مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در عهد عتيق (تورات و ملحقات آن)
در تورات بشارت هاي زيادي درباره ي ظهور مصلح جهاني در آخرالزمان آمده است. در «سفر پيدايش»مي خوانيم:الف)خداوند بر ابراهيم ظاهر گشته، گفت: اين زمين را به ذريه ي تو مي بخشم. تمام اين زمين را كه مي بيني تا ابد به تو و نسل تو خواهم بخشيد... به آسمان بنگر و ستارگان را بشمار، اگر بتواني آنها را بشماري... ذريّه ي تو نيز چنين خواهد بود... من«يهوه»هستم و تو را از «كلدانيان» بيرون مي آورم تا اين زمين را ارث تو قرار دهم.(1)
ب)و نام تو بعد از اين«ابرام» خوانده نشود، بلكه نامت«ابراهيم» خواهد بود، زيرا تو را پدر امت هاي بسيار گردانيدم. تو را بسيار باور نمايم و امت ها از[نسل] تو پديد آورم و پادشاهاني از تو به وجود آيند. و عهد خويش را در ميان خود و تو و نسل بعد از تو استوار گردانم، كه نسلي بعد از نسل، عهد جاوداني باشد... اما درباره ي اسماعيل تو را اجابت فرمودم، اينك او را بركت داده، بارور كنم و نسلش را بسيار زياد گردانم. دوازده رئيس از وي پديد آيند و امتي عظيم از وي به وجود آورم... از ابراهيم امتي بزرگ و زورمند پديد خواهد آمد و همه ي مردم جهان از او بركت خواهند يافت.(2)
در اين بيان، به دوازده امام (عليهم السّلام) از نسل اسماعيل (عليه السّلام) اشاره شده و اين كه امتي عظيم، از او به وجود مي آيد.
در «اشعياي نبي (عليه السّلام)»- كه يكي از پيامبران پيرو تورات است- بشارت هاي فراواني درباره ي ظهور منجي( حضرت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف)آمده است. در فرازي از اين كتاب مي خوانيم:
ج)و نهالي از تنه ي«يسّي» بيرون آمده، شاخه اي از ريشه هايش خواهد شكفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت... و خوشي او در ترس از خداوند خواهد بود... مسكينان را به عدالت داوري خواهد نمود... و در تمامي كوه مقدس من، ضرر و فسادي نخواهد بود، زيرا جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود؛ مثل آب هايي كه دريا را مي پوشاند.(3)
عبارت:« جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود؛ مثل آب هايي كه دريا را مي پوشاند»، نشان از اين واقعيت است كه در عهد آن حضرت، چنان تحوّل عظيم علمي و فرهنگي رخ مي دهد كه همه ي مردم به خداي يگانه ايمان مي آورند و در دانش به روي انسان ها گشوده مي شود و دانش بشري افزايش مي يابد. روايت هاي اسلامي نيز به اين امر اشاره دارند:
تمام علم و دانش 27 حرف است كه آنچه تمامي پيامبران آورده اند، تنها دو حرف است. پس مردم تا امروز بيش از دو حرف را نمي شناسند. هنگامي كه قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ظهور كند، 25 حرف ديگر را آشكار مي سازد. سپس آن را در بين مردم رواج داده، دو حرف ديگر را به آن اضافه مي كند، تا تمامي 27 حرف، در بين مردم باشد.(4)
در «دانيال نبي» بشارت منجي(حضرت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف))مانند پيامبران گذشته، چنين آمده است:
د)... امير بزرگي كه براي پسران قوم تو ايستاده است، برخواهد خاست و زمان، چنان تنگ خواهد شد كه تا امروز نبوده... و بسياري از آنان كه در خاك خوابيده اند، بيدار خواهند شد... اما تو اي دانيال! كلام را پنهان دار و كتاب را تا زمانِ آخر مهر كن... خوشا به حال آنان كه انتظار كشند.(5)
دراين جا برخي از نكات بشارت را به اختصار توضيح مي دهيم:
1.شخص مورد بشارت، كه در نخستين فراز مزبور، «ايستاده» از او تعبير شده، همان قائم آل محمد (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و بزرگ ترين نماينده ي پيامبران الهي است. در اين روايت ها وصف«قائم» بسيار آمده است.
2.منظور از «تنگي زمان»، بيدادگري ها، سختي ها، فشارها و ستم هايي است كه قبل از ظهور حضرت، در سراسر جهان پيدا مي شود، اين مفاهيم در روايات اسلامي نيز ذكر دشه است:
يَملاُ الأَرضَ عَدلاً وَ قِسطاً كَما مُلِئَتْ ظُلماً وَ جَوراً(6)؛
زمين را از قسط و عدل پر مي كند؛ هم چنان كه از ظلم و ستم پر شده است.
3.عبارت«بسياري از آنان كه در خاك خوابيده اند، بيدار خواهند شد»به «رجعت» اشاره دارد كه در اين باره روايات بسياري از ائمه معصومين (عليهم السّلام) رسيده است. در حيقوق نبي مي خوانيم:
هـ)اگرچه تأخير نمايد، برايش منتظر باش، زيرا حتماً خواهد آمد و درنگ نخواهد كرد... همه ي امت ها را نزد خود جمع مي كند و تمامي قوم ها را براي خويشتن فراهم مي آورد.(7)
متن بشارت ها در تورات فراوان است و ما به يك مورد آن، بسنده كرديم.(8)
مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در زبور داوود (عليه السّلام)
قرآن كريم مي فرمايد:«وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ»(9)؛
در زبور بعد از ذكر[تورات] نوشتيم؛ بندگان شايسته ام وارث[حكومت] زمين خواهند شد.
برخي بر اين باورند كه «ذكر» در آيه ي شريفه، تورات موسي (عليه السّلام) است كه زبور داوود (عليه السّلام) پيرو آن بوده است. طبق روايت هاي متواتر اسلامي- از طريق شيعه و سنّي-اين آيه ي شريفه مربوط به ظهور حضرت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) مي باشد و قرآن كريم نيز با نقل اين عبارت بر آن تأكيد مي كند.
