برخي از انگيزه هاي فيزيولوژيکي انسان در احاديث نبوي (ص)

در احاديث شريف پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) از ميان انگيزه هاي مهم حفظ خود، به انگيزه ي گرسنگي، انگيزه ي تشنگي، انگيزه ي خستگي و انگيزه ي گرمي و سردي، اشاره شده است. براي نمونه:
جمعه، 30 خرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
برخي از انگيزه هاي فيزيولوژيکي انسان در احاديث نبوي (ص)
 برخي از انگيزه هاي فيزيولوژيکي انسان در احاديث نبوي (صلي الله عليه و آله و سلم)

 

نويسنده: محمدعثمان نجاتي
مترجم: حميدرضا شيخي



 

انگيزه هاي حفظ خود

در احاديث شريف پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) از ميان انگيزه هاي مهم حفظ خود، به انگيزه ي گرسنگي، انگيزه ي تشنگي، انگيزه ي خستگي و انگيزه ي گرمي و سردي، اشاره شده است. براي نمونه:
از پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) روايت شده است که فرمود: «آدميزاده را جز در اين سه مورد حقي نباشد: خانه اي که در آن سکونت کند، جامه اي که با آن خود را بپوشاند، و نان و آب».(1)
نيز از ابن خَدّاش از يکي از مهاجران صحابي پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) روايت شده است که آن حضرت فرمود: «مسلمانان در سه چيز شريکند: در آب و علف، و آتش». (2)
و از مستورد بن شدّاء روايت شده است که گفت: از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) شنيدم که مي فرمايد: « هر کس براي ما کار مي کند زوجه اي بگيرد، اگر خدمتکار ندارد خدمتکاري بگيرد، و اگر مسکن ندارد مسکني تهيه کند». (3)
در اين احاديث مهم ترين نيازهاي اساسي فيزيولوژيکي انسان بيان شده است. انسان براي ارضاي گرسنگي به غذا نياز دارد، براي ارضاي تشنگي به آب نياز دارد، براي حفظ خود از تغييرات جوّي و از گرما و سرماي شديد و از گزند دشمنان و جانوران درنده، و نيز آسودن از رنج و خستگي کار مداوم روزانه به خانه و مسکن نياز دارد. براي پوشاندن خود و حفظ خويش از صدمات ناشي از گرماي شديد در فصل تابستان و يا سرماي کشنده ي زمستان به لباس نياز دارد. براي گرم کردن خود و حفظ خويش از گزند سرما و نيز پخت غذا و ساخت پاره اي ابزارهاي مهم مورد نياز در زندگي روزانه اش، و ساخت جنگ افزار و زره براي دفاع از خود به آتش نياز دارد.
نيازهاي فيزيولوژيکي در انسان و حيوان مشترک است. از اين رو در اين حديث شريف يکي از چيزهايي را که مسلمانان در آن شريکند، علف يا مرتع نام مي برد؛ چون غذاي مورد نياز شتران و چارپايان آنان است. در کنار علف و مرتع از آب و آتش ياد مي کند؛ چرا که اين سه چيز از ضروريات زندگي بدون حاکم بر جزيرة العرب بوده است. حديث سوم از احاديث پيش گفته، غير مستقيم به انگيزه خستگي اشاره کرده است، آن جا که مي فرمايد: « اگر خدمتکار نداشت خدمتکاري بگيرد» تا او را در انجام انبوه کارهاي زندگي که اگر به تنهايي انجام دهد دچار رنج و خستگي مکي شود، کمک رساند. در اين حديث، هم چنين، به انگيزه جنسي اشاره شده است.
انگيزه هاي فيزيولوژيکي، همچنان که پيش تر گفتيم، در نتيجه مختل شدن تعادل عضوي و شيميايي بدن که در مطالعات روانشناختي جديد به آن «تعادل حياتي» (homeostasis) مي گويند، پديد مي آيند. هنگامي که انگيزه بروز مي کند انسان و حيوان را وا مي دارد تا براي رهايي از اين اختلال و بازگرداندن بدن به تعادل قبلي اش، به فعاليتي هماهنگ دست يازد. از اين رو، والتر کانون (Walter Cannon) فيزيولوژيست نامدار امريکايي، معتقد است بدن داراي نوعي خرد است که او را به انواع فعاليت هاي هماهنگ و سودمند در جهت حفظ تعادل حياتي اش سوق مي دهد.