نویسنده: مارتین گریفیتس
مترجم: علیرضا طیب
مترجم: علیرضا طیب
اتحادیه افریقا به موجب سند تأسیسی که در ژوئیه 2000 در لومه به امضا رسید تشکیل شد و جای سازمان وحدت آفریقا را که در 1963 برپا شده بود گرفت. به طور کلی اتحادیه آفریقا نسخه بدل سازمان وحدت آفریقا به شمار می رود و مقر آن نیز مانند سازمان یاد شده در آدیس آبابا پایتخت اتیوپی است. اتحادیه افریقا با در عضویت داشتن پنجاه و سه دولت یکی از بزرگ ترین سازمان های بین المللی جهان است. جز مراکش که در سال 1984 به دلیل قبول عضویت صحرای غربی توسط سازمان وحدت آفریقا آن سازمان را ترک کرد همه دولت های سرزمین اصلی آفریقا عضو این اتحادیه هستند. از این گذشته، همه دولت های جزیره ای مستقلی هم که جزو منطقه آفریقا شناخته می شوند در این اتحادیه عضویت دارند.
سازمان وحدت آفریقا برای تقویت امنیت متقابل نخبگان دولت های آفریقایی با توجه به موقعیت سیاسی داخلی شکننده آن ها و افزایش نفوذ جمعی آفریقا در مجامعی چون سازمان ملل متحد تشکیل شد. اهداف اصلی سازمان یاد شده تشویق مبارزه با استعمار و جدایی نژادی؛ میانجی گری در درگیری های دولت های عضو؛ هماهنگ سازی خط مشی ها در زمینه دیپلماسی، دفاع، توسعه اقتصادی؛ و هم نوا ساختن دولت های آفریقایی در مجامع بین المللی از طریق دبیرخانه های اجرایی مستقر در نیویورک بروکسل و ژنو بود.
مبارزات این سازمان بر ضد استعمار رژیم های اقلیت های سفید پوست با درجات متفاوتی از کامیابی همراه بود. به طور کلی سازمان وحدت آفریقا در زمینه قرار دادن این رژیم در انزوای دیپلماتیک بیش از همه موفق بود. مجازات های تجاری آن تا اندازه زیادی بی اثر بود و کمک هایی هم که به جنبش های آزادی بخش می کرد عمدتاً ناچیز و نمادین بود. با تن دادن سازمان وحدت افریقا به رهبری غیررسمی اتحاد دولت های «خط مقدم» جنوب آفریقا، مبارزات ضداستعماری آن به شکل ملموس تری پیگیری شد. در نبود این رهبری با وجود چند دستگی میان کشورهایی که به مستقیم ترین شکلی درگیر این مبارزه بودند اجرای ایدئولوژی استعمارستیزی سازمان همانگونه که در بحران اشغال صحرای غربی توسط مراکش آشکار گردید باعث تفرقه میان اعضا می شد.
میانجی گری در درگیری های دولت های عضو بخش مهمی از فعالیت سازمان وحدت آفریقا را تشکیل می داد ولی موضوعات اقتصادی پس از اواخر دهه 1970 اهمیت یافت. عملکرد این سازمان در زمینه میانجی گری بین دولتهای درگیر در پنجاه سال نخست موجودیتش برخلاف پندار همگانی کمابیش موفقیت آمیز بود. ولی در سایر زمینه ها نبود رهبری چیره و مؤثری در مناسبات میان دولت های آفریقایی (-چیرگی) مانع از آن شد که به موفقیت قابل ملاحظه ای دست یابد. با این که برخی کشورها مانند نیجریه، مصر و آفریقای جنوبی از بازیگران مهم نظام دولت های آفریقایی هستند هرگز نفوذشان به حدی نرسیده است که در میانجی گری در اختلافات، راهبردهای برنده ای به اجرا گذارد یا دست به اِعمال انضباط مالی لازم بزند. از همین رو سازمان یادشده پیگیر راهبردی حداقل نگر مبتنی بر مجاب سازی، کاربرد تاکتیک های تأخیری، و مهار دشمنی های دولت ها با هم از طریق میانجی گری نامتمرکز و موردی بود.