در زبور داوود (عليه السّلام) كه با عنوان«مزامير» در لابه لاي«عهد عتيق»آمده، درباره ي ظهور امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) نويدهايي داده شده و مي توان گفت: در هر قسمت زبور به ظهور حضرت و نويد پيروزي صالحان بر شريران و تشكيل حكومت واحد جهاني و تبديل اديان و مذاهب مختلف به يك دين محكم و آيين مستقيم، اشاره شده:
زيرا شريران از بين خواهند رفت، اما توكل كنندگان به خداوند، وارث زمين خواهند شد. هان! بعد از اندك زماني، شريري نخواهد بود؛ هر اندازه او را بجويي، ناپيدا خواهد بود. و اما صابران، وارث زمين خواهند شد... زيرا بازوان [افراد] شرير شكسته خواهد شد. و اما خداوند صالحان را تأييد مي كند. خداوند روزهاي كاملان را مي داند و براي هميشه ميراث آنها خواهد بود.(10)
در جاي ديگر، پس از آن كه دستور مي دهد:«روز به روز، نجات او را اعلام نماييد[ و] در ميان امت ها، جلالش را ذكر كنيد...» در آخر فصل مي گويد:
درباره ي امت ها به انصاف داوري خواهد كرد. آسمان شادي مي كند و زمين مسرور گردد. دريا و پري آن غرّش نمايد. صحرا و هرچه در آن است به وجد آيد. آن گاه تمام درختان جنگل به حضور خداوند ترنّم خواهند نمود، زيرا مي آيد، زيرا براي داوري جهان مي آيد... .
نويدهاي حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در زبور فراوان است و بيش از 25 بخشِ مزامير 150 گانه، به آن اختصاص دارد.
مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در عهد جديد(اناجيل و ملحقات آن)
بر اساس نويدهاي فراواني كه در انجيل آمده، حضرت مسيح (عليه السّلام) به دنبال قيام حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در «فلسطين»آشكار خواهد شد و به ياري آن حضرت خواهد شتافت، تا يهوديان و مسيحيان و پيروان وي تكليف خويش را بدانند و حامي حضرت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) گردند. از اين رو، در آخرين روزهاي زندگي- و شايد در طول دوران حيات- به ياران و شاگردان خود توصيه ها و سفارش هاي اكيدي درباره ي بازگشت خود به زمين نموده و آنان را در انتظار گذارده و به بيداري و هوشياري و آمادگي امر فرموده است:... اينك شما را از پيش خبر دادم، پس اگر به شما بگويند: اينك در صحرا است، بيرون مرويد، يا آن كه در خلوت است، باور مكنيد، زيرا هم چنان كه برق از مشرق برتابد و در مغرب ظاهر شود، ظهور پسر انسان نيز چنين خواهد بود... بعد از مصيبتِ آن روزها، آفتاب تاريك گشته، ماه روشني ندهد و ستارگان از آسمان فرو ريزند و توان افلاك فروپاشد. آن گاه علامت پسر انسان در آسمان پديدار گردد و در آن زمان همه ي طوايف سينه زنند و پسر انسان را ببينند كه بر ابرهاي آسمان، با قوّت و جلال عظيم مي آيد و فرشتگان خود را با صُور بلند، آواز فرستاده، برگزيدگانش را از بادهاي چهارگانه از كران تا كران فلك فراهم خواهند آورد... آسمان و زمين از هم مي پاشند، اما سخنان من هرگز نابود نخواهد شد. كسي- حتي فرشتگان آسمان- از آن روز و ساعت، آگاه نيست، جز پدر من. پس بيدار باشيد، زيرا نمي دانيد خداي شما كي خواهد آمد. شما نيز حاضر باشيد، زيرا در ساعتي كه گمان نبريد، پسرِ انسان مي آيد... .(11)
هم چنين در باب 25«متي»نقل شده است:
اما چون پسرِ انسان در جلال خود با فرشتگان مقدس خويش آيد، آن گاه بر كرسي جلال خود خواهد نشست و همه ي امت ها در حضورش جمع شوند و آنها را از هم ديگر جدا مي كند؛ آن گونه كه شبان، ميش ها را از بزها جدا مي كند و ميش ها را بر دست راست و بزها را بر چپ خود قرار مي دهد.(12)
انجيل مرقس باب سيزدهم مي گويد:
آن گاه پسر انسان را ببينيد كه با قوت و جلال عظيم بر ابرها مي آيد... ولي از آن روز و ساعت، كسي غير از پدر[م] اطلاع ندارد، نه فرشتگان آسمان و نه پسر. پس برحذر باشيد و بيدار شده، دعا كنيد، زيرا نمي دانيد كه آن وقت كي فرا مي رسد.(13)
انجيل لوقا نيز در باب دوازدهم مي گويد:
كمرهاي خود را بسته چراغ هاي خود را افروخته بداريد و مانند كساني باشيد كه انتظار آقاي خود را مي كشند كه چه وقت از عروسي برمي گردد، تا هر وقت بيايد و در را بكوبد، بي درنگ برايش باز كنند. خوشا به حال غلاماني كه آقاي ايشان چون آيد ايشان را بيدار يابد... پس شما نيز آماده باشيد، زيرا در ساعتي كه گمان نبريد، پسر انسان مي آيد.(14)
در اين عبارت ها چند نكته قابل دقت است:
1.مقصود از «پسرِ انسان»حضرت مسيح (عليه السّلام) نيست، زيرا مطابق نوشته ي «مستر هاكس» آمريكايي در «قاموس كتاب مقدس»اين عبارت هشتاد بار در انجيل و ملحقات آن آمده، كه فقط سي مورد آن با حضرت عيسي مسيح (عليه السّلام) مطابقت دارد. و اما پنجاه بار ديگر، از نجات دهنده اي سخن مي گويد كه در آخرالزمان ظهور خواهد كرد و حضرت عيسي (عليه السّلام) نيز با او خواهد آمد و به او جلال و عظمتي خواهد بخشيد.
