نویسنده : بتول سلیمانی
دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ ایران دوره اسلامی
منبع:راسخون
دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ ایران دوره اسلامی
منبع:راسخون
چکیده
اروپاییا ن بعد از انقلاب صنعتی و پیشرفتهای روز افزونی که در زمینه تجارت، صنایع، اقتصاد و...کسب کردند برای بدست آوردن مواد خام مورد نیاز خود متوجه سرزمینهای شرق شدند ویکی از این کشورهاایران است. متاسفانه کشورما ازاین تحولات چشم گیر بر کنار بوده است وگویی بیرون از این پیشرفت ها به زندگی بدوی خود ادامه میدهد. در اواخر دوران قاجاریه روابط بین ایران وکشورهای اروپای شدت میگیرد وبا اعزام محصلان ایرانی به اروپا عقب ماندگی ایران از پیشرفت وتجارت غرب روز به روز نمایا ن تر میگردد. با روی کارآمدن سلسله جدید به نام پهلوی وقبل از آن بعد از انقلاب مشروطه توجه به غرب وپیشرفت ایران مدنظر روشنفکران وسیاستمداران ایرانی قرار میگیرد. اشتهای تجددگرایان ایران برای صنعتی شدن وپیشرفت روز افزون، دست آویزی برای پیشبرد اهداف استعماری غرب خصوصا بریتانیا میشود و برای این منظور قزاقی ساده به نام رضاخان انتخاب گردیده وبه عنوان شاه ایران بر اریکه قدرت تکیه میزند. رضاشاه برای رساندن ایران به مدارج به اصطلاح مترقی جهان غرب تلاشهای زیادی انجام میدهدکه با مخالفت مردم و روحانیت ایرانی مواجه میگردد و نمونه این مخالفتها واقعه گوهرشاد است. که بسیار دردناک و قابل تامل میباشد.کلیدواژه ها: غرب، رضاشاه، بریتانیا، روحانیت، تجدد، گوهرشاد
مقدمه
در جریان انقلاب صنعتی اروپاییان در زمینههای مختلف تجاری، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی پزشکی و.... پیشرفتهای چشمگیری را کسب کرده اند. از آن طرف کشورهای شرق ومن جمله ایران ازاین پیشرفت ها و اتفاقات به دور بوده و در تاری که به دور خود تنیده است درحال زندگی به سبک بدوی و ابتدایی خود است. بعد از انقلاب مشروطه وباز شدن هرچه بیشتر پای استعمارگران خصوصا انگلیس ماشاهد شنیدن نغمههای جدید هم چون آزادی، زنان، قانون و.. هستیم که برای ما ایرانیان نا آشنا و به دور از پیش در آمد ذهنی هستند. متاسفانه باید گفت این نغمه ها دور از ذهن هم نبودند. چون معرفان آنان تحصیل کردههای غربی هستند که واژگان معادل آن رادر بین ایرانیان مسلمان نمیشناختند، باعث تشتت ذهن مردم اجتماع گردیدند. و در این بین میتوان به نقش علمای ایرانی اشاره کرد که به جای قدم گذاشتن وپیدا کردن واژگان معادل آن در اسلام تنها در مقابل این مفاهیم جدید جبهه منفی و تقابل گرفته اند. بعداز روی کار آمدن سلسله پهلوی در ایران بریتانیا تلاش زیادی را برای رسیدن به اهداف خود در ایران آغاز کرد. واز آن جایی که از علاقه متجددان ایرانی برای پیشرفت کشورشان آگاه بود با همین ابزار شروع به حمله به ریشه ها وارزشهای فرهنگی مردم ایران نمود. از آن جایی که همیشه کشورهای مبدأ بعد از تاثیر قدرت خود بر کشور ضعیف سعی در تحمیل فرهنگ خود به کشور مقصد را دارند تهاجم فرهنگی به ایران دوراز انتظار نبوده است.بحث از کشف حجاب بیشتر در روزهای پس از انقلاب مشروطه درایران به طور جدی مطرح گردید. ودر دوران رضاشاه وبه بهانه تجدد وتجددگرایی زمینه برای این کار فراهم شد. سفر امان الله خان به ایران به همراه زن خود که بی حجاب بود میتوانست محرک شاه وخانواده اش برای برداشتن حجاب باشد. از همان آغاز مردم وروحانیت که این اقدام را مخالف ارزشهای شرعی وفرهنگی جامعه میدانند مخالفت خود را به طور علنی ابراز مینمایند. واقعه گوهرشاد وکشتار آن بیانگر اراده جدی رضاشاه برای انجام اصلاحات مورد نظر خود در ایران است. این قیام نشانگر ضعف علما وروحانیون وسوء مدیریت آنان در مورد تهاجم فرهنگی غرب به ایران است زیرا بعد از این کشتار سرعت کشف حجاب وبعد ها از بین بردن فرهنگ و ارزشهای ایرانی افزایش مییابد.
در روز پنج شنبه نهم ربیع الاول سال 1354 قمری برابر با نوزدهم تیر ماه سال 1314 خورشیدی واقعه ای در مسجد گوهرشاد رخ داد که بعدها به قیام گوهرشاد معروف شد. اتفاقی که به ضم برخی از تحلیلگران ریشههای آن را باید در برخورد حکومت با روحانیت جست وجو کرد. سیاست داخلی رضاشاه بر مبنای انجام اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است که به گفته تحلیل گران آن عصر در جهت پیشرفت و تجدد خواهی وقرار گرفتن ایران در مسیر پیشرفت جهانی بیان شده است. در بررسی این قیام دو فرضیه را میتوان در نظر گرفت:1- رویارویی کلی روحانیون واستبداد پهلوی (آیت الله حائری یزدی –علمای عتبات – علمای مبارز سیاسی) 2- سکولاریزه شدن –تجدد گرایی – ناسیونالیسم باستان گرا (نجفی –حقانی، 1384: -412 -411-413) در مورد اول علت این واقعه را رویارویی روحانیون و نشان دادن چنگ و دندان رضاشاه به روحانیت میدانند. امادر مورد فرضیه دوم این واقعه را نشأت گرفته از تجددگرایی و سکولاریزهگرایی رضاشاه میدانند و شاید به نوعی برخورد مردم ومخالفت آنان با قضایای کشف حجاب و متحد الشکلی لباس تصور میکنند.
مسئله تغییر لباس ودر نهایت کشف حجاب:
بحث از کشف حجاب در ایران درست هم زمان با گسترش تجدد و نوگرایی وبیشتر در روزهای پس از مشروطه در ایران به طور جدی مطرح گردید. مطالب چندی در ضدیت با حجاب در روزنامههای عصر مشروطه انتشار مییافت. بحث در ایران دست کم از سال 1290 ه.ش در ایران مطرح بود. (جعفریان، 1383:26). اولین اصلاحات ضد حجاب در کشورهای اسلامی از افغانستان و امان الله خان پادشاه آن جا آغاز شد. برای اصلاحاتی که امان الله خان به پیروی از مصطفی کمال پاشا در نظر گرفته بود (خصوصاً در برداشتن حجاب زنان، منع تعدد زوجین، تحصیل دختران به روش اروپایی)، در افغانستان شرایط فراهم نبود. در ایران نیز به همان روش و سبک این موضوع آغاز گردید. محمد علی فروغی پس از به سلطنت رسیدن سردار سپه بنابر تکلیف، خلعکننده آخرین سلاله قاجار در آذر ماه 1304 ه. ش به سمت نخست وزیری بر گزیده شد. مهمترین کاری که محمد علی فروغی در دومین کابینه خود انجام داد، تدارک سفر شاه به ترکیه بود.. (عجمی، 1373:282). مقارن دوره ششم مجلس، پهلوی اقداماتی در مخالفت بااسلام به عنوان «اصلاحات اجتماعی» شروع نمود. مبارزه ای بین رضاشاه وروحانیون در گرفت نقطه برخورد، مساله نظام اجباری بود که به ترتیبی که رضاشاه دنبال میکرد اقدامی علیه روحانیون و حوزه علمیه ترقی میشد. در مهرماه 1303 قسمت دیگری از وظایف روحانیت سلب شد و سن قانونی کبیر 18 سال اعلام گردید که مغایر با حکم قران درباره سن شرعی بود. (امینی، 1381:35-36). در جلسه چهاردهم مجلس هفتم شورای ملی مورخ 14 دیماه سال 1307 ه.