روابط خانوادگي

روابط خانوادگي در گروههاي خويشاوندي بزرگتر هميشه شناخته شده است. عملاً در همه ي جوامع مي توانيم آنچه را که جامعه شناسان و مردم شناسان خانواده ي هسته اي ناميده اند تشخيص دهيم، که شامل دو بزرگسال است که با هم
شنبه، 25 مرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روابط خانوادگي
 روابط خانوادگي

 

نويسنده: آنتوني گيدنز
مترجم: منوچهر صبوري



 

روابط خانوادگي در گروههاي خويشاوندي بزرگتر هميشه شناخته شده است. عملاً در همه ي جوامع مي توانيم آنچه را که جامعه شناسان و مردم شناسان خانواده ي هسته اي ناميده اند تشخيص دهيم، که شامل دو بزرگسال است که با هم در خانواده اي با فرزندان خود يا کودکاني که به فرزندي پذيرفته اند زندگي مي کنند. در اکثر جوامع سنتي، حتي هنگامي که هيچ گونه کلاني وجود ندارد، خانواده ي هسته اي در گونه اي از شبکه هاي بزرگتر خويشاوندي جاي گرفته است. در جايي که خويشاونداني غير از يک زوج متأهل و کودکان يا در يک خانواده، يا در تماس نزديک و مداوم با يکديگر به سر مي برند، ما از خانواده ي گسترده سخن مي گوييم. خانواده ي گسترده را مي توان گروهي مرکب از سه نسل يا بيشتر دانست که يا در يک مسکن و يا در نزديکي يکديگر زندگي مي کنند. اين خانواده ممکن است شامل پدربزرگها و مادربزرگها، برادران و همسرانشان، خواهران و شوهرانشان، عمه ها و خاله ها، عموها و داييها، خواهرزاده ها و برادرزاده ها باشد.
خواه خانواده ها هسته اي باشند يا گسترده، تا آنجا که به تجربه هر فرد مربوط مي شود، آنها را مي توان به خانواده هاي راهيابي و خانواده هاي فرزندزايي تقسيم کرد. اولي خانواده اي است که شخص در آن متولد مي شود؛ دومي خانواده اي است که فرد به عنوان بزرگسال به آن وارد مي شود و نسل جديدي از کودکان در آن پرورش مي يابد. يک تمايز مهم ديگر مربوط به محل اقامت است. در بريتانيا هنگاميکه زوجي ازدواج مي کنند معمولاً از آنها انتظار مي رود که خانه اي جداگانه تشکيل دهند. اين خانه ممکن است در همان ناحيه ي سکونت والدين عروس يا والدين داماد باشد، اما مي تواند در جاي ديگري باشد. ولي در بسياري از جوامع انتظار مي رود کسي که ازدواج مي کند نزديک مسکن والدين عروس يا داماد، يا در همان مسکن با آنها زندگي کند. هنگامي که زوج متأهل در نزديکي پدر و مادر عروس يا با آنها زندگي کنند، اين شيوه مادر بومي ناميده مي شود. الگوي پدر بومي در جايي وجود دارد که زوج متأهل نزديک پدر و مادر داماد يا با آنها زندگي مي کنند.

تک همسري و چندهمسري

در جوامع غربي، ازدواج و بنابراين خانواده با تک همسري پيوستگي دارد. مرد يا زن قانوناً نمي تواند در يک زمان با بيش از يک نفر ازدواج کند. تک همسري معمول ترين سبک ازدواج در تمام جهان نيست. در يک مطالعه ي تطبيقي شامل 565 جامعه، جرج مرداک دريافت که چند همسري در بيشتر از 80 درصد آنها مجاز بود. (Murdock, 1949) چندهمسري هر نوع ازدواجي را توصيف مي کند که اجازه دهد شوهر يا زن بيش از يک همسر داشته باشند. دو نوع چندهمسري وجود دارد: چند زني، که يک مرد مي تواند در يک زمان با بيش از يک زن ازدواج کند؛ و چندشوهري (که خيلي کمتر معمول است)، و زن ممکن است به طور همزمان دو شوهر يا بيشتر داشته باشد.