(4) مطالعات آزمايشگاهي جديد نشان داده است که کمبود برخي عناصر غذايي مهم در بدن ميل به انواع خاصي از غذاهاي حاوي اين عناصر را ايجاد مي کند. در يکي از آزمايش ها، غدد فوق کليوي چند موش برداشته شد، در نتيجه بدن آن ها مقدار زيادي نمک را از دست داد. سپس در برابر اين موش ها چند ظرف آب شيرين و چند ظرف آب شور گذاشتند. مشاهده شد مقدار آب شوري که اين موش ها نوشيدند تقريباً بيست برابر بيش تر از مقدار آب شوري است که آن ها پيش از درآوردن غدد فوق کليوي مي نوشيدند. اين نشان مي دهد که کمبود نمک در بدن آن ها انگيزه نوشيدن آب شور را در موش ها ايجاد کرده است، انگيزه اي که تا پيش از درآوردن غدد فوق کليوي در آن ها وجود نداشت. آزمايش هاي ديگري هم بر روي گروهي از کودکان خردسال در مرحله ي از شير گرفتگي انجام گرفته است در اين تحقيق، وضعيت بهداشتي آنان به دقت آزمايش، و وزنشان اندازه گيري شد، سپس آن ها را آزاد گذاشتند تا از ميان غذاهاي گوناگوني که در برابرشان نهاده بودند، هر غذايي را که مي خواهند انتخاب کنند. پس از مدتي روشن شد که سلامت اين کودکان به نحو آشکاري بهبود يافت. امثال اين آزمايش ها نشان مي دهد که مختل شدن تعادل حياتي در بدن ناشي از کمبود عناصر غذايي معيني است. اين اختلال ميل به انواع معيني از غذاهاي حاوي اين عناصر را موجب مي شود.(5)
روشن است که خوردن اين غذاها عناصر مورد نياز را به بدن مي رساند، و اين به بهبود سلامت کمک مي کند.
در حديثي از عِکرمه از ابن عباس از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) روايت کرده، به اين واقعيت اشاره شده است، ابن عباس مي گويد:
پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به عيادت مردي رفت و به او فرمود: چه اشتها داري؟». عرض کرد: «اشتها به نام گندم دارم» در روايتي ديگر آمده است که گفت: « اشتها به کاک دارم». پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: « هر کس نان گندم دارد براي برادرش بفرستد». سپس فرمود: «هرگاه بيمار يکي از شما اشتها به چيزي داشت آن را به او بدهيد». (6)
در روايت ديگري از اَنَس آمده است که گفت: پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به عبادت مريضي رفت، و به او فرمود: «آيا اشتها به چيزي داري؟ اشتها به کاک داري؟». عرض کرد: «آري». و گفتند برايش بياورند.(7)
اين فرموده ي پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) که: « هرگاه بيمار يکي از شما اشتها به چيزي داشت آن را به او بخورانيد»، اشاره به همين خصوصيتي دارد که خداوند عزوجل آن را در بدن نهاده است، يعني انسان و حيوان همواره ميل و اشتها به غذايي دارند که براي آن ها سودمند است. اين خصوصيت را والتر کانون، در اوايل سده ي بيستم، در بررسي هايش پيرامون فعاليت جبران کننده ي موجود زنده براي حفظ «تعادل حياتي» کشف کرد. اشاره ي خاص پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در اين حديث به بيمار، که مي فرمايد: « هرگاه بيماري يکي از شما اشتها به چيزي داشت آن را به او بدهيد»، نشان مي دهد غذايي که مريض به آن اشتها دارد براي او سودمند است و به تندرستي و بازيافت سلامتش خواهد انجاميد.(8)
ايده ي وجودِ ميلِ طبيعي در بدن انسان و حيوان براي نگهداشت تعادل به طوري که بروز هرگونه اختلال در اين تعادل توليد نياز مي کند و باعث انگيزه ي فعاليت سازگار و جبران کنننده براي رفع اين نياز و بازگرداندن بدن به تعادل مي شود، ايده اي است که در عصر جديد به والتر کانون نسبت مي دهند، ليکن ما در کتاب قرآن و روان شناسي روشن ساخته ايم که ايده تعادل در انسان و حيوان و بلکه در سراسر جهان، ايده ي جديدي نيست بلکه چهارده قرن پيش از آن که والتر کانون انديشه تعادل حياتي را مطرح کند، اين ايده در قرآن کريم وجود داشته است.(9)
يکي ديگر از انگيزه هاي حفظ خود، انگيزه ي دفع فضولات آب و غذا از بدن است، فضولاتي که اگر دفع نشود مايه ي آزار و آسيب خواهد بود.
پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) به آزار و آسيب ناشي از ماندن اين فضولات در بدن اشاره کرده است. آن حضرت در دعايي که پس از قضاي حاجت مي خواند مي فرمود: «سپاس خداي را که اين رنج را از من برد و عافيتم بخشيد». (10)
در اين دعا، پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) خداوند متعال را به خاطر نعمت توانايي بر دفع فضولات آب و غذا و رهايي از رنج و آزار ناشي از ماندن آن ها در بدن سپاس مي گويد.
