مترجم: سید عبدالحسین رئیس السادات
شفاعت در سه جهت نمود پیدا می کند:
1- شفاعت بالوجاهت
2- شفاعت بالمحبت
3- شفاعت بالاذن
شفاعت بالوجاهت
تردیدی دراین نیست که در میان انسان ها کسانی که از همه درجه و اعتبارشان بالاتر است، انبیاء کرام هستند و سپس مؤمنان صالح و سپس عموم اهل ایمان و از همه بلند مقام تر از ابتدای آفرینش تا ابد، مولا و آقایمان نبی اکرم ( صلی الله علیه و آله) است. از قرآن و حدیث چنین بر می آید که آن حضرت ( صلی الله علیه و آله) در روز قیامت بر جایگاه رفیع شفاعت کبری تکیه می زنند و علاوه بر ایشان ( صلی الله علیه و آله) انبیای دیگر و مؤمنین صالح هم هر کس بر اساس درجه اش شفاعت خواهد کرد.ما را هرگز چنین عقیده نیست که آنان که شفاعت می کنند ( معاذ الله) بدون اجازه ی خدایتعالی دست به این کار می زنند. اگر کسی عقیده داشته باشد که بدون اذن خداوند، نبی اکرم ( صلی الله علیه و آله) توان شفاعت دارند، بدون شک به سوی اعتقادی شرک آلود و گمراه رفته است. دلیل اینکه انبیاء و صالحین شفاعت می کنند این است که خدایتعالی به ایشان مقامی بلند بخشیده است. خداوند به بندگان محبوب و مقرّب خویش توجه و عنایت فرموده و این از فضل و کرم ویژه اوست که شفاعت ایشان را قبول می فرماید. اگر آن مالک، نظری افکند و التفاتی داشته باشد هیچ اندیشه ای از نقصان یا ترس وجود نخواهد داشت. البته شفاعت و جبر دو چیز متفاوتند. در شفاعت، عزّت و مقام و مرتبه مد نظر قرار می گیرد؛ درحالی که درجبر، اعتنایی به عزّت و احترام و مقام و مرتبه نمی شود.
جایگاه انبیاء ( علیه السلام) در بارگاه الهی
خدای تبارک و تعالی در زندگی دنیوی و اخروی به انبیاء کرام مرتبه ای همیشه بلند عطا فرموده و به ایشان عالیترین جایگاه را بخشیده است. پروردگار عزیز عزّت بخش درجاهای مختلف قرآن، منزلت انبیاء را در بارگاه خویش و تقرب و محبوبیت ایشان را نزد خود بیان فرموده است.درباره ی آقایمان عیسی ( علیه السلام) می فرماید: وَجِیهاً فِی الدُّنیا وَ الآخِرَةِ وَ مِنَ المُقَرَّبِینَ{45/3} ( عیسی ( علیه السلام) در دنیا و آخرت آبرومند و از مقربان ( درگاه خدا) است.
مفسرین بزرگوار وجاهت اخروی را شفاعت دانسته اند. در تفسیر بیضاوی زیر این آیه، تفسیر شده است: الوجاهة فی الدنیا النبوة و فی ا لاخرة الشفاعة ( تفسیر بیضاوی، ج1، ص 256) وجاهت در دنیا نبوت و پیامبری و در آخرت شفاعت است. علاوه بر این، در قرآن مجید وجاهت انبیاء( علیه السلام) یاد آوری شده است. دراین مورد، آیات زیر را ملاحظ فرمائید:
1- وجاهت حضرت نوح( علیه السلام)
سَلَامُ عَلَی نُوحٍ فی العَالَمینَ* إنَّا کَذَلِکَ نَجزِی المُحسِنِینَ* إنَّهُ مِن عِبَدِنَا المُؤمِنینَ{37/ آیات 79- 81} سلام و تحیت بر نوح ( خدا پرست) در میان عالمیان باد. ما نیکوکاران را چنین پاداش می دهیم. او به حقیقت از بندگان با ایمان ما بود.2- وجاهت حضرت لوط( علیه السلام)
وَ أَدخَلنَاهُ فِی رَحمَتَنَا إنِّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ {75/21} ما لوط را در حریم رحمت خویش قرار دادیم؛ بی شک او از جمله ی صالحین بود.3- وجاهت حضرت ابراهیم( علیه السلام)