چندشوهري

مرداک دريافت که تنها در چهار جامعه از 565 جامعه اي که او بررسي کرد چند شوهري رايج بود- يعني کمتر از يک درصد. چندشوهري وضعيتي را ايجاد مي کند که در چند زني وجود ندارد- پدرِ خوني کودک معمولاً معلوم نيست. در ميان تودا (1)هاي جنوب هند که فرهنگ چندشوهري وجود دارد، به نظر مي رسد شوهران به تعيين پدرِخوني(2) علاقه اي ندارند. اين که چه کسي پدر کودک دانسته شود به وسيله ي مراسمي تعيين مي شود که طي آن يکي از شوهران يک تير و کمان اسباب بازي به زن باردار هديه مي دهد. اگر شوهران ديگر بعداً بخواهند پدر شوند، اين مراسم در دوران بارداريهاي بعدي دوباره اجرا مي شود. به نظر مي رسد چندشوهري تنها در جوامعي وجود دارد که در فقر شديد به سر مي برند و در آنها کشتن نوزادان دختر(3) رواج دارد.

چندزني

در واقع بيشتر مردان در جوامع چندزني تنها يک همسر دارند. حق داشتن چندين زن اغلب محدود به افرادي است که داراي منزلت والايي هستند؛ در جايي که اين گونه محدوديتها وجود ندارد، نسبت جنسي(4) و عوامل اقتصادي مانع چندزني مي شوند. بديهي است، جوامعي وجود ندارند که در آنها تعداد زنان آن قدر بيشتر از مردان باشد که اکثريت مردان بتوانند بيش از يک همسر داشته باشند.
در خانواده هاي چندزني، هَوو(5) ها گاهي در يک مسکن با يکديگر زندگي مي کنند، اما اغلب خانه هاي جداگانه دارند. اگر خانه هاي جداگانه اي باشد که هر يک فرزندان يک همسر را در برگيرد، در واقع دو يا چند واحد خانوادگي وجود دارد. شوهر معمولاً يک خانه به عنوان مسکن اصلي خود دارد، اما ممکن است تعداد معيني از شبها را در هر هفته يا ماه به نوبت با هر زن بگذراند. هووها اغلب با يکديگر روابط دوستانه و همکاري دارند؛ اما بديهي است وضعيت آنها وضعيتي است که مي تواند به رقابت و تنش بينجامد، زيرا آنها ممکن است خود را رقيباني بدانند که درصدد به دست آوردن الطاف شوهر هستند. در ميان قوم رواندا(6) در شرق آفريقا، واژه ي "هوو" با واژه "حسادت" يکي است. (Macquet, 1961) اختلافاتي که با چندزني برانگيخته مي شود گاهي با يک سيستم درجه بندي سلسله مراتبي در ميان همسران تخفيف مي يابد. اقتدار همسر يا همسران ارشد در تصميمات خانوادگي بيشتر از غير ارشدهاست.
مبلغان مذهبي غربي همواره به شدت مخالف چندزني بوده اند، و از دوران استعمار به بعد درصدد ريشه کن کردن آن برآمدند. چندزني هنوز در بسياري از نقاط جهان وجود دارد، اما هر جا نفوذ غرب نيرومند است، نگرشها اغلب مختلط شد اند. جان بيتي، يکي از انسان شناسان، مورد معلم جواني را نقل مي کند که هنگامي که در بونيورو(7) در اوگانداي غربي کار مي کرد با او آشنا شده بود. اين مرد زني داشت که در کليساي مسيحي با او ازدواج کرده بود، و هنگامي که در مدرسه زندگي مي کرد با او همخانه بود. او زن ديگري و دو فرزند در روستاي خانوادگيش داشت. او با اين زن به شيوه ي سنتي قوم خود ازدواج کرده بود. وي وجود همسر دوم را از رؤساي مافوق خود در مدرسه پنهان کرده بود، و از بيتي درخواست کرد که موضوع را کاملاً مخفي نگه دارد. (Beattie, 1964; p.255)

پي نوشت ها :

1. Toda
2. biological paternity
3. female infanticide
4. sex ratio
5. co-wife
6. Ruanda
7. Bunyoro

منبع مقاله :
گيدنز، آنتوني، (1376)، جامعه شناسي، ترجمه ي منوچهر صبوري، تهران: نشر ني، چاپ بيست و هفتم: 1391



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط