عاملان غيردولتي جهان يگانه

تنها از لحاظ تقسيم کار بين المللي و روابط اقتصادي نيست که جهان وابستگي متقابل بيشتري پيدا مي کند. از اوايل اين قرن- و باز هم به ويژه پس از جنگ دوم جهاني، تعداد سازمانهاي غيرتجاري که نقش بين المللي دارند افزايش يافته
يکشنبه، 2 شهريور 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عاملان غيردولتي جهان يگانه
عاملان غيردولتي جهان يگانه

 

نويسنده: آنتوني گيدنز
مترجم: منوچهر صبوري



 

تنها از لحاظ تقسيم کار بين المللي و روابط اقتصادي نيست که جهان وابستگي متقابل بيشتري پيدا مي کند. از اوايل اين قرن- و باز هم به ويژه پس از جنگ دوم جهاني، تعداد سازمانهاي غيرتجاري که نقش بين المللي دارند افزايش يافته است. همراه با شرکتهاي بزرگ فرامليتي، اين سازمانها نيز اغلب به عنوان عاملان غيردولتي ناميده شده اند، زيرا فعاليتهايشان به سياستهاي دولتها يا حکومتهاي خاصي وابسته نيست.
چند نوع عمده ي عامل غيردولتي در کنار شرکتهاي فرامليتي وجود دارد. نخست، سازمانهايي که نماينده اجتماع بين المللي کشورها هستند، به ويژه سازمان ملل و سازمانهاي وابسته ي آن ( مانند يونسکو، سازمان آموزشي، علمي و فرهنگي ملل متحد ). دوم، سازمانهاي فراواني که با فرايندهايي سر و کار دارند که مستلزم همکاري و ارتباط بين المللي است، مانند خدمات پستي، ارتباطات از راه دور، قوانين و مقررات دريانوردي براي کشتيراني و غيره. سوم، سازمانهايي هستند که ميان دولتها يا ساير مؤسسات اقتصادي که منافع متقابل بين المللي دارند ارتباط برقرار مي کنند. بزرگترين اين گونه سازمانها، جامعه ي اقتصادي اروپا ( EEC ) است. ما به ترتيب به هر يک از اين سازمانها نگاهي مختصر خواهيم کرد.