در اين حديث، هم چنين به جنبه ي دروني که با انگيزه ها همراهند اشاره شده است. انگيزه هاي فيزيولوژيکي معمولاً با يک حالت رواني آزاردهنده، يعني احساس فشار[ استرس] و تنش و بي قراري، همراهند و ارضاي اين انگيزه ها حالت رواني مسرّت بخشي ايجاد مي کند. لذا، پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) خداوند بزرگ را سپاس مي گويد که رنج و آزار ناشي از ماندن زوايد آب و غذا در بدن را از او دور ساخته و سبب شده است با خلاص شدن از اين زوايد احساس آسودگي کند.
انگيزه ي گرسنگي و هيجان ترس، هر دو، نقش مهمي در زندگي انسان بازي مي کنند. آدمي در طول زندگي خود براي رسيدن به لقمه ناني براي رفع گرسنگي رنج و زحمت مي کشد. هم چنين براي رهيدن از ترس که سبب درد و رنج او مي شود، پيوسته مي کوشد و براي به دست آوردن امنيت که موجب احساس خشنودي و خوشبختي و آسودگي است، همواره تلاش مي کند. قرآن کريم به تأثير مهم انگيزه ي گرسنگي و هيجان ترس در زندگي انسان اشاره کرده است، آن جا که مي فرمايد:
(وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ). (11)
» و قطعاً شما را به چيزي از [قبيل] ترس و گرسنگي و کاهشي در اموال و جان ها و محصولات مي آزماييم، و مژده ده شکيبايان را».
نيز مي فرمايد:
( وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْيةً كَانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يأْتِيهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ كُلِّ مَكَانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا كَانُوا يصْنَعُونَ). (12)
« و خدا شهري را مَثَل زده است که امن و امان بود و روزي اش از هر سو فراوان مي رسيد، پس ساکنانش نعمت هاي خدا را ناسپاسي کردند، و خدا هم به [سزاي] آنچه انجام مي دادند طعم گرسنگي و ترس را به آنان چشانيد».
خداوند بزرگ نعمت رهانيدن قريش از گرسنگي و ترس را به آنان يادآور شده است، و اين، خود، به اهميّت انگيزه ي گرسنگي و هيجان ترس در زندگي انسان اشاره دارد.
خداوند مي فرمايد:
( فَلْيعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيتِ* الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ). (13)
«پس، بايد خداوند اين خانه را بپرستيد. همو که آنان را در گرسنگي غذايشان داد و از ترس آسوده خاطرشان کرد».
پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) نيز به اهميت انگيزه گرسنگي و هيجان ترس در زندگي انسان اشاره کرده است. براي مثال ، از عبدالله بن محصن انصاري خطمي روايت شده است که پبامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
«هر يک از شما روز خود را با آرامش خاطر، و سلامت جسم و داشتن خوراک روزانه اش آغاز کند چنان است که همه ي دنيا به او داده شده باشد.» (14)
اين حديث، در واقع، بيانگر اهميت امنيت از ترس و از گرسنگي در زندگي انسان است. چنان که به اهميت سلامت جسم نيز اشاره دارد، و اين سه عنصر را با اهميت ترين عوامل سعادت انسان در دنيا معرفي کرده است؛ زيرا شخصي که در جامعه و محيط زندگي خود احساس امنيت کند از درد ترس رنج نمي برد، و کسي که از سلامت جسم برخوردار باشد درد بيماري را حس نخواهد کرد. چنين شخصي در اوج خوشبختي است آن سان که گويي همه ي دنيا را دارد.
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به انگيزه ي تنفّس نيز اشاره کرده و در حديثي که در آن به پرهيز از اسراف در آب و غذا توصيه مي کند، از آن در کنار دو انگيزه ي گرسنگي و تشنگي ياد فرموده است. قرار گرفتن انگيزه ي تنفس در کنار انگيزه ي گرسنگي و تشنگي در اين حديث نشانگر اهميت تنفّس در زندگي انسان است. از مِقدام بن مَعديکرب روايت شده است که پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
«آدمي ظرفي بدتر از شکمش پر نکرده است. آدميزاده را چند لقمه اي که کمر او را راست بدارد، کافي است، و اگر خويشتنداري نتوانست، يک سوم معده اش را براي غذا و يک سوم را براي آب و يک سوم را براي نفس کشيدن قرار دهد». (15)
در اين حديث اشاره شده است که زياد خوردن آب و غذا معده را پر مي کند و در نتيجه، معده بزرگ مي شود و بر ريه ها فشار مي آورد و تنفّس را دشوار مي سازد، و اين امر براي تندرستي انسان زيان آور است.
بنابراين، پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به اجتناب از پرخوري ترغيب مي فرمايد تا اين که انسان بتواند به آساني نفس بکشد و به اکسيژن مورد نياز خود دست يابد.

