ريشه هاي انحراف انگيزه ها از نگاه پيامبر اسلام (ص)

حکمت الهي چنين اقتضا کرده است که انگيزه هاي فيزيولوژيک فطري در عموم موجودات زنده وجود داشته باشد تا آن ها را به ارضاي نيازهاي اساسي، که براي حفظ ذات و بقاي نوع، ضرور است وا دارند. همين حکمت نيز اقتضا کرده
شنبه، 31 خرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ريشه هاي انحراف انگيزه ها از نگاه پيامبر اسلام (ص)
ريشه هاي انحراف انگيزه ها از نگاه پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم)

 

نويسنده: محمدعثمان نجاتي
مترجم: حميدرضا شيخي



 

حکمت الهي چنين اقتضا کرده است که انگيزه هاي فيزيولوژيک فطري در عموم موجودات زنده وجود داشته باشد تا آن ها را به ارضاي نيازهاي اساسي، که براي حفظ ذات و بقاي نوع، ضرور است وا دارند. همين حکمت نيز اقتضا کرده است که در انسان انگيزه هاي رواني و روحي به وجود آورد تا نيازهاي اساسي رواني و روحي اش را ارضا کند و در نتيجه، سازگاري رواني و سعادت خويش را تحقق بخشد. اما انسان گاه، در بحبوحه ي اجتماعي شدنش، با پاره اي شرايط و عوامل و تجربه ها مواجه مي شود که ممکن است در فرايند رشد رواني و اجتماعي او تأثير زيادي بگذارد، و باعث شود، براي ارضاي انگيزه هايش، روش هاي نابهنجاري را بياموزد که زبان هاي جسمي و رواني بسياري به بار مي آورد.
همه ي انگيزه هاي ما، تحت تأثير عوامل آموزش، اصلاح پذيرند. انسان مي آموزد که چگونه انگيزه هاي خود را کنترل کند. آن ها را زير فرمان خويش درآورد و اين همان هدفي است که معمولاً تعليم و تربيت آن را دنبال مي کند.
اگر انگيزه ها و تمايلات انسان از همان کودکي هدايت و تربيت نشود ممکن است از مسير طبيعي اش منحرف گردد. براي مثال، هدف انگيزه هاي فيزيولوژيک فطري ارضاي نيازهاي اساسي و ضروري براي حفظ ذات و بقاي نوع است ولي گاه، در فرايند اجتماعي شدن فرد، بر اثر شرايط خاصي پاره اي از اين انگيزه ها از اهداف طبيعي خود منحرف مي شوند و هدفشان فقط رسيدن به لذت و خوشي مي شود. به عبارت ديگر، ارضاي انگيزه و نيل به لذت و خوشي، خود، هدف مي شود و نه وسيله اي براي حفظ ذات يا بقاي نوع. مثلاً، براي بعضي انسان ها به خوردن في نفسه تبديل به هدف مي شود و به صورت منبعي براي لذت و کاميابي در زندگي در مي آيد. به همين دليل، مي بينيم زياد مي خورند و غذايشان را با چنان حرص و ولع سيري ناپذيري مي خورند که به سلامت جسم آنان صدمه مي زند. بدين سان، انگيزه ي گرسنگي منحرف مي شود، در نتيجه، به جاي آن که موجب حفظ ذات شود باعث زيان و آزار به ذات مي شود. هم چنين است انگيزه تملک که ممکن است در برخي افراد دستخوش انحراف گردد و به دست آوردن مال، خود، هدف شود و نه وسيله. از اين رو، اين گونه افراد در به دست آوردن مال و ثروت اندوزي سخت تلاش و رقابت مي کنند و دارايي خود را در راه آباداني جامعه و در مواردي که به نفع خودشان و مردم باشد خرج نمي کنند.
يکي از مهم ترين انگيزه هاي فيزيولوژيک انسان که در معرض انحراف قرار دارد انگيزه ي جنسي است. روانکاوان و روان شناسان جديد بسياري از انحرافات جنسي رايج در ميان مردم را مطالعه کرده اند. براي مثال، زيگموند فرويد به بررسي نمونه هاي فراواني از انواع انحرافات جنسي پرداخت و سعي کرد، بر پايه نظريه ي خاص خود درباره ي مراحل رشد رواني جنسي کودک و تجربه هاي خاص او که با تقويت و تثبيت پاره اي مراحل رشد رواني- جنسي کودک مي انجامد، علل و عوامل اين انحرافات را توضيح دهد. از نظر او، اين تثبيت در برخي افراد در مرحله دهاني يا در مرحله مقعدي با مرحله آلتي صورت مي پذيرد که باعث مي شود رسيدن به ارضاي جنسي در اين گونه افراد شکل نابهنجار و غير طبيعي به خود بگيرد. گاهي اوقات هم کودک با تجربه هاي خاصي مواجه مي شود که لذات جنسي و ارضاي جنسي را به اشياء يا اعمال غيرطبيعي پيوند مي دهد. فيتيشيسم (Fetishism) نمونه اي از اين گونه انحرافات جنسي است که در آن شخص مبتلا، با اشيايي که افراد جنس مخالف استفاده مي کنند، مانند لباس ها، يا اجزايي از بدن آن ها مانند مو و پا، ارضاي جنسي مي کنند. نمونه ي ديگر، انحرافِ موسوم به تماشاگري يا نظربازي جنسي است (Voyeurism) که در آن ارضاي ميل جنسي از طريق تماشاي بدن هاي عريان يا اعمال جنسي ديگران حاصل مي شود. عورت نمايي يا تن نمايي (Exbibitionism) که به معناي لذت بردن جنسي از طريق نشان دادن اعضاي تناسلي است، يکي ديگر از اين گونه انحرافات است. (1)