ش طرح قانونی لباس متحد الشکل را وارد مجلس کرده وبه تصویب میرسانند. (مکی، 1362:72). در این سال کارمندان دولت مجبور به پوشیدن لباس فرم غرب شدند. کت وشلوار وکلاه پهلوی لازم وعدم رعایت آن موجب اخراج میگردید. از طرف وزارت معارف برای رفع حجاب مواردی در بخش نامه 27 آذر وزارت داخله وجود دارد که به مواردی از آن میتوان به:1-تشکیل مدارس ابتدایی مختلط واستفاده از آموزگاران زن 2- استفاده از لباس متحدالشکل توسط دختران در مدرسه وکوچه ومنزل 3- تشکیل مجالس کنفرانس در دبستان ودبیرستان ها، اشاره کرد. پدیده کشف حجاب هم زمان دارای دوپیامد بود: برداشتن پوشش از سر واز بین بردن جدایی میان زن ومرد (صادقی،1384:48) دولت که تلاش فراوانی برای رسیدن در جهت تجدد وپیشرفت انجام میداد قانون متحدالشکل خود را به این دلایل توجیه میکرد وآن را: الف –گامی در جهت اخذ تمدن وترقی تلقی میکرد ب- تنوع البسه محلی وقومی رانشانه تاثیر از اقوام بیگانه میدانست که میبایست از بین میرفت ونتیجه آن سرکوبی عشیایر واسکان اجباری بختیاری ها، قشقایی ها، لرها، کردها، بلوچ ها و بسیاری از قبایل دیگر شد. (مک گی، 1380:178). مسئله اول کلاه مقدس پهلوی بود که همه مردان را ملزم به استفاده از آن میکرد واین گام ابتدایی تر این جهت محسوب میگردد. گام دوم موضوع کلاه لگنی یا "کلاه شاپو" به سبک کلاه اروپایی است. که عین الیسلطنه در خاطرات خود اینگونه آن را توصیف میکند:"تابستان امسال حکم شد 1313، افرادیکه در آفتاب کار میکنند کلاه لبه دار نظیر "پانما " بر سر بگذارند. بدوا بین عمله جات خود کلاه تقسیم میکرد. پس اداره طرق به عمله جات راه ها داد ودانه چهار ریال پول گرفت دوام این کلاه ها چون ازنمد است از مد پهلوی خیلی بیشتر است."(عین السلطنه، 1380:7806). بر طبق اسناد ومدارک تاریخی مسئله کلاه شاپو و کشف حجاب از آثار سفر شاه به ترکیه است. زیرا توجه به ترکیه همیشه مدنظر متجددان ایرانی قرار داشت. رضاشاه در پی دعوت مصطفی کمال پاشا ملقب به آتاتورک در تاریخ 26 خرداد 1313 وارد آنکارا شد وآتاتورک رئیس جمهوری ترکیه به طور رسمی از وی استقبال کرد در مراسم رژه ای که به افتخار ورود رضاشاه ترتیب یافت، وی شاهد حضور همسان ویکسان دختران جوان دوشادوش مردان بود. (قاسم پور، 1386:32) باتوجه شباهت ایران وترکیه ازلحاظ فرهنگی، فکری ومذهبی. باید گفت که اشتباه محاسباتی در این زمینه از سوی متفکران این سیاست صورت گرفته بود:1- مذهب شیعه ایرانیان، حال آن که ترکیه علی الخصوص در زمان عثمانی سنی مذهب وداعیه خلافت اسلامی داشتند
2- در ایران ناسیونالیسم ایرانی با مذهب شیعه پیوند خورده بود (خصوصا از صفویه به بعد) اما در ترکیه عثمانی وبعدها ترکیه سکولار چنین نبود
3- در ایران سابقهی همراهی دین ودولت قبل از اسلام هم وجود داشت (تعالیم زردشتی وساسانیان و.....) بیان گر این موضوع هستند
4- ایران در ارتباط مستقیم با اروپا قرارنداشت
5- قدرت تاثیر گذاری علمای مذهبی ایران (اقتصادی، سیاسی، مذهبی) با علمای ترکیه از زمین تا آسمان تفاوت داشت.