2.حضرت عيسي (عليه السّلام) همه را به دعا براي فرج حضرتش فرمان مي دهند كه در احاديث و روايت هاي ما نيز بدان تأكيد فراوان شده است.
3.زمان ظهور را حتي حضرت عيسي (عليه السّلام) هم نمي دانند. در روايات اسلامي وارد شده كه زمان ظهور را جز خداي متعال، كسي نمي داند و امرِ ظهور، در يك شب اصلاح مي شود.
مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در منابع زرتشتيان
در آسماني بودن آيين زرتشت، اختلاف هست، ولي گروهي از پژوهش گران اسلامي، اين آيين را در زمره ي اديان آسماني برشمرده اند. با وجود اين، اگر اين آيين، آسماني هم باشد، به طور مسلّم، اوستا دگرگون شده و حقايق توحيدي آن، با فلسفه ميترايي(دوگانه پرستي)كه در ايران زمين رواج داشته، تحريف شده است. در كتاب هاي مقدسي كه در ميان زرتشتيان، كتاب هاي آسماني شناخته شده و آورندگان آنها«پيامبر» دانسته مي شوند، اشاره ي زيادي به منجيِ اعظم شده كه برخي از آنها را برمي شمريم:1.در زند- از كتاب هاي مقدس زرتشتيان و ترجمه و تفسير اوستاي كنوني- درباره ي انقراض اشرار و جانشيني«صلحا» پس از درهم شكستن شوكت جبّاران و بيدادگران كه زمام امور جامعه بشري را به دست خواهند گرفت، چنين مي گويد:
آن گاه كه از طرف اهورامزدا به ايزدان ياري مي رسد، پيروزي بزرگ از آنِ ايزدان مي شود و اهريمنان را منقرض مي سازند... بعد از پيروزي ايزدان و برانداختن تبار اهريمنان، عالم كيهان به سعادت اصلي خود رسيده، بني آدم بر تخت نيك بختي خواهند نشست... .(15)
2.جاماسب، در اثر معروفش، جاماسب نامه- كه حوادث گذشته و آينده ي جهان در آن ثبت شده و احوال پادشاهان، پيامبران، اوصيا و اوليا را بيان مي كند- ضمن بازگويي مطالبي از قول زرتشت درباره ي پيامبران، در خصوص پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) و دولت جاودانه ي حضرت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و رجعت گروهي از درگذشتگان چنين مي نويسد:
پيغمبر عرب، آخر پيغمبران باشد كه در ميان كوه هاي مكه پيدا شود... دين او اشرف اديان باشد و كتاب او باطل گرداند همه ي كتاب ها... دين مجوس و پهلوي را برطرف كند... و از فرزندان دختر آن پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)- كه«خورشيد جهان» و «شاه زمان» نام دارد- كسي پادشاه شود- و ظهور او در آخر دنيا باشد... و همه ي جهان را يك دين كند و دين گبري و زرتشتي نماند و پيامبران خدا و حكيمان و پري زادان و ديوان و مرغان و همه اصناف جانوران و ابرها و بادها و مردان سفيدرويان در خدمت او باشند... .(16)
«جاماسب»در ادبيات ايران و عرب، «فرزانه» و «حكيم» خوانده شده و پيش گويي هايي نيز به او نسبت داده اند. وي ظاهراً حكيمي ستاره شناس بوده و به گفته ي مؤلف حبيب السير شاگرد لقمان و برادر «گشتاسب» است.
3.در «زند و هومن يسن» از ظهور شخصيت فوق العاده اي به نام «سوشيانس»خبر داده، درباره ي نشانه هاي ظهورش چنين مي گويد:
نشانه هاي شگفت انگيزي در آسمان پديد آيد كه به ظهور منجي جهان دلالت كند و فرشتگاني از شرق و غرب به فرمان او فرستاده مي شوند و به همه ي دنيا پيام فرستند.(17)
آن گاه به مقاومت شريران در برابرش اشاره كرده، نويد مي دهد كه سرانجام، همگي در برابرش سر تعظيم فرود مي آورند.
5.هنگامي كه«گشتاسب»درباره ي چگونگي ظهور«سوشيانس»و «اداره ي جهان» مي پرسد، جاماسبِ حكيم، شاگرد زرتشت، چنين توضيح مي دهد:
سوشيانس(نجات دهنده ي بزرگ جهان) دين را به جهان رواج دهد، فقر و تنگ دستي را ريشه كن سازد، ايزدان را از دست اهريمن نجات داده، مردم جهان را هم فكر و هم گفتار و هم كردار گرداند.(18)
در آيين زرتشت«سوشيانت» منجي جهان ياد شده است. اين كلمه ي در اوستا به معناي«سود رساننده» و «سودبخش» است. سوشيانت ها، ياوران و نگاهبانان آيين «مَزْدِيسْنا»يند، كه هدفشان رستگاري و نجات مردم از ناداني و ظلم و ستم است و سوشيانت بزرگ، منجي كل جهان است.
اعتقاد به ظهور سوشيانس در ميان ملت ايران باستان، به قدري رايج بود كه در شكست هاي جنگي و فراز و نشيب هاي زندگي با يادآوري آن، خود را از يأس و نااميدي نجات مي دادند.
مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در دين اسلام
1.مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در قرآن كريم
پر واضح است، جايي كه تورات، انجيل و ساير كتاب هاي به ظاهر مقدس، اين چنين درباره ي نجات انسان ها در آخرالزمان اشاره كرده، قطعاً قرآن، در مورد امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) سكوت نكرده، آيات زيادي مطرح نموده است(19):«وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ *وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ جُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا کَانُوا يَحْذَرُونَ »(2)؛
ما مي خواستيم بر مستضعفان زمين منّت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روي زمين قرار دهيم* و حكومتشان را در زمين پابرجا سازيم و به فرعون و هامان و لشكريان شان، آنچه را از آنها[بني اسرائيل] بيم داشتند نشان دهيم.
