گفت‌وگو با دکتر محمدحسین کریم

راهبردهایی برای مقاومت اقتصادی در شرایط تحریم (2)

در قسمت اول دکتر محمد حسین کریم به بیان دیدگاه های خود در رابطه با ارائه راهکارهایی برای خروج اقتصاد از تحریم بیان نمودند به نظر ایشان در شرایط مقاومت اقتصادی برای دفع فشارها و رفع تحریم‌ها و در عین حال داشتن اقتصادی
دوشنبه، 8 ارديبهشت 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
راهبردهایی برای مقاومت اقتصادی در شرایط تحریم  (2)
شش راهبرد برای اجرای طرح اقتصاد مقاومتی در کشور

 






 


گفت‌وگو با دکتر محمدحسین کریم

اشاره:

در قسمت اول دکتر محمد حسین کریم به بیان دیدگاه های خود در رابطه با ارائه راهکارهایی برای خروج اقتصاد از تحریم بیان نمودند به نظر ایشان در شرایط مقاومت اقتصادی برای دفع فشارها و رفع تحریم‌ها و در عین حال داشتن اقتصادی پایدار و برونگرای صادراتی توسعه کشاورزی و روستایی باید سنگ بنای توسعه باشد. در قسمت دوم ایشان افزودند در بحث توسعه‌ی کشاورزی و روستایی و همچنین اقتصاد مقاومتی، برای جهش تولید ملی باید به فکر بازارهای هدف، مزیت نسبی، مزیت مطلق بازاریابی و بازاررسانی محصولات خود باشیم. در ادامه متن قسمت دوم این گفت‌وگو می‌آید.

از چه راه هایی می توانیم به اقتصادی پویا و دورنزا برسیم که هم با دیگر کشورها ارتباط داشته باشیم و هم وابستگی به آنها نداشته باشیم؟

تشویق، تمرکز، توجه و توسعه‌ی بخش کشاورزی یعنی رسیدن به اقتصاد مقاومتی و اقتصاد مقاومتی یعنی اینکه کشور با توجه به اعمال تحریم‌های یک‌جانبه و تکان‌های ناگهانی توانایی انعطاف، دفع فشارها و رفع تحریم‌ها را در عین پایداری فعالیت‌های اقتصادی داشته باشد و در عین حال از طریق بخش کشاورزی و روستایی و نیز بخش صنعت ‌و معدن مولد باشد. همچنین باید درون‌زا باشد، یعنی متکی به خارج نبوده و نیز برون‌گرا باشد، یعنی بتواند محصولات خود را به کشورهای هم‌جوار و خارجی بفروشد. اقتصاد ما نباید به حالت بسته‌ی کمونیستی باشد، بلکه باید اقتصاد برون‌گرای صادراتی داشته باشیم.

منظور شما این است که کاری نکنیم تا به خارج وابسته شویم و در عین حال بتوانیم مازاد محصولات را صادر کنیم.

بله، ریشه‌ی مکتب کلاسیک مزیت نسبی و مزیت مطلق تولید بوده است و می‌گویند هر کس در تولید مزیت نسبی یا مطلق داشته باشد، می‌تواند از آن تجارت به عنوان موتور توسعه‌ی اقتصادی استفاده کند. اما به نظر من در عصر حاضر این باور غلط است. امروزه اقتصادی پویا و برنده است که مزیت نسبی و مزیت مطلق بازاریابی داشته باشد. به عبارت دیگر نظریه‌ی کلاسیک‌ها دیگر کهنه و ژولیده شده است و کشوری که مزیت نسبی بازاریابی و بازاررسانی داشته باشد برنده‌ی واقعی است. ما در بحث توسعه‌ی کشاورزی و روستایی و همچنین اقتصاد مقاومتی، برای جهش تولید ملی باید به فکر بازارهای هدف، مزیت نسبی، مزیت مطلق بازاریابی و بازاررسانی محصولات خود باشیم.
توسعه‌ی صادرات غیرنفتی وابستگی به نفت را کم می‌کند. اگر ما از وابستگی به نفت فاصله بگیریم، اقتصاد مقاومتی خواهیم داشت. اگر با توجه به موارد اشاره‌شده بتوانیم از ظرفیت‌ها استفاده کنیم، حماسه‌ی اقتصادی هم به دنبال حماسه‌ی سیاسی خلق می‌شود، به اقتصاد مقاومتی می‌رسیم، تحریم‌ها می‌شکند و در نتیجه اقتصادِ پویای درون‌زا و فعالیت‌های اقتصادی برون‌گرا به معنای توسعه‌ی صادرات غیرنفتی محقق می‌شود.