وَاتَّخَذَ اللهُ إبرَاهِیمَ خَلِیلاً {125/4} و ابراهیم را خدا به مقام دوستی خود برگزیده است.4- وجاهت حضرت اسماعیل ( علیه السلام)
وَاذکُر فِی الکِتَابِ إسمَاعِیلً إنَّهُ کَانَ صَادِقَ الوَعَدِ وَکَانَ رَسُولاً نَّبِیَّا {54/19} یادکن درکتاب خود شرح حال اسماعیل را که بسیار در وعده صادق، و رسول و پیغمبری بزرگوار بود.5- وجاهت حضرت ادریس( علیه السلام)
وَاذکُر فِی الکِتَابِ إدرِیسَ کَانَ صِدَّیقاً نَّبِیَّا {56/19} و یاد کن در کتاب خود احوال ادریس را که او شخصی بسیار راستگو و پیغمبری عظیم الشأن بود.6- وجاهت حضرت موسی ( علیه السلام)
وَکانَ عِندَ اللهِ وَجیِهاً {69/33} و [موسی( علیه السلام) نزد خدا ( پیغمبری) آبرومند و محترم بود.7- وجاهت حضرت سلیمان ( علیه السلام)
وَ وَهَبنَا لِدَاوُودَ سُلَیمَانَ نِعمَ العَبدُ إنَّهُ أوَّابُ{30/38} و به داوود ( فرزندش) سلیمان را عطا کردیم. او بسیار نیکوبنده ای بود؛ زیرا به درگاه خدا باتضرع و زاری رجوع می کرد.8- وجاهت حضرت ایوب ( علیه السلام)
نِعمَ العَبدُ أنَّهُ أوَّابُ {44/38} [ایوب ( علیه السلام] نیکو بنده ای بود که دائم رجوع و توجهش به درگاه ما بود.9- وجاهت حضرت ابراهیم، اسحق و یعقوب( علیه السلام)
وَأنَّهُم عِندَنَا لَمِنَ المُصطَفَینَ الأَخیَارِ {47/38} و آنها نزد ما از برگزیدگان و خوبان عالم بودند.10- وجاهت حضرت اسماعیل، یسع و ذوالکفل ( علیه السلام)
وَاذکُر إسمَاعِیلَ وَ الیَسَعَ وَ ذَا الکِفلِ و کُلُّ مَّنَ الاَخیَارِ {48/38} و باز یاد کن اسماعیل و یسع و ذولکفل را که همه از نیکوکاران جهان بودند.11- وجاهت تمام انبیاء ( علیه السلام)
وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ کُلاًّ هَدَیْنَا وَ نُوحاً هَدَیْنَا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ دَاوُدَ وَ سُلَیْمَانَ وَ أَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسَى وَ هَارُونَ وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ * وَ زَکَرِیَّا وَ یَحْیَى وَ عِیسَى وَ إِلْیَاسَ کُلٌّ مِنَ الصَّالِحِینَ * وَ إِسْمَاعِیلَ وَ الْیَسَعَ وَ یُونُسَ وَ لُوطاً وَ کلاًّ فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِینَ * وَ مِنْ آبَائِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ وَ إِخْوَانِهِمْ وَ اجْتَبَیْنَاهُمْ وَ هَدَیْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ{6/ آیات 84- 87}.
و ما ( به ابراهیم) اسحاق و یعقوب را عطا کردیم و همه را به راه راست بداشتیم و نوح را پیش از ( ابراهیم) و فرزندانش داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را هدایت نمودیم و این چنین نیکوکاران را پاداش می دهیم. و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را ( هدایت کردیم) که همه از نیکوکارانند. و اسماعیل و یسع و یونس و لوط را ( هدایت کردیم) و ما همه ی آن پیغمبران را بر عالمیان برتری دادیم. و برخی از پدران و فرزندان و برادران آن ها را فضیلت داده و آنان را بر دیگران برگزیدیم و به راه راست هدایت نمودیم.
