تفسير تبيان يکي از تفاسير عمده ي قرآن و يکي از سه - چهار تفسير مهم و قديم شيعه به شمار مي آيد. و مؤلف آن، ابوجعفر محمد بن حسن طوسي است. شيخ طوسي که بعدها به « شيخ الطائفه » ملقب شد، در رمضان 385 ق در طوس خراسان به دنيا آمد. در سال 408 ق در سن بيست و سه سالگي به بغداد کوچيد و در آن جا به حلقه ي درس محمد بن نعمان معروف به شيخ مفيد، پيشواي علماي شيعه در جهان آن روز، پيوست و همدم و ملازم او شد. پس از درگذشت شيخ مفيد به سال 413 ق، به محضر سيد مرتضي معروف به عَلَم الهُدي راه يافت. سيد مرتضي به او عنايت خاصي داشت و در پرورش استعداد درخشان او کوشا بود. شيخ طوسي بيست و سه سال در خدمت سيد مرتضي گذراند و پس از درگذشت او در سال 436 ق، شيخ طوسي خود مرجعيت تامه يافت و پيشواي علماي شيعه ي اثناعشريه شد.
خانه ي وي در محله ي کرخ بغداد انجمن دوستداران دين و دانش و ارباب فضل و کمال بود، تا آن جا که آقابزرگ تهراني مي نويسد: « تعداد شاگردان مجتهد شيعي او به سيصد تن رسيد و تعداد شاگردان سني مذهب افزون از شمار شد ». خليفه ي وقت، القائم بامرالله کرسي علم کلام را به او واگذار کرد.
در عهد طغرل، سرسلسله ي سلجوقيان، فتنه ي عظيمي درگذشت و نزاع خانمانسوزي بين شيعيان و سُنيان بغداد پديد آمد که کتابخانه ي بي نظير شيخ را که بيش از ده هزار نسخه ي نفيس و ناياب در آن بود و کرسي و درسگاه او را طعمه ي حريق و ويراني ساخت. شيخ طوسي چون به واقع جان خود را در خطر ديد، به نجف اشرف هجرت کرد و حوزه ي علمي خود را در جوار مرقد مولاي متقيان صَلواتُ الله عَلَيه تأسيس کرد؛ و همين کانون کوچک، سرآغاز تأسيس حوزه ي علميه ي نجف شد که هزار سال است به صورت مهمترين حوزه ي علمي شيعه ي اماميه برپاست.
شيخ طوسي آثار و تأليفات بسياري دارد که از زمان تأليف، همچنان مدار بحث و تحقيق در حوزه هاي علمي شيعه است. دو اثر او، يعني تهذيب و استبصار دو اثر از چهار مجموعه ي معتبر و رسمي حديث شيعه است ( آن دوي ديگر، يکي اصول کافي تدوين کليني و ديگري من لا يحضُرهُ الفقيه اثر ابن بابويه معروف به شيخ صدوق است ). نهايه و مبسوط شيخ نيز از مراجع عمده ي فقه شيعه است. کتاب خلاف او يکي از نخستين و مهمترين آثار در زمينه ي فقه مقارن و تطبيقي است. فهرست او از آثار معتبر و کهن رجال شناسي و تمهيد الأصول و تلخيص الشافي او، جزو نخستين آثار مبسوط کلامي اماميه است.
شيخ طوسي در سال 460ق درگذشت و در خانه اش مدفون شد. مدفن او امروزه آستانه و زيارتگاه معروفي در نجف اشرف در جوار مرقد حضرت اميرالمؤمنين (عليه السّلام) است. در سال 1344 شمسي، دانشگاه مشهد هزاره ي سالگرد تولد او را جشن گرفت ومقالات چند زبانه ي اين کنگره ي جهاني، به کوشش آقاي واعظ زاده، تحت عنوان يادنامه ي شيخ طوسي در سه مجلد تدوين شده و از سوي همان دانشگاه انتشار يافته است.
شيخ طبرسي که به اتفاق آراء اهل نظر، بزرگترين مفسر شيعه به شمار مي آيد، در مقدمه ي تفسيرش مجمع البيان اشاره دارد که در تأليف خويش به تبيان شيخ طوسي نظر داشته و در عين انتقال از نحوه ي تنظيم و تدوين آن، درباره ي آن مي نويسد: « اين کتابي است که نور حق و برق صداقت از آن ساطع است و اسرار بديع و الفاظ وسيعي را در بر دارد که شيخ در تدوين و تنسيق آنها از هيچ گونه تنبيه و تحقيقي فروگذار نکرده است. اين کتاب راهنما و راه گشائي است که از آن استفاده و پيروي مي کنم » اختصاصات عمده ي تفسير تبيان از اين قرار است:
1. در نقل شواهد شعري، برخلاف طبري، انتقادي عمل مي کند، و هر شعري را به صرف اين که سروده ي شاعري از عصر جاهليت است، قابل استناد نمي داند و اصولاً به شعراي صدر اول اسلام و قرون بعدي بيشتر اعتناء دارد.
2. در نقل احاديث نيز محتاط تر از طبري است و نقل بدون نقد کمتر دارد و منقولات همه ي مفسران صحابه يا صحابه و تابعيني را که احاديث تفسيري دارند، به ديده ي صحت و اعتبار نمي نگرد و اقوال کساني چون ابوصالح و سُدي و کلبي و ابن کيسان و ابن اسحاق را نمي پذيرد و حتي در قبول بعضي از احاديث ابن عباس ترديد دارد؛ و به جاي احاديث بسياري از صحابه، احاديث مروي از ائمه اطهار (عليهم السّلام) را مناط اعتبار و عمل مي داند.
3. تفسير او بيش از تفسير طبري جنبه ي عقلي دارد چنان که به ابوعلي جُبائي که در تفسير آيه ي بيست و دوم از سوره ي بقره: الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِرَاشاً مي گويد و زمين گسترده و صاف و غير کروي است، ايراد مي گيرد و با قاطعيت سخن از کرويت زمين مي گويد ( البته گفتني است که حکماي يونان باستان از جمله فيثاغورس، به کرويت زمين پي برده بودند، ولي اثبات علمي آن در قرون بعد انجام گرفت ).
4. به بحث هاي لغوي و نحوي اهميت مي دهد و اقوال نحويان بزرگي چون سيبويه، خليل، ابوعمرو کسائي، قُطرُب، فرّاء، اصمعي، ثعلب، مُبرّد، زجاج و ابوعلي فارسي را نقادانه نقل مي کند.
5. به اختلاف قراآت و نقد قراآت نيز اهميت مي دهد و غالباً آراء عاصم، کسائي، خلف، حمزه، اعمش، نافع و حفص را نقادانه نقل و درباره ي آنها داوري مي کند.
6. در اين تفسير بحث هاي کلامي و رد بر مخالفان از جمله وعيديه، تناسخيه، حشويه، خوارج، مشبهه، مرجئه، معتزله و غلاة بسيار است.
منبع مقاله :
خرمشاهي، بهاء الدين؛ (1389 )، قرآن پژوهي (1)، تهران: شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ چهارم.
/ج