آیا دیگر کشورها هم سعی در مقاومتی نمودن اقتصاد داشته‌اند؟

به عنوان مثال در گذشته ایالات متحده‌ی آمریکا در حوزه‌ی انرژی احساس خطر و تحریم نمود و برای اینکه به اقتصاد مقاومتی روی آورد، شروع به ذخیره‌سازی کرد و قراردادهای نفتی خود را افزایش داد. شاید به دلیل همان خطرپذیری در حوزه‌ی انرژی و تحریم فروش نفت به ایالات متحده در سال 1973 میلادی بود که بعد از آن آمریکا به صورت جنون‌وار به کشورهای نفتی فشار وارد می‌کند. اما راهکار آن‌ها استفاده از فناوری‌های کمترانرژی‌بر مثل انرژی خورشید، باد و انرژی‌های جایگزین نفت بود که ما هم باید این کار را انجام دهیم. باید ذخایر استراتژیک نفت را در حدی حفظ کنیم که کاهش منطقی عرضه‌ی نفت و تولید کشور را متأثر نکند.
مصداق دیگر ترکیه و روسیه هستند که با هم قرارداد گاز امضا کردند. اما بعد از مدتی ترکیه به این نتیجه رسید که ممکن است در مقابل این قرارداد و واردات یک‌جانبه از روسیه آسیب‌پذیر شود و نتواند اقتصاد مقاومتی داشته باشد. این شد که با کشورهای دیگر مثل ایران برای گاز با قیمت بالاتر قرارداد بست که تنوع اقتصادی ایجاد کند و در مقابل تحریم‌ها شکننده نشود. مصداق بعدی ایران است. اگر ما برای واردات گاز برای شمال کشور صرفاً به ترکمنستان وابسته بودیم، ممکن بود ترکمنستان هم مثل بعضی از کشورهای دیگر ما را تحریم و در سرمای زیر صفر گاز را قطع می‌کرد که این کار را هم یک ‌بار تمرین و آزمایش کردند. اما ایران برای اینکه یک منبع نداشته باشد، تنوع منابع تأمین انرژی ایجاد کرد.
اقتصاد مقاومتی باید اصولی داشته باشد؛ اول مبارزه با فساد‌‌، دوم مردمی کردن اقتصاد که همان اصل 44 قانون اساسی است، سوم کاهش وابستگی به نفت که با توسعه‌ی بخش روستای و کشاورزی به دست می‌آید، چهارم مدیریت صرفه‌جویی در مصرف که جالب است بدانید امام علی(علیه السلام) می‌فرمایند: قناعت بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاری است و ژاپنی‌ها از این فرمایش ایشان استفاده کردند و به توسعه رسیدند. در این زمینه ما سه راه پیش رو داریم که صرفه‌جویی یا قناعت، چاپ اسکناس و وام خارجی است. مدیریت صرفه‌جویی در مصرف به این مفهوم است که ما باید فرهنگ غنی اسلامی قناعت را از طریق رسانه‌ها ترویج کنیم. مورد پنجم متنوع‌سازی فعالیت‌های اقتصادی است که یک راه آن این است که اقتصاد متکی به نفت نباشد و به صنعت و معدن و کشاورزی هم توجه شود. ششمین اصل حرکت بر اساس برنامه‌ی کلان نظام است، ولی دولت در بسیاری از موارد آن نقشه را ادامه نمی‌دهد. مثلاً بحث مسکن مهر یا یارانه‌ در برنامه‌های کلان نظام پیش‌بینی نشده بود و یک‌باره به هزینه‌های بسیاری به دولت تحمیل کرده است.
جالب است بدانید در حال حاضر حدود چهار برابر هزینه‌های دولت صرف پرداخت‌های نقدی یارانه‌ها و مسکن مهر می‌شود. یعنی علاوه بر اینکه دیگر نمی‌توان بخش کشاورزی را نجات داد، زمین‌ها هم صرف ساختن مسکن مهر شده است. مثلاً خوب بود که این یارانه به صورت یارانه‌ی حمایتی، یارانه‌ی سبز و یارانه‌ی سوخت در اختیار قشر مولد قرار گیرد که به عنوان مثال گندم تولید می‌کنند.

