نويسنده: سوات سوساك (1)
مترجم: حسام اميرحمزه
مترجم: حسام اميرحمزه
خليج فارس پديده ي جغرافيايي بي نظيري است كه از قديم تا به امروز در تاريخ بشر نقش مهمي ايفا كرده است و اين نقش مهم را به طور سنتي در نزد ايرانيان به واسطه ي اين كه شاهراه عبور فرهنگ ها و تجارت بوده، به دست آورده است.
امروزه نيز همگان بر اين باورند كه منطقه ي خليج فارس و خود خليج فارس داراي جايگاه حياتي براي ساكنان كشورهاي ساحلي آن و ارتباط ايشان با دنياي مدرن است و اين موقعيت بي نظير ژئواستراتژيكي بر اهميت كنوني اش افزوده است.
تاريخ پيدايي تمدن هاي نخستين و كهن حاشيه ي خليج فارس تقريباً به پنج هزار سال قبل مي رسد؛ يعني زماني كه شاهان عيلامي و سومري در ابتداي خط ساحلي خليج فارس، در جنوب غربي امروز و نزديك به حوضه هاي دو رود دجله و فرات حكومتي تشكيل داده بودند.
اكنون مداركي در اختيار است دال بر اين كه شاهان مذكور و جانشينان آنها، آشوري ها و بابلي ها با امارت نشين هاي حاشيه ي دريا كه در امتداد خط ساحلي خليج فارس قرار داشتند در ارتباط بوده اند و اين مراودات سبب رونق گرفتن تجارت در آن منطقه شده است.
زماني كه امپراتوري روم، بزرگ ترين خريدار كالاهاي تزئيني و محصولات خوراكي شرق مثل جواهر و مرواريد و ادويه جات گرديد، سينوس پرسيكوس ( خليج فارس ) به عنوان يكي از مسيرهاي اصلي، محل عبور كالاهاي بازرگاني شناخته مي شد.
ادويه و جواهرات ازهندوستان و از اقصي نقاط شرق و مرواريد هم از خليج فارس به دست مي آمد. در حقيقت مرواريد كه به عنوان يك كالاي تجملي مشهور از روزگار باستان صادر مي شد. در نيمه ي اول سده ي بيستم به وسيله ي نفت جايگزين شدند.
حتي قبل از اين كه جريان مبادله ي مسكوكات رومي ها به واسطه ي اقلام لوكس شرقي آغاز شود، تبديل و تحول سياسي در سراسر منطقه رخ داده و آخرين پادشاهي بزرگ بابل در بين النهرين، تحت سيطره ي پارس ها درآمده بود. هخامنشيان كه نخستين پادشاهي تاريخ را پي افكندند. توانستند حكومت خود را در بسياري از مناطق خاورميانه گسترش دهند.
اين پادشاهان و جانشينان آنها، سلوكي ها، اشكانيان و ساسانيان؛ امپراتوري بزرگي را به وجود آوردند و توانستند به سلطه ي خويش بر خليج فارس تداوم بخشند و با گسيل نيرو به مناطق ساحلي وسواحل عرب نشين تسلط يابند. بدين ترتيب فرآيندي ايجاد مي شد كه به اقتضاي منافع دوجانبه، حركت و جابجايي جمعيت و سكنه را نيز موجب مي گرديد.
اين جامعه ي ايراني - عرب ساحل نشين، پس از تأسيس خلافت عباسي اسلامي در بغداد، در اواسط سده ي هشتم جنبه ي افسانه اي پيدا كرد. حاكمان اين قلمرو وسيع، خلفا و اشراف مرفه آنها، به صورت مصرف كنندگان عمده ي كالاهاي تجملي شرق درآمده بودند و رعاياي آنها، چه عرب و چه ايراني، تاجران و دريانورداني بودند كه مبدل به واردكنندگان اقلام بي شماري از هندوستان و چين شده بودند.
