مساله‌ی یهود هنوز وجود دارد

مساله‌ی یهود هنوز وجود دارد. تکذیب آن بی فایده است ... . مساله‌ی یهود هر جایی که یهودیان با تعداد محسوسی هستند، وجود دارد. جایی نیست که یهودیان به آن جا مهاجرت نکرده باشند. ما معمولا به جایی میرویم که مزاحم نباشیم و
دوشنبه، 3 شهريور 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مساله‌ی یهود هنوز وجود دارد
مساله‌ی یهود هنوز وجود دارد

 

نویسنده: هنری فورد
مترجم: محمود کریمی شرودانی
منبع: راسخون




 
"مساله‌ی یهود هنوز وجود دارد. تکذیب آن بی فایده است ... . مساله‌ی یهود هر جایی که یهودیان با تعداد محسوسی هستند، وجود دارد. جایی نیست که یهودیان به آن جا مهاجرت نکرده باشند. ما معمولا به جایی میرویم که مزاحم نباشیم و حضور ما ایجاد مزاحمت نکند... . یهودیان بیچاره اکنون تعصبات ضد یهود را وارد انگلیس می کنند؛ و هم زمان آن را به امریکا معرفی می کنند."
Theodore Herzl, "A Jewish State," p. 4 تئودور هرتسل " یک وضع یهودی"

مساله‌ی یهود – تخیل یا حقیقت؟

فرمانده به سختی در حال نوشتن درباره‌ی مساله‌ی یهود است که برای یهودیان فوق العاده حساس و برای غیر یهود موضوع نگران کننده ای است. حس مبهمی هرگاه آشکارا از کلمه‌ی یهود استفاده می شود یا برای چاپ بدون سانسور آن را به کار می برند وجود دارد. از کلماتی مثل "یهودی"(Hebrew) و "جهود" (Semite) اجتناب می شود چون هر دو هدف انتقادهای غیر حقیقی است که مخفیانه نوشته می شود. و مردم بسیار با احتیاط با آن برخورد کرده و اگر بتوانند کا موضوع را فراموش می کنند. تا زمانی که متفکر یهودی شجاعی پیدا شود که بی پرده کلمه‌ی خوب و قدیمی "یهود" (Jew) را به کار برد تا موانع برطرف شده و فضا شفاف شود. کلمه‌ی "یهود"(Jew) یک صفت بد نیست؛ این یک نام قدیمی و قابل احترام است؛ با اهمیت زیادی در هر برهه تاریخ بشر، گذشته و حال و آینده.
حساسیت شدیدی درباره‌ی بحث همگانی مساله‌ی یهود در بخشی ازغیر یهود وجود دارد. آن ها ترجیح می دهند که این موضوع در هاله ای از ابهام و مسکوت در تفکرشان باقی بماند. نشانه‌ی صبر وشکیبایی وسکوت آن ها برخی از کارهایی است که گرایش به این موضوع دارد. اما شاید احساس غریزی ناسازگاری آن ها خیلی بیشتر از کاری است که انجام می دهند. تجربه‌ی آشکار و عمومی غیریهود در برابر مساله‌ی یهود به سبک سیاست پاچه خواری یا خوشی بعد از گفت و گوی سر شام است. یهود در زمینه‌ی فلسفه، پزشکی، موسیقی و امور مالی مشهور بوده و انرژی، توانایی و سرعت
شکوفایی سرآمدی دارد و هر کسی با این احساس به خانه میرود که یک جایگاه سخت به طور نسبتا تر و تمیزی مورد مذاکره قرار گرفته است.
ولی این چیزی را عوض نمی کند. یهود تغییر نکرده است. غیر یهود هم تغییر نکرده است. یهود هنوز هم در جهان اسرارآمیز است.
بهترین توضیح برای حساسیت غیر یهود بر روی این نکته، تمایل برای سکوت است. " چرا هرگز درباره‌ی این موضوع بحثی نمی کند؟" هم چنین یک برخورد دیگر (که خودش یک مدرک است) این مشکل است که چرا اگر می توانیم، شانه خالی می کنیم. " چراهرگز درباره‌ی این موضوع بحثی نمی کند؟" متفکر باهوش به روشنی این اتهام را در چنین مساله ای می بیند، وجود مشکلی که بحث می شود و یا سرکوب می شود، همیشه همراه با ساده ترین انتخابی که به ذهن خطور می کند نخواهد بود.