یعنی به نظر شما یارانه نباید به صورت نقدی به همه‌ی مردم پرداخت شود؟

نه، زیرا این کار سفته‌بازی است. متأسفانه سرمایه به جای اینکه برای تولید در بخش کشاورزی و روستایی و همچنین بخش صنعت و معدن مصرف شود، در سفته‌بازی ارز، سکه، مسکن و مستقلات هزینه می‌شود. همین ماجرا بزرگ‌ترین مشکل فرایند اقتصاد مقاومتی است. می‌دانید که سی درصد سرمایه در اختیار بخش خصوصی و هفتاد درصد آن در اختیار دولت است که به شکل مسکن مهر، یارانه هزینه می‌شود.
مورد هفتم وجود شرکت‌های دانش‌بنیان در اقتصاد مقاومتی است، در واقع تمام فعالیت‌های اقتصادی باید دانش‌محور، دانش‌بنیان، دانش‌گرا و کارآفرین باشد و آخرین اصل از اصول اقتصاد مقاومتی وحدت و هم‌بستگی مردم و مسئولان کشور است. همه‌ی اصول گفته‌شده در واقع فیزیکی بود، اما مورد آخر روحی و روانی و همان وحدت کلمه‌ای است که حضرت امام به آن اشاره ‌کردند.
اکنون می‌خواهم سهم ارزش‌افزوده‌ی‌ بخش کشاورزی را در سال‌های 81 و 91 با هم مقایسه ‌کنم. سهم بخش کشاورزی در ارزش‌افزوده‌ی بخش‌های مختلف اقتصاد کشور به قیمت ثابت سال 76 حدود پنجاه‌هزار میلیارد و سهم نفت حدود 39هزار میلیارد ریال بوده است. در سال 91 سهم بخش کشاورزی در ارزش‌افزوده‌ی بخش‌های مختلف اقتصاد کشور 78 هزار میلیارد ریال، یعنی دو برابر و سهم نفت 31 هزار میلیارد ریال شده است. خدمات 54 درصد بوده که یکی از بزرگ‌ترین مشکلات بخش خدمات این است که سهم خدمات بیش از پنجاه درصد است و متأسفانه آن هم در خدمت دلال‌بازی، سفته‌بازی و تسهیلات غیرجهت‌دار است. سهم صنایع و معادن 25 درصد، کشاورزی 15 درصد و نفت با توجه قیمتی که دو برابر کردند، 6 درصد است.
این آمار نشان می‌دهد که در سال 1391 بخش‌های کل اقتصاد 5.8 درصد، نفت 34 درصد، صنایع و معادن 12 درصد و خدمات 0.5 درصد رشد منفی داشته‌اند. اما تنها بخشی که در سال 91 رشد مثبت داشته بخش کشاورزی با مثبت 6.3 بوده و این ادله و برهانی است که نشان می‌دهد توجه به کشاورزی، تولید و توسعه‌ی آن می‌تواند محور اقتصاد مقاومتی باشد.