اين جريان تجارت دريايي، سبب گرديد حس كنجكاوي و تخيل عموم برانگيخته شود و داستان رمانتيك سندباد بحري، جزو ثابت داستان هاي هزار و يك شب گردد. متن اين افسانه كه شب هاي عربي نيز ناميده مي شود، به زبان عربي است؛ ولي از نوعي كه جامعه ي عربي - ايراني را در خود مستتر دارد. سندباد اسمي ايراني است همان طوري كه اسامي ناخدا و راهنما براي تعيين جهات بادبان كلمات فارسي هستند.
علاوه بر اين، تحقيقات باستان شناسي به اين واقعيت اشاره دارد كه بندر سيراف در ساحل خليج فارس، در سده هاي نهم و دهم از لنگرگاه هاي اصلي و محل رفت و آمد دريانوردان بوده است؛ چنانكه تجار سراميك هاي لوكس چيني را به طور عمده وارد اين بندر نموده و از آنجا به مقاصد ديگر حمل مي كردند.
سقوط و انحطاط خلافت عباسي، رونق و اهميت اين مركز اسلامي خاورميانه را به شدت تقليل داد و به تبع آن حجم تجارت با شرق، آن هم با وجود مسافت هاي طولاني كاهش يافت. اما با برچيده شدن خلافت مذكور و پيدايي و رونق تجارت جديد، اروپا به عنوان خريدار حريص محصولات گران بهاي شرق، به ويژه ادويه جات، پاي به عرصه ي ظهور گذاشت.
تا پايان دوره ي قرون وسطي، بازرگانان و محموله برهاي جهان، عمدتاً اعراب و ايرانيان بودند ولي پديد آمدن عرصه ي رقابتي وحشيانه در كسب سودهاي بيشتر موجبات ظهور پرتغالي هاي طماع را فراهم آورد و آنها را به سمت اقيانوس هند كشانيد و از آنجا وارد خليج فارس كرد. اين واقعه در سال هاي اول سده شانزدهم ميلادي رخ داد.
پرتغالي ها، چندين بندر در خليج فارس را تسخير كردند كه بندر هرمز يكي از مهم ترين آنها بود. سپس امپراتوري عثماني وارد صحنه شد و با تسلط بر عراق و به مبارزه طلبيدن پرتغالي ها عرض اندام نمود. يك سده بعد ترك ها پس از تاخت و تازهاي انگليسي ها و ايرانيان طعم تلخ شكست را چشيدند.
در سال 1622 م. كمپاني هند شرقي هلند، مقدمات شكل گيري امپراتوري انگلستان درهندوستان را فراهم كرده بود و در سده هاي بعد، خليج فارس مبدل به يك شريان حياتي تجارت انگلستان با مستعمرات مهمش گرديد.
بريتانياي كبير، كنترل خليج فارس را به دليلي كه شرح آن رفت ضروري مي دانست و بعدها تلاش كرد موقعيت دائمي خود را در قرون 18 و 19 ميلادي تثبيت كند.
در دهه ي اول قرن بيستم، انگليس در جستجو براي دستيابي به نفت، ابعاد جديدي به تلاش هاي خود داد و اقدام اين كشور به زعم ناظران، آخرين و جالب ترين صحنه را در تاريخ خليج فارس به وجود آورد.
با در نظر گرفتن موقعيت كشورهاي موجود درسواحل خليج فارس و سهمي كه اين ها در آب هاي آن دارند تصوير جالبي از تاريخ معاصر در اذهان متصور مي شود. ايران، طولاني ترين و پر رفت و آمدترين خطوط ساحلي را در امتداد ساحل شمال شرقي دارا است. عراق در رأس خليج فارس و پس از آن كويت، عربستان سعودي، بحرين، قطر، امارات متحده ي عربي و عمان در حواشي آن قرار دارند.
كليه ي اين كشورها به انحاء مختلف از بركات ذخاير نفتي وسيع زيرزميني كه در سراسر سواحل خليج فارس، چه در خشكي و چه دريا به وديعه گذاشته شده، برخوردارند و وجود همين منبع حياتي، خليج فارس را به صورت چشم اندازي از وقايع جهاني درآورده و داستان اكتشاف، توسعه و بهره برداري از نفت را بسيار خواندني كرده است.
