نويسنده: حضرت آيت الله حاج سيد ابوالقاسم خوئي ( ره )
مترجم: محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي
مترجم: محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي
(وَ لاَ تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوکُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ کَذلِکَ جَزَاءُ الْکَافِرِينَ. )(1)
در نزد مسجد الحرام با کفار جنگ نکنيد مگر اين که آنان در آن جا با شما بجنگند که اگر در آن جا با شما جنگيدند، آنان را بکشيد، اين چنين است جزاي کافران.
ابوجعفر نحاس و اکثر طرفداران نسخ مي گويند که اين آيه نسخ گرديده است.(2)زيرا اين آيه، جنگ با مشرکين را در نزد مسجدالحرام تحريم مي کند در صورتي که کوچک ترين حرمت و اشکالي ندارد و مي توان با مشرکين در همه جا و حتي در داخل مسجدالحرام نيز جنگ نمود. مي گويند «قتاده»نيز به وقوع نسخ در اين آيه معتقد است.(3)
مؤلف:
اما به نظر ما اين آيه مانند آيات گذشته از نسخ، سالم و مصون و حکم آن ثابت و پابرجاست زيرا اگر نسخي در اين آيه واقع شود، حتماً با اين آيه خواهد بود که خداوند مي فرمايد:(فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ. )(4)
مشرکين را در هر کجا يافتيد، به قتل شان برسانيد.
ولي اين آيه نمي تواند ناسخ آيه مورد بحث باشد، زيرا آيه اول يک حکم «خاص» و مشخصي را بيان مي کند، جنگ در مسجدالحرام، حرام است ولي آيه دوم کليت و «عموميت» دارد و مي گويد: در هر کجا که مشرکين را يافتيد، آنان را بکشيد. بديهي است که حکم «عام» نه تنها نمي تواند حکم«خاص» را نسخ کند بلکه حکم خاص، مفسّر و بيان کننده ي حکم عام مي باشد و نسبت به آن استثنا و تبصره تلقي مي شود.
بنابراين، معناي مجموع اين دو آيه چنين خواهد بود: با مشرکين در همه جا بجنگيد و آن ها را در هر کجا يافتيد، بکشيد جز در «مسجد الحرام» که عظمت و احترام آن جا بايد رعايت شود مگر اين که آنان در مسجدالحرام با شما بجنگند، در اين صورت جايز خواهد بود که شما نيز در همان جا با آنان بجنگيد.
با اين توضيح که در معناي دو آيه گفته شد، در ميان آن ها نسخي امکان پذير و متصور نيست و منافاتي در ميان مفهوم آن دو وجود ندارد تا يکي ناسخ ديگري باشد.
گاهي ممکن است در نسخ اين آيه، به آن روايتي استناد کنند که مي گويد رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) به قتل ابن خطل فرمان داد در حالتي که وي به پرده ي کعبه آويخته بود ولي اين روايت هم نمي تواند نسخ در آيه ي شريفه را اثبات کند زيرا:
اولاً: اين روايت خبر واحدي بيش نيست که نمي تواند ناسخ آيه قرآن گردد.
و ثانياً: اين روايت دلالت بر نسخ ندارد زيرا خود اهل سنت به طريق صحيح از پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) نقل نموده اند که او مي گفت: دستور قتل در مسجدالحرام پيش از من بر کسي جايز نبود و براي من هم تنها يک ساعت در روز «فتح» اجازه داده شد.(5)
بنابراين، خود اين روايت تصريح مي کند که اين عمل از مختصات رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) بوده است، پس هيچ دليل و علتي بر نسخ آيه مورد بحث وجود ندارد مگر پيروي نمودن از فتواي عده اي از فقها، در صورتي که خود آيه حجت و دليلي است بر عليه آنان و ما موظفيم بر گفتار قرآن بينديشيم نه گفتار اين و آن.
پي نوشت ها :
1-بقره/191.
2- الناسخ و المنسوخ، نحاس23.
3- همان، 28.
4- توبه/5.
5- فتح القدير شوگاني، 168/1.
خوئي، حضرت آيت الله حاج سيدابوالقاسم خوئي(ره)(1385)، البيان في تفسير القرآن، ترجمه محمد صادق نجمي- هاشم هاشم زاده هريسي، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ دوم