نويسنده: دکتر فاطمه گلشني
اين افراد با ابراز هيجان و احساسات شورانگيز، خود را به دريايي تبديل مي کنند که پر از امواج توجه است. براي مثال ممکن است در يک مهماني براي استقبال از يک آشنا به صورت مبالغه آميز او را در آغوش بگيرند و با فريادهاي پرشور به او خوشامد بگويند.
توجه ديگران، چيزي است که آن ها نمي توانند بدون آن زندگي کنند، و مانند دارو به آن احتياج دارند. با جلب توجه کردن نه تنها روابط بين فردي خوبي برقرار مي کنند بلکه از ارزشمند بودن خودشان مطمئن مي شوند، و اگر توجه، ديگران نسبت به آن ها کم شود احساس ناراحتي مي کنند، و دوباره خود را در صحنه ي نمايش قرار مي دهند و براي جلب توجه، به شيوه هاي مختلف نقش بازي مي کنند.
شخصيت هاي نمايشي ساعت هاي زيادي وقت صرف مي کنند که براي جلب توجه، راه هاي خلاقانه اي پيدا کنند. براي جلب توجه بيش تر از عشوه گري و رفتارهاي اغواگرايانه اي استفاده مي کنند که گاهي رنگ و بوي جنسي مي گيرد. اين رفتارها بدون شک منجر به جلب توجه مي شود و تحسين و تأييد ديگران را به همراه مي آورد، ولي چنان چه در اين راه موفق نشوند و نتوانند توجه ديگران را به خود معطوف کنند، بسيار عصباني و آشفته مي شوند.
اين افراد بيش تر احساساتي هستند تا عقلاني و منطقي، گرچه سعي مي کنند هيجان هاي خود را به صورت عميق جلوه دهند، اما وقتي در رفتار و احساسات آن ها دقيق شويم، متوجه خواهيم شد که هيجان ها و احساسات آن ها بسيار سطحي است و گاهي چنان سريع تغيير مي کند که ديگران تعجب مي کنند. هيجان هاي آنان زودگذر است و معمولاً براي فريب دادن ديگران و نشان دادن احساسات واقعي شان، از هيجان هاي شديد استفاده مي کنند.
اين افراد معمولاً از قدرت بينش تحليلگر برخوردار نيستند و جزئيات موضوع ها و امور را نمي بينند و به همين دليل است که بسيار کلي صحبت مي کنند، براي مثال وقتي از آن ها سؤال مي شود زندگي چگونه است در پاسخ مي گويند « خوب » يا « بد »، اما خوب يا بد را به صورت جزئي تعريف نمي کنند. اين افراد در مورد خود و ديگران نيز بينش کمي دارند. يک فرد نمايشي مي گفت: « خيلي زود از مردم خسته مي شوم چون به راحتي و خيلي سريع آن ها را مي شناسم ». اما در واقع او از مردم خسته مي شد چون از افکار خود و ديگران آن قدر اطلاعات کمي داشت که نمي توانست از طريق مبادله ي آن ها با ديگران ارتباط برقرار کند، با اين که افراد زيادي را مي شناخت اما در مورد آن ها اطلاعات عميقي نداشت. او در مورد خودش هم، چيزي نمي دانست.
به طور کلي مي توان گفت هيجانات مبالغه آميز اين افراد براي اجتناب از احساس پوچي اي است که در مورد خود دارند.
زير گروه هاي اختلال شخصيت نمايشي کدام اند؟
شخصيت هاي نمايشي کودک، سرزنده، موافق، ناآرام، رياکار و تئاتري از زير گروه هاي اين اختلال شخصيت محسوب مي شوند.الف) شخصيت نمايشي کودک:
اين افراد وابستگي قوي اي به ديگران دارند و از طريق رفتارهاي اغواگرايانه يا اغراق آميز مانند گريه کردن شديد و غش کردن به صورت نابالغانه اي ديگران را به سمت خود مي کشند. آنان اصل واقعيت را ناديده مي گيرند و پيش تر از اصل لذت پيروي مي کنند.اصل واقعيت به ما مي گويد: زندگي گاهي چنان ناکام کننده است که براي مقابله با ناکامي ها بايد تمام منابع رواني مانند تفکر، قضاوت و ... را کنار هم بگذاريم و تلاش کنيم تا به صورت منطقي با آن ها به مبارزه بپردازيم.
هر چه قدر فرد از نظر رواني نابالغ تر باشد ويژگي هاي اختلال شخصيت نمايشي در او شديدتر است. مرکز توجه بودن، چنان زندگي اين افراد را تحت الشعاع قرار داده است که واقعيت ها را ناديده مي گيرند و همين موضوع باعث مي شود هويتي از خود نداشته باشند، به ديگران بسيار وابسته بمانند و متوقع باشند.