هنوز يك سده بيشتر سپري نشده بود كه كاشفان انگليسي در سال 1908 در سايت ايراني سليمانيه به نفت رسيدند. تقريباً دو نسل بعد، نزديك به دهه ي 1950 استان خوزستان مركز توليد، تصفيه و صدور نفت گرديد و شركت نفت انگليس - ايران، بيشترين سهم را از اين تجارت پرسود كسب كرد؛ اما زمين شناسان حق داشتند گمان كنند كه ذخاير نفتي ديگري در بسياري از نقاط خليج فارس وجود دارد.
در طول دهه ي 1930 بسياري از اكتشافات در قسمت عرب نشين [ خليج فارس ] از عراق گرفته تا عمان، انجام شد. در آن زمان شركت هاي آمريكايي ابتكار عمل را در دست گرفته بودند. با اين حال در طول جنگ جهاني دوم، توليد نسبتاً پايين بود. جنگ و آهنگ سريع مصرف در جهان صنعتي به ويژه در آمريكا به گسترش توليد اين منابع منتهي شد، ولي انگيزه ي اصلي توسعه ي ناگهاني و سرگيجه آور چاه هاي نفت در قسمت عرب نشين خليج فارس را بايد در تلاش ايران براي كسب سهم عادلانه از ثروت خدادادي اش جستجو كرد.
بريتانياي كبير و ايالات متحده تلاش قهرمانانه ي دكتر محمد مصدق را خنثي نموده و در اين گيرودار، توليد وصادرات نفت ايران به طور موقت متوقف گرديد و به جاي آن سود بادآورده نصيب شركت هايي شد كه از ميادين نفتي قسمت عرب نشين خليج فارس بهره برداري مي كردند و كاشفان و استخراج كنندگان در آنجا كماكان منابع بيشتري را كشف مي نمودند. اقداماتي كه به افزايش ثروت افسانه اي عربستان سعودي و ساير امارات نشين هاي خليج فارس منتهي گرديد.
خيرانديش، عبدالرسول؛ تبريزنيا، مجتبي؛ ( 1390 )، پژوهشنامه خليج فارس ( دفتر اول و دوم )، تهران: خانه كتاب، چاپ دوم
امروزه نيز همگان بر اين باورند كه منطقه ي خليج فارس و خود خليج فارس داراي جايگاه حياتي براي ساكنان كشورهاي ساحلي آن و ارتباط ايشان با دنياي مدرن است و اين موقعيت بي نظير ژئواستراتژيكي بر اهميت كنوني اش افزوده است.
تاريخ پيدايي تمدن هاي نخستين و كهن حاشيه ي خليج فارس تقريباً به پنج هزار سال قبل مي رسد؛ يعني زماني كه شاهان عيلامي و سومري در ابتداي خط ساحلي خليج فارس، در جنوب غربي امروز و نزديك به حوضه هاي دو رود دجله و فرات حكومتي تشكيل داده بودند.
اكنون مداركي در اختيار است دال بر اين كه شاهان مذكور و جانشينان آنها، آشوري ها و بابلي ها با امارت نشين هاي حاشيه ي دريا كه در امتداد خط ساحلي خليج فارس قرار داشتند در ارتباط بوده اند و اين مراودات سبب رونق گرفتن تجارت در آن منطقه شده است.
زماني كه امپراتوري روم، بزرگ ترين خريدار كالاهاي تزئيني و محصولات خوراكي شرق مثل جواهر و مرواريد و ادويه جات گرديد، سينوس پرسيكوس ( خليج فارس ) به عنوان يكي از مسيرهاي اصلي، محل عبور كالاهاي بازرگاني شناخته مي شد.
ادويه و جواهرات ازهندوستان و از اقصي نقاط شرق و مرواريد هم از خليج فارس به دست مي آمد. در حقيقت مرواريد كه به عنوان يك كالاي تجملي مشهور از روزگار باستان صادر مي شد. در نيمه ي اول سده ي بيستم به وسيله ي نفت جايگزين شدند.
حتي قبل از اين كه جريان مبادله ي مسكوكات رومي ها به واسطه ي اقلام لوكس شرقي آغاز شود، تبديل و تحول سياسي در سراسر منطقه رخ داده و آخرين پادشاهي بزرگ بابل در بين النهرين، تحت سيطره ي پارس ها درآمده بود. هخامنشيان كه نخستين پادشاهي تاريخ را پي افكندند. توانستند حكومت خود را در بسياري از مناطق خاورميانه گسترش دهند.
اين پادشاهان و جانشينان آنها، سلوكي ها، اشكانيان و ساسانيان؛ امپراتوري بزرگي را به وجود آوردند و توانستند به سلطه ي خويش بر خليج فارس تداوم بخشند و با گسيل نيرو به مناطق ساحلي وسواحل عرب نشين تسلط يابند. بدين ترتيب فرآيندي ايجاد مي شد كه به اقتضاي منافع دوجانبه، حركت و جابجايي جمعيت و سكنه را نيز موجب مي گرديد.
اين جامعه ي ايراني - عرب ساحل نشين، پس از تأسيس خلافت عباسي اسلامي در بغداد، در اواسط سده ي هشتم جنبه ي افسانه اي پيدا كرد. حاكمان اين قلمرو وسيع، خلفا و اشراف مرفه آنها، به صورت مصرف كنندگان عمده ي كالاهاي تجملي شرق درآمده بودند و رعاياي آنها، چه عرب و چه ايراني، تاجران و دريانورداني بودند كه مبدل به واردكنندگان اقلام بي شماري از هندوستان و چين شده بودند.
اين جريان تجارت دريايي، سبب گرديد حس كنجكاوي و تخيل عموم برانگيخته شود و داستان رمانتيك سندباد بحري، جزو ثابت داستان هاي هزار و يك شب گردد. متن اين افسانه كه شب هاي عربي نيز ناميده مي شود، به زبان عربي است؛ ولي از نوعي كه جامعه ي عربي - ايراني را در خود مستتر دارد. سندباد اسمي ايراني است همان طوري كه اسامي ناخدا و راهنما براي تعيين جهات بادبان كلمات فارسي هستند.
علاوه بر اين، تحقيقات باستان شناسي به اين واقعيت اشاره دارد كه بندر سيراف در ساحل خليج فارس، در سده هاي نهم و دهم از لنگرگاه هاي اصلي و محل رفت و آمد دريانوردان بوده است؛ چنانكه تجار سراميك هاي لوكس چيني را به طور عمده وارد اين بندر نموده و از آنجا به مقاصد ديگر حمل مي كردند.
سقوط و انحطاط خلافت عباسي، رونق و اهميت اين مركز اسلامي خاورميانه را به شدت تقليل داد و به تبع آن حجم تجارت با شرق، آن هم با وجود مسافت هاي طولاني كاهش يافت. اما با برچيده شدن خلافت مذكور و پيدايي و رونق تجارت جديد، اروپا به عنوان خريدار حريص محصولات گران بهاي شرق، به ويژه ادويه جات، پاي به عرصه ي ظهور گذاشت.
تا پايان دوره ي قرون وسطي، بازرگانان و محموله برهاي جهان، عمدتاً اعراب و ايرانيان بودند ولي پديد آمدن عرصه ي رقابتي وحشيانه در كسب سودهاي بيشتر موجبات ظهور پرتغالي هاي طماع را فراهم آورد و آنها را به سمت اقيانوس هند كشانيد و از آنجا وارد خليج فارس كرد. اين واقعه در سال هاي اول سده شانزدهم ميلادي رخ داد.
پرتغالي ها، چندين بندر در خليج فارس را تسخير كردند كه بندر هرمز يكي از مهم ترين آنها بود. سپس امپراتوري عثماني وارد صحنه شد و با تسلط بر عراق و به مبارزه طلبيدن پرتغالي ها عرض اندام نمود. يك سده بعد ترك ها پس از تاخت و تازهاي انگليسي ها و ايرانيان طعم تلخ شكست را چشيدند.
