بیانات علامه مصباح یزدی
ظاهرگرایی دینی، آفت جامعه اسلامی
«شدیدترین خطرهایی که دین و جامعه اسلامی را تهدید میکند، انحرافاتی است که بهنام دین انجام میشود و کسانی با لباس دیانت آنها را مطرح میکنند».
اگر یک کافر ملحدی سخنی علیه دین بگوید، تأثیر چندانی ندارد، زیرا مردم میدانند چنین کسی دشمن دیانت و مخالف اسلام است؛ اما اگر کسی با عنوان طرفدار دین، بهویژه اگر لباس دینی بر تنش باشد، علیه مبانی فکری، اعتقادی و ارزشی کار کند؛ سخنی بگوید یا رفتاری نشان دهد، خطرش هزاران بار بیشتر از خطر کفار است. این همان آفت کشندهای است که مولا امیرمؤمنان (علیه السلام) در سراسر نهج البلاغه از آن نالیده است. ما باید هوشیار باشیم و آن روزنههایی که شیطان از آنها وارد میشود و ایمان جوانان ما را هدف قرار میدهد بشناسیم و بدانیم این روزنهها را چه کسانی میگشایند. انحرافات دینی را دشمنان آغاز نمیکنند و اگر هم بخواهند انحرافی در دیانت پدید آورند، کسی به حرفشان گوش نمیدهد. طبق نص قرآن کریم، انحرافات دینی را اغلب علما آغاز میکنند:وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَینَاتُ بَغْیا بَینَهُم؛ (1 «ولی جز کسانی که کتاب بر آنها نازل شده و حجتها آشکار گشته بود، از روی حسدی که نسبت به هم میورزیدند در آن اختلاف نکردند».
إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیا بَینَهُم؛ (2) «هر آینه دین نزد خدا اسلام است و اهل کتاب راه خلاف نرفتند، مگر از آن پس که به حقانیت دین آگاه شدند و نیز از روی حسد (این مسیر را پیش گرفتند)».
وَمَا تَفَرَّقُوا إِلا مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْیا بَینَهُم؛ (3) «از روی حسد و عداوت فرقه فرقه نشدند، مگر از آن پس که به دانش دست یافتند».
وَآتَینَاهُم بَینَاتٍ مِّنَ الأَمْرِ فَمَا اخْتَلَفُوا إِلا مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمْ الْعِلْمُ بَغْیا بَینَهُم؛ (4) «و آنها را درباره آن، دلایلی روشن دادیم و در آن از روی حسد و کینه اختلاف نکردند، مگر آنگاه که دانش یافتند».
باید از این خطرها آگاه باشیم وخود را برای پاسخگویی، به هر قیمت ممکن آماده کنیم. حد پایانی این کار شهادت، و آن نیز افتخار ماست. امیرالمؤمنین (علیه السلام) درخطبهای که نوف بکالی نقل کرده، میفرماید:
ما ضَرَّ اِخوانَنَا الّذین سُفِکَت دِماءهم ـ و هم بصفّین ـ ألاّ یکونوا الیوم احیاء یسیغوُنَ الغُصص وَ یشرَبُونَ الرَّنق! قَد ـ والله ـ لَقواللهَ فَوَفّاهُم أُجورَهُم و أحَلَّهُم دارَ الأمنِ بَعدَ خَوفِهم. أَینَ اخوانِی الّذین رَکَبوا الطّریق و تضوا عَلَی الحَقَّ؟ أینَ عَمّار و أینَ ابنُ التّهیان و أینَ ذوالشهادتین؟ و اَینَ نظرائهم من اخوانهم الّذین تعاقدوا علی المنیه و اُبرد برؤوسهم الی الفجره؛ (5) «آری! آن دسته از برادرنی که در جنگ صفین خونشان ریخت هیچ زیانی نکردهاند، که امروز وجود ندارند تا خوراکشان غم و غصه و نوشیدنی آنان خونابه دل باشد. به خدا سوگند آنها خدا را ملاقات کردند و پاداش آنها را داد و پس از دوران خوف آنان را در سرای امن خویش جایگزین فرمود. کجایند برادرانی که به راه حق رفتند و با حق درگذشتند؟ کجاست عمّار؟ کجاست پسر تیهان؟ (6) و کجاست ذوالشهادتین؟ (7) و کجایند همانند آنان از برادرانشان که پیمان جانبازی بستند و سرهایشان را برای ستمگران فرستادند؟» سپس امام دست به محاسن مبارک خویش گرفته، مدتی گریست و به بیانات خود ادامه داد.
