُ الامانَهِ إلَی البَرِّ وَ الفاجِر، و الوَفاءُ بالعَهدِ للبَرِّ و الفاجِر، و بِرُّ الوالدینِ برین کانا أو فاجرین: (58) سه چیز است که خداوند عزوجل، به کسی اجازه ترک آن را نداده است: امانتداری نسبت به انسان های درستکار و بدکار، وفای به عهد نسبت به نیکوکار و بدکار، و نیکی به پدر و مادر نیک و بد.
عن رسول الله (ص): ... لا دینَ لِمَن لا عَهدَ لَه ...: (59) کسی که به عهد خود پای بند نیست، دین ندارد.

دل سوزی، خیرخواهی، کمک به دیگران، ایثار و فداکاری

قرآن کریم: ... وَ یُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ...: (60) و ] دیگران را[ بر خود ترجیح می دهند، هرچند به آن نیاز دارند؛ وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ...: (61) و برخی از مردم جان خود را در راه رضایت خداوند می فروشند. (62)
عن رسول الله (ص): رَأسُ العَقلِ بَعدَ الإیمانِ باللهِ، التَّوَدُّدُ الی الناسِ و اصطناعُ الخیرِ إلَی کُلِّ بَرٍّ و فاجِر: (63) سرآمد عقل پس از ایمان به خدا، دوستی با مردم و نیکی کردن به هر نیکوکار و گناهکار است؛ إنَّ أعظَمَ الناسِ منزله یومَ القیامَهِ أمشاهُم فی أرضِهِ بالنصیحه لخلقهِ: (64) در روز قیامت، منزلت کسی نزد خدا بزرگتر است که در زمین بیشتر به دنبال نصیحت خلق خدا گام برداشته است.
عن أمیر المؤمنین (ع): أبلَغُ ما تُستَدِرُّ به الرَّحمَهَ أن تَضمِرَ لَجَمیع الناسِ الرَّحمَه: (65) رساترین چیزی که با آن رحمت خدا را جلب می کنی، آن است که در باطن نسبت به همه مردم رحمت داشته باشی؛ غایَهُ المکارم الإیثار؛ (66) ایثار نهایت مکارم اخلاقی است.
عن الصادق (ع): سُئِلَ رَسولُ الله (ص): مَن أحَبُّ الناسِ إلی الله؟ قال: انفعُ الناسِ للناس: (67) از پیامبر سؤال شد: محبوب ترین مردم نزد خدا چه کسی است؟ فرمود: آن که برای مردم سودمندتر باشد؛ ... و یحقُّ علی المسلمین الاجتهادُ فی التواصُل و التعاوُنُ علی التعاطفِ و المُواساهُ لأهلِ الحاجَه و تَعَاطف بَعضِهِم علی بعضٍ حتی تکُونُوا کما أمرَکُمُ الله عزَّ و جلَّ رُحَماءُ بینکم متراحمین...: (68) و برای مسلمانان سزاوار است در پیوند با یکدیگر کوشا باشند و بر مهرورزی یکدیگر را کمک دهند و نیازمندان را یاری کنند و به یکدیگر محبت بورزند تا همان گونه که خداوند به شما امر کرده با یکدیگر مهربان باشید.
عن الکاظم (ع): إنَّ لله عباداً فِی الارضِ یَسعَونَ فی حوائِجِ الناس، هُمُ الآمِنُونَ یومَ القیامَه ...: (69) خداوند در زمین بندگانی دارد که به دنبال رفع نیازمندی های مردم اند. ایشان در روز قیامت در امان الهی هستند.
عن سید الشهداء (ع): اعلمو أنَّ حوائِجَ الناس إلیکم من نِعَم الله علیکم فلا تملُّوا النعم فتتحوَّلَ إلی غیرِکُم: (70) بدانید که نیازمندی های مردم به شما از نعمت های خداوند بر شماست، پس از نعمت ها آزرده نشوید که به دیگران منتقل می شود.