مساله‌ی یهود در روسیه نیز وجود دارد؟ مسلما، به خصومت آمیزترین شکل آن. آیا لازم است که این مساله را در روسیه مشاهده کنیم؟ بدون شک، باید از هر زاویه ای که روشن کننده و پاسخ دهنده باشد، بررسی کرد.
جمعیت یهودی حاضر در روسیه تنها یک درصد بیشتر است از آن چه در ایالات متحده وجود دارد. بیشتر یهودیان رفتار بهتری در روسیه نسبت به این جا ندارند. آن ها با محدودیت هایی زندگی می کنند که در این جا وجود ندارد؛ هنوز هم در روسیه خصوصیاتشان مانع از به دست آوردن درجه ای از قدرت است که تاثیر کامل بر روی ذهن روسیه بگذارد. اگر شما به رومانی، روسیه، اتریش یا آلمان یا هر جایی که مساله‌ی یهود در خط مقدم مشکلات زندگی قرار گرفته باشد، رفته باشید، نهایت هوش یهود را برای به دست آوردن قدرت کنترل به تجربه درخواهید یافت.
اینجا در ایالات متحده حقیقت فوق العاده چشمگیر ی وجود دارد، یک جمعیت نامتراکم یهودی که تنها سه درصد از یک ملت صد وده میلیونی را تشکیل می دهند، نزدیک به پنجاه سال پایه ای از حکومت را در اختیار داشتند که بزرگی گروه آن ها غیر ممکن است ده برابر بیشتر از بقیه‌ی نژادهای حاضر در رقابت بوده باشد. که در این جا مساله‌ی یهود را به وجود آورد. سه درصد از بقیه‌ی مردم تاثیر ناچیزی در شایعات دارند، چون ما نمی توانیم با نماینده‌ی آن ها وقتی در جایگاه بلندی قرار می گیریم ملاقات داشته باشیم. در محرمانه ترین اسرار انجمن چهار بزرگ Big Four در شهر ورسای Versailles؛در عالی ترین هیئت مدیره؛ در انجمن های کاخ سفید؛ اختیار عظیم در امور مالی؛ و هر جایی که قدرت برای به دست آوردن یا استفاده کردن وجود دارد. ما اکنون یهود را در هر جایی در بالاتر از این حیطه ها مشاهده می کنیم. تقریباهر جایی که قدرت وجود داشته باشد. او مغزها، پیشگامان و نگاه ویژه ای دارد که تقریبا به طور اتوماتیک او را به اوج می رساند، و در نتیجه به عنوان یک مقام بلند پایه چشم انداز بیشتری از سایر نژاد ها دارد.
و این جا مساله‌ی یهود با عباراتی ساده آغاز می شود. چگونه یهود این قدر همیشگی و این قدر بدون مقاومت به بلندترین جایگاه ها می رسد؟ چه چیزی اورا در این مکان قرار می دهد؟ چرا او را آن جا قرار می دهد؟ او در آن جا چکار می کند؟ حقیقتا بودن او در آن جا چه معنی برای جهان دارد؟
این ریشه‌ی مساله‌ی یهود است. از این نقطه او به سایر جاها می رود، آیا گرایش یهودی یا ضدیهودی به میزان پیش داوری هایی که با پرسش به وجود می آید برمی گردد ویا آن انسان دوستی بشود که میزان آن به هوش و بصیرت بستگی دارد.
