نویسنده: رضا رحمتی
بررسی حقوقی تجاوز رژیم صهیونیستی به باریکهی غزه
هجوم نظامی رژیم صهیونیستی علیه غزه، که با مرگ سه اسرائیلی در الخلیل و سپس سوزانده شدن نوجوان فلسطینی به نام محمدحسین الخضیر در قدس جرقههای آن زده شد، به چندمین روز خود رسیده است. عملیاتی که با عنوان عملیاتی «صخرهی سخت» شروع شد و منجر به کشته شدن بیش از 150 نفر (که غالباً غیرنظامی بودند) در غزه شد، هشداری دوباره برای حقوق بشر و اصول و بنیانهای حقوق بینالملل در سطح جامعهی بینالملل است.
البته به دلیل ماهیت نظام بینالملل، که با اصول ماکیاولیستی منفعت در هر شرایط ایجاد شده است، گریزی از جنگ نیست و جنگ تمام هنجارهای طراحیشده را از بین میبرد، ولی هنوز مکانیسمهایی در حقوق بینالملل برای تحدید خشونتها وجود دارد که حقوق بشردوستانه و حقوق بشر جزئی از آن مکانیسمها محسوب میشوند. وجود هریک از این دو مکانیسم محدودکننده در مخاصمات بینالمللی، سبب شده است تا رژیم غاصب صهیونیستی، بهعنوان ناقض فاحش حقوق بشر و بشردوستانه محسوب شود. در این خصوص، به چند پرسش پیرامون این مسئله اشاره خواهیم کرد.
دلایل شروع این هجوم چه بود؟
اگر نگاهی اجمالی و همزمان به جنگ 22روزهی غزه و علل شروع آن و جنگ 8روزه و این جنگ (نبرد 2014) بیندازیم، پاسخ این سؤال را دریافت خواهیم کرد. جنگ 22روزه که منجر به کشته شدن 1400 فلسطینی شد و ویرانیهای زیرساختی فراوانی را نیز برجای گذاشت، در چه شرایطی به وجود آمد؟ سال 2007 در شرایطی که بهلحاظ سیاسی اسرائیل دچار زوال مدیریت شده و در آستانهی شورش داخلی قرار گرفته بود و همچنین بهلحاظ بینالمللی نیز در انزوا قرار گرفته بود. رقابت سیاسی بین احزاب اسرائیل و موقعیت در حال زوال حزب «کادیما» سبب شده بود که برای بسیج نیروهای سیاسی داخلی و انسجام و وحدت آنها، این رژیم تلاش نماید تا وضعیت خود را با یک هجوم خارجی احیا کند.درست همین وضعیت در سال 2012 نیز اتفاق افتاد؛ در وضعیتی که کابینهی افراطی نتانیاهو با مشکلات داخلی مواجه بود و میبایستی ائتلاف انتخاباتی را ایجاد میکرد و بهلحاظ خارجی نیز موقعیت منزویتری را طی میکرد. در نبرد 2014 نیز اینگونه است. اسرائیل در شرایطی است که نیاز به یک جنگ خارجی در راستای یک وحدت دارد؛ سوای از اینکه منطقهی خاورمیانه دچار آشوب شده و این بهترین فرصت برای بهره بردن اسرائیل از اهداف خود است که تحت پوشش کشته شدن سه نوجوان اسرائیلی، به خورد فضای رسانهای داده میشود. اما آنچه در اینجا مدنظر ماست، دلایل سیاسی و منطقهای شروع این نبرد نیست.
اهداف شروع این هجوم چه بود؟
اهداف این رژیم متعاقب دلایل تعریف میشود؛ چراکه همانطور که در عملیات «سرب گداخته» (جنگ 22روزه) هدف ایجاد تغییرات بنیادین در غزه، از جمله نابودی مقاومت و از بین بردن حماس، جلوگیری از انتقال سلاح به غزه و آزادی سربازان اسرائیلی گروگان گرفتهشده توسط مقاومت بود، در عملیات «ستون ابر» یعنی جنگ 8روزه نیز همان اهداف تکرار شده است و در عملیات سال 2014 نیز دقیقاً همین سخنان از زبان مقامات رژیم صهیونیستی شنیده میشود. برای مثال، نخستوزیر رژیم صهیونیستی و سخنگوی ارتش میگویند «عملیات جاری میتواند نامحدود باشد و در زمانی طولانیتر از گذشته اجرا شود تا به مقطعی برسیم که آرامش برقرار شود.» یا الی یشای، از رهبران سیاسی یکی از احزاب مذهبی، چنین بیان میکند: «اسرائیل باریکهی غزه را چنان بکوبد که آن را به حال چهل سال پیش، که سرزمینی سوخته بود، برگرداند.»البته شکست اسرائیل در جنگ 8روزه بسیار سنگینتر از شکست در جنگ 22روزه بود، چون شکست در این عملیات ثابت کرد که رژیم صهیونیستی از آن پس قادر به حل مسائل بین خود و مقاومت نیست، بلکه کشور ثالث بایستی وارد مناقشات جدید شود که پیشبینی میشد شاهد مداخلهی کشورهایی مثل آمریکا، فرانسه و... نیز در جنگهای بعدی باشیم. به تفسیری به نظر میرسید که جنگهای بعدی بین اسرائیل و مقاومت، بایستی با میانجیگری منطقهای و جهانی باشد.