پذیرش عذر، و عفو و گذشت نسبت به خطای دیگران تا جایی که مفسده ای نداشته باشد

قرآن کریم: ... فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ‌: (71) پس به نیکی درگذر؛ ... وَ لْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلاَ تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ‌: (72) و ببخشند و در گذرند. آیا دوست ندارید خداوند شما را بیامرزد؟ و خداوند آمرزنده و مهربان است.
عن أمیر المؤمنین (ع): أقبل عُذرَ أخیک، فإن لم یَکُن له عُذرٌ فالتَمِس لهَُ عُذراً: (73) عذر برادرت را بپذیر، و اگر عذری ندارد، برایش عذر بتراش.

پرهیز از تجمل گرایی و مدپرستی و حرص نورزیدن به دنیا

قرآن کریم: وَ لاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقَى‌: (74) و هرگز چشمان خود را به آنچه از زرق و برق زندگی دنیا برای آزمایش به گروه هایی از ایشان دادیم مدوز و روزی پروردگارت برتر و پایدارتر است؛ ...وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌: (75) و کسانی که از بخل و حرص خود مصون بمانند رستگار هستند.
عن الباقر (ع): مَثَلُ الحَریصِ علََی الدنیا مثل دودَهِ القزّ کُلَّما ازدادَت مِنَ القَزِّ علی نفسها لفّاً کان أبعدَ لها مِنَ الخروج حتی تموتَ غمّاً: (76) مثل کسی که بر دنیا حرص می ورزد مثل کرم ابریشم است که هرچه ابریشم بیشتری بر دور خود می تند، از خارج شدن بیشتر فاصله می گیرد تا این که از غم و اندوه می میرد.

غیرت مندی با پرهیز از تعصبات نابه جا

عن رسول الله (ص): إنَّ الغیرَهَ من الإیمان: (77) غیرت، بخشی از ایمان است؛ إنّش الله تعالی یُحِبُّ من عباده الغیور: (78) خداوند بنده غیرت مند را دوست دارد.
عن أمیر المؤمنین (ع): فی وصیَّته للحسن (ع): إیّاکَ و التغایُرَ فی غیرِ موضع الغیره، فإنَّ ذلک یدعو الصَحیحَهَ منهنَّ إلی السُّقم ...: (79) از غیرت ورزیدن بی جا بپرهیز که این کار زنان سالم را به بیماری می کشاند.

اهداف اقتصادی

الف) اهداف بینشی

شناخت مبانی اقتصادی اسلام، مانند عدالت اقتصادی و ابزاری بودن ثروت، احکام اقتصادی اسلام و قوانین و مقررات اقتصادی

قرآن کریم: ... کَیْ لاَ یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَاءِ مِنْکُمْ...: (80) تا ] این ثروت عظیم[ در میان ثروتمندان شما دست به دست نگردد.
عن أمیر المؤمنین (ع): إنَّ الله سبحانه فرض فی أموال الاغنیاءِ أقواتَ الفقراءِ فما جاعَ فقیرٌ إلا بما متع به غنیٌّ و الله تعالی سائلُهم عن ذلک: (81) خداوند سبحان روزی فقیران را در اموال سرمایه داران قرار داده است؛ پس فقیری گرسنه نمی ماند مگر این که توانگری ] با نادیده گرفتن حق آن فقیر[ کامیات شده باشد و خداوند از آنان درباره ی گرسنگی گرسنگان خواهد پرسید.
عن أمیر المؤمنین (ع): یا مَعشَرَ التُجار، الفِقهَ ثمَّ المَتجَر الفقه ثمَّ المتجر الفقه ثمُّ المتجر...: (82) ] با سه بار تأکید فرمودند[: ای گروه تاجران، ابتدا فقه ( احکام شرعی معاملات) را بیاموزید، سپس به تجارت بپردازید.