دو انگيزه ي بقاي نوع

دو انگيزه ي فيزيولوژيکي که وظيفه بقاي نوع را انجام مي دهند عبارتند از انگيزه ي جنسي و انگيزه ي مادري.

انگيزه ي جنسي

انگيزه جنسي کارکرد مهمي در زندگي انسان و حيوان دارد، زيرا عنصر نر و ماده را به سوي يکديگر مي کشاند و در نتيجه، خانواده پديد مي آيد، زاد و ولد رخ مي دهد، نسل ادامه مي يابد و نوع باقي مي ماند. قرآن کريم به کارکرد انگيزه ي جنسي در بقاي نوع اشاره کرده است، مي فرمايد:
( وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَنِينَ وَحَفَدَةً وَ..). (16)
« و خدا براي شما از خودتان جفت هايي قرار داد، و از جفت هايتان براي شما فرزندان و نوادگاني...».
نيز مي فرمايد:
( يا أَيهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً ..). (17)
« اي مردم! از پروردگارتان که شما را از نفس واحدي آفريد و جفتش را نيز از آن آفريد و از آن دو مردان و زنان بسياري پراکنده کرد، پروا داريد...».
پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) مسلمانان را به ازدواج کردن تشويق کرده، فرموده است که در روز قيامت به فزوني آنان بر ساير امت ها مي بالد:
«ازدواج کردن سنت من است. پس هر که به سنت من عمل نکند از من نيست. ازدواج کنيد، زيرا من به فزوني شما بر امت ها مي بالم. هر کس توانايي دارد ازدواج کند، و هر کس مکنتي ندارد روزه بگيرد؛ زيرا روزه شهوت را قطع مي کند». (18)
علاوه بر اين، آن حضرت به ازدواج با زن مهربان و زايا توصيه کرده و فرموده است: « با زن مهربان و زايا ازدواج کنيد، زيرا من به فزوني جمعيت شما بر ملت ها مباهات مي کنم». (19)
متولد شدن فرزند، پسر يا دختر، نعمتي است از جانب خداوند پاک و بلند مرتبه که موجب خشنودي و شادماني والدين مي شود و وجود آنان را سرشار از مسرت و خوشحالي مي کند؛ زيرا، فرزندان مايه استمرار خانواده و منشأ قدرت و نفوذ آن، و عامل مهمي در کمک به والدين و سود رساندن به آنان هستند. ابن قيّم جوزي در اين باره مي گويد: فرزندان، چه زنده بمانند و چه از دنيا بروند، فوايد بسياري دارند. اگر زنده بمانند کمکي براي والدين خود هستند و به آنان سود مي رسانند، و اگر زنده نمانند و در خردي بميرند باز به والدينشان سود مي رسانند؛ چون سبب وارد شدن آنان به بهشت مي شوند.(20)
از ديدگاه اسلام، رابطه جنسيِ حلال ميان زوجين صرفاً براي رسيدن به لذّت نيست، بلکه، در واقع، رابطه ي مودّت و مهر و آرامش است که انسان در آن احساس امنيّت مي کند. خداوند متعال مي فرمايد:
( وَمِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيهَا وَجَعَلَ بَينَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يتَفَكَّرُونَ). (21)
« و از نشانه هاي او اين است که براي شما از [نوع] خودتان جفت هايي آفريد تا بدانها آرام گيريد، در ميان شما دوستي و مهر نهاد. آري، در اين [نعمت] براي مردمي که مي انديشند قطعاً نشانه هايي است».
اسلام رابطه ي جنسي حلال ميان زوجين را تا سطح صدقه و عمل صالح که انسان با انجام آن پاداش مي گيرد، بالا مي برد. پيامبراکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد:
« ... و در مجامعت کردن هر يک از شما صدقه است». اصحاب عرض کردند: اي رسول خدا، با آن که ارضاي شهوت مي کنيم باز براي آن اجر و پاداش داريم فرمود: « اگر از راه حرام ارضاي شهوت مي کرديد گناه نداشت؟ همين گونه اگر از راه حلال باشد پاداش دارد». (22)
رابطه ي جنسي ميان زوجين تنها يک صدقه سزامند پاداش نيست بلکه تا سطح عبادت که به جا آورنده اش را به بهشت مي برد، ارتقا مي يابد. پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد:
« هر کس مي خواهد پاک و پاکيزه خداوند را ديدار کند با زنان آزاد ازدواج نمايد». (23)
از نگاه اسلام، رابطه جنسي ميان زن و شوهر يک رابطه انساني است که طيّ آن زوجين نسبت به يکديگر ابراز عشق و محبت و قدرداني مي کنند. و شوخي ها، ملاعبه ها و سخنان زيبا و عاشقانه اي که پيش از انجام عمل جنسي بين آن دو ردّ و بدل مي شود و احساسات عشق و خوشبختي را در زوجين بر مي انگيزد. پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) اصحاب خود را به شوخي و ملاعبه پيش از انجام عمل جنسي توصيه مي فرمود. از جابربن عبدالله روايت شده است که: «پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) از مجامعت پيش از شوخي و ملاعبه نهي فرمود». (24)
آري، قرن ها پيش از دانشمندان جديد که در موضوع رابطه جنسي زوجين مطلب نوشته اند و اهميت ملاعبه و شوخي با همسر پيش از مجامعت و تأثير اين کار در برانگيخته شدن ميل جنسي زن و در نتيجه، ارضاي جنسي زوجين را بيان کرده اند، پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) اصحاب خود را به اين امر راهنمايي مي کرده است؛ چرا که هرگاه بدون شوخي و ملاعبه ي قبلي مجامعت صورت گيرد ممکن است خواهش جنسي مرد برآورده شود بدون آن که زن ارضا شده باشد و اين خود، باعث احساس تنش و افسردگي در او مي شود، و چه بسا که به عاملي براي بي ثباتي زندگي زناشويي تبديل گردد.