تجاوز اسرائیل به غزه با توجیه «دفاع مشروع» صورت گرفته است. مقامات آمریکایی در تماسهای تلفنی خود با نتانیاهو و سایر مقامات اسرائیل بر «حق اسرائیل برای دفاع مشروع» از خود تأکید کردهاند. آیا تجاوز اسرائیل مشمول قاعدهی دفاع مشروع میشود؟
طبق مادهی 51 منشور ملل متحد، تنها حمله به یک کشور خاص است که یک اقدام را از حالت تجاوز خارج کرده و زیر عنوان «دفاع مشروع» قرار میدهد. در خصوص جنگ 8روزه و نبرد کنونی بین اسرائیل و غزه، بایستی اشاره کرد که درست است که غزه تحت اشغال رژیم صهیونیستی نیست، اما وقتی سرزمینی تحت اشغال کشوری دیگر باشد، بهعنوان یک دولت محسوب نمیشود که عنوان دفاع مشروع در مقابل اقدام نظامی آن، موجه باشد. غزه تحت اشغال نظامی اسرائیل نبود، اما بهعنوان دولتی مستقل نیز محسوب نمیشد که عنوان دفاع مشروع در مقابل آن برای هجوم گستره علیه آن روا باشد. هم از این رو، عنوان دفاع مشروع، عنوانی اشتباه برای تجاوز اسرائیل است.همانطور که نوآم چامسکی بیان کرده است، حتی اگر قاعدهی فوق، یعنی «دفاع مشروع»، در اساس موجودیتی نداشته باشد، باز هم اسرائیل است که متجاوز اصلی در جنگ اخیر محسوب میشود. در مقابل «تجاوز» حقی به نام «دفاع» وجود دارد که بتوان به آن توسل جست. برای تحقق و استمساک به این قاعده، ابتدا بایستی تجاوزی از ناحیهی کشوری صورت گرفته باشد. وقتی رژیم صهیونیستی خود آغازگر جنگ بوده، متجاوز است.
توضیحی در خصوص نقض حقوق بشر و حقوق بشردوستانه در غزه
ابتدا لازم است تفاوت بین حقوق بشر و حقوق بشردوستانه را بیان کنیم. حقوق بشر حقوقی است که انسانها از حیث انسان بودن از آن برخوردار میشوند. مثل حق تعیین سرنوشت، حق حیات، حق آزادی و امنیت شخصی. اما حقوق بشردوستانه مجموعهای از حقوق است که در «مخاصمات مسلحانه» از افراد حمایت میکند. البته ذکر این نکته ضروری است که نهادهای حقوق بشری و بشردوستانه، اسامی پُرمسمایی دارند، اما بهواقع ابزار دست چند قدرت در عرصهی بینالمللی هستند. به تفسیر دیگر، حتی ماهیت حقوقی که توسط همین کشورها و سازمان-ها وضع شده نیز اعمال نمیشود. آن زمانی که صحبت از منافع دولتهای بزرگ میشود، این حقوق محلی از اعراب ندارند.آیا رژیم اسرائیل در تجاوز اخیر خود به غزه، مرتکب جرم و جنایت جنگی شده است و آیا نقض فاحش حقوق بشردوستانه صورت گرفته است؟
همان¬طور که می¬دانیم، از جمله اهداف اصلی حقوق بینالملل بشردوستانه، حمایت از شهروندان و اقلیتها در جریان مخاصمات مسلحانه است. نقض ممنوعیت مجازات دستهجمعی و بیتوجهی قدرت اشغالگر به تعهداتش مطابق حقوق بینالملل، از جمله موارد نقض این حقوق توسط اسرائیل است.