شناخت شرایط، نیازمندی ها، اولویت ها و روش های اقتصادی

ب) اهداف گرایشی

گرایش به تولید سودمند و بیزاری از تنبلی و کم کاری در امور اقتصادی

عن رسول الله (ص): إنَّ اللهَ یُحِبُّ أن یری عبدهُ تعباً فی طلب الحلال: (83) خداوند دوست دارد بنده اش را در راه طلب حلال در رنج و سختی ببیند.
عن الباقر (ع): إنِّ لا بغضُ الرَّجُلَ - أو أبغَضُ للرجل - أن یکون کسلاناً عَن امرِ دُنیاه، وَ مَن کسلَ عن امر دنیاهُ فهو عن امر آخرتِهِ أکسَل: (84) من از کسی که درباره ی کار دنیای خود کسالت و کاهلی بورزد متنفر هستم و کسی که در کار دنیایش کسالت و سستی بورزد، سستی و کاهلی او در کار آخرتش بیشتر است.
عن الصادق (ع): لا تَکسَلُوا فی طلب معایشکُم فإنَّ آباءَنا کانُوا یرکُضُونَ فیها و یطلبُونها: (85) در به دست آوردن روزی هایتان سستی نکنید که پدران ما در این راه می دویدند و آن را طلب می کردند.
عن الکاظم (ع): إنَّ الله تعالی لیبغضُ العبدَ النَّوّامَ إنَّ الله تعالی لیبغضُ العبدَ الفارغ: (86) خداوند متعال دشمن بنده ای است که زیاد می خوابد و بیکار است.

طمع نداشتن به اموال دیگران

قرآن کریم: وَ لاَ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقَى‌: (87) و هرگز چشمان خود را به آنچه از زرق و برق زندگی دنیا برای آزمایش به گروه هایی از ایشان دادیم مدوز؛ و روزی پروردگارت برتر و پایدارتر است.
عن السجاد (ع): رأیتُ الخیرَ کُلَّهُ قد اجتمع فی قطع الطَّمع عمّا فی أیدِی الناس: (88) تمام خیر را در بریدن طمع از آنچه در دست مردم است یافتم.

روحیه ی قناعت

در حدیث قدسی آمده است: ... و وَضَعتُ الغنی فی القناعَه و هم یَطلبُونه فی کَثرهِ المالِ فلا یجدونَه... : (89) و بی نیازی را در قناعت قرار دادم؛ اما ایشان آن را در ثروت فراوان می جویند که نمی یابند.
عن أمیر المؤمنین (ع): الحَریصُ فقیرٌ و لو مَلِکَ الدُّنیا بحذافیرِها: (90) کسی که حرص بورزد فقیر است، گرچه مالک تمام دنیا باشد.

گرایش به رفع نیازمندی مالی دیگران

عن رسول الله (ص): مَن أرادَ أن یُستَجابَ دعوتُهُ و أن تُکشَفَ کُربَتُهُ فلیفرج عن مُعسِر: (91) هر کس می خواهد دعایش مستجاب شود و گرفتاری اش برطرف گردد، از تنگ دست گره گشایی کند.

ج) اهداف رفتاری

رعایت دقیق موازین شرعی و مقررات قانونی در روابط اقتصادی و پرهیز از مال حرام، ویژه خواری و رانت خواری