در سال 1622 م. كمپاني هند شرقي هلند، مقدمات شكل گيري امپراتوري انگلستان درهندوستان را فراهم كرده بود و در سده هاي بعد، خليج فارس مبدل به يك شريان حياتي تجارت انگلستان با مستعمرات مهمش گرديد.
بريتانياي كبير، كنترل خليج فارس را به دليلي كه شرح آن رفت ضروري مي دانست و بعدها تلاش كرد موقعيت دائمي خود را در قرون 18 و 19 ميلادي تثبيت كند.
در دهه ي اول قرن بيستم، انگليس در جستجو براي دستيابي به نفت، ابعاد جديدي به تلاش هاي خود داد و اقدام اين كشور به زعم ناظران، آخرين و جالب ترين صحنه را در تاريخ خليج فارس به وجود آورد.
با در نظر گرفتن موقعيت كشورهاي موجود درسواحل خليج فارس و سهمي كه اين ها در آب هاي آن دارند تصوير جالبي از تاريخ معاصر در اذهان متصور مي شود. ايران، طولاني ترين و پر رفت و آمدترين خطوط ساحلي را در امتداد ساحل شمال شرقي دارا است. عراق در رأس خليج فارس و پس از آن كويت، عربستان سعودي، بحرين، قطر، امارات متحده ي عربي و عمان در حواشي آن قرار دارند.
كليه ي اين كشورها به انحاء مختلف از بركات ذخاير نفتي وسيع زيرزميني كه در سراسر سواحل خليج فارس، چه در خشكي و چه دريا به وديعه گذاشته شده، برخوردارند و وجود همين منبع حياتي، خليج فارس را به صورت چشم اندازي از وقايع جهاني درآورده و داستان اكتشاف، توسعه و بهره برداري از نفت را بسيار خواندني كرده است.
هنوز يك سده بيشتر سپري نشده بود كه كاشفان انگليسي در سال 1908 در سايت ايراني سليمانيه به نفت رسيدند. تقريباً دو نسل بعد، نزديك به دهه ي 1950 استان خوزستان مركز توليد، تصفيه و صدور نفت گرديد و شركت نفت انگليس - ايران، بيشترين سهم را از اين تجارت پرسود كسب كرد؛ اما زمين شناسان حق داشتند گمان كنند كه ذخاير نفتي ديگري در بسياري از نقاط خليج فارس وجود دارد.
در طول دهه ي 1930 بسياري از اكتشافات در قسمت عرب نشين [ خليج فارس ] از عراق گرفته تا عمان، انجام شد. در آن زمان شركت هاي آمريكايي ابتكار عمل را در دست گرفته بودند. با اين حال در طول جنگ جهاني دوم، توليد نسبتاً پايين بود. جنگ و آهنگ سريع مصرف در جهان صنعتي به ويژه در آمريكا به گسترش توليد اين منابع منتهي شد، ولي انگيزه ي اصلي توسعه ي ناگهاني و سرگيجه آور چاه هاي نفت در قسمت عرب نشين خليج فارس را بايد در تلاش ايران براي كسب سهم عادلانه از ثروت خدادادي اش جستجو كرد.
بريتانياي كبير و ايالات متحده تلاش قهرمانانه ي دكتر محمد مصدق را خنثي نموده و در اين گيرودار، توليد وصادرات نفت ايران به طور موقت متوقف گرديد و به جاي آن سود بادآورده نصيب شركت هايي شد كه از ميادين نفتي قسمت عرب نشين خليج فارس بهره برداري مي كردند و كاشفان و استخراج كنندگان در آنجا كماكان منابع بيشتري را كشف مي نمودند. اقداماتي كه به افزايش ثروت افسانه اي عربستان سعودي و ساير امارات نشين هاي خليج فارس منتهي گرديد.
پي نوشت :
1. Svat Soucek.
منبع مقاله :خيرانديش، عبدالرسول؛ تبريزنيا، مجتبي؛ ( 1390 )، پژوهشنامه خليج فارس ( دفتر اول و دوم )، تهران: خانه كتاب، چاپ دوم