سازمان ملل متحد

بعد از جنگ جهاني اول واکنشي گسترده در برابر تلفات جاني عظيم ناشي از جنگ پديد آمد. رهبران سياسي همگي اتفاق نظر داشتند که جنگ با چنين دامنه اي هرگز نبايد تکرار شود ( هرچند که آشکار گرديد اميدهاي آنها بيهوده بوده است ). براي به وجود آوردن سازماني که مافوق منازعات بين المللي باشد جامعه ي ملل (1) اندکي پس از جنگ تأسيس گرديد. وودرو ويلسون (2) رئيس جمهور آمريکا نقش عمده اي در طرح ريزي و تشکيل آن داشت و به جامعه ملل به عنوان مجمعي مي نگريست که به تأمين صلح جهاني در آينده کمک کرده و همکاري بين المللي را افزايش مي دهد. به گفته ي ويلسون "ما [ملتها] چه بخواهيم و چه نخواهيم، همگي در زندگي جهان مشارکت داريم. منافع همه ي ملتها منافع ما نيز هست. ما با بقيه شريک هستيم و همگي.... شهروندان جهان هستيم. ( Scott, 1918, p.270 )"
رؤياي ويلسون به حقيقت نپيوست. بعضي ديگر از رهبران سياسي دست اندرکار به جامعه ي ملل بيشتر به عنوان وسيله اي براي تعقيب منافع ملي خود مي نگريستند تا نيرويي مافوق منافع ملي. به علاوه جامعه ي ملل همه ي کشورهاي جهان را در بر نمي گرفت بلکه اساساً از دولتهايي تشکيل شده بود که در جنگ شرکت کرده بودند. اتحاد شوروي مخصوصاً به جامعه ي ملل راه داده نشده بود. سرانجام، پس از بحثهاي زياد ايالات متحده نيز به آن نپيوست، زيرا اين سازمان با آنچه ويلسون در نظر داشت بسيار فرق مي کرد. در حالي که جامعه ي ملل نماينده ي همه ي کشورها نبود، و نتوانست از جنگ جهاني ديگري جلوگيري کند، اما به صورت کانون بسياري از شکلهاي تازه ي سازمانهاي بين المللي درآمد که امروز هنوز وجود دارند. براي مثال، يک سازمان بهداشت تأسيس کرد، که با بررسي و جلوگيري از گسترش بيماريهاي عفوني در سراسر جهان سر و کار دارد. اين سازمان بعدها که سازمان ملل پس از جنگ جهاني دوم جانشين جامعه ملل گرديد، به سازمان بهداشت جهاني (3) ( دبليو.اچ.او ) تغيير نام داد.
امروز سازمان ملل عملاً همه ي کشورهاي جهان را در برمي گيرد، اما اين فرايند، فرايند آساني نبوده است. دولت آمريکا در آغاز کوشش کرد از اين سازمان براي پيشبرد هدفهاي سياسي خود استفاده کند. به اين دليل و دلايل ديگر، در سال 1950 اتحاد شوروي از آن کناره گرفت تا مجمع رقيبي را، به عنوان هواداران صلح (4) به راه اندازد. اندکي بعد در غيبت روسها، آمريکاييها حمايت سازمان ملل را براي مداخله ي نظاميشان در کره ي جنوبي که از سوي شمالِ کمونيست مورد هجوم واقع گرديده بود، به دست آوردند. روسها که از دورنماي استفاده از سازمان ملل براي پيشبرد منافع غرب به وحشت افتاده بودند به عضويت کامل در سازمان بازگشتند.
سازمان ملل مانند جامعه ي ملل پيش از آن به تنهايي قادر به حفظ يا تقويت صلح جهاني نيست. نيروهاي نظامي که در اختيار دارد اندک است و از کشورهاي عضو گرفته مي شود. با وجود اين نفوذ و تأثير اين سازمان بر نظام جهاني عميق بوده است. براي مثال، مباحثاتي که زير نظر آن انجام گرفت به ايجاد تعداد زيادي از ملتهاي جديد جهان سوم انجاميد. در اواسط دهه ي 1950 تعداد بسيار زيادي از کشورهاي سابقاً مستعمره ي آسيايي و آفريقايي به سازمان ملل راه يافتند.
اگرچه سازمان ملل به هيچ وجه شکلي از "حکومت جهاني" نيست، با عضويت بيش از 150 کشور در آن يکپارچگي فزاينده ي نظام جهاني را بيان مي کند. بديهي است، اين سازمان در عين حال اختلافات مادي و ايدئولوژيکي اي را منعکس مي سازد که نظم اجتماعي جهاني را دچار شکاف مي کنند.

سازمانهاي بين المللي ديگر

بسياري از سازمانهاي نوع دوم که در بالا نام برده شدند ( سازمانهايي که با همکاريهاي بين المللي سر و کار دارند ). به صورتي به سازمان ملل متحد وابسته اند. براي مثال، اتحاديه جهاني پست و ارتباطات بين المللي راه دور قبل از تأسيس سازمان ملل وجود داشت، اما پس از به وجود آمدن سازمان ملل با آن مرتبط گرديد. اين سازمان معيارهاي يکنواخت پرداخت را براي نامه ها يا بسته هاي پستي که به سرتاسر جهان ارسال مي گردد و پيامهايي که از طريق سيستمهاي ارتباطات هوايي، مانند مکالمات تلفني از طريق ماهواره ها، انتقال پيدا مي کنند، تعيين مي کند.
ما معمولاً بسياري از امور مربوط به سازماندهي نظم بين المللي را بديهي مي دانيم، زيرا فعاليتهاي اين گونه سازمانها زياد به چشم نمي خوردند، اما يکنواخت کردن بسياري از شکلهاي رابطه ي جهاني پديده ي نسبتاً جديدي است. براي مثال، در سال 1850 حدود 1200 نرخ پستي مختلف در نقاط مختلف اروپا معمول بود، و يکنواخت کردن هزينه هاي پستي اروپايي تا آغاز قرن کنوني به طور کامل انجام نگرديد. هماهنگ کردن نظامهاي پستي در سراسر جهان بسيار ديرتر انجام شد. ( Luard, 1977, pp. 11-24 ) اکنون تعداد بسياري سازمانهاي بين المللي مشابه وجود دارند که با جنبه هاي گوناگون هماهنگ سازي فعاليت جهاني سر و کار دارند. سالنامه ي سازمانهاي بين المللي (5)، هزار سازمان را در سال 1958 نام برده است. تا سال 1972 اين تعداد به 2.190 سازمان افزايش يافته بود؛ تعداد اين سازمانها امروز بيش از 4.000 است.

