تعامل پزشک و بيمار از ديدگاه تحليل انتقادي گفتمان

تعاملات پزشک و بيمار از جنبه هاي متفاوتي مورد مطالعه قرار گرفته است. گروهي از پژوهشگران اين تعاملات را از روش هاي کمي مورد بررسي قرار داده اند. به عنوان مثال، منز و الرباعي (2008) در مطالعه اي متن محور، ميزان
دوشنبه، 23 تير 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تعامل پزشک و بيمار از ديدگاه تحليل انتقادي گفتمان
 تعامل پزشک و بيمار از ديدگاه تحليل انتقادي گفتمان

 

نويسندگان: ياسمن چوب ساز (1)-مصطفي حسرتي (2)




 

مقدمه

درباره تعامل يا واکنش هاي متقابل بين پزشک و بيمار، به خصوص با تأکيد بر شيوه هايي که پزشکان بر بيماران اعمال قدرت مي کنند، مطالعات گسترده اي صورت گرفته است (نواک(3)، 2011؛ منز(4) و الرباعي(5)، 2008؛ لي(6) و همکاران، 2007؛ لي و همکاران، 2044؛ ويتز(7)، 1993؛ هين(8) و وداک(9)، 1987)، با اين وجود مطالعات کمتري وجود دارد که در آنها تلاش شده باشد به بررسي وضعيتي پرداخته شود که در آن مردمان فرودست و کم قدرت، در چنين مواجهلات نامتقارن اعمال قدرت، به شيوه هايي روي آورند که بتوانند از طريق آن ها در برخورد با پزشکان اعمال قدرت کنند (اينسورث واگن(10)، 1998؛ وِي(11) و مي يُف (12) 2009). (1) هدف تحقيق حاضر بررسي دقيق تر چگونگي شيوه هاي اعمال قدرت از طرف بيماران بر پزشکان با استفاده از روش تحليل انتقادي گفتمان و به طور اخص بررسي شيوه هايي است که بيماران تلاش کنند طي برخورد رودررو با پزشکان از آنها در جهت اعمال قدرت استفاده کنند و در نتيجه کنترل فرايند رودررويي با پزشک را در اختيار گيرند.(2) مقاله کنوني در بردارنده گزارش نتايج تحقيق کيفي واکنش هاي متقابل بين بيمار و پزشک در شهر کرمانشاه در منطقه غربي ايران است. نتايج به دست آمده حاکي از آن است که بيماران چهار استراتژي متفاوت را براي اعمال قدرت بر پزشکان در مواجهه با آنها بر مي گزينند. اين مطالعه بدان دليل اهميت دارد که بيشتر پژوهش ها در اين زمينه؛ يعني واکنش هاي متقابل بين بيمار و پزشک در کشورهاي غربي صورت گرفته (اينسوث واگن، 1998، ص7) و مطالعه حاضر از معدود پژوهش هايي است که در منطقه خاورميانه انجام پذيرفته است.