بلوشرتفاوت بارز ایران وترکیه را این چنین بیان میکند:"خط لاتینی جای گزین خط فارسی نشد. فروغی به من گفت مردم ترکیه که ادبیات غنی وسرشاری ندارند میتوانند بدون زیان چندانی از خط خود دل بکنند اما ایرانیان ادبیات کلاسیک محتشمی دارند که به هیچ وجه نباید از ان دل بکنند" (بلوشر،1363: 50)
مسألهی کشف حجاب در نوروز 1307 ه.ش وهمزمان با مسافرت خانواده شاه به قم ودرگیری با مرحوم آیت لله بافقی از چند سال قبل از اعلام رسمی کشف حجاب شروع شد البته باید گفت خانوادی شاه از سال ها قبل به کشف حجاب وبرداشتن چادر تمایل داشتند "و شهدخت ها نیز از زمانی که از سوئیس برگشته اند دیگر چادر سر نکرده اند "(رستمی،37:1384) در روز 17 دی 1314 ودر طی مراسمی با تشریفات کامل در دانش سرای دختران تهران اعلام عمومی رفع حجاب به اجرا درآمد وظاهر شدن بانوان با روسری و چادرنماز ممنوع گردید واین روز از نظر متجددان ان عصر ورود به صحنهی تمدن است و عرصهی مملکت را آوازهی تمدن وترقی فرا گرفته است (هدایت،1334:408) شاید یکی از عواملی که قضیهی کشف حجاب را در سال 1307 ه.ش به تا خیر انداخت اقدام جدی وبدون تامل آیت الله بافقی با خانواده شاه در سفر قم باشد که به پهلوی اعلام جنگ داده وبه نوعی تهدید او بود. با آغاز سال 1314 تبلیغات حکومتی در مورد کشف حجاب به اوج خود رسید پس از تعطیلات نوروز سی تن از بانوان متجدد طی یک برنامه هماهنگ بدون چادر در خیابانهای تهران حضور یافتند که از حمایت کامل دولت بر خودار بودند (بصیرت منش،1377: 190) ودر نهایت در سال 1314 به تشکیل کانون با نوان از سوی شمس و اشرف پهلوی منجر شد.
علما وموضوع کشف حجاب وتجدد:
قبل از آنکه رضاخان به سلطنت برسد تلاش بسیار زیادی را برای کسب مشروعیت توسط علماکه آن زمان متنفذترین وپرقدرت ترین مهرهای داخلی کشور محسوب میشدند، انجام داد. در مجالس روضه خوانی و...وارد میشد خود را فردی مذهبی وطرفدار اسلام معرفی میکرد اما پس از به تخت نشستن رضاشاه تلاش زیادی را برای کاستن از قدرت این مهرههای پر تاثیر اجتماعی وسیاسی به کار گرفت. بعد از واقعه آیت الله بافقی وسخت گیری به خانواده شاه، اومتظر فرارسیدن زما ن مناسب برای انتقام و سرکوبی روحانیون وعلما میبود اما عللی که موجب خودداری رژیم از رسمی کردن رفع حجاب شد را میتوان در موارد زیر جستجو کرد:1- پای بندی عمیق جامعه به حفظ سنتهای دینی و نفوذ نسبی روحانیون در آن زمان2-رژیم هنوز ارزیابی نهایی از چگونگی اجرای طرح تغییر لباس مردم ایران نداشت
3- به دنبال بازگشت امان الله خان پادشاه افغانستان از سفر اروپایی وپیگیری سیاستهای غرب گرایانه، شورشی علیه او به وقوع پیوست که به فرار او انجامید (بصیرت منش،1377: 83 1) در سال 1307 بر طبق ماده دوم لایحه کشف حجاب، هشت طبقه با گرفتن اجازه مستثنی از لباسی متحدالشکل شدند شامل: 1- مجتهدین ومراجع تقلید مسلم که اشتغال به روحانیت دارند 2- مراجع امور شرعیه دهات 3- مفتیان اهل سنت 4- پیش نمازان دارای محراب 5- محدثین که از طرف دو نفر از مجتهدین مجاز باشند 6- طلاب، مشتغلین به فقه و اصول حکمت الهی 7- مدرسین فقه واصول حکمت الهی 8- روحانیون ایرانیان غیر مسلم (امینی،1381: 39) بعد از قضایای کشف حجاب و قبل از آن قانون وظیفه اجباری رویارویی علما و شاه به حد اعلای خود رسید وکار حتی به توهین وتحقیر وناسزاگویی به روحانیون هم ادامه یافت تا آن جا که عامل همه بدبختی هاو مشکلات جامعه را علما وملاها بیان میکردند. واین تبلیغات سوئی بود که طرفداران رضاشاه بنا بر سیاست ضدیت او با علما انجام میدادند. کنسول فولر در 21 آگوست 1924 اوضاع شیراز رااینگونه بیان میکند:"قشون کاملا اوضاع را دردست دارد. و به شدت ضد روحانیت است از هر موقعیتی بردای کاستن از نفوذ ملاها استفاده میشود مردان مسلح با حضور درمجلس وعظ ملاهای مظنون، مراقبند مبادا سخنی علیه دولت از دهنشان خارج گردد. آن ها مجالس عزاداری را هم به هم میزند ونمی گذارند دستههای عزاداری در خیابان راه بیفتند" (مجد،1389: 526) تصویب قانون ثبت املاک لطمه ای جدی به سردفترهای روحانیون وارد کرده وبدون شک مخالفت روحانیون را نیز به همراه داشت. روحانیون نیز برای مقابله از حربه وسلاح بازار که نشانه قدرت اقتصادی سرشار آنان بود استفاده میکردند. وبازارهای اکثر شهرهای مهم از جمله اصفهان، تبریز وشیراز تعطیل وبدون فعالیت بود.
