سخنراني در انجمن روانشناسي ايران در زمستان 78

دو نوع بچه خواستن

لكان معتقد است كه حتي قبل از تولد، زندگي يك كودك مشخص شده و سرنوشت او رقم خورده است. دال هايي كه حامل وزنه ي بعد تصويري والدين او هستند يا حتي ميراث نسل هاي گذشته به او موجوديت مي بخشند. با اين وجود به قول
چهارشنبه، 29 مرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دو نوع بچه خواستن
دو نوع بچه خواستن

 

نويسنده: ميترا کديور




 

سخنراني در انجمن روانشناسي ايران در زمستان 78

لكان معتقد است كه حتي قبل از تولد، زندگي يك كودك مشخص شده و سرنوشت او رقم خورده است. دال هايي كه حامل وزنه ي بعد تصويري والدين او هستند يا حتي ميراث نسل هاي گذشته به او موجوديت مي بخشند. با اين وجود به قول لكان « اشتباهي در مورد شخص »‌ صورت مي گيرد. بين آنچه او در واقعيت هست و كودكي كه در بعد تصويري والدينش بوده، شكاف عميقي وجود دارد. نوعي تو ذوق خوردگي به طور ثابت در نزد والدين هنگام تولد كودكشان تظاهر مي كند كه افسردگي بعد از زايمان يكي از نشانه هاي آن است.
براي اينكه سوژه موجوديت يابد، بايد او براي خودش جايگاهي بتراشد. مي بايست مابين دال هايي كه از جانب ديگري او را تعيين مي كنند، ولي با اين همه او را به طور كامل نمي پوشانند، فضايي بگشايد. طبيعتاً بايد او توسط ديگري تعريف شود، يعني راجع به او صحبت شود. به همين دليل است كه گفته مي شود او بايد حامل يك اشتياق باشد.
« اشتياق كودك » مقوله اي است بسيار پيچيده و با « من بچه مي خواهم » كه اغلب شنيده مي شود كاملاً متفاوت است. بچه خواستن ضرورتاً با اشتياق بچه داشتن يكي نيست.
« ايو واندر ور كن » (1) اين مسأله را با ارائه ماجراي خانم الف بخوبي نشان مي دهد. اين زن دو فرزند دارد. فرزند اول او، يك نوجوان پسيكوتيك (2) يا روان پريش، فرزندي است كه او « واقعاً مي خواست ». با اين همه خانم الف غير از اين جمله چيز ديگري ندارد كه در مورد پسرش بگويد و همه چيز نشان مي دهد كه اين پسر به عنوان سوژه هيچوقت موجوديت نداشته، نه در گفتار و نه در واقعيت.
پدر اين پسر در دوران بارداري خانم الف او را ترك مي كند. خانم الف تأكيد مي كند كه تنها در ماه پنجم حاملگي اش بود كه متوجه شد باردار است و تا آن موقع به طور مرتب عادت ماهانه داشته است. او مي گويد كه فرزندش ممكن بود هر جايي متولد شود، آن قدر كه تولدش ناگهاني و غيرمنتظره بود. مادر براي مراقبتهاي دوران بارداري سر قرارش حاضر شده بود كه پزشكان متوجه مي شوند انبساط دهانه ي رحم كامل است و او را به اتاق زايمان منتقل مي كنند. او يك ربع ساعت بعد كودكش را به دنيا مي آورد. خانم الف مي گويد: « او بدون اينكه من متوجه شوم و بدون اينكه چيزي احساس كنم خارج شد. »
تا زمان ورود به مدرسه اين كودك فقط به عنوان يك « وجود احتياج » تلقي مي شد. « او مي خورد، مي خوابيد و هيچ وقت گريه نمي كرد. او كم دردسرترين بچه دنيا بود ». كساني كه براي ملاقات خانم الف به منزلش مي رفتند از او مي پرسيدند كه آيا او واقعاً فارغ شده، زيرا هيچ اثري از يك نوزاد نمي ديدند. خانم الف مي گويد : « من آنقدر او را مي خواستم، واقعاً بچه رؤيايي بود. ما فقط وقتي دوتايي با هم هستيم خوشيم. »
با اين همه رابطه ي پر از برخورد و ويران كننده ي اين دو باعث مي شود كه بالاخره مادر كودكش را به يك بيمارستان رواني بسپارد.