هيجان هاي اين افراد سريعاً تغيير مي کند، به راحتي از عشق هاي شديد و پرشور به خشم و احساس گناه مي رسند، وقتي اوضاع و احوال مطلوب است آن ها مانند يک کودک با ديگران موافقت مي کنند، اما با کوچک ترين ناکامي سريعاً تغيير مي کنند و به رفتارهاي نمايشي متوسل مي شوند. برخي از آن ها هميشه از اين شکايت دارند که کسي آن ها را دوست ندارد و با آنان مهربانانه رفتار نمي کنند. وقتي کسي با آن ها مخالفت کند سريعاً کج خلق مي شوند و عقايدشان را در مورد آن فرد تغيير مي دهند.
ب) شخصيت نمايشي سرزنده:
اين شخصيت ها افرادي گرم، صميمي و زنده دل هستند، در روابط بين فردي خون گرم، مهربان و خوش بين هستند، به تحريک و هيجان نياز دارند، از نظر هيجاني به راحتي تغيير مي کنند و به افراد مختلف يکي پس از ديگري دل مي بندند، حرکات شان سريع، با روح و بانشاط است، به هر جايي وارد مي شوند با سرحالي مي آيند و با سرحالي مي روند، گرچه به نظر، صاحب نظر هستند، اما عقايد و نظراتشان چنان سريع تغيير مي کند که ديگران از اين حالت متعجب مي شوند.اين افراد معمولاً آدم هاي بهنجاري به نظر مي رسند و کارهاي خود را انجام مي دهند. گاهي اهداف و پروژه هاي مهمي در سر دارند و ديگران را متقاعد مي کنند که براي انجام آن ها با او همکاري کنند، اما بعد از مدتي بدون کامل کردن حتي يکي از آن قول ها، اهداف را زير پا مي گذارند و با دست خالي و روابط پريشان بر مي گردند.
پ) شخصيت نمايشي موافق:
مهم ترين موضوع زندگي اين افراد آن است که « تو بايد ديگران را دوست داشته باشي و دوست شان باشي » و براي رسيدن به اين هدف، ديگران را تحسين و چاپلوسي آنان را مي کنند، براي حل مشکلات راه هاي مختلف توصيه مي کنند و پيشنهاد مي دهند، به طرف مقابل اين احساس را مي دهند که حاضرند براي او هر کاري بکنند و مدام به ديگران پيام مي دهند که « تو خيلي مهرباني، کارها را به نحو احسن انجام داده اي، زيبا به نظر مي رسي، چگونه مي توانم کمکت کنم و ... ».اگر احساس کنند ديگران نسبت به آنان بي اهميت هستند، بلافاصله فعاليت ها و کارهاي خير خود را افزايش مي دهند و سعي مي کنند نظر ديگران را در مورد خود مثبت کنند. يعني براي کساني که اين گونه کارها را اخلاقي مي دانند، تصوير يک فرد کاملآً خوب از خودشان ارائه مي کنند.
وقتي بين اطرافيان اختلافي پيش مي آيد آن ها فوراً سعي مي کنند همه چيز را آرام کنند، حتي با قرباني کردن و ناديده گرفتن خواسته هاي خود؛ گويي رسالت اين افراد در اين دنيا برقراري مصالحه است، حتي به قيمت قرباني کردن خود.
واضح است که اين چهره ي شيرين و دوست داشتني بايد چيزي را جبران کند، زيرا اين لبخندهاي دوستانه و مهربانانه ناشي از احساس پوچي و بي ارزشي است. اين افراد احساس مي کنند ديگران دوست شان ندارند و بي کفايت هستند، براي جبران اين احساس بسيار مصالحه طلب و مهربان مي شوند. والد دروني شان مدام از آن ها انتقاد مي کند و به آن ها پندر و اندرز مي دهد. اين افراد زجرها و عذاب هاي خود را فرو مي نشانند، آگاهانه نيازهاي خود را پيش بيني مي کنند و خشم و خشونت خود را پشت يک چهره ي خوب و مهربان پنهان مي کنند.