قرآن کریم: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ إِلاَّ أَنْتَکُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْکُمْ: (92) ای کسانی که ایمان آوردید، اموال یکدیگر را به ناحق نخورید مگر آن که داد و ستدی با رضایت خودتان باشد؛ ... وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبَا...: (93) و خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرد.
عن رسول الله (ص): لا یَحِلُّ لِامرِءٍ من مال أخیهِ شیءٌ إلّا بطیبِ نفسٍ منه: (94) برای هیچ کس از مال برادرش چیزی حلال نیست مگر با تمایل خود او؛ یا أباذرّ، مَن لم یُبالِ من
أینَ اکتسبَ المالَ لم یُبالِ اللهُ عزّ و جلّ من أینَ أدخَلَهُ النّار: (95) ای اباذر، کسی که اهمیت نمی دهد که مال خود را از چه راهی - حلال یا حرام - به دست می آورد خداوند با عزت و جلال نیز اهمیت نمی دهد که از چه راهی او را در آتش وارد کند.
عن أمیر المؤمنین (ع): ثمَّ إنَّ للوالی خاصَهَ و بِطانَهَ فیهمُ استئثارٌ و تطاوُلٌ و قلَّه إنصافٍ فی معامله فاحسم مَادَّه اولئک بقطع أسبابِ تلک الاحوال و لا تُقطعَنَّ لأحدٍ من حاشیتکَ و حامَّتِکَ قطیعَهً و لا یطمعنَّ منک فی اعتقادِ عقده تَضُرُّ بمن یلیها من الناس فی شرب أو عملٌ مشترک یحملونَ مئونته علی غیرهم فیکون مهنأ ذلک لهم دونک عیبهُ علیکَ فی الدّنیا و الآخره و الزم الحق من لَزِمَهُ من القریب و البعید و کُن فی ذلک صابراً محتسباً واقعاً ذلک من قرابتک و خاصَّتِکَ حیثُ وقع و ابتغ عاقبتَهُ بما یثقلُ علیک منهُ فإنَّ مغبَّه ذلک محمودَهٌ ...: (96) همانا زمامداران را خاصان و نزدیکانی است که خودخواه و چپاولگرند، و در معاملات انصاف ندارند؛ ریشه ی ستمکاریشان را با بریدن اسباب آن بخشکان و به هیچ کدام از اطرافیان و خویشاوندانت زمین را واگذار مکن، و به گونه ای با آنان رفتار کن که قراردادی به سودشان منعقد نگردد که به مردم زیان رساند، مانند آبیاری مزارع، یا زراعت مشترک، که هزینه های آن را بر دیگران تحمیل کنند، در آن صورت سودش برای آنان و عیب و ننگش در دنیا وآخرت برای تو خواهد ماند. حق را به صاحب حق، هر کس که باشد، نزدیک یا دور بپرداز، و در این کار شکیبا باش و این شکیبایی را به حساب خدا بگذار، گرچه اجرای حق مشکلاتی برای نزدیکانت فراهم آورد، تحمل سنگینی آن را به یاد قیامت بر خود هموار ساز.
عن الصادق (ع) فی قول الله عزوجل: « و لا تأکُلُوا أموالکم بینکم بالباطل...( بقره، 188)»: ذلک القمار: (97) درباره ی سخن خداوند با عزت و جلال که فرمود: « و اموال خود را میان خود به باطل نخورید»، فرمود: این خوردن مال به باطل، پول قمار است.

پرداخت نفقات واجب، وجوهات شرعیه و مالیات های قانونی و پرهیز از فعالیت های اقتصادی کاذب، مانند ذخیره کردن سرمایه و احتکار کالا

قرآن کریم: ... وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لاَ یُنْفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ‌: (98) و آنان را که طلا و نقره می اندوزند و در راه خدا انفاق نمی کنند، به عذابی دردناک مژده بده؛ لِیُنْفِقْ ذُو سَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ لاَ یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ مَا آتَاهَا سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً: (99) باید آن کس که روزی وسیع دارد متناسب با وسع خود و آن کس که روزی اش تنگ است از آنچه خدا به او داده است انفاق کند؛ خداوند کسی را جز به اندازه ای که به او عطا کرده است مکلف نمی کند. به زودی خداوند پس از سختی آسانی قرار می دهد.
عن الصادق (ع): إنَّما أعطاکُمُ الله هذه الفضولَ من الاموالِ لتوجهُوها حیثُ وجهها اللهُ عزَّ و جلَّ و لم یعطِکُمُوها لتکنِزُوها: (100)خداوند اموال فراوان را برای آن به شما داده است که در راهی که خداوند با عزت و جلال مقرر فرموده مصرف کنید و آنها را به شما نداده تا ذخیره کنید.
عن رسول الله (ص): مَن دَخَلَ فی شَیءٍ مِن أسعارِ المُسلمینَ لِیُغلیهُ علیهم کانَ حقاً علی اللهِ أن یقذِفَهُ فی مُعظَمٍ من النارِ و رأسُهُ أسفَلُه: (101) کسی که بخواهد قیمت ها را در بازار مسلمین بالا ببرد، بر خداوند حق است که او را با سر در آتشی عظیم بیفکند؛ المُحتَکِرُ مَلعُون: (102) احتکار کننده از رحمت خداوند به دور است.
عن أمیر المؤمنین (ع): الاحتِکارُ رَذیلَهٌ: (103) احتکار فرومایگی است.