حاج آقا حسین قمی:
سید حسین قمی فرزند سید محمد تقی قمی که در سال 1282 ه.ق در قم به دنیا آمده بود، تحصیلات مقدماتی خود را در این شهر به پایان رسانده، عازم عراق شده بود و سه سال در درس آیت الله میرزای شیرازی بزرگ وده سال در محضر میرزای شیرازی دوم (سید محمد تقی شیرازی) تلمذ کرده وبه درجه اجتهادنایل آمده بود. در سال 1331 ه.ق در پی تقاضای خراسانیان از آیت الله محمد تقی شیرازی برای ارشاد مردم به مشهد آمده و مورد اطمینان ووثوق خراسانیان واقع شده بود. (قاسم پور،1386:37) وی مرجعی به شدت متعبد ومقید به امورات شرع بود، ولی در عین حال از هر گونه اظهار نظر علنی خود داری میکرد. اتفاقات آغازین سال 1304 باعث شد تا این مرجع، وارد قضایا شود صدور دستور تغییر کلاه، اخبار قضایای مدرسه شاه پور شیراز ومیدان جلالیه تهران ایشان را به شدت نگران کرده بود ایشان هرگز نمیخواستند اعتراضاتی که میکنند منجر به آشوب ودرگیری گردد فلذا شخصا به دار الضیافه آستان قدس رضوی رفته وبا محمد ولی خان اسدی نائب التولیه وفتح الله پاک روان استان دار خراسان دیدار کردند. با پیچیده تر شدن اوضاع برخی از روحانیا ن پیش نها د کردند تا به رضا شاه تلگراف بزنند واز آن خواستار شوند در موضوع متحد الشکلی لباس و تغییر کلاه تجدید نظر کند. آت الله قمی اعلام کرد که تصمیم دارد به تهران برود وبا رضا شاه دیدار کند ولی در جواب برخی از روحانیان که گفتند قبول نمیکند گفت:"من به تهران میروم حتی اگر لازم باشد دست رضا شاه را میبوسم، پایش را میبوسم واگر نپذیرفت همان جا تصدق او شوم یا خفه اش کنم" (همان،39)کشتار گوهرشاد:
بعد از رایزنیهای آیت الله قمی (نماینده مرجع تقلید آن زمان سید ابوالحسن اصفهانی، در مشهد) با پاکروان واسدی وعلمای دیگر خراسان، ایشان تصمیم گرفتند شخصا به حضور رضاشاه رفته ودرخواستهای خود وروحانیت را مطرح کنند.اما بعد از رسیدن به تهران توسط نظامیان دستگیر شدند واز ملاقات ایشان با رضاشاه هم جلوگیری شد. ایشان به شهر ری رفته ودر جوار حرم عبد العظیم منزل گزیدند رضاشاه همیشه دوست داشت تکرار کند که اگر با روحانیت دو به انحطاط مخالف است به هیچ عنوان با اسلام مشکلی ندارد (دیگارد، ریشارد، بی تا:115). زمانیکه ایشان در تهران بود اجازه ملاقات مردم را به او نمیدادند. چون خبر محاصره جایگاه آیت الله قمی به مشهد رسید روز جمعه 10 ربیع الثانی 1254 ه.ق اجتماع عظیمی در صحن نو حضرت رضا به عنوان اعتراض انجام گرفت. (دوانی، بی تا:160) جرقههای قیام گوهرشاد راباید در سه مورد اصلی جشتجو کرد:1- موضوع کشف حجاب که این با سیاست علما مغایرت کامل داشت وآنان نمیتوانستند در مقابل آن سکوت کنند. تشنج مردم نسبت به چادر برداری روز به روز بیشتر میشد.
2- در مشهد شایع شده بود که آیت الله حاج آقا قمی را که درتهران حضور داشته اند، دستگیر کرده واز بازگشت ایشان به مشهد جلوگیری میکنند.