استفاده از کلمه‌ی انسانیت در ارتباط با کلمه‌ی یهود معمولا معنای جانبی به ذهن می آورد که مقصود نیست. در ارتباط با این باید وظیفه‌ی انسانی در راستای یهود نشان داده شود. این تنها یک تعهد اخلاقی والا است که یهود در راستای انسانیت برای سایر نژاد ها انجام می دهد. یهود تفکری دارد که یک رسم قدیمی است و خودش را تنها مدعی انسان دوستی در جامعه می داند؛ جامعه مخالفت شدید با او دارد و او مانع جدایی اش ازجامعه می شود، او مانع استثمار کردن جهان می شود، او مانع پایان یافتن گروه های یهودی و تمام اهدافش می شود، او شروع به این کار می کند، و به دلیل احساس انحصاری درباره‌ی خودش، او هرگز نتوانسته کاری انجام دهد، و یک پیشگویی قدیمی می گوید که تمام ملت های روی زمین باید اورا مقدس بدانند.
یهود نمی تواند برای همیشه در نقش یک حمایت کننده‌ی انسان دوستی در جهان باقی بماند؛ او باید خودش نشان دهد که کیفیت یک جامعه بسیارنگران کننده است و در آن بالاتر بودن و قدرتمند تر بودن گروه های استثمارگر با یک غارتگری بی رحمانه در جامعه است با ترسیم طرح های اقتصادی، کش وقوس های آزاردهنده ممکن است که نسبتا مخالف انسان های مستضعف باشد.
شاید این درست باشد که یک جامعه‌ی مستضعف باید از سازماندهی خوبی برای گرفتن پول اضافی از گروه های مالی مشخص داشته باشد، مثل گروه های توده در یهودیان روسی، که در مقابل مخالفت مردم ضدیهود درمانده بودند. در امریکا هم مثل روسیه، یهودیان فقیری هستند که از استثمارگران پولدار هم نژاد خود رنج می برند.
این سری ازمقاله ها تا کنون، به خاطر هر بخشی که صدای ناله‌ی آزاردهنده ای داشته است، با حمله های سنگین سازماندهی شده از طریق ایمیل و تلگراف و سروصدا مواجه بوده است. کسی است که به حمله ای وحشتناک و بی رحمانه علیه مردم مستضعف و بیچاره می کند فکر می کند. وقتی کسی به مشخصات نویسنده‌ی نافذ در سرمقاله نگاه می کند وبه اعتبار مالی معترضان توجه می کند، اعضای سازمان هایی که روسای محترمی دارند، تقاضای خنده دار تکذیب می کنند. و همیشه در پس زمینه خطر تحریم وجود دارد، خطری که عملا پلمپ کردن ستون های هر ناشری در امریکا که ملایم ترین بحث ها را درباره‌ی مساله‌ی یهود بکند، تهدید می کند.
مساله‌ی یهود در امریکا هیچ گاه نه با چنین رفتارهایی علیه ناشران از بین می رود، و نه با تبلیغ ناشرانی که موضوع را خیلی بزرگ نشان داده وهمه چیز را مطلقا خواسته‌ی یهود می دانند. این مساله اینجاست و نمی تواند با استفاده از تبلیغ ماهرانه برخی از چیز ها را تحریف کند، و نه می توان در مقابل خطر سکوت کرد. یهودیان ایالات متحده می توانند به بهترین شکل از خودشان و از پیروانشان در سرار جهان محافظت کنند به نحوی که فاصله‌ی بسیار زیادی از فریاد "ضدیهود" دارند، با اتخاذ صدای صریحی که سزاوار یک مجرم بیچاره است، و با این دید که مساله‌ی یهود هست و این که چگونه هر یهودی که مردم عاشقش هستند، می تواند کمک به حل این مساله کند.
در این سری ها از واژه‌ی "یهود بین الملل" (International Jew) استفاده شده است. این دارای دو تفسیر است: اول این که یهود هر جا ممکن است باشد و دیگری این که یهود است که عملا کنترل جهان را دارد. مبارزه‌ی حقیقی جهان با تفسیر دوم از یهود و با ماهواره هایش است، چه یهودی و چه غیریهودی.