انفاق ( صدقه، وقف، قرض الحسنه و کمک مالی در امور خیریه و عام المنفعه)

قرآن کریم: لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ...: (104) هرگز به نیکی دست نمی یابید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِیَ وَ إِنْ تُخْفُوهَا وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ یُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئَاتِکُمْ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ: (105) اگر صدقات را آشکار بپردازید کار خوبی است و اگر آن را پنهان دارید و به فقیران بدهید برایتان بهتر است و از گناهانتان می زداید و خداوند به آنچه می کنید آگاه است؛ إِنَّ الْمُصَّدِّقِینَ وَ الْمُصَّدِّقَاتِ وَ أَقْرَضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً یُضَاعَفُ لَهُمْ وَ لَهُمْ أَجْرٌ کَرِیمٌ‌: (106) مردان و زنانی که صدقه می دهند و به خداوند قرض نیکو می دهند، ] پاداش آنها[ چند برابر می شود و مزدی ارجمند دارند.
عن علی (ع): ... وَ أمسِک من المالِ بقدرِ ضرورتکَ و قدِّمِ الفضلَ لیومِ حاجَتِک...: (107) از اموال به اندازه ضرورت و نیازت نگه دار و زیادی آن را برای روز مورد نیازت ] قیامت[ پیش بفرست.
عن الصادق (ع): لیسَ یتبَعُ الرَّجلَ بعد موته من الأجرِ إلّا ثلاثُ خصال: صدقهٌ اجراها فی حیاته فهی تجری بعد موته إلی یوم القیامه، و صدقهٌ موقوفهٌ لا تُوَرثُ، سنَّهُ هدی سنَّها فکان یعملُ بها و عمِلَ بها من بعدهِ غیرُه، أو وَلَدٌ صالِحٌ یتسغفرُ له: (108) پس از مرگ آدمی پاداشی از پی او نمی آید، مگر سه مورد: صدقه ای که در طول زندگی خود به طور مستمر پرداخت کرده است که پس از مرگ تا روز قیامت جاری خواهد بود و صدقه ی موقوفه ای که به ارث نمی رسد؛ و سنتی که مایه ی هدایت است و به آن عمل می کرده و پس از او، دیگران به آن عمل می کنند؛ یا فرزند شایسته ای که برایش طلب آمرزش می کند؛ مکتُوبٌ علی بابِ الجنَّهِ: الصَّدقَهُ بعشرهٍ و القَرضُ بثمانیه عشر: (109) بر در بهشت نوشته است: صدقه ده برابر پاداش داده می شود و قرض هیجده برابر.

استفاده از ثروت برای رفع فقر، استقلال اقتصادی و خدمت به جامعه ی اسلامی و شکوفایی آن در جهت تعالی معنوی

عن أمیر المؤمنین (ع): فإنَّ الفَقرَ منقصَهٌ للدین مَدهَشَهٌ للعَقلِ داعیَهٌ للمقت: (110) فقر محل نقصان دین و سرگشتگی خرد و موجب بیزاری است.
عَن عَبدِ الأعلی قال: استقبلتُ أبا عبدالله (ع) فی بعضُ طُرُقِ المدینه فی یوم صائفٍ شدید الحَرِّ، فقلتُ: جُعِلتُ فداک، حالُکَ عند الله عزَّ و جلَّ و قرابَتُکَ مِن رسولِ الله (ص) و أنتَ تَجهَدُ نفسکَ فی مثل هذا الیوم؟ فقال: یا عبدَ الأعلی، خَرَجتُ فی طلبِ الرِّزقَ لاستغنی به عن مثلکِ: (111) عبد الاعلی می گوید: در یک روز بسیار گرم در یکی از راه های مدینه با امام صادق (ع) برخورد کردم و به ایشان گفتم: فدایت شوم، با موقعیتی که شما نزد خداوند دارید و خویشاوندی شما با رسول خدا (ص)، آیا در چنین روزی خود را به سختی می اندازید؟ فرمود: ای عبد الاعلی، برای طلب روزی بیرون آمدم تا به این وسیله از مثل تو بی نیاز باشم.
عن الصادق (ع): لا خَیرَ فی من لا یُحِبُّ جَمعَ المالِ من حلالٍ یَکُفُّ به وجهَه و یقضی به دینه و یصِلُ به رحمه: (112) خیری نیست در کسی که دوست ندارد مالی از راه حلال فراهم کند تا با آن آبروی خود را نگه دارد، قرض خود را بپردازد و صله رحم کند.
عن رسول الله (ص): مَن طَلَبَ الدنیا حلالاً، استعفافاً عن المسئلهِ و سعیاً علی عیاله و تعطُّفاً علی جاره، لقیَ الله و وَجهُهُ کالقمرِ لیله البدر: (113) کسی که به دنبال دنیا از راه حلال باشد تا از دیگران چیزی نخواهد و آبروی خود را حفظ کند و با آن در برآوردن نیازمندی های خانواده اش بکوشد و به همسایه اش محبت کند، خداوند را در حالی ملاقات می کند که چهره اش مانند ماه شب چهارده است.
رُوِِیَ أنَّ الصادقَ (ع) قد أعطی لِأبی عَذافِر ألفاً و سبعامئهِ دینارٍ فقال لهُ: اتَّجِر لی بها، ثمَّ قال: أما إنَّهُ لیسَ لی رغبَهٌ فی ربحها و إن کانَ الرِّبحُ مرغوباً فیه، و لکن أحببتُ أن یرانی الله عزَّ و جلَّ متعرِّضاً لفوائِدِه: (114) امام صادق (ع) به پدر عذافر هزار و هفتصد دینار دادند و به او گفتند: با این پول برایم تجارت کن، سپس فرمودند: گرچه سود مطلوب است، من به سود آن تمایلی ندارم، ولی دوست دارم خداوند – عزوجل - مرا در حالی ببیند که خود را در معرض فوائد آن قرار داده ام.