امام علي (عليه السّلام) مي فرمايد:
لَتعْطِفَنَّ الدنيا عَلينا بَعدَ شِماسِها عَطْفَ الضَّروُسِ عَلي وَلَدِها، وَ تَلا عَقيبَ ذِلك:«وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ »(21)(22)؛
دنيا پس از چموشي و سركشي، همچون شتري كه از دادن شير به دوشندگانش خودداري مي كند و براي بچه اش نگه مي دارد، به ما روي مي آورد... وي سپس اين آيه ي شريفه را مي خواند:«ما مي خواستيم بر مستضعفان زمين منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روي زمين قرار دهيم».
حضرت، در حديث ديگري در تفسير اين آيه(23)فرمودند:
هُمْ آلُ مُحَمَّدٍ يَبعَثُ اللهُ مَهدِيَهُمْ بَعدَ جَهدِهِم، فَيُعِزُّهُم وَ يُذِلُّ عَدُوَّهُم(24)؛
ايشان از آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) هستند، خداوند مهدي آل محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) را برمي انگيزاند تا با او مؤمنان را عزيز و دشمنان را ذليل و زبون گرداند.
هم چنين امام باقر و امام صادق (عليهما السّلام) در ذيل آيات فوق فرمودند:
مراد از فرعون و هامان، دو نفر از ستم كاران قريش اند كه خداوند در هنگام ظهور قائم آل محمد (عليه السّلام) آنها را به دنيا برمي گرداند، تا كيفر و انتقام ظلمي كه به اهل بيت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) نموده اند، از ايشان بكشد.(25)
2.«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لاَ يُشْرِکُونَ بِي شَيْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ »(26)؛
خداوند به كساني كه از شما ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام داده اند، وعده مي دهد كه قطعاً آنان را حكمران روي زمين خواهد كرد؛ همان گونه كه به پيشينيان آنها خلافت روي زمين را بخشيد و دين و آييني را كه براي آنها پسنديده، پابرجا و ريشه دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنيت مبدّل مي كند [آن چنان] كه تنها مرا مي پرستند و چيزي را شريك من نخواهند ساخت. و كساني كه پس از آن كافر شوند، آنها فاسقانند.
امام سجاد (عليه السّلام) در تفسير اين آيه مي فرمايد:
هُمْ وَ اللهِ شيعتُنا أَهلَ البيَتِ يَفْعَلُ اللهُ ذلِكَ بِهمْ عَلي يَدَيْ رَجُلٍ مِنَّا و هُوَ مَهدِيُّ هذِهِ الأُمةِ، الَّذِي قَالَ رَسولُ اللهُ (صلي الله عليه و آله و سلم) فيهِ لَوْ لَمْ يَبقِ مِنَ الدُّنيا إلَّا يوَمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللهُ ذلِكَ اليَومَ حتّي يَأتِيَ رَجُلٌ مِن عِترَتي إسْمُهُ إسْمي يَملَاُ الأَرضَ عَدلاً وَ قِسطاً كَما مُلِئَتْ جَوراً وَ ظُلماً(27)؛
به خدا سوگند آنها شيعيان ما هستند، خداوند اين كار را براي آنها به دست مردي از ما انجام مي دهد كه مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) اين امت است و هم او است كه پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در حق وي فرموده: اگر از عمر دنيا جز يك روز نماند، خداوند آن روز را آن قدر طولاني مي كند، تا مردي از دودمان من كه نامش همنام من است، حاكم زمين شود و زمين را پر از عدل و داد گرداند؛ آن گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد.
3.«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ»(28)؛
او كسي است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه ي آيين ها غالب گرداند؛ هر چند مشركان كراهت داشته باشند.
شيخ طبرسي، از امام باقر (عليه السّلام) در تفسير اين آيه مي نويسد:
انَّ ذلِكَ يَكوُنُ عِندَ خُرُوجِ المَهديِّ مِن آلِ مُحمَّدٍ فَلا يَبقي أَحَدٌ إلا اَقَرَّ بِمُحمَّدٍ؛(29)
يعني وعده اي كه در اين آيه است، هنگامِ ظهور مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) صورت مي پذيرد. در آن روز هيچ كس، در روي زمين نخواهد بود، مگر اين كه به حقانيّتِ محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) اقرار مي كند.
مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در منابع اهل تسنّن
روايت هايي كه درباره ي بنيان گذار حكومت واحد جهاني، مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در منابع معتبر اهل تسنّن آمده، دست كمي از روايات شيعيان ندارد. اين روايت ها علاوه بر«صحاح ستّه»- كه از معتبرترين كتاب هاي روايتي اهل تسنّن مي باشند- در صدها كتاب ديگر نيز با عنوان هاي گوناگون بيان شده اند.استاد«علي محمد علي دخيل» نام 205كتاب از علماي بزرگ سنّي را در الامام المهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) آورده است كه سي نفر از آنان درباره ي حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) كتابي مستقل نوشته اند و 31 نفرشان فصلي را در كتاب هاي خود به روايت هايي در مورد حضرت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) اختصاص داده اند و 144 نفر از آنها به مناسبت هاي مختلفي، روايات حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را در كتاب هاي خود آورده اند؛ براي مثال به مواردي از اين روايات كه در صحاح سته آمده، اشاره مي شود:
1.«ابوداوود« از «ابي الطفيل» از علي (عليه السّلام) نقل مي كند:
قالَ رَسولُ اللهِ (صلي الله عليه و آله و سلم) لَوْ لَمْ يَبقِ مِنَ الدَّهرِ إلا يَومٌ لَبَعَثَ اللهُ رَجُلاً مِن أَهلِ بَيتي يَملاُها عَدلاً كَما مُلِئَتْ جَوراً(30)؛
پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: اگر يك روز بيشتر از عمر دنيا باقي نماند، خداوند مردي را از اهل بيت من برمي انگيزد، زمين را پر از عدل و داد مي كند، (همان طور كه) از ظلم و جور پر شده باشد.