اکنون، این نمونه‌ی بین المللی از یهود، که کنترل جهانی را در دست گرفته است، این مالک حقیقی و حاکم کنترل جهانی، ارتباط بسیار ناخوشایندی با هم نژاد های خود دارد. ناخوشایندترین چیز درباره‌ی یهود بین الملل از نظر یک یهوی معمولی، این است که نوع بین الملللی آن نیز یهودی است. و نشانه‌ی این مطلب این است که این نوع در هیچ جای دیگر به عنوان یک شاخه‌ی یهودی رشد نکرده است. نه هیچ نژاد دیگری و نه نوع بین المللی آن، چنین اشخاصی را جلودار خود قرار نمی دهند. تنها موضوع این نیست که تعداد کمی یهودی در بین کنترل کنندگان مالی جهان اند، بلکه کنترل کنندگان جهان یهودیان انحصارطلب اند. این آشکار است که برای آن دسته از یهودیانی که کنترل کننده جهان نیستند ونخواهند بود، موقعیت ناخوشایندی به وجود می آید، آن دسته از مردم عادی که از نژاد یهودی اند. اگر کنترل جهانی مثل تجارت بیسکوییت چند نژادی می بود، اقلیت یهودیانی که موقعیت بالای مالی به دست می آوردند نمی توانستند هرگزمشکلی به وجود آورند؛ بنابراین مشکل کنترل جهانی که در دست تعداد کمی قرار داشت (با هر نژاد و اصل ونسبی که داشتند) به حداقل مقدار ممکن می رسید. اما زمانی که کنترل جهانی بلندپرولزی است که تنها به یهودیان می رسد، و نه ازطریق هر روش پذیرفته شده ای که افرادی در آن پیروز شوند، وقوع این مساله در مرکز آن نژاد به خصوص حتمی است.
این مساله دشواری های دیگری نیز به وجود می آورد: در بحثدرباره‌ی این گروه از کنترل کننده های جهانی تحت نام یهودیان (که یهودی نیزهستند)، این همیشه ممکن نیست که بتوان درنگ کرد و بین آن دسته که مورد نظر است، فرق گذاشت. خواننده‌ی بی طرف معمولا آن را تعیین می کند، ولی موقعیت یهود آسیب دیده را تصور کنید که وقتی مطلب آزاردهنده ای درباره خود خواند، چه تصمیمی درباره گروه های بالاتر خواهد گرفت؟ ممکن است سوال شود "بنابراین چرا نباید درباره‌ی گروه های بالاتر به عنوان سرمایه گذاران بزرگ و یا حتی به عنوان یهودیان بحث کرد؟ " چون آن ها یهودی هستند. جای پافشاری کردن بر این نیست که در لیست دیگری ثروتمندان غیریهود بیشتر از یهودیان است؛ ما درباره‌ی ثروتمندان مطلق صحبت نمی کنیم، که بسیاری از آن ها با حفاظتاز سیستم ثروت خود را به دست آورده اند؛ ما درباره‌ی کسانی صحبت می کنیم که کنترل را در دست دارند- و این واضح است که ثروت مطلق همان کنترل کردن نیست.- کنترل جهانی یهود ثروت دارد، اما او ابزاری قدرتمندتر از آن دارد.
یهود بین الملل، به معنای امروزی آن، نقش هایی دارد که به خاطر ثروت نیست، بلکه به میزان چشمگیری به دلیل تصاحب تجارت و ریاست هوشمند نژادش، وسود رسانی به هم نژاد وفادار و متحدش است که مشابه آن در هیچ یک از دیگر گروه های انسانی نیست. به عبارت دیگر، اگر کنترل جهانی که در دست یهود بین الملل است، به دستان باهوش ترین گروه بازرگانی غیریهودیان بیفتد، سرانجام یکپارچگی کنترل جهانی ازبین رفته و قطعه قطعه خواهد شد، چون غیر یهود یک کیفیت مشخص (خدایی یا انسانی، طبیعی یا ساختگی) ندارد، اما یهود دارد.