3- فتح الله پاکروان استاندارمشهد حدود 150 نفر از معتمدین ومحترمین مشهد که به شاه تلگراف زده بودند (مبنی بر آزادی حاج آقاقمی) را بازداشت کرد.
در این حین مردم مضطر ب وپریشان خاطر هستند وباید گفت آماده هر گونه اقدام نسنجیده وغیر برنامه ریزی شده ای هستند که در همین زمان بهلول وارد ماجرا میگردد.
بهلول کیست؟
محمد تقی گنابادی معروف به «بهلول» فرزند شیخ نظام الدین گنابادی است که در سال 1288 ه ق در شهرستان گناباد متولد شد. او پس از گذراندن دروس مقدماتی و ادامه تحصیلات خود به قصد زیارت به عتبات عالیه در عراق سفر کرد. او در 14 سالگی واعظی معروف میشود و در روضه خوانی مهارت زیادی داشته است. بعد از بازگشت از عتبات بر علیه پهلوی سخنرانیهای زیادی انجام میدهد. بهلول در 18/4/1314 وارد مشهد گردید در همان تاریخ توسط مامورین آستانه امام رضا دستگیر شد. و در همان روز مردم به کشیک خانه آستانه حمله و بهلول را آزاد کردند ودر صحن امام رضا متحصن شدند. (قاسم پور، 1386: 130). مردم حدود یک هفته بود که در صحن گوهرشاد تحصن و اجتماع اعتراضی انجام داده بودند. نیروهای انتظامی شهر به دستور استاندار و فرمانده هنگ مشهد وارد صحن میشوند و سعی در متفرق نمودن متحصنین دارند. به جز بهلول افرادی مثل نواب احتشام رضوی – شیخ حسین مجتهد زنجانی وحاج شیخ مهدی واعظ خراسانی هم با سخنرانیهای آتشین بر هیجان جمعیت ومردم متحصن میافزودند. در اثر این سخنرانی ها متحصنین تصمیم گرفتند که از روز جمعه تا تعیین تکلیف، تعطیلی عمومی اعلام کنند و همه دکان ها به جز ارزاق عمومی تعطیل شدند. مسئولان حکومتی وحشت زده شده و در صدد رفع غائله بر آمدند. محمد ولی خان اسدی در آن زمان کشتار اول در مشهد نبود. در جریان کشتار اول درهای صحن شیخ بهایی رابستند. ایرج مطبوعی به نیروهای نظامی دستور ورود به صحن را داد و مردم با آنان در گیر شدند. ابتدا شلیک ها هوایی بود ولی بعد به طرف مردم تیر اندازی شد. بعد از این کشتار که حدود آنان 28 نفر ذکر شده (همان، 60) روحانیون برجسته مشهد مثل: ایت الله یونس اردبیلی، شیخ هاشم قزوینی، سید هاشم نجف آبادی، سید عبدالله شیرازی، سید علی اکبر خویی، حاج میرزاحبیب ملکی، سید علی سیستانی وشیخ آقا بزرگ شاهرودی تلگرافی به شاه زدند واعتراض هتک حرمت سربازان را کردند وخواستار ممنوعیت کشف حجاب وآزادی آیت الله قمی شدند. ولی این تلگراف به دست شاه نرسید. در سحرگاه قبل از صبح نوزدهم تیر، سربازان رژیم بادستور شخص شاه مبنی بر سرکوب هر چه زودتر غائله به مسجد گوهرشاد حمله کرده ومردم را به خاک وخون کشیدند وحدود 1060 تن از آنان را کشتند (کوهستانی نژاد، 1375: 22). (که البته این آمار کمی مبالغه آمیز به نظر میآید) بنا بر گفتهی صدر االاشراف در خاطراتش:" مقتولین ومجرو حین همه را برده اند در گدال ها دفن کرده اند از وضع مسجد وخونهای زیادی که در صحن مسجد جاری بوده است میتوان به عمق فاجعه پی برد. روز بعد هم اجازهی ورود به کسی را ندادند" (صدر الاشراف،1364:328) بهلول که محرک اصلی مردم به این قیام بود از معرکه گریخت. در طی این ماجرا علما وروحانیت زیادی دستگیر ومحاکمه شدند ودر واقع بعد از این کشتار مردم وادار به سکوت واطاعت مطلق از اقدامات شاهنشاهی گشتند. آیت الله قمی به عتبات عالیات تبعید شدند و باید گفت بعد از این واقعه سکوت مرگباری در مقابل تمام اقدامات رضا شاه در کل ایران از سوی مردم وعلما انجام گرفت. برخورد روزنامه ها ومطبوعات ایران در مقابل این حادثه قابل توجه و تأمل بر انگیز است به عنوان مثال روزنامهی تجدد در 31 تیر ماه 1314 واقعهی مشهد را با تیتر «دستگیری اشرار» بیان میکند (واحد، 1366: 69-71) روز شنبه 29 اذر ماه 1314 اسدی را به عنوان عامل اصلی و محرک این شورش بیان کرده ودر خارج از شهر مشهد به جوخه اعدام میسپارند واین خبر در روزنامه ها منتشر میگردد. (سمیعی،1369:80)بررسی تبعات و نتایج این قیام:
1-این قیام باتوجه به اینکه از احساسات پاک مذهبی نشات گرفته بود ولی نتایج عکسی در بر داشت و در عوض راه رابرای اقدام زودتر و موثرتر پهلوی برای کشف حجاب باز کرد.2- روحانیتی که در این قیام حضور داشتند گویا از همراهی واتفاق نظر بین خود برخوردار نبودند.
3- علما در این جریان از یک رهبری قدرتمند ومدبر برخوردار نبود وشاید اگر رهبری آگاهتر ومسلط بر شرایط و اوضاع زمانی و مکانی میداشت میتوانست نتیجه بهتری داشته باشد.
4- روحانیت آن زمان شناخت صحیح از رضاشاه و اقدامات و دستهای پشت پرده حمایتی و اطرافیان او نداشتند.
6- حضور بهلول یک واعظ سخنور از عوامل سختکشی این قیام محسوب میگردد.
7- مردم به عنوان کنشگران وقتی خوب مدیریت نمیگردند به دنبال تحریکاتی که بهلول واحتشام ایجاد میکنند پافشاری کرده وچون از حوادث گذشته دل پری دارند در صدد تخریب وبر هم زدن نظم، وبه آشوبگری روی میآورند وفرصت مناسب رابرای برخی فراهم میکنند که شاه را در تهران بر ضد این قیام تحریک کنند.
8- در سیاست داخلی این قیام موجب تغییر مسئولان کشوری ولشگری مشهد شد وپس از آن به کنار گذاشتن فروغی از ریاست دولت وجایگزینی محمد جم انجامید. (بصیرت منش، 1377: 480) واقعه گوهرشاد نمایانگر مرگ رجال محافظه کاری بود که سیاستهای معتدلانه داشتند از آن پس دانستند که هرگونه درنگ وتاملی بر خلاف اراده شاهی به نیست ونابودی منجر خواهد شد.
نتیجه گیری
باتوجه به آنکه واقعه گوهرشاد با کشتار فجیعی به پایان رسید وتوانست راه رابرای تسریع کشف حجاب باز کند لیکن باید گفت این واقعه قابل پیش بینی بود. این که مردم ایران در آن زمان دربدترین شرایط واوضاع اقتصادی واجتماعی وبهداشت و....... به سر میبرند امری قابل قبول است. اینکه متجددان وروشنفکران ایرانی درپی مسافرت هایشان به اروپا به ضعف وعقب ماندگی ایرانیان پی برده در صدد جبران مافات بر آمده بودند تحسین بر انگیز است. اما تعریف آنان از عامل عقب ماندگی که آن را"اسلام " و"حجاب " میدانند موضوعی غیر قابل قبول و فاقد تفکر عمیق دراین زمینه است. این موضوع نشان دهنده تاثیر فوق العاده غرب بر فرهنگ وذهن محصلان ایرانی دراروپا دارد که آنان راباب میل اهداف خود تربیت نموده اند. همانگونه که قبلا به آن اشاره کرده ام نحوه برخورد علما وروحانیون طراز اول ودوم ایران با موضوع تجدد وکشف حجاب، برخوردی منفعلانه، احساساتی وبه دور ازمنطق وجهان بینی است. باید گفت جای علمایی چون سید جمال الدین اسد آبادی در این میان خالی بوده است. گرچه اقدام زیرکانه شیخ عبدالکریم حائری در تاسیس حوزه علمیه قم رامی توان نمونه اقدامات صحیح این طبقه به حساب آورد. در کل این قیام نه تنها باعث جلوگیری از موضوع کشف حجاب نشد بلکه راه را برای اقدامات بعدی رضاشاه ومشاوران غربزده اش باز کرد. ونتیجه آن جدایی جوانان ایرانی از فرهنگ وارزشهای ملی ودینی وروی آوردن آنان به فرهنگ تازه تاسیس غرب شد. متاسفانه چون غربیان دارای قدرت وبرتری نظامی، سیاسی و اقتصادی نسبت به ما بودند به خود اجازه دادند تا فرهنگ پوسیده وناکارآمدشان رابه فرهنگ غنی و پربار ایرانی تحمیل کنند ودر این بین همگان تنها شاهد ونظاره گر این اوضاع بودند.کتابنامه :
- امینی، علیرضا، (1381)، تحولات سیاسی اجتماعی ایران دردوران پهلوی، تهران: انتشارات صدای معاصر، چاپ اول