البته اين مضمون را عده ي زيادي از پيشوايان حديث- عامه و خاصّه- در كتاب هاي خود نقل كرده اند.
2.احمد از«ابوسعيد خدري»نقل مي كند:
قالَ رَسول اللهِ (صلي الله عليه و آله و سلم): تُملاُ الأَرضُ ظُلمَاً وَ جَوراً ثُمَّ يَخرُجُ رَجُلٌ مِن عِترَتي يَملِكُ سَبعاً او تِسعاً فَيَملاُ الأَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً(31)؛
پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: هنگامي كه زمين از ظلم و جور پر شود، آن گاه مردي از خاندان من قيام مي كند، هفت يا نه سال در روي زمين حكومت مي كند و زمين را از عدل و داد پر مي نمايد.
3.«ترمذي»از عبدالله نقل مي كند كه پيغمبراكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
لَوْ لَمْ يَبقِ مِنَ الدُّنيا إلا يَومٌ لَطوَّلَ اللهُ ذلِكَ اليَومَ حتّي يَبعَثَ رَجُلاً مِنّي اوْ مِن اَهلِ بَيتي يُواطِيُ إسْمُهُ إسمي يَملاُ الأَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً كَما مُلِئَت ظُلماً وَ جَوراً(32)؛
اگر به پايان دنيا فقط يك روز بيشتر نماند، خداوند اين روز را به قدري طولاني مي كند تا مردي كه از فرزندان من بوده و همنام من است برمي انگيزد و زمين را پر از عدل و داد مي كند،(همان طور كه)از ظلم و ستم پر شده باشد.
4.احمد از پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل مي كند:
اُبَشِّركُمْ بِالمَهدِيِّ يُبعَثُ في اُمَّتي عَلي اِختلافٍ مِنَ النّاسِ وَ زَلازِلَ فَيَملاُ الأَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً كَما مُلِئَتْ جَوراً وَ ظُلماً يرَضي عَنهُ ساكِنُ السَّماءِ وَ ساكِنُ الأرضِ يُقَسِّمُ المالَ صِحاحاً فَقالَ لهُ رَجُلٌ: ما صِحاحاً؟ قَالَ بالسَّويَّهِ بَينَ الناسِ قالَ (صلي الله عليه و آله و سلم) وَ يَملَاُ اللهُ قُلُوبَ اُمَّةِ مُحَمَّدٍ (صلي الله عليه و آله و سلم) غِنيً و يَسِعُهُم عَدلُهُ(33)؛
شما را مژده به ظهور مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) مي دهم كه هنگام اختلاف زياد و تزلزل و عدم امنيت قيام كند و زمين را پر از عدل و داد نمايد؛ چنان كه از ظلم و ستم پر شده باشد. ساكنان آسمان و زمين از حكومت او راضي خواهند بود و اموال را ميان مردم به طور صحاح قسمت مي كند. مردي پرسيد: اي پيامبرخدا! صحاح چيست؟ فرمود: يعني به طور مساوي[ همچنين] فرمود: قلب هاي امت محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) بي نياز مي شود و عدل در بينشان گسترش مي يابد.
علاوه بر حديث هاي ياد شده در منابع اهل تسنّن، تصريح دانشمندان اهل سنت در مورد ظهور حضرت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) نيز به اهميت اين موضوع، در ديدگاه اهل سنت مي افزايد:
1.ابن حجر هيثمي شافعي مي گويد:
ابوالقاسم محمد، الحجة، پس از درگذشت پدرش پنج سال داشت. خداوند در همين مدت به او«حكمت رباني» عطا كرد. او را«قائم منتظر»گويند. بر اساس اخبار متواتر، حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) از اين امت است و عيسي (عليه السّلام) از آسمان فرود خواهد آمد و پشت سر حضرت نماز خواهد خواند.(34)
2.ابن ابي الحديد معتزلي گويد:
ميان همه فرقه هاي مسلمانان اتفاق نظر قطعي است كه عمر دنيا و احكام و تكاليف او، پايان نمي پذيرد، مگر پس از ظهور حضرت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف).(35)
3.شيخ محمد عبده مي گويد:
خاص و عام مي دانند كه در اخبار و احاديث، ضمن شمردن نشانه هاي قيامت، آمده است مردي از اهل بيت پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) خروج مي كند كه نامش حضرت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است. او زمين را پس از آن كه از جور و بيداد پر شده باشد، از عدل و داد آكنده مي سازد. در آخر ايامِ او، عيساي مريم (عليه السّلام) از آسمان فورد مي آيد، جزيه را برمي دارد، صليب را مي شكند و دجال را مي كشد.(36)
مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در منابع شيعه
بشارت هايي كه از پيشوايان دين درباره ي حضرت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در منابع شيعه آمده، بسيار زياد است. آيت الله صافي گلپايگاني(37)در منتخب الأثر روايات مربوط به امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را- تا جايي كه توانايي داشته- از كتاب هاي معتبر و مداركِ دسته اول شيعه، استخراج و گردآوري نموده است. در اين كتاب بيش از هزار روايت با ذكر مأخذ، از 154 كتاب معتبر نقل شده، نمونه هايي از اين احاديث به شرح زير است:1.عَن اميرالمؤمنينَ عَليّ بن ابي طالب (عليه السّلام) اَنَّهُ قال:
التَّاسِعُ مِن وُلدِكَ يا حُسَين هُوَ القائِمُ بالحَقِّ المُظهِرُ لِلدِّين وَ الباسِطُ للِعَدلِ قالَ الحُسَين (عليه السّلام) فَقُلتُ لَهُ يا اميرالمُؤمنينَ وَ إنَّ ذلِك لَكائِنُ فَقال (عليه السّلام) إي والذَّي بَعَثَ مُحَمَّداً (صلي الله عليه و آله و سلم) بِالنُّبوَّةِ وَ اصْطَفاهُ عَلي جَميعِ البَريَّهِ وَ لكِنْ بَعدَ غَيبَةٍ وَحَيرةٍ فَلا يَثبُتُ فيها علي دينِهِ إلا المُخلِصُونَ المُباشِرُونَ لِرُوحِ اليَقينِ الَّذينَ أَخَذَ اللهُ عزَّوجلَّ ميِثاقَهُم بوِلايَتِنا وَ كَتَبَ في قُلوبِهِمْ الايمانَ وَ ايَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنهُ(38)؛
از اميرمؤمنان، امام علي، پسر ابي طالب (عليه السّلام) نقل شده كه به فرزندش، امام حسين (عليه السّلام) فرمود: اي حسين! نهمين فرزند تو قائم به حق و مظهر دين و گستراننده ي عدل خواهد بود. امام حسين (عليه السّلام) فرمود: پرسيدم: اين امر هر آينه حتمي است و خواهد شد؟ فرمود: بلي. به حق آن كه محمد را به پيامبري برانگيخت و او را بر همه ي آفريدگان برگزيد، اما بعد از غيبت و حيرتي كه در آن، جز دوستان مخلص، مؤمنانِ پاك سرشتي كه نور ايمان و محبت ما (خاندان) در لوح دلشان نقش بسته و تأييد شده از جانب خداوند متعال خواهند بود، همگان در گمراهي و حيرت به سر مي برند.