از جمله مواردی که رژیم صهیونیستی در تجاوز اخیر خود به غزه مرتکب جرم نقض حقوق بشردوستانه شده است، عبارتاند از: مصونیت غیرنظامیان، تمایز نیروهای نظامی از غیرنظامی، تناسب در استفاده از قوای نظامی با توان و ظرفیت نیروهای مقابل، ضرورت محدود کردن اهداف و تاکتیکها در جهت رسیدن به اهداف مشروع نظامی و رعایت مبانی و اصول حقوق بشر که مطابق با این پنج قاعده، تجاوز اسرائیل به غزه، نقض برخی از آنهاست.
اولین اصل نقضشده، اصل «محدودیت» است. منظور از اصل محدودیت این است که استفاده از سلاحهایی که آسیب-های بیش از حد لازم به همراه دارند، ممنوع است. اسرائیل از سلاحهایی در غزه استفاده کرده که مطابق موازین بینالمللی نبوده است و اصل محدودیت بهکارگیری سلاحهای آتشزا را عملیاتی نکرده و بنابراین حقوق بشردوستانه را نقض کرده است.
دومین اصل نقضشده، «تناسب» است. اندازهی صدمات و آسیبهای ناشی از یک حمله در مقایسه با آنچه انتظار از آن میرود، بایستی یکسان باشد. در حملهی اسرائیل به غزه، هیچ نسبتی بین اهدافی که این رژیم اعلام کرده است و سطح تخریبها وجود ندارد.
سومین اصل نقضشده، « تمایز» است. بین اهداف نظامی و غیرنظامی، میبایستی تمایز گذاشته شود که این موضوع در خصوص تجاوز اسرائیل به غزه رعایت نشده است؛ چراکه اماکن مسکونی و... مورد هدف قرار گرفتهاند. قبلاً مقامات رژیم صهیونیستی اظهار داشته بودند که از جمله اهدافشان این است که اعضای حماس را منهدم کنند. طبیعی است وقتی غزه از متراکمترین مناطق دنیاست و مقامات حماس در داخل مردم و مشترک با مردم هستند و به آنها حمله میشود، تمایزی بین نظامیان و غیرنظامیان ایجاد نشده و فجایعی خونین ایجاد شده است. به همین دلیل است که اعضای خانوادهها بهصورت دستهجمعی در حملات رژیم صهیونیستی به غزه، شهید میشوند؛ بهطوریکه حتی نهادهای وابسته به قدرتهای بزرگ نیز برای جلب افکار عمومی، از این مسئله نگذشتهاند.
علاوه بر این موارد، رژیم اسرائیل با محاصرهی غزه، ممانعت از ورود مواد غذایی و دارویی، عدم رعایت اصل تمایز بین نظامیان و غیرنظامیان و حمله به اماکن مسکونی، درمانی و... بند 1 و 2 مادهی 3 مشترک کنوانسیونهای چهارگانهی ژنو را نقض کرده است و چون رژیم اشغالگر در تاریخ 6 جولای 1951 آن کنوانسیون را پذیرفته است، پس در صورت نقض (که فاحش است)، متجاوز تلقی میشود. براساس کنوانسیونهای چهارم ژنو 1947 و پروتکل 1977 الحاقی، نیروی اشغالگر در مقابل ساکنان، تأسیسات زیرساختی و حفاظت از میراث فرهنگی سرزمین-های اشغالی وظایفی را برعهده دارد که عدم رعایت آن، میتواند به ایجاد مسئولیت بینالمللی برای قوای اشغالگر منجر شود. با این حال، کمیتهی بینالمللی صلیب سرخ، بهعنوان نگهبان و مفسر رسمی کنوانسیون-های حقوق بشردوستانه، همواره معتقد بوده که مفاد کنوانسیون چهارم ژنو در مورد سرزمینهای اشغالی فلسطین لازمالاجراست.
توضیحی در خصوص نقض حقوق بشر در غزه
در خصوص نقض حقوق بشر در غزه بایستی اشاره کرد که اقدامات اسرائیل در غزه هم جنایت جنگی است و هم جنایت علیه بشریت و هم مصداق تجاوز است. جنایت جنگی است؛ چراکه هیچیک از اصول حقوق بشردوستانه در آن رعایت نشده و این رژیم دست به کشتار غیرنظامیان زده است. جنایت علیه بشریت است؛ چراکه پتانسیل این را دارد که از محدودهی منطقهای غزه فراتر رود و مشمول مناطق دیگر و نقاط دیگر جهان شود و تجاوز است؛ چراکه این رژیم شروعکننده بوده است.منبع مقاله : برهان
/ج