وجاهت همه جانبه ی نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
آقا و مولایمان نبی اکرم ( صلی الله علیه و آله) ازهمه ی آفرینش بلند مرتبه ترند و در بارگاه الوهیت، وجاهت و شأن تقرب و محبوبیت آن حضرت ( صلی الله علیه و آله) امتیازی است که ویژه ایشان است.چند آیه ی مبارکه را در این زمینه ملاحظه کنید. دراین آیات، آن حضرت ( صلی الله علیه و آله) در وجاهت پیامبری، شخصیتی بی مثال و از نظر قدر و منزلت بی نمونه اند. خدایتعالی می فرماید:
1- وَ مَا أَرْسَلْنَاکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ {21/ 107}
و ( ای رسول) ما تو را نفرستادیم مگر آنکه برای اهل عالم، رحمت باشی.2- وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ{8/33}
ولی خدا تا تو ( پیغمبر رحمت) در میان آنها هستی، آنان را عذاب نخواهد کرد.3- فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا {2/ 144}
و البته روی تو را به قبله ای که به آن خشنود شوی گردانیم.4- وَ مِنْ آنَاءِ اللَّیْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّکَ تَرْضَى {20/130}
و ساعاتی از شب تار و اطراف روز را تسیبح گو؛ باشد که خشنود شوی.5- وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى{93/ 5}
و پروردگارت بزودی به تو چندان عطا کند که راضی شوی.6- عَسَى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَحْمُوداً {17/ 79}
باشد که خدایت تو را به مقام محمود ( شفاعت کبری) مبعوث گرداند.7- الَّذِی یَرَاکَ حِینَ تَقُومُ *وَ تَقَلُّبَکَ فِی السَّاجِدِینَ {26/ 218و 219}
آن خدایی که چون ( از شوقش به نماز) برخیزی تو را می نگرد. و به انتقال تو در اهل سجود آگاه است.8- وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ {9/ 61}
و برای آنها که رسول را آزار دهند عذابی دردناک مهیاست.وجاهت نبی اکرم ( صلی الله علیه و آله) از نگاه احادیث
ام المؤمنین، حضرت عایشه رضی الله عنها خدمت حضرت رسالت مآب ( صلی الله علیه و آله) عرض می کند:
1- ما اری ربک الا یسارع فی هواک ( صحیح بخاری، ج 2، ص 766).
گمان می کنم پروردگارت بسیار سریع خشنودی تو را فراهم می کند.
2- انا سید ولد آدم یوم القیامة و لا فخر و بیدی لواء الحمد و لا فخر ( صحیح مسلم، ج 2، ص 245، سنن ابن ماجه، ص 319، جامع ترمذی، ج 2، ص 202) در روز قیامت، من سرور و آقای فرزندان آدم خواهم بود و این برای من [مایه ی] فخر و مباهات نیست. بیرق حمد و ستایش در دست من خواهد بود و برای این هم فخر و مباهاتی نیست.
3- وانا مبشر هم اذا یئسوا ( جامع ترمذی، ج 2، ص 201) روز حشر که همه ی مردم ناامید می شوند، من بشارت دهنده ی نوید به ایشان خواهم بود.
4- و ما من نبی یومئذ آدم فمن سواه الا تحت لوائی( جامع ترمذی، ج 2، روز قیامت، آدم ( علیه السلام) به همراه همه ی انبیاء ( علیه السلام) زیر پرچم من خواهند بود.
5- الا و انا حبیب الله و لا فخر حامل لواء الحمد یوم القیامة و لا فخر ( جامع ترمذی، ج 2، ص 202) بشنوید! من محبوب خدایتعالی هستم و [این] فخر نیست. در روز قیامت، بیرق حمد در دست من خواهد بود و فخر نیست.
6- انا اول شفیع فی الجنة لم یصدق نبی من الانبیاء ما صدقت ( صحیح مسلم، ج 1، ص 112).
نخستین شفیع برای بهشت من خواهم بود. هیچ یک از انبیا به اندازه ی من مورد تصدیق واقع نمی شود.
7- إذا کان یوم القیامة کنت امام النبیین و خطیبهم و صاحب شفاعتهم غیر فخر ( جامع ترمذی، ج2، ص 201، سنن ابن ماجه، ص 302) روز رستاخیز، پیشوای تمامی انبیا من خواهم بود، برای ایشان خطبه خواهم خواند، شفاعت ایشان را خواهم کرد و فخری نیست.
8- ان اول من یحرک حلق الجنة فیفتح الله لی ( جامع ترمذی، ج 2، ص 202( نخستین کسی که بر در بهشت خواهد کوبید من هستم و خدایتعالی آن را برای من خواهدگشود.
9- انا اکرم الاولین و الاخرین و لا فخر ( جامع ترمذی، ج 2، ص 202) من در روز حشر از همه گرامی تر خواهم بود و فخر نیست.
10- انا فائد المرسلین و لا فخر ( سنن دارمی، ج1، ص 31) من پیشوا و رهبر تمامی رسولان خواهم بود و فخر نیست.
منبع مقاله: القادری، دکتر محمد طاهر، (1390)، عقیده شفاعت، سید عبدالحسین رئیس السادات، تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی- معاونت فرهنگی، چاپ اول.
/م