1. پيشينه مطالعات

تعاملات پزشک و بيمار از جنبه هاي متفاوتي مورد مطالعه قرار گرفته است. گروهي از پژوهشگران اين تعاملات را از روش هاي کمي مورد بررسي قرار داده اند. به عنوان مثال، منز و الرباعي (2008) در مطالعه اي متن محور، ميزان قطع کردن صحبت طرف مقابل را در رابطه ي پزشک و بيمار با توجه به جنس و جايگاه اقتصادي بيماران مورد بررسي قرار داده اند. نتيجه مطالعه آن ها نشان مي دهد که بدون توجه به جنس بيمار، پزشکان نسبت به بيماران در موارد بيشتري صحبت طرف مقابل را قطع مي کنند. در همين راستا، ابراهيم(13)(2001) به بررسي مشاوره هاي پزشک و بيمار در بيمارستان هاي ابوظبي در امارات متحده عربي پرداخته است. يافته هاي مطالعه او حاکي از آن است که پزشکان شرکت کننده در اين مطالعه از سبک مشورتي کاملاً پزشک محور استفاده مي کنند.
تعاملات پزشک و بيمار از جنبه تحليل مکالمه(14) نيز مورد مطالعه قرار گرفته است. وِي و مي يُف (2009) در پژوهش خود به اين موضوع پرداختند که در کشور ليبي، تعامل رسمي بيماران مسن با پزشکان جوان چگونه است. آن ها در مطالعه خود روش تحليل مکالمه را با تئوريهاي بر ساختگرايي اجتماعي(15) ترکيب کردند و به اين نتيجه رسيدند که درک بيماران مسن و پزشکان جوان از هم بيشتر جنبه اجتماعي دارد تا اينکه تحت تأثير بافت نهادي(16) (بيمارستان) باشد. لي و همکارانش (2007) نيز با انجام يک پژوهش ميداني در بريتيش کلمبيا(17) و بررسي 31 مشاوره پزشکي با استفاده از سيستم تجزيه و تحليل تعامل روتر(18) به اين نتيجه رسيدند که عموماً پزشکان مشاوره ها را کنترل مي کنند و تعاملات پزشک و بيمار به شدت نامتقارن اند.
علاوه بر روش هاي کمي، تعامل پزشک و بيمار از طريق استفاده از روش هاي کيفي نيز مورد بررسي قرار گرفته اند. به عنوان مثال، نواک (2011) در يک مطالعه گسترده، 12 تعامل پزشک و بيمار آلماني زبان را از ديدگاهي زبان شناختي تحليل کرد و 45 کنش کلامي پزشکان را شناسايي کرد. وي سپس اين کنش هاي کلامي را در هشت طبقه، دسته بندي کرد: شروع صحبت و پيش قدم شدن، گوش دادن/ گوش ندادن، درخواست اطلاعات، راهنمايي کردن، اطلاعات دادن، برنامه ريزي متقابل، تصميم گرفتن، و ختم کلام. در پژوهشي ديگر که در مقياسي وسيع انجام شده است، اينسورث واگن (1998) نشان داد که پزشک و بيمار به شکل قابل توجهي در اعمال قدرت سهيم بودند. او در کتابش عنوان مي کند که بيماران با سؤال پرسيدن و تعيين کردن موضوع صحبت به تمرين قدرت مي پردازند.
مطالعه حاضر در کنار ساير پژوهش هاي کيفي در اين حوزه، از رويکرد تحقيقي کيفي و کاربرد تحليل انتقادي گفتمان در رابطه با تعامل پزشک و بيمار استفاده کرده است. يکي از دلايل استفاده از روش تحقيق کيفي اين است که در مطالعه حاضر، موضوع پزوهش « انسان ها همچون بازيگراني که در موقعيت طبيعي و زندگي روزمره خود هستند» (ريچاردز(19) 2003) مورد بررسي قرار گرفته اند. دليل ديگر اين است که تمرکز اين مطالعه بر روي تعداد اندکي از افراد است و هدف ما بيشتر، توجه لحظه به لحظه به ساخت معنا در تعاملات پزشک و بيمار است تا اينکه بخواهيم تحليل کمي از جمعيتي گسترده ارائه دهيم.