اما این شیوه برای مهار و مدیریت ستیزهای بسیار شدید تا حد زیادی بی نتیجه از کار درآمد. این گونه ستیزها معمولاً بخشی از بحران های میان دولت ها بوده اند که در آن ها تفسیر فراخ اصل عدم مداخله دست این سازمان را از هرگونه اقدامی می بست. گرچه گاه اصل عدم مداخله نادیده گرفته می شد ولی سوگیری نخبه گرایانه سازمان وحدت آفریقا موجب شد تا چشم بر برخی از اندوه بارترین جنگ های داخلی این آفریقا ببندد. از همین رو منتقدان سازمان وحدت آفریقا این سازمان را «اتحادیه» جباران نام نهاده اند. هرجا سازمان یادشده برای مداخله تلاش کرد، معمولاً مانند بحران های مختلفی که در دهه های 1960 و 1970 دامن گیر کنگو (زئیر) بود و بعدها نیز مانند جنگ های داخلی چاد و سومالی، با شکست روبه رو شد.
پایان جنگ سرد نخبگان دولت های آفریقایی را به تحرک واداشت. سازمان وحدت آفریقا که مهار و مدیریت درگیری های دولت ها یکی از ارکان منشور آن را تشکیل می داد نظارت خود بر درگیری ها را بهبود بخشید و ساز و کاری را برای جلوگیری، مهار و حل و فصل درگیری ها به اجرا گذاشت. این سازو کار اساساً بر بهبود همکاری میان دبیر کل سازمان که امتیازات سیاسی اش تقویت شده بود و دفتر مجلس سران دولت ها و حکومت ها به منزله عالی ترین نهاد این سازمان پایه می گرفت. هدف از این ساز و کار بهبود توانایی سازمان ها برای واکنش نشان دادن در برابر درگیری ها بود. فعالیت میانجی گرانه سازمان دو چندان شد ولی همچنان بر تاکتیک های حداقل نگری مبتنی بود که برای کاهش و نه حل و فصل دشمنی ها تمهید شده بود و این یعنی سازمان یاد شده ناتوان از پایان بخشیدن به بدترین جنگ هایی بود که میان دولت های عضو آن جریان داشت. سازمان وحدت آفریقا همچنان به سازمان ملل متحد متکی ماند یا به افزایش نقش سازمان های فرومنطقه ای افریقایی مانند مداخله نیجریه در لیبریا در اوایل ده 1990 تحت نظارت جامعه اقتصادی دولت های غرب تن داد.
خودکاوی آفریقا در دهه 1990 به تأکید دوباره بر همکاری اقتصادی نیز منجر شد که نمود مادی آن تشکیل جامعه اقتصادی افریقا (1991) بود. این جامعه از نهادهای سازمان وحدت آفریقا همراه با نهادهای تازه ای چون پارلمان فراگیر و دادگاه دادگستری آفریقا تشکیل می شد و هدفش همگرایی اقتصادی قاره در آینده بود. بسیاری از هدف های این جامعه غیر واقع بینانه بود و می شد آن ها را تجلی روان شناسانه و عقلایی نومیدی نخبگان آفریقا از وضع اقتصادی ناگوار این قاره دانست. تبدیل سازمان وحدت آفریقا به اتحادیه افریقا را تا اندازه ای می توان از همین منظر تفسیر کرد. با این حال در طول دهه 1990 مقررات مالی سازمان سخت تر شد و برخی از دولت های عضو که سهمیه عضویت خود را نپرداختند از حق رأی محروم شدند. اما در نبود رهبری راستینی در کل قاره این وضع به دگرگونی بنیادینی نینجامید. کسری بودجه مزمن سازمان در هزاره جدید نیز ادامه یافت و به رغم گسترده شدن اختیارات آن، کاهش کارکنان دبیرخانه سازمان را ضروری ساخت.
تبدیل سازمان وحدت آفریقا به اتحادیه آفریقا در سال 2001 بخشی از همین جست و جو به دنبال مدیریت مؤثرتری برای مشکلات چندگانه افریقا در کنار تلاش های برخی از دولت های عضو چون لیبی برای تضمین نقش برجسته تری برای خودشان در مسائل سیاسی قاره سیاه بود. ساختار اتحادیه آفریقا شباهت قابل توجیه با سازمان وحدت آفریقا دارد. دبیرخانه این اتحادیه شاید با الگوبرداری از اتحادیه اروپا «کمیسیون» نام گرفت و پروتکل پارلمان فراگیر آفریقا از دسامبر 2003 به اجرا گذاشته شد.«شورای وزیران» نام تازه «شورای اجرایی» را پیدا کرد و مجلس سران دولت ها و حکومت ها با حفظ برتری نهادی کلی خود صرفاً «مجلس» خوانده شد. دفتر نیمه دائمی این مجلس که در دهه 1990 در زمینه حل و فصل درگیری ها فعالتر شد «شورای صلح و امنیت» نام گرفت. پروتکل این شورا به آن اجازه می دهد تا به اجرای عملیات پشتیبانی و صلح بپردازد و در صورت وقوع جنایت جنگی، جنایات علیه بشریت و نسل کشی، مداخله در کشورهای عضو را به مجلس اتحادیه توصیه کند.