بدون شک یهود مدرن این موضوع را رد می کند. یهودیان دارای عقاید نوین، موضع جدیدی اتخاذ کردند مبنی بر این که تفاوت یهود با پیروان سایر ادیان را انکار می کند." یهود" Jew نام یک نژاد نیست، بلکه نام یک مذهب شبیه" اعضای کلیسای اسقفی" Episcopalian، "کاتولیک" Catholic، "اعضای کلیسای پرزبیتاری" Presbyterian. این مدرک در دفاتر روزنامه در اعتراض یهودیان به یهودی نامیدن افرادی از آنها که مجرم شناخته می شدند، استفاده شد. به ویراستار گفته شد " شما برای سایر افراد بازداشت شده طبقه بندی مذهبی ندارید. چرا باید برای یهودیان داشته باشید؟" پناه بردن به شکیبایی دینی همیشه پیروز است. و گاهی برای سرگرم کردن توجهات به سایر چیزها مفید می باشد.
پس اگر یهودیان تنها تفاوت مذهبی از سایر جهان داشته باشند، این پدیده هنوز مخفی باقی مانده است. برای سایر جهان مذهب یهودی، کم تر از سایر چیزهایی که آن ها را نگران می کند، طرفدار دارد. در حقیقت در این مذهب هیچ چیزی وجود ندارد که یهود را از سایر انسان ها متمایز کند، در این حد که مفاد اخلاقی این مذهب نگران کننده باشد و در نتیجه اوباید تحت تاثیر این حقیقت که مذهب یهودی همان ساختار معنوی دیگر ادیان بزرگ را دارد، باشد. به علاوه، در بین سخنرانان انگلیسی ملت ها دو میلیون یهودی ثبت شده که با نژادشان و نه با مذهب شان شناخته می شوند، در حالی که یک میلیون از آن ها به عنوان بدون مذهب طبقه بندی شده اند. آیا این ها چیزی کم تر از سایر یهودیان ندارند؟ جهان این طور فکر نمی کند. آدم های متفاوتی که پژهشگر های قابل اطمینانی هستند نیز این طور فکر نمی کنند. یک ایرلندی که با وجود این تفاوت که در کلیسا بزرگ شده است، هنوز یک ایرلندی است، و به نظر این تساوی درست می آید که یک یهودی که در یک کنیسه رشد کرده است هنوز هم یک یهودی باشد. او فقط احساس می کند که هست، ولی یک غیر یهودی است.
یک بحث بسیار جدی و مسکوت پیش می آید که اگر ادعای یهودیان دارای عقاید نوین درست می بود، می بایست برای این کنترل جهانی یهودیان در دینشان توضیحی باشد. باید بگوییم "آن ها در دینشان بهترین اند" پس این مساله پیش می آید که آیا دین چنین قدرت و شکوفایی را برای پیروانش آورده است. اما این از حقیقت دیگری سرچشمه می گیرد، به عبارت دیگر، این کنترل جهانی یهودیان خیلی مذهبی نیست؛ و حقیقت دیگری نیز به پذیرش مطلب ضربه می زند، به عبارت دیگر بیشتر مومنان صدیق و بیشتر پیروان وفادار در دین یهود در بین فقیرترین یهودیان وجود دارد، اگر شما به دنبال یک یهودی ارتودوکس می گردید، به دنبال قوی ترین اصول اخلاقی انجیل عهد عتیق، شما آن را خواهید یافت، نه در بین یهودیان موفق، کسانی که سعی می کنند دین شان را همانند مسیحیان یکتاپرست کرده و یکتاپرستی را به داخل یهودیت بیاورند، بلکه در میان فقرای گوشه‌ی خیابان که هنوز هم تجارت روز شنبه‌ی خود را فدای حفظ روز نیایش می کنند. قطعا دین آن ها کنترل جهانی به آن ها نمی دهد؛ به جای آن، آن ها خودشان را فدای نقض نکردن مدرنیته می کنند.