انحرافات جنسي در بيشتر جوامع انساني شيوع دارد. يکي از انحرافات جنسي شايع در بسياري از جوامع هم جنس بازي است که به معناي گرايش جنسي فرد به هم جنس خود است. گرايش مرد به مرد را، در عربي، لواط مي گويند و گرايش زن به زن را سحاق يا مساحقه. قرآن کريم به پديده ي انحرافي هم جنس بازي در ميان قوم لوط اشاره کرده است. در واقع لواط منسوب به همين قوم است. خداوند متعال مي فرمايد:
( وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعَالَمِينَ* إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ). (2)
« و لوط را [فرستاديم] هنگامي که به قوم خويش گفت: آيا آن کار زشت را مرتکب مي شويد که هيچ کس از جهانيان در آن بر شما پيشي نگرفته است. شما از روي شهوت، به جاي زنان با مردان در مي آميزيد. آري، شما گروهي تجاوزکاريد».
در آيه اي ديگر مي فرمايد:
( أَتَأْتُونَ الذُّكْرَانَ مِنَ الْعَالَمِينَ* وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ). (3)
« آيا از مردم جهان، با مردها در مي آميزيد؟ و آنچه را پروردگارتان از جفت هايتان براي شما آفريده وا مي گذاريد؟ بلکه شما مردمي تجاوزکاريد».
در برخي از احاديث شريف نبوي نيز به اين انحراف جنسي اشاره شده، و پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مسلمانان را از آن برحذر داشته، و کساني را که مرتکب عمل قوم لوط شوند لعنت کرده است. آن حضرت، هم چنين، از تماس جنسي با حيوانات نهي و کسي را که مرتکب اين عمل شود لعنت کرده است. براي مثال، از جابر روايت شده است که رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
« بيش ترين چيزي که از آن بر امتم مي ترسم عمل قوم لوط است». (4)
از عکرمه از ابن عباس نيز روايت شده است که پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در ضمن حديثي طولاني فرمود:
«... خدا لعنت کند کسي را که با حيواني نزديکي نمايد. خدا لعنت کند کسي را که عمل قوم لوط را انجام دهد. خدا لعنت کند کسي را که عمل قوم لوط را انجام دهد. سه بار فرمود». (5)
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم)، هم چنين، از ارتباط جنسي با محارم نهي کرده است. در روايت از عکرمه از ابن عباس آمده است که پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
« هر کس با محرمي نزديک کرد او را بکشيد». (6)
آن حضرت از اين که مردها خود را شبيه زنان يا زنان خود را شبيه مردها سازند نهي فرموده است. از ابن عباس روايت شده است که: « رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) مردان زن نما و زنان مرد نما را لعنت کرد». در روايت ديگري آمده است: « رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) مرداني را که خود را شبيه زنان سازند و زناني را که خود را شبيه مردها سازند لعنت فرمود». (7)

پي نوشت ها :

1. نک: سيجمند فرويد، ثلاث رسائل في نظرية الجنس، ترجمه محمد عثمان نجاتي.، 1985.
2. اعراف/ 80-81.
3. الشعراء/ 165-166.
4. ترمذي، در الحدود، ج6، ص 241.
5. احمد، ج1، ص 317؛ بيهقي، ج8، ص 224.
6. بيهقي، ج8، ص 237.
7. نَوَوي، ج2، ص 1121.


منبع مقاله :
نجاتي، محمدعثمان؛ (1387)، حديث و روان شناسي، ترجمه ي حميدرضا شيخي، مشهد: بنياد پژوهشهاي اسلامي، چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.