یکی از عناصر بدیع اتحادیه افریقا پای بندی آشکار آن به حکومت مردم سالارانه است. از همین رو می تواند بر ضد رژیم هایی که به شیوه های غیرقانونی روی کار می آیند مجازات هایی وضع کند. اما سند تأسیس اتحادیه اصل عدم مداخله در امور داخلی دولت های عضو را نیز محترم می شمارد و تصریح می کند که تنها مجلس اتحادیه که مرکب از سران دولت های عضو است حق وضع مجازات های احتمالی را دارد. تا امروز عملکرد اتحادیه آفریقا در برابر تحولات غیرقانونی در دولت های عضو مبهم و دو پهلو است. هنوز اهمیت واقعی تبدیل سازمان وحدت آفریقا به اتحادیه آفریقا و نیز تعهد این اتحادیه به زیر نظر داشتن دقیق رفتار مردم سالارانه روشن نیست و از جمله به سرشت رژیم های چند حزبی آفریقا بستگی دارد خالی بودن جای یک رهبر متنفذ برای کل قاره در مناسبات بین المللی اش در آینده نیز به عملکرد اتحادیه در زمینه های مختلفی چون مبارزه با ایدز، مهار جنگ های داخلی و پایان بخشیدن به رخوت اجتماعی و اقتصادی قاره لطمه خواهد زد.
ـــ استعمارزدایی؛ جهان سوم؛ منطقه گرایی.
-2001 Maluwa,T.Reimagining African unity: some preliminary Reflections on the Constiututive Act of the African Union 'Afirican yeabook of International Law 9:3-38.
-1999 Van walraven,k.Dreams of power:The Role of the organization of African Unity in the politics of Africa 1963-1993,Aldershot:Ashgate.
کلاس وَن وَلرِیوِن
منبع مقاله :
گریفیتس، مارتین؛ (1388)، دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، ترجمه ی علیرضا طیب، تهران: نشر نی، چاپ دوم1390
سازمان وحدت آفریقا برای تقویت امنیت متقابل نخبگان دولت های آفریقایی با توجه به موقعیت سیاسی داخلی شکننده آن ها و افزایش نفوذ جمعی آفریقا در مجامعی چون سازمان ملل متحد تشکیل شد. اهداف اصلی سازمان یاد شده تشویق مبارزه با استعمار و جدایی نژادی؛ میانجی گری در درگیری های دولت های عضو؛ هماهنگ سازی خط مشی ها در زمینه دیپلماسی، دفاع، توسعه اقتصادی؛ و هم نوا ساختن دولت های آفریقایی در مجامع بین المللی از طریق دبیرخانه های اجرایی مستقر در نیویورک بروکسل و ژنو بود.
مبارزات این سازمان بر ضد استعمار رژیم های اقلیت های سفید پوست با درجات متفاوتی از کامیابی همراه بود. به طور کلی سازمان وحدت آفریقا در زمینه قرار دادن این رژیم در انزوای دیپلماتیک بیش از همه موفق بود. مجازات های تجاری آن تا اندازه زیادی بی اثر بود و کمک هایی هم که به جنبش های آزادی بخش می کرد عمدتاً ناچیز و نمادین بود. با تن دادن سازمان وحدت افریقا به رهبری غیررسمی اتحاد دولت های «خط مقدم» جنوب آفریقا، مبارزات ضداستعماری آن به شکل ملموس تری پیگیری شد. در نبود این رهبری با وجود چند دستگی میان کشورهایی که به مستقیم ترین شکلی درگیر این مبارزه بودند اجرای ایدئولوژی استعمارستیزی سازمان همانگونه که در بحران اشغال صحرای غربی توسط مراکش آشکار گردید باعث تفرقه میان اعضا می شد.