انگيزه ي مادري

انگيزه ي مادري در عشق و محبت و توجهي که مادر نسبت به کودکانش ابراز مي کند، آشکارا خود را نشان مي دهد. رفتار فطري مادرانه در عموم حيوانات، به ويژه در پستانداران، به وضوح نمايان است. در حيوانات پستاندار، مادران در شير دادن بچه هايشان و مراقبت و دفاع از آن ها به نحو فطري و غريزي رفتار مي کنند.
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) به انگيزه ي مادري در پرندگان ماده که از طرق مواظبت و دفاع از جوجه هايشان بروز مي يابد، اشاره کرده است. براي مثال، از عبدالرحمن بن عبدالله روايت شده است که: «رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در منزلگاهي فرود آمد. شخصي به بيشه اي رفت و تخم ژورک [پرنده اي است] با خود آورد. ژورک آمد و شروع به پر زدن بر فرزا سر رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و يارانش کرد. حضرت فرمود: کدام يک از شما اين حيوان را ناراحت کرده است؟ مردي از ميان جمعيت گفت: من تخم او را برداشته ام، رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: آن را برگردان. در روايتي ديگر آمده است که فرمود: به او رحم کن و تخم هايش را برگردان». (25)
پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) به رنج و درهايي که مادر در دوران بارداري و زايمان و شيردهي به خاطر مراقبت از کودکش تحمل مي کند، اشاره فرموده است، مردي از بد اخلاقي مادرش به پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) شکوه کرد. حضرت فرمود:
« آن گاه که نه ماه تو را در شکمش حمل مي کرد بد اخلاق نبود! مرد گفت: او بد اخلاق است. حضرت فرمود: آن گاه که دو سال تو را شير مي داد چنين نبود! مرد گفت: او بد اخلاق است. فرمود: زماني که به خاطر تو شب نمي خوابيد و روز تشنگي مي کشيد چنين نبود. مرد گفت: پاداشش را داده ام. پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: برايش چه کرده اي؟ گفت: او را سوار بر دوش خود به حج برده ام. فرمود: پاداش حتي يک درد از دردهاي زايمان او را نداده اي». (26)

پي نوشت ها :

1. اين حديث را ترمذي و احمد و حاکم آورده اند، و عبارت از ترمذي است (شيباني، ج4، ص 142 و ج5، ص 167).
2. اين حديث را ابوداود (در کتاب البيوع، حديث شماره 3477) و احمد (ج5، ص 364)، و ابن ماجه(ونسنک، ج6، ص 51) آورده اند.
3. اين حديث را ابو داود (در کتاب الخراج والادارة، حديث شماره 2945) آورده است. [مقصود پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) اين است که: هر کس براي ما کار مي کند فقط در اين سه مورد حق دارد براي تأمين آن ها، در صورتي که فاقد هر يک باشد، از بيت المال استفاده کند و بيشتر از اين سه مورد ضروري حق ندارد براي معاش خود از بيت المال بردارد- م].
4. Cannon; W. B. The Wisdom of the Body. New York: Noton, 1932. 1 نيز نک: محمدعثمان نجاتي، علم النفس في حياتنا اليومية، ص 76، 77.
5. محمدعثمان نجاتي، علم النفس في حياتنا اليومية، ص 76-79.
6. ر.ک: ابن ماجه، ج1، ص 1439، 1440، 3440، 3441.
7. ر.ک: ابن ماجه، ج1، ص 1439، 1440، 3440، 3441.
8. ابن قيم الجوزية، الطب النبوي، بيروت، دار مکتبة الحياة، 1405 هـ. 1985م، ص 103-104.
9. محمد عثمان نجاتي، القرآن و علم النفس، ص 27.
10. ابن ماجه، به نقل از انس بن مالک، ج1، ص 301.
11. بقره/ 155.
12. نحل/ 112.
13. قريش/ 3، 4.
14. ترمذي، کتاب الزهد، ج9، ص 208.
15. اين حديث را ترمذي، ج2، ص 224، و احمد و حاکم (ناصف، ج5، ص 167) آورده اند.
16. نحل/ 72.
17. نساء/ 1.
18. ابن ماجه، ج1، ص 1846.
19. ابو داود، ج2، ص 2050.
20. ابن قيم الجوزية، تحفة المودود بأحکام المولود، ص 10-14.
21. روم/ 21.
22. مسلم، ج7، ص 91، 92؛ ابو داود و احمد (ونسنک، ج1، ص 187).
23. ابن ماجه، ج1، ح 1862.
24. ابن قيّم الجوزية، الطب النبوي، ص 234.
25. احمد، ج1، ص 404.
26. ابوالقاسم جارالله محمود بن عمر زمخشري خوارزمي، الکشاف في حقائق التنزيل و عيون الاوقاويل في وجوه التأويل، ج2، ص 445، في تفسير سورة الإسراء.

منبع مقاله :
نجاتي، محمدعثمان؛ (1387)، حديث و روان شناسي، ترجمه ي حميدرضا شيخي، مشهد: بنياد پژوهشهاي اسلامي، چاپ دوم



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.