شهید آیت الله مطهری نهتنها زیان نکرد، بلکه با شهادت به آرزوی دیرینه خود رسید. زیان برای ماست که این شخصیت ارزشمند را از دست دادیم، و تا مدتها جانشینی برای او نخواهیم یافت. باید گوشههایی از کارهایی که ایشان یا امثالش انجام دادند، دنبال کرده، خطرش را به جان بخریم و در راه ترویج دین نه از دشمنان بترسیم، نه از ظاهرسازان. کسانی که به ظواهر و مسائل سطحی بسنده میکردند نمیتوانستند حرکت عمیق و ریشهای مطهری را تحمل کنند و بدین جهت، او را با سرزنشهای خود میآزردند. مطهری نیز تاب ظاهرگرایی آنان را نداشت و بدین سبب تنها بود. اما او از راهش دست برنداشت و هنگامی که وظیفهاش را بازشناخت، پیش رفت، تا در تاریکیهایی که این خودیهای نادان به وجود آورده بودند، چراغهایی را روشن کند. او تنها به دادن شعار بسنده نکرد و به میدان عمل گام نهاد. مطهری از اینکه محافل و مراسمی گسترش مییابد که در آنها دوستی بدون شناخت نسبت به دین و معصومین ترویج میشود، ناراحت بود. وی نوحهخوانان غوغاگری را که در این مجالس فریاد میزدند و گهگاه تحریفات، بدعتها، خرافات و مسائل متضاد با سیره و سخن ائمه (علیهم السلام) مطرح میکردند، نمونه کسانی میدانست که در سوره حجرات از آنها یاد شده است. همانان که با فریاد و نعره رسول خدا را مخاطب قرار داده، جملاتی عوامانه بر زبان جاری میساختند. خداوند این افراد را از چنین روشی نهی کرده، زیرا بیادبی مقدمهای برای از بین بردن اعمال است. قرآن اعتراض میکند که چرا اینان با عباراتی سخیف، لحنی نامناسب و نامأنوس به گفتوگو با رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) میپردازند.
نباید فراموش کرد، همین ظاهرگرایی و پرهیز از ژرفابخشی به فرهنگ مذهبی و معنوی است که برخی جوامع را به انحراف کشانده است. ظاهرگرایی بنیاسرائیل موجب شد آنان گوساله سامری را همسنگ معجزات نبی خدا تلقی کنند و همانگونه که با اژدها شدن عصایی به موسی ایمان آوردند، با در آمدن صدایی از حلقوم گوساله، به طریقه سامری دل بستند. جنبه مهم خیانت اهل کوفه به حضرت علی (علیه السلام) و بهانهجویی در یاری آن حضرت و فرزندانش امام حسن و امام حسین (علیه السلام)، همین سطحینگریها، توجه به احساسات و ترویج مسائلی به دور از معرفت بود. در تبیین شخصیتها باید کوشید انگیزهها، اهداف، جهتگیریهای دینی و سیاسی اصل قرار گیرد، نه شکل کارها. شهید مطهری، به این امور توجه داشت و میکوشید جامعه را از انجماد فکری و کلامی بپیراید و در این راه، وظیفهاش را انجام داد و از هیچ چیز نهراسید. اگرچه احترام کردن و شعار دادن نیکوست و ثواب دارد، ولی این کجا و آن کجا.
پینوشتها:
1. سوره بقره (2)، 213.
2. سوره آل عمران (3)، 19.
3. سوره شوری (42)، 14.
4. سوره جاثیه (45)، 17.
5. نهج البلاغه، خطبه ۱۸۲، بند هفتم (تذکر الشهداء من الاصحاب).
6. مالک بن تهیان انصاری از بزرگان اصحاب امام بود که در غزوه بدر حضوری فعال داشت و در جنگ صفین به شهادت رسید.
7. خذیمه بن ثابت انصاری که رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) به او لقب ذوالشهادتین داد، شهادتش به جای شهادت دو نفر به حساب آمد.
منبع: اقتباس از سخنرانی در مدرسه مروی تهران، (1386/2/12)؛ سخنرانی در جمع اساتید مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، (1386/2/13)؛ سخنرانی بهمناسبت فرارسیدن بیستمین سالگرد شهادت آیتالله مطهری، کرمان (1378/2/16)؛ سخنرانی در دانشکده تربیت معلم قم، (1372/2/11).
www.harfeakhar.com