میانجی گری در درگیری های دولت های عضو بخش مهمی از فعالیت سازمان وحدت آفریقا را تشکیل می داد ولی موضوعات اقتصادی پس از اواخر دهه 1970 اهمیت یافت. عملکرد این سازمان در زمینه میانجی گری بین دولتهای درگیر در پنجاه سال نخست موجودیتش برخلاف پندار همگانی کمابیش موفقیت آمیز بود. ولی در سایر زمینه ها نبود رهبری چیره و مؤثری در مناسبات میان دولت های آفریقایی (-چیرگی) مانع از آن شد که به موفقیت قابل ملاحظه ای دست یابد. با این که برخی کشورها مانند نیجریه، مصر و آفریقای جنوبی از بازیگران مهم نظام دولت های آفریقایی هستند هرگز نفوذشان به حدی نرسیده است که در میانجی گری در اختلافات، راهبردهای برنده ای به اجرا گذارد یا دست به اِعمال انضباط مالی لازم بزند. از همین رو سازمان یادشده پیگیر راهبردی حداقل نگر مبتنی بر مجاب سازی، کاربرد تاکتیک های تأخیری، و مهار دشمنی های دولت ها با هم از طریق میانجی گری نامتمرکز و موردی بود.
اما این شیوه برای مهار و مدیریت ستیزهای بسیار شدید تا حد زیادی بی نتیجه از کار درآمد. این گونه ستیزها معمولاً بخشی از بحران های میان دولت ها بوده اند که در آن ها تفسیر فراخ اصل عدم مداخله دست این سازمان را از هرگونه اقدامی می بست. گرچه گاه اصل عدم مداخله نادیده گرفته می شد ولی سوگیری نخبه گرایانه سازمان وحدت آفریقا موجب شد تا چشم بر برخی از اندوه بارترین جنگ های داخلی این آفریقا ببندد. از همین رو منتقدان سازمان وحدت آفریقا این سازمان را «اتحادیه» جباران نام نهاده اند. هرجا سازمان یادشده برای مداخله تلاش کرد، معمولاً مانند بحران های مختلفی که در دهه های 1960 و 1970 دامن گیر کنگو (زئیر) بود و بعدها نیز مانند جنگ های داخلی چاد و سومالی، با شکست روبه رو شد.
پایان جنگ سرد نخبگان دولت های آفریقایی را به تحرک واداشت. سازمان وحدت آفریقا که مهار و مدیریت درگیری های دولت ها یکی از ارکان منشور آن را تشکیل می داد نظارت خود بر درگیری ها را بهبود بخشید و ساز و کاری را برای جلوگیری، مهار و حل و فصل درگیری ها به اجرا گذاشت. این سازو کار اساساً بر بهبود همکاری میان دبیر کل سازمان که امتیازات سیاسی اش تقویت شده بود و دفتر مجلس سران دولت ها و حکومت ها به منزله عالی ترین نهاد این سازمان پایه می گرفت. هدف از این ساز و کار بهبود توانایی سازمان ها برای واکنش نشان دادن در برابر درگیری ها بود. فعالیت میانجی گرانه سازمان دو چندان شد ولی همچنان بر تاکتیک های حداقل نگری مبتنی بود که برای کاهش و نه حل و فصل دشمنی ها تمهید شده بود و این یعنی سازمان یاد شده ناتوان از پایان بخشیدن به بدترین جنگ هایی بود که میان دولت های عضو آن جریان داشت. سازمان وحدت آفریقا همچنان به سازمان ملل متحد متکی ماند یا به افزایش نقش سازمان های فرومنطقه ای افریقایی مانند مداخله نیجریه در لیبریا در اوایل ده 1990 تحت نظارت جامعه اقتصادی دولت های غرب تن داد.