2. روش تحقيق

مرحله جمع آوري داده ها از فروردين ماه 1390 شروع شد و تا شهريور 1390 ادامه داشت. پس از اخذ مجوز کميته ي اخلاقي از معاونت پژوهش و فناوري دانشگاه علوم پزشکي کرمانشاه، پژوهشگر اصلي شروع به صحبت با پزشکان به جهت جلب رضايت آن ها براي شرکت در اين مطالعه نمود. سرانجام، چهار پزشک -2 پزشک مرد و 2 پزشک زن- موافقت کردند که در اين مطالعه شرکت کنند و به آن ها گفته شد که مصاحبه هاي پزشکي آنان با بيمارانشان ضبط مي شود. بنابراين، جمع آوري داده ها در مطب 4 پزشک در شهر کرمانشاه آغاز شد. دو پزشک از اين 4 پزشک، متخصص گوش، حلق و بيني بودند و يکي از آن ها چشم پزشک و ديگري متخصص طب فيزيکي و عصب عضله بود. رضايت بيماران نيز پس از ورود آن ها به مطب پزشک جلب مي شد؛ به اين صورت که پژوهشگر اصلي با آن ها سلام و احوالپرسي مي کرد و به طور مختصر به آن ها در مورد اين تحقيق توضيح مي داد. سپس، به بيماراني که با شرکت کردن در اين پژوهش موافقت مي کردند اطلاع مي داديم که صحبت هاي آنان با پزشک ضبط مي شود. به طور کلي، 20 بيمار با شرکت در اين مطالعه موافقت کردند و گفت و گوي هر پزشک با 5 بيمار ضبط شد و در طي مصاحبه ها، پژوهشگر اصلي نيز تعامل پزشک و بيمار را مشاهده مي نمود و يادداشت برداري مي کرد.
جمع آوري داده ها در فروردين ماه 1390 در مطب يکي از متخصصات گوش، حلق و بيني آغاز شد. مصاحبه هاي ضبط شده مطابق اصول نگارش ريچاردز (2003) پياده شدند. سپس، تجزيه و تحليل داده ها با استفاده از کدگذاري باز موضوعي(20) انجام شد. از آن جا که تحليل گران گفتمان، رويکردهاي مختلفي نسبت به متون اتخاذ مي کنند، براي تحليل اين مصاحبه ها از هر دو رويکرد تحليلي کلان و خرد استفاده کرديم تا در درجه اول نگاهي نزديک تر به الگوهاي گفتمان در تعامل پزشک و بيمار داشته باشيم؛ در درجه دوم به بررسي چگونگي تمرين قدرت در گفتمان پزشک و بيمار بپردازيم و در درجه سوم برآورد کنيم که چگونه تحليل انتقادي گفتمان مي تواند به عنوان يک روش تحقيق با تکيه بر اصول و مباني نظري خود براي بررسي گفتمان پزشکي به کار رود. در بخش زير، به طور عمده از رويکردي کلان که بر اساس الگوهاي گفتماني تکرار شده در متن است، به تحليل مصاحبه ها مي پردازيم.

3. تحليل

متون مصاحبه ها بر اساس کدگذاري باز موضوعي مورد تحليل قرار گرفتند و سپس به چهار الگوي گفتماني زير که در طول مصاحبه ها شاخص تر بودند، تقسيم بندي شدند: 1) استفاده از هويت حرفه اي؛ 2) تعريف و تمجيد(21)؛ 3) رشته ي سخن را به دست گرفتن و 4) استفاده از هويت قومي.
شايان ذکر است که مطابق نظر فرکلاف(22)، در پژوهش هايي که طبق چهارچوب تحليل انتقادي گفتمان اند، مفسران با استفاده از دانش زمينه اي(23) خود به قسمت هاي مختلف تشکيل دهنده ي متن، معنا مي بخشند (2001: 20). منظور از دانش زمينه اي، دانش ساخته ي ذهن انسان هاست. دانش زمينه اي که تحليل کلان ما در اين بخش بر اساس آن انجام شده، معناشناسي و کاربرد شناسي است. بنابراين ادعا نمي کنيم که نتايج به دست آمده قابل تعميم هستند.

3 -1. استفاده از هويت حرفه اي

به گفته بِن وِل(24) و اِستوک (25) (2006: 4) هويت افراد در گفتمان تحقق پيدا مي کند و مورد بحث قرار مي گيرد. در کنار مکالمات روزمره با همسايه ها، تلفن و يا دوستان در مدرسه، يکي از مکان هايي که افراد در آن هويت خود را مي سازند، نهادهاي اداري مثل بيمارستان ها، ادارات و مطب پزشکاني است که بدان جا رفت و آمد دارند. يکي از ويژگي هاي موضوعي رايج که بِنوِل و اِستوک براي موقعيت هاي سازماني (يا نهادي(26)) در نظر مي گيرند «هم بستگي هويني با نهادهاي اداري است». مثالي که آن دو براي اين ويژگي مطرح مي کنند، هنگامي است که افراد در چنين موقعيت هايي از عنوان هاي شغلي خود مثل خانم، آقا، مدرس و يا دکتر استفاده مي کنند. اين موضوع نشان دهنده اين است که افراد تمايل دارند که به جاي هويت شخصي خود، هويت حرفه اي خود را برجسته تر کنند و به اين ترتيب، به اعمال قدرت بپردازند.
در اين مطالعه، ما استدلال مي کنيم که «هم بستگي هويتي با نهادهاي اداري» يکي از راه هايي است که توسط آن بيماران اعمال قدرت مي کنند. گزيده زير که از داده هاي ضبط شده در مطب چشم پزشک است مثال روشني براي اين موضوع است («ب» حرف اختصاري است که به جاي بيمار به کار برده مي شود و «پ» به جاي پزشک):
گزيده 1:
پ: بله؟
ب: من روحاني هستم، خدمت رسيدم.
پ: بسيار خوش آمدين، خوشبخت شديم.
ب: خواهش مي کنم.
پ: خوب در خدمتتون هستيم.
در اين موقعيت، پزشک و بيمار پس از اينکه بيمار روي صندلي معاينه مي نشيند با يکديگر سلام و احوال پرسي مي کنند. همان طور که مشخص است بيمار سخن خود را با برجسته کردن کار خود شروع مي کند و در نتيجه، پزشک به او به نسبت ساير بيماران محترمانه تر خوش آمد مي گويد. اين گونه مثال ها ادعاي درِو و سُرجونِن(27) (1997) را که ارجاع شخصي(28) وسيله اي است براي به نمايش گذاشتن هويت حرفه اي تأييد مي کنند:
شرکت کنندگان (در يک مکالمه) مي توانند با استفاده از ضمائر، واژگان و لغات تخصصي(29) که بيشتر نشان دهنده هويت حرفه اي آن هاست، تمايلات خود را به اجراي نقش خود به عنوان متصديان نقش نهادي خويش به نمايش بگذارند.
(درِو و سُرجونِن 1997: 97-99).
گزيده 2: مثالي است که در آن بيمار سعي مي کند با استفاده از لغات تخصصي پزشکي، هويت حرفه اي خود را به پزشک نشان دهد:
گزيده 2:
پ: خوب، ببينيد، ما يه مجرايي هست بين گوش و حلق ما.
ب: سيپور استاش.
پ: آفرين، شپور استاش. شيپور استاش عملکردش اينه که فرد وقتي که مثلاً آب دهنشو قورت مي ده، خميازه ميکشه،
ب: تعادل
پ: تعادل هوايي ايجاد مي کنه.
در اينجا، بيمار که دبير آموزش و پرورش است، دانش پزشکي خود را با استفاده از اصلاحات مربوط به آناتومي بدن و اطلاعاتي که دارد به نمايش مي گذارد. بنابراين، او هويت حرفه اي خود را از اين راه مي سازد و به اين شکل قدرت خود را اعمال مي کند. پزشک نيز متعجب مي شود و او را تشويق مي کند. علاوه بر واژگان تخصصي اي که بيمار به کار مي برد، صحبت پزشک را نيز قطع مي کند تا به نوعي ديگر اعمال قدرت کند (لي و همکاران، 2004) و در تعامل مشارکت داشته باشد.

3 -2. تعريف و تمجيد

تمجيد کردن کنشي گفتاري است که از طريق آن صراحتاً ارزشي خوب (مربوط به ويژگي هاي شخصيتي، دارايي، مهارت و غيره) به شخصي غير از گوينده نسبت داده مي شود و آن شخص معمولاً «مخاطب» است (هولمز(30)، 1986: 458). مطالعاتي که در اين زمينه تاکنون انجام شده اند، نشان مي دهند که تعريف و تمجيد از نگاه زبان شناسي اجتماعي يک کنش گفتاري پيچيده است (ريز- ميلر(31)، 2011 و هولمز، 1986). اگر چه مهم ترين کاربرد تمجيد و تعريف استفاده از کنش گفتاري مثبت به جهت ايجاد همبستگي و تفاهم است (ريز- ميلر، 2011، و قباجه(32)، 2012) اما در سطوح پيچيده تر مي توانند به عنوان کنش هاي تهديد کننده وجهه(33) نيز در نظر گرفته شوند (هولمز، 1986). با اين حال، همه اين باورها و برداشت ها درباره تعريف و تمجيد بستگي به هنجارهاي فرهنگي جامعه اي دارد که گوينده و شنونده در آن زندگي مي کنند.
تعاملات پزشک و بيمار نيز در اين مطالعه را مي توان موقعيتي هدفمند در نظر گرفت که هدف آن يافتن درماني براي بهبود بيماران است. همان طور که ريز ميلر عنوان مي کند (2011)، بيماراني که در اين تعاملات با استفاده از نسبت دادن ارزش هاي خوب به پزشک از او تعريف مي کنند، «عملکرد» وي را مورد تمجيد قرار مي دهند؛ اما بحث اصلي ما اين است که تعريف کردن از کسي که جايگاه اجتماعي بالاتري نسبت به گوينده دارد، تفسيرهاي منفي مي تواند به همراه داشته باشد. زيرا از ديدگاه هولمز (1986: 497) هنگامي که کسي جايگاه اجتماعي پايين تري دارد و شروع به تعريف و تمجيد از طرف مقابل مي کند، به نظر مي رسد که قصد تملق گويي و بازي(34) با مخاطب را دارد. گزيده هاي 3 و 4 نمونه اي از تعريف و تمجيد هاي بيماران از پزشکان هستند:
گزيده 3:
پ: نشسته بود اينجا حواسم بود که نفسش خوب
پدر بيمار: درسته، نه. سر کار دکتر واردي هستي.
گزيده 4:
ب: آقاي دکتر، چن سالي هست که با گوشام مشکل دارم، چن وقت پيش خدمت آقاي کياني بودم، شما رو معرفي کردند، کلي تعريف کردن،
پ: اوهوم، لطف دارن
ب: اصرار داشتن خدمتتون برسيم.
بنابراين، با استناد به گفته هولمز (1986: 497) واضح است بيماراني که از چنين اعتماد به نفسي برخوردارند که شروع به تمجيد از پزشک حتي پيش از شروع مراحل درمان و معاينه مي کنند، قصد تملق گويي، به تبع آن گرفتن خدمات بهتر و به طور کلي اعمال قدرت از اين طريق را دارند.

3-3. رشته سخن را به دست گرفتن

بعضي از راه هايي که نه تنها بيماران، بلکه هر فردي که در جريان يک گفت گوي دو طرف قرار دارد، مي تواند از طريق آن به اعمال قدرت بپردازد تعيين موضوع صحبت، پرسيدن سؤال، به دست گرفتن رشته سخن و خاتمه بخشيدن به مکالمه است (اينسورث واگن، 1998: 43؛ لي و همکاران، 2004). علاوه بر اين روش ها، در گفت و گوي پزشک و بيمار، بيمار مي تواند بر تجويزي که پزشک مي کند کنترل داشته باشد و به اين شکل به اعمال قدرت بپردازد (اينسورث واگن، 1998، ص 43). گزيده هاي 5 و 6، به ترتيب، نمونه هاي بارزي از به دست گرفتن رشته ي کلام و کنترل بر تجويز پزشک هستند:
گزيده 5:
پ: خوب، ايشالله که اين اتفاق نمي افته، ايشالله که هيچ وقت اين اتفاق نمي افته [ولي چکي بشي خوبه]
ب: [چون ازدواجم خيلي زودرس بوده، بعد بچه هام=]
پ: فاميلي بوده؟
گزيده 6:
پ: گوشتون عفونت کرده، حتي الان پارگيش خيلي معلوم نيست، [حتي ممکنه جوش خورده باشه] ولي فعلاً روش عفونته. کارايي که مي گم مي کنيد، منتها سر يه هفته باز بايد بياين که نگاه بکنم، الان فعلاً نمي خوام چرکا رو بکشم، چون گوشتون ملتهبِ، يه يه هفته اي قطره ميريزين، دارو=
ب: [عفونت داره؟] نه نه قطره
پ: بايد قطره بريزين
ب: نه، اصلا حالت عصبي بم دس مي ده، نميتانم.
در گزينه 5، با وجود اين که پزشک تمايل دارد مکالمه را به پايان برساند، بيمار سعي مي کند که رشته ي سخن را به دست بگيرد و موضوع جديدي را مطرح کند و چندين بار اين کار را تکرار مي کند که در اين جا، نتوانستيم همه گزيده را ذکر کيم. در گزيده 6 نيز همان طور که مشخص است بيمار در مقابل تجويز قطره پزشک مقاومت مي کند و به اين شکل هر دو بيمار به اعمال قدرت مي پردازند. البته نمونه هاي بيشتري از اين دست در مصاحبه هاي پياده شده هستند که از آوردن آن ها صرف نظر مي کنيم.(35)