شبکه هاي تجاري

جامعه ي اقتصادي اروپا (6) ( که اغلب بازار مشترک (7) ناميده مي شود ). اندکي پس از جنگ دوم جهاني تشکيل شد و در آغاز شامل شش کشور اروپايي بود. تعداد کشورهاي عضو بازار مشترک اکنون به دوازده کشور افزايش يافته است. جامعه ي اقتصادي اروپا به عنوان نخستين گام در جهت ايجاد يک فدراسيون اروپايي آغاز گرديد که به عقيده ي بعضي از بنيادگذاران آن سرانجام به صورت يک اتحاديه ي نيرومند سياسي در خواهد آمد. يک پارلمان اروپايي، به عنوان بخشي از جامعه ي اقتصادي اروپا، وجود دارد اما تاکنون قدرت آن نسبتاً محدود بوده است. جامعه ي اقتصادي اروپا اساساً يک شبکه ي اقتصادي است که شرايط مساعدي براي تجارت و مبادله ي اقتصادي ميان کشورهاي عضو ايجاد مي کند.
بسياري شبکه هاي تجاري مشابه، اگرچه در اندازه ي کوچکتر، در مناطق ديگر جهان تشکيل شده اند؛ براي مثال، شوروي شوراي کمک متقابل اقتصادي (8) ( کومکن ) را به منظور تسهيل روابط تجاري ميان جوامع اروپاي شرقي تأسيس کرده بود. يکي از مهمترين شبکه هاي اقتصادي بين المللي به وسيله ي سازمان کشورهاي صادرکننده ي نفت (9) ( اوپک ) ايجاد گرديد. کنترلي که اوپک بر ذخاير نفت جهان برقرار کرد به اعضاي آن اجازه داد قيمت نفت را در اوايل دهه ي 1970 چهار برابر کنند، به طوري که سراسر بخش اعظم اقتصاد جهان را تکان داد. با کاهش تقاضا براي نفت از اوايل دهه ي 1980 به بعد نفوذ اوپک کاهش يافته است اما کوششهاي مختلفي براي ايجاد سازمانهاي مشابه در ميان توليدکنندگان کالاهاي کمياب به عمل آمده است. سازمانهايي از اين نوع البته بيشتر از آنکه جهاني باشند محدود و يک بُعدي هستند. با وجود اين هنوز بيانگر- و در عين حال واکنشي نسبت به- شتاب گيري تأثيرات جهاني شدن اند.

پي نوشت ها :

1. League of Nations
2. Woodrow Wilson
3. World Health Organization (WHO)
4. Partisans of Peace
5. The year Book of Internutional Organizations
6. European Economic Community (EEC)
7. Common Market
8. Council for Mutual Economic Assistance (COMECON)
9. Organization of Petroleum Exporting Countries (OPEC)

منبع مقاله :
گيدنز، آنتوني، (1376)، جامعه شناسي، ترجمه ي منوچهر صبوري، تهران: نشر ني، چاپ بيست و هفتم: 1391



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.