دختر خانم الف شش سال بعد از پسرش و در ازدواج دومش متولد مي شود. پدر اين دختر چند سال بعد تقاضاي طلاق مي كند زيرا قادر نيست رابطه ي همسر خود را با پسرش تحمل كند. خانم الف در مورد دخترش مي گويد كه حاملگي اتفاقي بود و من آن را نمي خواستم. اين بار از همان هفته ي سوم متوجه مي شود كه باردار است. از همان زمان كلمه ي مرگ روي اين بچه پرواز مي كند. بارها به طور تصوري مي ميرد حال آنكه در واقعيت او زنده است و خوب هم زنده است. خانم الف اعتقاد راسخ دارد كه در بدنش هورموني ترشح مي كند كه جنين هاي مونث را مي كشد. قبل از تولد پسرش او دوبار سقط جنين داشته كه در هر دو مورد جنين ها دختر بودند، يكي در پنج ماهگي و ديگري در شش ماهگي. در نتيجه او هنگام بارداري دخترش كاملاً تحت مراقبت هاي ويژه ي پزشكان بود. زايمان در ماه هفتم همراه دردهاي بسيار شديد و عوارض جدي متعاقب آن صورت گرفت. خانم الف مي گويد در خاطرش هست كه پزشكي فرياد كشيد: « بچه مرده است، ديگر به او كاري نداشته باشيد، مادر را نجات دهيد ». او مي گويد با دخترش واقعاً فهميد كه بچه داشتن يعني چه. هزار و يك مشكلي را كه هر مادري با فرزندش تحمل مي كند بخوبي چشيد.
به نظر مي رسد كه اين دختر توانسته در لابلاي دال هايي كه او را تعيين مي كرده اند بخزد و چون با اين دال ها كاملاً تطبيق نمي كرده است موفق شده به عنوان يك سوژه خط خورده حادث شود.
لكان مي گويد: « يك سوژه با آنچه او براي ديگري بوده تعريف مي شود، در زمان برپاخاستنش به عنوان يك موجود زنده، به عنوان يك " wanted " يا " unwanted "(3). در موقع ورودش به اين دنيا ».
مي دانيم كه " wanted " داراي چند كاربرد است. يكي خواستن چيزي كه شخص به آن نياز يا اشتياق دارد و ديگر وقتي كه قانون در تعقيب كسي است. يعني اين قانون است كه او را مي خواهد. اين بزرگ ديگري است كه او را مي خواهد. اين خواستن به صورت يك حكم است كه از طرف بزرگ ديگري صادر شده و در آن بزرگ ديگري حاكم مطلق است.
خواستن چيزي مي تواند از روي يك نياز، يك ضرورت باشد. ضرورتي كه مطلق است و غيرقابل بحث. در اين صورت اين خواستن در بعد واقع قرار مي گيرد. اين ضرورت و اين خواستن معمولاً از چنان جمودي برخوردار است كه صحبت كردن درباره ي آن را ناممكن مي سازد. يك حالت تماميّت بر آن حاكم است و شخص نه مي تواند از آن سرپيچي كند و نه اينكه كار ديگري انجام دهد.
اما خواستن از روي اشتياق در ارتباط با كمبود ديگري است، در ارتباط با خلأ ديگري. در اينجا ديگري ناكامل است همچنان كه بُعد سمبوليك ناكامل است. همچنين در اينجا مسأله ناممكن بودن دست يافتن به ابژه اي كه يك بار براي هميشه ارضاء كند مطرح است. اشتياق يك حركت مَجاز ( متونيميك ) نامحدود است در تلاش براي احاطه كردن ابژه ي اشتياق.
به خاطر گرفتار بودن در تارهاي زبان، ژوئي سانس بر بشر ممنوع است. وقتي انسان تلاش مي كند لذت ببرد از قبل بازنده است و خيلي زود كم مي آورد. به تعبيري مي توان گفت كه همه ي ابناء بشر اعم از مرد و زن نوعي « انزال كننده ي زودرس » (4) هستند. در اين ميان فانتاسم مي تواند براي او گول زنكي باشد كه گاه گداري راهي پيش پاي او مي گذارد و چند صباحي او را دلخوش مي دارد.
ضرورت و اشتياق يكديگر را نمي پوشانند. آنها حتي مكمل يكديگر نيستند و بيشتر در مقابل يكديگرند. به گفته لكان « خواستن از روي ضرورت، از روي بايد، اشتياق را مي كشد ».