میانه روی در مصرف و پرهیز از چشم و هم چشمی و اسراف و تبذیر

قرآن کریم: ... وَ لاَ تُسْرِفُوا إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ‌: (115) و اسراف نکنید که خداوند اسراف کاران را دوست ندارد؛ ... وَ أَنَّ الْمُسْرِفِینَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ: (116) و این که اسراف کاران اصحاب دوزخ هستند؛ إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ وَ کَانَ الشَّیْطَانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً: (117) تبذیرگران برادران شیاطین هستند و شیطان در برابر پروردگار خود ناسپاس بود؛ وَ الَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْیُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کَانَ بَیْنَ ذٰلِکَ قَوَاماً: (118) و کسانی که هنگام خرج، نه زیاده روی می کنند و نه تنگ می گیرند و حد وسط میان آنها را برمی گزینند.
عن الصادق (ع): ضمنتُ لمن اقتصَدَ أن لا یفتَقِر...: (119) ضمانت می کنم کسی که میانه روی کند، فقیر نشود؛ المالُ منالُ اللهِ عزَّ و جلَّ، جعلَهُ و دائِعَ عند خلقه، و أمرهم أن یاکلو منهُ قصداً و یشرَبُوا منهُ قصداً و یلبَسوا منه قصداً و ینکحُوا منه قصداً و یرکبُوا منه قصداً و یَعُودُوا بما سوی ذلک علی الفقراءِ المومنین، فمن تعدی ذلک کانَ ما أکلهُ حَراماً و ما شَرِبَ منه حراماً و ما لَبِسَهُ مِنهُ حراماً و مانکحَهُ منه حراماً و ما رَکِبَهُ منهُ حراما: (120) اموال مال خداوند – عزوجل - است که آن را نزد خلق او به امانت نهاده. و به آنها امر فرموده که از آن در حد متعادل و میانه برای خوردن و نوشیدن و پوشیدن و ازدواج و تهیه مرکب استفاده کنند و زیادی آن را به مؤمنان تهی دست برگردانند. پس کسی که از این حد تجاوز کند آنچه می خورد و می نوشد و می پوشد برای ازدواج و تهیه مرکب، مصرف می کند حرام است.

رعایت عدالت، انصاف و مواسات در امور اقتصادی

عن الصادق (ع): مَن واسَی الفقیرَ من مالِهِ و أنصَفَ الناسَ من نفسِهِ فذلکَ المومِنُ حقّاً: (121) کسی که تهی دستان را در مال خود شریک کند و با مردم از جانب خود به انصاف رفتار کند، مؤمن حقیقی است.

ایجاد اشتغال و فراهم کردن فرصت مناسب کار برای دیگران

مبارزه با فساد مالی

عن أمیر المؤمنین (ع): واللهِ لَو وجدتُهُ قد تزوجَ به النساءُ و مُلِکَ به الإماءُ لرددتُهُ، فَإنَّ فی العَدلِ سعه: (122) به خدا قسم اگر آن اموال را ] که عثمان به ناحق به برخی بخشیده است[ بیابم که مهر زنان شده باشد یا با آن کنیز خریده باشند، باز می گردانم، چرا که در عدالت گشایش است.