2.قال الامام الحسن (عليه السّلام) لزيد بن وهب الجهني:
فَكذلِكَ حَتّي يَبعَثَ اللهُ رَجُلاً في آخِرِ الزَّمانِ، وَ كلَبٍ مِنَ الدَّهرِ وَ جَهلٍ مِنَ النّاسِ، يُؤَيِّدُهُ اللهُ بِمَلائكَتِهِ، وَ يَعصِمُ اَنصارَهُ، وَ يَنصُرُهُ بآياتهِ، وَ يُظهِرهُ علَي اَهلِ الأَرضِ حتّي يُدِينُوا طَوعاً وَ كَرهاً، يَملاُ الأَرضَ قِسطاً وَ عَدلاً، وَ نُوراً وَ بُرهاناً، يُدِينُ لَهُ عَرضُ البِلادِ وَ طُولُها، لا يَبقي كافِرٌ إلا آمَنَ بِهِ وَ لا طَالِحٌ إلا صَلُحَ، وَ تَصطَلِحُ في مُلكهِ السِّباعُ، و تُخرِجُ الارضُ نَبْتُها، وَ تُنزِلُ السَّماءُ بَرَكتَها، وَ تَظْهَرُ لَهُ الكَنوزُ يَملِكُ ما بَينَ الخافِقَينِ اَربَعينَ عاماً، فَطوُبي لِمنْ اَدركَ اَيّامَهُ، وَ سَمِعَ كَلامَهُ(39)؛
امام حسن (عليه السّلام) به زيد پسر وهب جهني مي فرمايد: خداوند در آخرالزمان و روزگاري سخت در ميان جهل و ناداني مردم، مردي را برمي انگيزد و او را با فرشتگان خود تأييد كرده، يارانش را حفظ مي نمايد و با آيات و نشانه هايش او را ياري مي كند و بر كره ي زمين پيروز مي گرداند، تا آن جا كه عده اي از مردم از روي ميل و گروهي با اكراه، به دين خدا مي گروند، سپس زمين را پر از عدل و داد و نور و برهان مي كند. تمام مردم جهان در برابر وي خاضع مي شوند. هيچ كافري باقي نمي ماند، مگر آن كه مؤمن شود و هيچ بدكاري نمي ماند جز اين كه اصلاح گردد و در دولت او درندگان آزادانه زندگي مي كنند و زمين چنان كه بايد، گياهان خود را بيرون مي دهد و آسمان بركات خود را فرو مي فرستد و گنج ها و معادن زمين براي او آشكار مي شود. چهل سال در بين مشرق و مغرب عالم سلطنت مي كند. پس خوشا به حال آنها كه روزگار او را درك مي كنند و سخنانش را مي شنوند.
3.عَن اَبي عَبداللهِ (عليه السّلام) قالَ:
تَزْجُرُ الناسُ قَبلَ قيامِ القائمِ (عجل الله تعالي فرجه الشريف) عَنْ مَعاصِيهِمْ و تَظْهَرُ في السَّماءِ حُمرَةُ، وَ خَسفٌ بِبَغداد و البَصرَةِ، وَ دِماءٌ تَسفِكُ بِها، وَ خَرابُ دَورِها، وَ فَناءٌ يَقَعُ في أَهلِها، وَ شُمُولُ أَهلِ العِراقِ خَوفٌ لا يَكونُ لَهمْ مَعَهَ قَرارٌ(40)؛
امام صادق (عليه السّلام) فرمود: مردم پيش از قيام و ظهور حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) زجر مي كشند و به بلاها و گرفتاري هايي- در اثر معصيت و نافرماني ها- دچار مي شوند؛ آتشي در آسمان پديد آيد و سرخي تمام آسمان را بپوشاند. زميني در بغداد و بصره فرو رود و خون ريزي شود و خانه هايي خراب گردد و مردم آن جا از بين مي روند و ترس و وحشت عمومي مردم عراق را فراگيرد، به طوري كه آرام نداشته باشند.
4.قال الامام الكاظم (عليه السّلام):
القَائِمُ بِالحَقِّ الَّذي يُطَهِّرُ الارضَ مِنْ أعداءِ اللهِ هُوَ الخامِسُ مِن وُلدي، لَهُ غَيبَةُ يَطولُ امرُها خَوفاً علي نَفسِهِ، يَرتَدُّ فيها قَومٌ وَ يَثبُتُ فيها آخِروُنَ(41)؛
حضرت كاظم (عليه السّلام) فرمودند: همانا قائم بر حق كسي است كه زمين را از دشمنان خدا پاك و منزه مي نمايد. او پنجمين نسل از فرزندانم مي باشد. براي او غيبتي است بس طولاني، به سبب ترسي كه بر خودش دارد. گروهي از مردم مرتد(گمراه)مي شوند و گروهي ديگر ثابت قدم و استوار خواهند ماند.