ت) شخصيت نمايشي ناآرام:
اين افراد با خلق پرتنش و متغير مشخص مي شوند. وقتي خلق خوبي دارند تصوير جذابي از خود ارائه مي دهند، مهربان و اجتماعي هستند، با ديگران صحبت مي کنند و هيجانات مثبت خود را آزادانه بيان مي کنند، اما خيلي زود کسل مي شوند، نسبت به محرک هاي هيجاني جزئي واکنش شديدي نشان مي دهند. براي مثال با يک انتقاد کوچک قهر مي کنند و داد و فرياد راه مي اندازند، به انتقاد بسيار حساس هستند، تحمل ناکامي، حتي ناکامي هاي کوچک، را ندارند، نمي توانند « نه » بشنوند. از نظر اجتماعي بسيار نابالغ و کودک اند، اکثر آن ها ميان دوره هايي از هيجان پذيري بالا، بروز خشم، احساس افسردگي، کسالت و خستگي در نوسانند، و الگوهاي خواب و خوراک آن ها مدام تغيير مي کند.وقتي از توجه محروم مي شوند با ستيزه جويي به دنبال گرفتن تأييد ديگران هستند، در برخورد با مشکلات آينده، احساس نااميدي مي کنند، به خوش اقبالي ديگران حسادت مي کنند، نسبت به سلامت بدني خود حساس هستند و به صورت مبالغه آميزي از بيماري ها و ناراحتي هاي جسمي خود صحبت مي کنند، اين ناراحتي هاي جسمي پايان ناپذير، شيوه اي براي جلب توجه و حمايت از دست رفته شان است.
ث) شخصيت نمايشي رياکار:
اين افراد در ابتدا تصوير خوبي از خود نشان مي دهند، از نظر اجتماعي با احترام و با ملاحظه رفتار مي کنند، اين ويژگي ها را آن چنان طبيعي نشان مي دهند که ديگران آن ها را باور مي کنند و در مقابل شان محتاطانه رفتار نمي کنند. اين افراد فريبکارند، از اين ويژگي ها براي برقراري ارتباط و رسيدن به اهداف شان استفاده مي کنند و وقتي اهداف شان برآورده شد، قول هاي شان را زير پا مي گذارند، بي مسئوليت عمل مي کنند و گاهي حتي از برخوردهاي فيزيکي و خصمانه استفاده مي کنند. از گرمي و صميميت براي کشف انگيزه هاي ديگران بهره مي جويند، عمداً دروغ مي گويند، نسبت به فريبکاري خود آگاهند و از هيجان و تنش هايي که ايجاد مي کنند رضايت خاطر دارند و ناراحت نمي شوند.ج) شخصيت نمايشي تئاتري:
اين افراد خود و نفس خود را مانند کالا در موقعيت هاي مختلف اجتماعي مي خرند و مي فروشند. در هر موقعيت اجتماعي بر اساس افرادي که در محل حضور دارند نگرش ها و رفتارهاي خود را تغيير مي دهند، براي اين افراد هيچ چيز حقيقي نيست، خود و نفس آن ها تابعي از خواسته هاي اجتماعي و سايرين است. براي اين که ميزان جاذبه و جلب توجه را به حداکثر برسانند به صورت مصنوعي رفتار مي کنند، گويي اصلاً هويتي ندارند، انگيزه هاي ديگران را مي خوانند و با جذابيت، مطلوبيت، خشنودي و حتي اغواگري آن ها جذب خود مي کنند. زنان اين زير گروه معمولاً از لباس ها و جواهراتي استفاده مي کنند که جذابيت جنسي آن ها را افزايش مي دهند؛ و مردان شان معمولآً ورزش هايي مثل بدن سازي انجام مي دهند و طور يعمل مي کنند که رد نظر ديگران افرادي قدرتمند به نظر آيند، برخي ديگر پيشرفت هاي تحصيلي با موفقيت هاي سالي خود را به رخ ديگران مي کشند و نشان مي دهند که زا کالاهاي پرزرق و برق بسيار استفاده مي کنند.ملاک هاي تشخيص اختلال شخصيت نمايشي کدام اند؟
جلب توجه و هيجان پذيري در همه ي موقعيت ها از ملاک هاي تشخيص اختلال شخصيت نمايشي اند که با پنج مورد يا بيش تر از موارد زير خود را نشان مي دهد:
1- احساس ناراحتي در موقعيت هايي که کانون توجه نيستند.
2- تعامل با ديگران همراه با وسوسه هاي جنسي نامناسب يا رفتارهاي تحريک آميز.
3- ابراز هيجان هاي سطحي و متغير.
4- استفاده از ظاهر فيزيکي و بدن خود براي جلب توجه.
5- داشتن سبک گفتاري کلي و فاقد جزئيات.
6- مبالغه در ابراز هيحان ها، با خودنمايي و نمايشي رفتار کردن.
7- تلقين پذيري ( به راحتي تحت تأثير شرايط و ديگران قرار مي گيرند).
8- روابط خود را صميمانه تر از آن چه واقعاً هست در نظر گرفتن.
گلشني، فاطمه؛ (1389)، اختلالات شخصيت (مشکل از ماست يا ديگران)، تهران: نشر قطره، چاپ اول
/ج