حال چگونه می توان ظرفیت های بالقوه بخش کشاورزی را به فعلیت رساند و آن را شکوفا نمود؟محورهای اصلی توسعه کشاورزی چیست؟

در بخش کشاورزی چالش‌هایی نیز وجود دارد که عبارت است از: محدویت آب، راندمان پایین، اعتبارات و سرمایه‌گذاری اندک، نیروی انسانی فاقد مهارت، واحدهای بهره‌برداری کوچک که یکپارچه‌سازی اراضی را می‌طلبد، تغییر کاربری بخش کشاورزی به عوامل دیگر، عملکرد پایین در واحد، وابستگی بعضی از محصولات کشاورزی به نهاده های وارداتی مثل دانه‌ی مرغ، کمبود آمارهای کافی و لازم، ضایعات فراوان که در حد سی درصد است و پرداخت یارانه‌ی نقدی ماهانه به کشاورزان و در نتیجه کاهش انگیزه‌ی تولید.
توانمندی‌های این بخش عبارت‌ است‌ از: دسترسی آسان به بازارهای مصارف داخلی و خارجی و کشورهای هم‌جوار، تأمین اکثر نیازها، امکان ایجاد اشتغال، تنوع فصلی، تنوع تولیدات و امکان تولید حدود 85 درصد از انواع میوه و تره‌بار.
در کل ما باید بر سه محور اصلی توسعه‌ی کشاورزی و مردمی کردن اقتصاد، توسعه‌ی کشاورزی و کاهش وابستگی به نفت و توسعه‌ی کشاورزی و تنوع اقتصادی تمرکز داشته باشیم. منظور از تنوع اقتصادی این است که مثلاً اگر کسی زراعت می‌کند، در صورت امکان تعدادی رأس گوسفند نیز داشته باشد یا کسی که آب‌انبار یا حوضی دارد از آن به عنوان استخر پرورش ماهی نیز استفاده کند. جالب است بدانید در استان فارس که بزرگ‌ترین استان تولید‌کننده‌ی گندم است، یک گیاه دارویی به نام انغوزه وجود دارد که اگر به حد کافی تولید و صادر شود، نصف درآمد نفتی را تأمین می‌کند.
می‌خواهم بحثم را با این موضوع تکمیل کنم؛ امسال که سال حماسه‌ی سیاسی و اقتصادی بود، دارد تمام می‌شود، اما موضوع اقتصاد مقاومتی همچنان باقی خواهد ماند و اعتمادی هم به کشورهای خارجی نیست. در این شرایط به نظر من اول باید جلوی رکود تولید و تورم قیمت‌ها گرفته شود که این گونه به افزایش تولید ملی و اقتصاد مقاومتی کمک می‌کنیم؛ یعنی وقتی افزایش تولید داشته باشیم، قیمت‌ها هم پایین می‌آید. مثل مسکن که پول بسیاری به این بخش وارد شد و در حال حاضر قیمت مسکن رکود پیدا کرده است. حال اگر در بخش‌های مختلف هم تولید انبوه داشته باشیم، همین اتفاق خواهد افتاد.
دوم اینکه نقدینگی باید مهارت و هدایت شود. بسیاری از بنگاه‌ها تسیهلات بانکی با بهره‌ی بیست درصد می‌گیرند و در بازار طلا، ارز، سکه و مستقلات با بهره‌ی چهل درصد معامله می‌کنند. دولت چنین شرایطی را ایجاد کرده است و این گونه دیگر کسی به دنبال تولید مثلاً نیشکر، پسته، زعفران، خرما، سبزیجات و... نرفته و افراد به دنبال سکه و ارز خواهند رفت.
اگر در یک دستگاه مختصات یک طرف بهره و طرف دیگر تقاضای پول باشد، می‌دانیم که هرچه بهره کمتر باشد، تقاضای پول بیشتر می‌شود. وام‌هایی که برای بخش کشاورزی، مسکن و سفته‌بازی به افراد داده می‌شود، نباید یکسان باشد. اگر وام سفته‌بازی با وامی که برای بخش کشاورزی داده می‌شود یکسان باشد، به تولید ملی، اقتصاد مقاومتی، کشور و نظام خیانت شده است. این موضوع یکی از ضرورت‌هایی است که سیستم نظام بانکی باید برای آن چاره‌ای بیندیشد و مورد سوم این است که باید کارآفرینیِ تولید افزایش و بازار سفته‌بازی کاهش پیدا کند.
منبع مقاله : برهان



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.