کفالت و سرپرستی خانواده

عن الصادق (ع): الکادُّ علی عِیالِه کَالمُجاهِدِ فی سبیلِ الله: (123) کسی که برای روزی خانواده ی خود تلاش می کند مانند مجاهد در راه خداوند است.

کفالت و سرپرستی یتیمان و بینوایان

قرآن کریم: کَلاَّ بَلْ لاَ تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ‌ وَ لاَ تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکِینِ: (124) چنین نیست؛ بلکه یتیم را اکرام نمی کنید و یکدیگر را به اطعام بینوایان تشویق نمی کنید؛ وَ یُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً: (125) و با دوست داشتن آن، به بینوا و یتیم و اسیر، غذا می خورانند.
عن رسول الله (ص): مَن عالَ یتیماً حتی یستغنی عنهُ أوجَبَ الله عز و جل له بذلک الجنه کما أوجَبَ الله لآکِلِ مالِ الیَتیم النّار: (126) هر کس یتیمی را سرپرستی کند تا بی نیاز گردد، خداوند با عزت و جلال به واسطه ی این کار، بهشت را بر او واجب می کند. چنان که برای کسی که مال یتیم را بخورد آتش را واجب کرده است.

تدبیر معیشت

عن أمیر المؤمنین (ع): حُسنُ التَّدبیرِ یُنمی قلیلَ المالِ و سُوءُ التدبیرِ یُفنی کثیرَه: (127) تدبیر نیکو مال کم را زیاد می کند و تدبیر نامناسب مال زیاد را تباه می کند؛ قِوامُ العَیشِ حُسنُ التَّقدیرِ وَ ملاکُهُ حُسنُ التدبیر: (128) پایه ی زندگی اندازه گیری خوب است و ملاک آن تدبیر نیکو.

ادامه دارد...

پی‌نوشت‌ها:

1- الکافی، ج 8، ص 234، ح 311.
2- احزاب، 33.
3- مائده 77.
4- کنز العمال، ح 1676.
5- الکافی، ج2، ص 375، ح4.
6- نهج البلاغه، خطبه 110.
7- نهج البلاغه، خطبه 145.
8- نهج البلاغه، حکمت 207.
9- تحریم 6.
10- حجرات 12.
11- توبه 71.
12- غررالحکم، ح 9361.
13- غررالحکم، ح 6373.
14- مستدرک الوسائل، ج12، ص201. ح 13882.
15- الکافی، ج2، ص 355، ح5.
16- الکافی، ج2، ص 164، ح3.
17- الکافی، ج5، ص 56، ح1.
18- مائده 8.
19- نهج البلاغه، نامه 47.
20- الکافی، ج2، ص 145، ح5.
21- نهج البلاغه، خطبه 224.
22- کنزالعمال، ح 29084.
23- اسراء 24.
24- من لایحضره الفقیه، ج4، ص 408، ح 5883.
25- بحارالأنوار، ج74، ص 149، ح 79.
26- بحارالأنوار، ج92، ص 357.
27- بحارالأنوار، ج 41، ص 55، ح 5.
28- الکافی، ج2، ص 164، ح 5.
29- نهج البلاغه، خطبه 205.
30- الکافی، ج2، ص 163، ح1.
31- الاحسائی، عوالی اللئالی، ج1، ص 129، ح 3.
32- الکافی، ج 4، ص 12، ح9.
33- آل عمران، 200.
34- مستدرک الوسائل، ج 8، ص 314-315، ح 9533.
35- بحارالأنوار، ج100، ص 9، ح 38.
36- نهج البلاغه، حکمت 81.
37- وسائل الشیعه، ج3، ص 229، ح 3483.
38- وسائل الشیعه، ج3، ص230، ح 3484.
39- کنزالعمال، ح 9129.
40- کنزالعمال، ح 14636.
41- الکافی، ج 5، ص 337، ح 2.
42- آل عمران، 159.
43- فصلت، 34.
44- بحارالأنوار، ج 73، ص 167، ح 6.
45- نهج البلاغه، خطبه 167.
46- بحارالأنوار، ج10، ص99.
47- الکافی، ج2، ص 99، ح1.
48- الصدوق، معانی الأخبار، ص 253، ح1.
49- الکافی، ج2، ص100، ح 4.
50- اسراء 53.
51- بقره 83.
52- الکافی، ج 2، ص 165، ح 10.
53- الکافی، ج2، ص 637، ح 4.
54- الکافی، ج2، ص 327، ح3.
55- غررالحکم، ح 1848.
56- مؤمنون 8.
57- اسراء 34.
58- الکافی، ج2، ح 162، ح 15.
59- بحارالأنوار، ج 69، ص 198، ح 26.
60- حشر 9.
61- بقره 207.
62- این آیه درباره ی فداکاری أمیر المؤمنین (ع) در لیله المبیت و خوابیدن آن حضرت در بستر رسول خدا نازل شده است.
63- وسائل الشیعه، ج 16، ص 295، ح 21586.
64- الکافی، ج2، ص 208، ح 5.
65- غررالحکم، ح 3353.
66- غررالحکم، ح 6361.
67- الکافی، ج2، ص 164، ح7.
68- الکافی، ج2، 174، ح 15.
69- الکافی، ج2، ص 197، ح2.
70- بحارالأنوار، ج 75، ص 127، ح11.
71- حجر 85.
72- نور 22.
73- الحرانی، تحف العقول، ص 112.
74- طه 131.
75- حشر 9 و تغابن 16.
76- الکافی، ج2، ص 316، ح 7.
77- من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 444، ح 4541.
78- کنزالعمال، ح 7070.
79- نهج البلاغه، نامه 31.
80- حشر 7.
81- نهج البلاغه، حکمت 320.
82- الکافی، ج5، ص 150، ح1.
83- کنزالعمال، ح 9215.
84- الکافی، ج5، ص 85، ح4.
85- من لایحضره الفقیه، ج3، ص 157، ح 3576.
86- من لایحضره الفقیه، ج3، ص 169، ح 3635.
87- طه 131.
88- الکافی، ج2، ص 148، ح3.
89- بحارالأنوار، ج75، ص453، ح21.
90- غررالحکم، ح 1753.
91- کنزالعمال، ح 15398.
92- نساء 29.
93- بقره 275.
94- کنزالعمال، ح 30345.
95- بحارالأنوار، ج 74، ص 86.
96- نهج البلاغه، نامه 53.
97- وسائل الشیعه، ج17، ص167-168، ح 22267.
98- توبه 34.
99- طلاق 7.
100- من لایحضره الفقیه، ج2، ص 57، ح 1693.
101- کنزالعمال، ح 9737.
102- کنزالعمال، ح 9722.
103- غررالحکم، ح 112.
104- آل عمران، 92.
105- بقره، 271.
106- حدید، 18.
107- نهج البلاغه، نامه 21.
108- بحارالأنوار، ج100، ص 181، ح3.
109- من لایحضره الفقیه، ج2، ص 58، ح 1697.
110- نهج البلاغه، حکمت 319.
111- محمدبن الحسن الطوسی، تهذیب الأحکام، ج6، ص 324-325، ح 893.
112- الکافی، ج 5، ص 72، ح 5.
113- مستدرک الوسائل، ج13، ص 17، ح 1460.
114- محمدبن الحسن الطوسی، تهذیب الاحکام، ج 6، ص 326-327، ح 898.
115- انعام، 141 و اعراف 31.
116- مؤمن ( غافر) 43.
117- اسراء 27.
118- فرقان 67.
119- من لایحضره الفقیه، ج2، ص 64، ح 1721.
120- بحارالأنوار، ج100، ص 16، ج 74.
121- الکافی، ج2، ص147.
122- نهج البلاغه، خطبه 15.
123- الکافی، ج5، ص 88، ح1.
124- فجر 17و 18.
125- انسان 8 .
126- بحارالأنوار، ج72، ص4، ح8.
127- غررالحکم، ح 4833.
128- غررالحکم، ح 6807.

منبع مقاله: گروه نویسندگان؛ زیر نظر محمد تقی مصباح یزدی؛ (1390)، فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی، تهران: مؤسسه فرهنگی مدرسه برهان (انتشارات مدرسه)، چاپ دوم



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.