5.قال الامام الرضا (عليه السّلام):
وَ اللهِ أَنْ لَوْ قَدْ قامَ قائمِنا يَجمَعُ اللهُ اِليهِ شِيعَتنا مِن جَميعِ البُلدانِ(42)؛
امام رضا (عليه السّلام) فرمود: به خدا سوگند! زماني كه قائم ما قيام كند، خداوند متعال تمام شيعيان را از همه شهرها [گرد او] جمع كند.
6.ابودلف از امام هادي (عليه السّلام) روايت مي كند كه فرمود:
إنَّ الامامَ بَعدي الحَسَنُ إبني و بَعدَ الحَسَنِ ابنُهُ القائِمُ الذي يَملَاُ الارضَ قِسطاً وَ عَدلاً كَما مُلِئَت جَوراً وَ ظُلماً(43)؛
امام بعد از من فرزندم حسن است و بعد از او فرزندش، قائم است كه زمين را از عدل و داد پر مي كند، پس از آن كه از جور و ظلم پر شده باشد.
7.عَن اَحمدَ بنِ اِسحاقَ بنِ سَعدٍ قالَ سَمِعتُ اَبا مُحَمَّدٍ الحَسنَ بن َعَليًّ العَسكرِي (عليه السّلام) يَقولُ:
اَلحَمدُ لِله الَّذي لَمْ يُخرِجني مِنَ الدُّنيا حَتَّي أراني الخَلَفَ مِن بَعدي أَشبَهَ النّاسِ بِرَسولِ اللهِ (صلي الله عليه و آله و سلم) خَلقاً وَ خُلقاً يَحفَظُهُ اللهُ تَباركَ وَ تَعالي فِي غَيبَتِهِ ثُمَّ يُظهِرهُ فَيَملاُ الأرضَ عَدلاً وَ قِسطاً كَما مُلِئَت جَوراً وَ ظُلماً(44)؛
احمد پسر اسحاق گويد: از امام عسكري (عليه السّلام) شنيدم كه مي فرمود: سپاس خدايي را كه مرا از دنيا نبرد، تا آن كه جانشين مرا به من نشان داد. او از نظر آفرينش و اخلاق شبيه ترين مردم به پيامبر خداست. خداي تعالي او را در غيبتش حفظ نموده، سپس وي را آشكار مي كند و او زمين را پر از عدل و داد مي گرداند؛ هم چنان كه از جور و ستم پر شده باشد.
اين احاديث، نمونه هايي از گفته هاي معصومين (عليهم السّلام) درباره ي حضرت امام مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در منابع روايي شيعه است.
نقش گرايش پيروان اديان الهي به مهدويّت
زمينه سازي ظهور حضرت
انتظار، از دو عنصر«سلبي» و «ايجابي» تشكيل شده است: سلبي، نارضايتي از وضعِ موجود، تلاش براي از بين بردن آن و ترك هرگونه همكاري و هماهنگي با عوامل فساد و ظلم است و ايجابي، خودسازي فردي، همياري اجتماعي و جلب آمادگي هاي جسمي و روحي و مادي و معنوي براي شكل گرفتن حكومت واحد جهاني امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است.در توضيح عنصر سلبي بايد گفت: انتظار نه تنها باعث ترك همكاري با عوامل ظلم و فساد مي شود، بلكه ايستادگي و پايداري در برابر ظلم ها، فسادها، زورگويي ها و انواع بلاها و سختي ها را بيشتر مي كند؛ از آن رو است كه منتظر، ميان دو قطب «يأس و اميد»قرار گرفته و در برابر امواج كوه پيكر تاريكي ها كه فضاي زندگي انسان ها را تيره و تار ساخته، هرگز دچار شك و ترديد نمي شود.
گفتني است در عنصر اثباتي و ايجابي نيز، انتظار مبتني بر عدالت و صلح و آزادي چيزي است كه به آساني تحقق نمي يابد، قطعاً بايد براي زمينه سازي و تحقق آن تلاش دو چندان كرد كه در اين جا به چند محور اساسي تأكيد مي شود:
1.خودسازي فردي
نخستين وظيفه ي منتظر، خودسازي و تربيت جسم و جان و آمادگي براي ظهور امام غايب (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است. گرايش به ظهور مصلح جهاني و ايمان به آن، باعث مي شود كه منتظر، همواره آمادگي روحي داشته باشد. كسي كه خود آلوده و ناپاك باشد، چگونه مي تواند منتظر انقلابي باشد كه شعله ي اولش، دامان او را مي گيرد و طعمه ي شمشيرش، خون ستم گران است و افراد فاسد و نادرست، در آن هيچ نقشي ندارند.2.خودياري هاي اجتماعي و دگرسازي
منتظران راستين نبايد تنها به خويش بپردازند، بلكه مراقب حال يكديگر بوده، در اصلاح ديگران نيز بكوشند، زيرا برنامه بزرگ و سنگيني كه انتظارش را مي كشند، امري فردي نيست، و تمام عناصر تحول بايد در آن شركت كنند. در چنين برنامه اي بايد كار به صورت دسته جمعي و همگاني باشد؛ كوشش ها و تلاش ها هماهنگ گردد و عمق و وسعت اين هماهنگي به عظمت همان انقلاب جهاني باشد كه انتظار آن را دارند.3.ايجاد اميد و حل نشدن در محيط فساد
اگر اميد و انتظار از ميان برود، زندگي بي روح، بدون لذت و بي معنا خواهد بود. انتظار به زندگي صفا و جلا مي بخشد و انسان را به حركت و جنبش وامي دارد و به ادامه ي زندگي علاقه مند مي سازد. زماني كه فساد، همه ي محيط را فرابگيرد و اميدي به اصلاح نباشد، بي ترديد اين نوميدي به تدريج انسان را با محيط همرنگ ساخته، در برابر اكثريت ناسالم نابود مي كند.تنها چيزي كه مي تواند انسان را به مقاومت و خويشتن داري دعوت كند و مانع ذوب شدن وي در محيط فساد شود، اميد به اصلاح نهايي است.
جلال آل احمد مي نويسد:
انتظار فرج براي شيعه؛ يعني انتظار روزي كه دنيا پر از عدل و داد خواهد شد... آيا اين، نطفه ي يك ايده جهاني و مستمسكي نيست، تا هركدام از ما به موجوديت حقير واقعيت ها تسليم نشويم و در انتظار روزِ بهتر باشيم. به هر صورت، اين اصل اعتقادي نوعي سكوي پرش ذهني براي شيعه است، تا از آن به دنياي آرزوها بپرد و حقارت آنچه در دست دارد او را از عدل جويي باز ندارد... .(45)
نتيجه اين كه، گرايش پيروان اديان الهي به ظهور مصلح جهاني و انتظار جامعه ي مطلوب و ايده آل، به دور از هرگونه ظلم و ستم و برقراري عدالت و صلح است و چنانچه در فصل هاي گذشته، از كتاب هاي اديان الهي نقل شده، باعث خودسازي فردي و اجتماعي و مبارزه با فساد و آلودگي ها و حل نشدن در محيط فاسد خواهد گرديد، كه اين خود، زمينه ساز ظهور حضرت مهدي موعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و تحقق حكومت جهاني آن حضرت است.
پي نوشت ها :
1.تورات، سِفر پيدايش، فصل12، بند7؛ فصل13، بند15؛ فصل 15، بندهاي 5-8.
2.همان، فصل17، بند5-20؛ فصل 18، بند 19.
3.«يسي»در قاموس كتاب مقدس، به معناي قوي، پدر حضرت داوود (عليه السّلام) است.
4.علامه مجلسي، بحارالانوار، ج52، ص 336، باب27، ح73: عَن َابي عَبداللهِ (عليه السّلام) قَال: اَلعلمُ سَبعهٌ وَ عِشرونَ حَرفاً فَجميعُ ما جَاءَتْ بهِ الرُّسُلُ حَرفانِ فَلَمْ يَعرِفِ الناسُ حتّي اليَومَ غَيرَ الحَرفَينِ فَإذا قامَ قائِمنُا اَخرجَ الخَمسةَ وَ العِشرينَ حَرفاً فَبَثَّها في الناسِ وَ ضَمَّ إليها الحَرفَينِ حَتي يَبُثَّها سَبعهً وَ عِشرينَ حَرفاً.
5.تورات، دانيال نبي، فصل12، بندهاي 1-12.
6.شيخ طوسي، الغيبه، ص 474.
7.تورات، حيقوق نبي، فصل2، بندهاي 3-5.
8.ر.ك:تورات، كتاب هاي زكرياي نبي(فصل 14)، صفنياء نبي(فصل3) سليمان نبي(فصل2)حزقيال نبي(فصل 21)و... .
9.انبيا(21)آيه ي 105.
10.كتاب مزامير، مزمور 37، بندهاي 9-12، 17 و 18.
11.انجيل، متي، فصل 24، بندهاي 27، 30، 35، 37 و 45.
12.همان، فصل25، بندهاي 31 و 32.
13.انجيل مرقس، فصل13، بندهاي 26، 27، 31 و 32.
14.انجيل لوقا، فصل12، بندهاي 35 و 36.
15.محمد صادقي، بشارات عهدين، ص 237.
16.همان، ص 258.
17.داوود الهامي، او خواهد آمد، ص 108.
18.جاماسب، جاماسب نامه، ص 121-122.
19.تعداد آياتي كه در اين خصوص جمع آوري شده، 203 مورد است كه مصداق اتمّ و كامل تر آن، حضرت بقيه الله (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است و بيشتر دانشمندان شيعي علم تفسير، آن را نقل نموده اند. ر.ك: حسكاني حنفي، شواهدالتنزيل؛ سيد صادق شيرازي، المهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) في القرآن؛ علامه مجلسي، بحارالانوار؛ محمود شريعت زاده، حكومت جهاني مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در قرآن و عترت.
20.قصص(28)آيات 5 و 6.
21.همان، آيه ي 5.
22.نهج البلاغه، حكمت 209.
23.نهج البلاغه، حكمت 209.
24.شيخ طوسي، الغيبه، ص 184.
25.علامه مجلسي، بحارالانوار، ج53، ص 17، باب28.
26.نور(24)آيه ي 55.
27.سيد شرف الدين استرآبادي، تأويل الآيات الظاهره، ص 365.
28.توبه(9)آيه ي 33.
29.شيخ طبرسي، مجمع البيان، ج5، ص 45.
30.سليمان بن الاشعث السجستاني، سنن ابي داوود، ج2، ص 310، ح4283.
31.الامام احمد بن حنبل، مسند احمد، ج3، ص 28.
32.شيخ منصور علي ناصيف، التّاج، ج5، ص 311.
33.همو، مسند احمد، ج3، ص 37.
34.ابن حجر هيثمي شافعي، المهدي الموعود (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، ج1، ص 200.
35.ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج2، ص 535.
36.شيخ محمد عبده، تفسيرالمنار، ج6، ص 57.
37.وي يكي از مراجع و شخصيت هاي برجسته ي جهان تشيّع است.
38.شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمه، ج1، ص 304، باب26، ح16.
39.شيخ طبرسي، الاحتجاج، ج2، ص 291.
40.علي بن يونس نباطي بياضي، الصراط المستقيم، ج2، ص 250.
41.همان، ج2، ص 229.
42.محمد بن مسعود عياشي، تفسيرالعياشي، ج1، ص 66، ح117.
43.همان، ج2، ص 383، باب37، ح10.
44.همان، ص 408، ح7.
45.جلال آل احمد، در خدمت و خيانت روشنفكران، ص 66.
امامي کاشاني و ديگران؛ (1385)، گفتمان مهدويت( سخنراني و مقاله هاي گفتمان چهارم)، قم: مؤسسه بوستان کتاب(مرکز چاپ و نشر تبليغات اسلامي حوزه علميه ي قم)، چاپ چهارم