- (1389)، از قاجار به پهلوی (براساس اسناد وزارت خارجه امریکا)، به کوشش دکتر محمد قلی مجد، مترجمین: سید رضا مرزانی، مصطفی امیری، تهران: انتشارات موسسه مطالعات وپژوهشهای سیاسی
- بصیرت منش، حمید، (1377)، علما ورژیم رضاشاه، موسسه چاپ ونشر عروج، چاپ اول
- بهلول محمد تقی، (1370)، خاطرات سیاسی بهلول، تهران: موسسه امام صادق (ع)، نوبت دوم
- بلوشر، ویپرت فون، (1363)، سفرنامه بلوشر، تهران: انتشارات خوارزمی، چاپ اول
- (1384)، پهلوی ها (خاندان پهلوی به روایت اسناد)، به کوشش فرهاد رستمی، انتشارات موسسه فرهنگی وپژوهشی چاپ ونشر، جلد اول، چاپ سوم
- (1378)، تغییر لباس وکشف حجاب به روایت اسناد، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول
- جعفریان، رسول، (1383)، داستان حجاب درایران پیش از انقلاب، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول
- دوانی، علی، بی تا، نهضت روحانیان ایران، بنیاد فرهنگی اما م رضا (ع)، جلد دوم
- دیگارد، هورکاویان، ریشارد، بی تا، ایران درقرن بیستم، برگردان: عبدالرضا هونگ مهدوی، بی نا
- سمیعی، احمد، (1369)، برکشیده به ناسزا، انتشارات شباویز، چاپ اول
- صدر، محسن، (1364)، خاطرات صدرالاشراف، انتشارات وحید، چاپ او ل
- صادقی، فاطمه، (1384)، جنسیت، ناسیونالیسم وتجدد درایران (دوره پهلوی اول)، ویراستار علی قاسمی، تهران: انتشارات قصیده سرا، چاپ اول
- عجمی، ناصر، (1373)، بازیگران سیاسی عصررضاشاهی، انتشارات انیشتین، چاپ اول
- عین السلطنه، قهرمان میرزا، (1380)، روزنامه خاطرات عین السلطنه، به کوشش مسعود سالور، ایرج افشار، تهران: انتشارات اساطیر، جلد دوم، چاپ اول
- قاسم پور، داوود، (1386)، قیام مسجد گوهرشاد به روایت اسناد، انتشارات مرکزاسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول
- کوهستانی مژاد، مسعود، (1375)، واقعه خراسان، انتشارات حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول
- منظرالاجداد، محمد حسین، (1380)، سیاست ولباس، تهران: انتشارات سازمان اسناد ملی ایران، چاپ اول
- مک گی، ساندرا، (1380) ایرانی ها، ترجمه: شیوا رویگران، بی نا، چاپ اول
- مکی، حسین، (1362)، تاریخ بیست ساله ایران، تهران: انتشارات ناشر، جلد اول
- نجفی، فقیه حقانی، موسی، (1384)، تاریخ تحولات سیاسی ایران، تهران: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، چاپ چهارم
- (1371)، واقعه کشف حجاب، به اهتمام: مرتضی جعفری، صغری اسماعیل زاده، معصومه فرشچی، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی وموسسه پژوهشی ومطالعات فرهنگی، چاپ اول
- واحد، سینا، (1366)، قیام گوهرشاد، سازمان انتشارات وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی، چاپ اول
- هدایت، مهدیقلی، (1344)، خاطرات وخطرات، تهران: انتشارات کتابفروشی زوار، چاپ دوم
- هاکس، مریت، (1368)، ایران، افسانه وواقعیت، مترجمان: محمد حسین نظری نژاد، محمد تقی اکبری، احمد نمایی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ اول