خودکاوی آفریقا در دهه 1990 به تأکید دوباره بر همکاری اقتصادی نیز منجر شد که نمود مادی آن تشکیل جامعه اقتصادی افریقا (1991) بود. این جامعه از نهادهای سازمان وحدت آفریقا همراه با نهادهای تازه ای چون پارلمان فراگیر و دادگاه دادگستری آفریقا تشکیل می شد و هدفش همگرایی اقتصادی قاره در آینده بود. بسیاری از هدف های این جامعه غیر واقع بینانه بود و می شد آن ها را تجلی روان شناسانه و عقلایی نومیدی نخبگان آفریقا از وضع اقتصادی ناگوار این قاره دانست. تبدیل سازمان وحدت آفریقا به اتحادیه افریقا را تا اندازه ای می توان از همین منظر تفسیر کرد. با این حال در طول دهه 1990 مقررات مالی سازمان سخت تر شد و برخی از دولت های عضو که سهمیه عضویت خود را نپرداختند از حق رأی محروم شدند. اما در نبود رهبری راستینی در کل قاره این وضع به دگرگونی بنیادینی نینجامید. کسری بودجه مزمن سازمان در هزاره جدید نیز ادامه یافت و به رغم گسترده شدن اختیارات آن، کاهش کارکنان دبیرخانه سازمان را ضروری ساخت.
تبدیل سازمان وحدت آفریقا به اتحادیه آفریقا در سال 2001 بخشی از همین جست و جو به دنبال مدیریت مؤثرتری برای مشکلات چندگانه افریقا در کنار تلاش های برخی از دولت های عضو چون لیبی برای تضمین نقش برجسته تری برای خودشان در مسائل سیاسی قاره سیاه بود. ساختار اتحادیه آفریقا شباهت قابل توجیه با سازمان وحدت آفریقا دارد. دبیرخانه این اتحادیه شاید با الگوبرداری از اتحادیه اروپا «کمیسیون» نام گرفت و پروتکل پارلمان فراگیر آفریقا از دسامبر 2003 به اجرا گذاشته شد.«شورای وزیران» نام تازه «شورای اجرایی» را پیدا کرد و مجلس سران دولت ها و حکومت ها با حفظ برتری نهادی کلی خود صرفاً «مجلس» خوانده شد. دفتر نیمه دائمی این مجلس که در دهه 1990 در زمینه حل و فصل درگیری ها فعالتر شد «شورای صلح و امنیت» نام گرفت. پروتکل این شورا به آن اجازه می دهد تا به اجرای عملیات پشتیبانی و صلح بپردازد و در صورت وقوع جنایت جنگی، جنایات علیه بشریت و نسل کشی، مداخله در کشورهای عضو را به مجلس اتحادیه توصیه کند.
یکی از عناصر بدیع اتحادیه افریقا پای بندی آشکار آن به حکومت مردم سالارانه است. از همین رو می تواند بر ضد رژیم هایی که به شیوه های غیرقانونی روی کار می آیند مجازات هایی وضع کند. اما سند تأسیس اتحادیه اصل عدم مداخله در امور داخلی دولت های عضو را نیز محترم می شمارد و تصریح می کند که تنها مجلس اتحادیه که مرکب از سران دولت های عضو است حق وضع مجازات های احتمالی را دارد. تا امروز عملکرد اتحادیه آفریقا در برابر تحولات غیرقانونی در دولت های عضو مبهم و دو پهلو است. هنوز اهمیت واقعی تبدیل سازمان وحدت آفریقا به اتحادیه آفریقا و نیز تعهد این اتحادیه به زیر نظر داشتن دقیق رفتار مردم سالارانه روشن نیست و از جمله به سرشت رژیم های چند حزبی آفریقا بستگی دارد خالی بودن جای یک رهبر متنفذ برای کل قاره در مناسبات بین المللی اش در آینده نیز به عملکرد اتحادیه در زمینه های مختلفی چون مبارزه با ایدز، مهار جنگ های داخلی و پایان بخشیدن به رخوت اجتماعی و اقتصادی قاره لطمه خواهد زد.
ـــ استعمارزدایی؛ جهان سوم؛ منطقه گرایی.
خواندنی های پیشنهادی
-1989 Amate,c.Inside the OAU: pan-Africanism in practice,New york:st Martin 's press/-2001 Maluwa,T.Reimagining African unity: some preliminary Reflections on the Constiututive Act of the African Union 'Afirican yeabook of International Law 9:3-38.
-1999 Van walraven,k.Dreams of power:The Role of the organization of African Unity in the politics of Africa 1963-1993,Aldershot:Ashgate.
کلاس وَن وَلرِیوِن
منبع مقاله :
گریفیتس، مارتین؛ (1388)، دانشنامه روابط بین الملل و سیاست جهان، ترجمه ی علیرضا طیب، تهران: نشر نی، چاپ دوم1390