بنابراين در مورد خواستن يك بچه تفاوتهاي ساختاري عميق وجود دارد. از يك طرف بچه مي تواند آن چيزي باشد كه مادر خواسته است، وقتي كه كودك در واقعيت آن چنان با بچه ذهني او همخواني دارد كه در جايگاه ابژه ي فانتاسم مادر قرار مي گيرد و او مي تواند براي دستيابي به ژوئي سانس اين ابژه را به كار گيرد. ژوئي سانسي كه مي تواند بسرعت به ابعادي هولناك برسد. براي اينكه كودكي از جايگاه ابژه ي فانتاسم دور بماند دخالت پدر سمبوليك ضروري است. دخالتي كه به كودك اجازه مي دهد به عنوان سوژه خط خورده ( $ ) حادث شود. اين دخالت همچنين براي مادر نيز ضروري است تا او را از ژوئي سانس هولناك خود مصون بدارد. اين نوع خواستن چيزي مربوط به بعد واقع است. از طرف ديگر بچه مي تواند نتيجه اشتياق باشد. او مي تواند براي مدتي براي مادر و اطرافيان در زنجيره ي مجاز ثبت گردد و به عنوان ابژه ي اشتياق شناخته شود. اين نوع خواستن چيزي مربوط به بُعد سمبوليك است.
« فرانسواز دولتو » (5) در يكي از برنامه هاي راديويي اش از طرف مادري كه فرزندش از نوعي سمپتوم در رنج بود مورد سؤال قرار مي گيرد. اين زن به عنوان يكي از دلايلي كه موجب بيماري فرزندش شده مسأله دوسوگرايي (6) خود و شوهرش را در برابر واقعيت بارداري خود مطرح مي كند. آنها مرتب از خود سؤال مي كرده اند كه آيا واقعاً بچه مي خواهند؟ آيا آمادگي اش را دارند؟ آنها حتي به سقط جنين نيز فكر كرده بودند. اين زن چنين نتيجه گيري مي كند: « نهايتاً فرزند ما بچه اي حاصل اشتياق نبود ». و فرانسوا دولتو جواب مي دهد: « اما خانم شما الان تعريف دقيق يك بچه حاصل اشتياق را ارائه كرديد»!

پي نوشت ها :

1.Yves Vanderverken
2.psychotique(F)
3.به انگليسي در متن
4.éjaculateur précoce(F)
5.Françoise Dolto
6.ambivalence

منبع مقاله :
كديور، ميترا؛ (1388)، مكتب لكان: روانكاوي در قرن بيست و يكم، تهران: انتشارات اطلاعات، چاپ دوم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
استوری تبریک عید سعید قربان
play_arrow
استوری تبریک عید سعید قربان
معنی اسم سروش و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سروش و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دیلان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دیلان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آریانا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آریانا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آیدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آیدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دارا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دارا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سلما و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سلما و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم رادین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم رادین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ویدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ویدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم زاهد و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم زاهد و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم عارفه و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم عارفه و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هیوا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم هیوا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم رزا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم رزا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم فوزیه و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم فوزیه و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
نظر حاج قاسم سلیمانی درباره فلسطین
play_arrow
نظر حاج قاسم سلیمانی درباره فلسطین