3- 4. استفاده از هويت قومي

به گفته جوانوا تُرن بارو(36) (2004: 158) هويت اجتماعي ما چيزي نيست که هميشه خودمان بخواهيم آن را تعيين کنيم. اين هويت با درکي که ديگران از ما دارند نيز آميخته است. بنابراين، نمي توان هويت اجتماعي را مقوله اي شخصي در نظر گرفت. درکي که خود ما از خود به عنوان يک فرد داريم، تنها مي تواند در ارتباط با ديگران و موقعيت ما در يک گروه اجتماعي باشد. اين موقعيت از طريق استفاده زبان به شيوه هاي مختلفي ساخته مي شود. در کنار انواع کُدهاي اجتماعي که مردم براي نشان دادن عضويت در يک گروه اجتماعي استفاده مي کنند (مانند لباس پوشيدن)، رفتارهاي زباني خاص نيز نشان دهنده هويت ما در رابطه با يک گروه و همچنين موقعيت مان در آن گروه است. تُرن بارو، 2004: 165). اين که در موقعيت هاي اداري انتخاب کنيم که با زبان خود و با لهجه خاصي صحبت کنيم، در به جا افتادن عضويت ما در آن گروه کمک مي کند و اين واقعيت را هم به افرادي که در آن گروه عضو هستند نشان مي دهد که هم افرادي که خارج از آنند. علاوه بر اين، پيوستن به هنجارهاي زباني يکي از اين گروه ها (مثلاً کردي) ممکن است موقعيت ما را به روشني به عنوان شخصي نشان دهد که به «ديگران» تعلق ندارد. در طول مصاحبه ها، علي رغم اينکه پزشکان فارسي بدون لهجه صحبت مي کنند، بيماران لهجه کردي يا کرمانشاهي خود را حفظ مي کنند. آن ها به اين شکل هويت خود را به عنوان يک کردي مي سازند و عضويت خود را در آن گروه نشان مي دهند.

4. بحث و نتيجه گيري

يکي از اهداف مهم اين پژوهش اين بود که نشان دهد چگونه افراد فرودست و کم قدرت در يک تعامل دوطرفه اعمال قدرت مي کنند. ديديم که چگونه بيماران با بهره گيري از الگوهاي گفتماني پنهان به تمرين و اعمال قدرت مي پردازند. اين پژوهش، برخلاف ديدگاه هاي کليشه اي که در مورد تعامل پزشک و بيمار وجود دارد - که در آن ها اغلب از بيمار به عنوان فردي غير فعال در تعامل ياد مي شود- به نقش بيمار در رويارويي با پزشک مي پردازد و نشان مي دهد که بيمار هم مي تواند با کنترل فرايند ارتباطش با پزشک و درمان، نقشي فعال در تعامل با پزشک ايفا کند. هدف ديگر اين پژوهش استفاده از مباني نظري موجود در تحليل انتقادي گفتمان در بررسي گفتمان پزشکي بود. اهميت چنين مطالعه اي در اين است که نشان دهد روش تحقيقي که تحليل انتقادي گفتمان ارائه مي دهد تنها مختص به مطالعات سياسي و رسانه ها نيست و مي تواند در ساير زمينه ها نيز به کار گرفته شود. علاوه بر اين ها، مطالعه حاضر با به کارگيري مفاهيم موجود در تحليل انتقادي گفتمان، شخص به کارگيرنده زبان را، همان طور که آقا گل زاده (1385: 120) توصيف مي کند، به شکل عنصري فعال، عامل و حامل ساخت هاي اجتماعي بازنمون مي کند.

پي نوشت ها :

1. دانشجوي دکتراي زبان شناسي دانشگاه رازي کرمانشاه saz @ yahoo. com
2. دانشيار گروه زبان انگليسي دانشگاه رازي کرمانشاه hasrati @ yahoo. co. uk
3. Nowak
4. Menz
5. Al- Roubaei
6. Li
7. Weijts
8. Hein
9. Wodak
10. Ainsworth- Vaughn
11. Wei
12. Mayouf
13. Ibrahim
14. Conversation Analysis
15. social constructionist
16. institution
17. British Columbia
18. Robert Interaction Analysis System
19. Richards
20. Open thematic coding
21. Compliments
22. Fairclough
23. Members' Resources
24. Benwell
25. Stokoe
26. Institutionsl settings
27. Drew and Sorjonen
28. person refernce
29. jargons
30. Holmes
31. Rees- Miller
32. Qabaja
33. face threatening act
34. manipulate.
35. علاقه منداني که تمايل به خواندن نمونه هاي بيشتري از اين دست هستند، مي توانند به رساله ي کارشناسي ارشد نويسنده ي اصلي مقاله رجوع کنند.
36. Joanna Thornborrow

فهرست منابع تحقيق:
آقا گل زاده، فردوس (1385)، تحليل گفتمان انتقادي، تهران، شرکت انتشارات علمي فرهنگي.
Ainsworth-Vaughn, N. (1998), Claiming Power in Doctor-Patient Talk, Oxford: Oxford University Press.
Benwell, B. and Stokoe, E. (2006), Discourse and Identity, Edinburgh University Press, 4-6.
Drew, P. and Sorjonen, M. (1997), Institutinal dialogue, in T.A. van Dijk(ed.), Discourse as Social Interaction, London:Sage, 97-99.
Fairclough, N. (2001), Language and Power, (second edn.) London: Longman. 20- 25.
Hein, N. and Wodak, R. (1987), Medical interviews in internal medicine, Interdisciplinary Journal for the study of discourse, 37-67.
Holmes, J. (1986), Compliments and Compliment Responses in New Zealand English, Anthropological Linguistics, Vol. 28, No. 4. 485-508.
Ibrahim, Y. (2001), Doctor and Patient questions as a measure of doctor - centeredness in UAE hospitals, English for Specific Purposes, 331-344.
Li, H. Z., Desroches, N. G., Yum, Y.-O., Koehn, C & .Deagle, G. (2007), Asymmetrical Talk between Physicians and Patients: A Quantitative Discourse Analysis, Canadian Journal of Communication 32: 419-433.
Li, H. Z., Krysko, M., Desroches, N. G & ,.Deagle, G.(2004), Reconceptulaizing interruptions in physician-patient interviews: Cooperative and interusive Communication and Medicine 1 (2): 145-157.
Menz, F. and Al-Roubaei, A.(2008), Interruptions, status and gender in medical interviews: the harder you brake,the longer it takes, Discourse and Society 19(5): 645-666.
Nowak, P. (2011), Synthesis of qualitative linguistic research- A pilot review integrating and generalizing findings on doctor-patient interaction, Patient Education and Counseling 82: 429-444.
Rees-Miller, J. (2011), Compliments revisited: Contemporary compliments and gender, Journal of Pragmatics 43: 2673-2688.
Richards, K. (2003), Qualitative Inquity in TESOL, London: Palgrave.
Thomborrow, J. (2004), Language and Identity, L. Thomas, S. Wareing, I. Singh, J. S. Peccei, J. Thomborrow, J ,et al. , Language, Society, and Power (second edn.) London: Routledge.l 13-130.
Wei, L. and Mayouf, M. A. (2009), The effects of social status of the elderly in Libya on the way they institutionally interact and communicate with younger physicians, Journal of Pragmatics 41:136-146.
Weijts, W. (1993), Seeking information In Patient participation in gynaecological encounters: Studying interactional patterns, Maastrich: Unpublished PhD
Thesis:State University of Limburg in Maastrich.39-64.

منبع مقاله :
دبيرمقدم، محمد، (1391)، مجموعه مقالات هشتمين همايش زبان شناسي ايران (جلد اول)، تهران: دانشگاه علامه طباطبايي، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.