البته اگر یهود تنها با سایر انسان ها این تفاوت را داشت که کاملا تابع دینش بود، مساله خیلی ساده می شد. هر گونه انتقاد از یهود به تعصبات دینی محض بر می گشت و نه چیز دیگر! و تحمل ناپذیر می شدند. اما عقیده‌ی اکثریت قریب به اتفاق مردم این است که یهود نسبت به دینش بی تفاوت تر از دیگر چیزهاست. فرق زیادی بین دو شاخه‌ی اصلی مسیحیت وجود دارد، و بین هر شاخه‌ی مسیحی با یهودی ها تفاوت خیلی بیشتری وجود دارد. بنابراین جدال مسلم یهودیان نوین گرا با جهان برسر تفکری است که یهود را به عنوان یک نژاد می داند، نژادی که با پشتکارش، تمام تلاش هایی را که باعث نابودیش شود، شکست می دهد، نژادی که با قدرت تمام خودش را از تجاوزات طبیعی که بسیاری از قوم های غیر اصیل علیه او انجام می دهند حفظ می کند، نژادی که از دل گذشته ای با دو ارزش اخلاقی اصلی بیرون آمده است که ممکن است یکتاپرست و موحد باشند، نژادی امروزی که ردپای او در تاریخ باستان به قبل از گنجینه‌ی روحانی ما برمی گردد. نه، یهود خودش را به سمت این تفکر که عضوی از مردم است، یک قوم و یک نژاد است، پیش می برد. و تمام آن چه جزئی از این تفکر، عقیده یا رسم است، یا به آن اضافه شده، نمی تواند جز این باشد. یک یهودی، یک یهودی است و تا زمانی که باجز این باشد. یک یهودی، یک یهودی است و تا زمانی که باجز این باشد. یک یهودی، یک یهودی است و تا زمانی که کاملا تسلیم سنت انکارناپذیرش باشد، یک یهودی خواهد ماند. و او همیشه این حق را خواهد داشت که احساس کند یک یهودی و متعلق به یک نژاد برتر است.
یهودیان کنترل کننده‌ی جهان در اوج هستند، پس از چیزهای دیگر چشم پوشی می کنند. این ویژگی قطعی آن هاست که در ذات یهودیان وجود دارد. هزیهودی این ویژگی ها را دارد حتی اگر در بالاترین درجه‌ی شعور نباشد، همان طور که هر مرد انگلیسی زبان شکسپیر را دارد ولی جایگاه شکسپیر را ندارد. در نتیجه اگر غیر عملی باشد، توجه به یهود بین الملل بدون مخفی کردن اصول اساسی شخصیت و روان شناختی یهودی، غیر ممکن نیست.
ما ممکن است یک مرتبه این تهمت بسیار رایج را که بزرگ ترین موفقیت یهود بر روی دغلکاری ساخته شده است، باور نکنیم. غیر ممکن است که مردم یهودی و یا هر دسته‌ی دیگری از مردم را در یک حمله‌ی وسیع مورد قضاوت قرار دهیم. هیچ کس بهتر از یهود نمی داند چگونه شایعه، تبدیل به باور می شود. روش های تجاری یهود همگی خلاف وجدان است. هیچ شکی در احتمال وجود قسمت عظیمی از بی شرافتی بدون حتی قانون حقیقی اشتباه نیست، اما آوازه‌ی مردم یهود در پوشش احترام به دور دست ها رسیده است که منشا آن غیرحقیقی است و دروغی ماندگار است.
ما یکی از منابع ممکن را معرفی می کنیم. یهود در تجارت به طور ذاتی سریع تر ازاغلب مردم است. آن ها می گویند که در تجارت نژادهای دیگری نیز به زیرکی یهود وجود دارند، اما یهود زیاد در بین آن ها زندگی نکرده است. در این ارتباط یک جک مشهور اسکاتلندی برای یهود را به یاد می آورد.
در طبیعت انسانی مردی که آهسته حرکت می کند احساس می کند مرد سریع تر از او خیلی ماهر تر است، درنتیجه ممکن است مهارتش باعث سوء ظن شود. هر کسی به باهوش تر از خودش مشکوک است اگرچه هوش او کاملا صادقانه باشد. شاید فردی با ذهن کند تر پیچ و خم های زیادی را از طریق غیرقانونی طی کند و به سمت تجارت برود، نمونه های زیادی دیده ایم که از نامی غیرقانونی استفاده کرده وبه هدف رسیده است. به علاوه همیشه این سوء ظن فوری به ذهن خطور می کند که کسی که بهترین مشتری را به دست می آورد، آن را با حیله ای که روی میز نیست به دست آورده است. مردم کندذهن، صادق، رک و صاف و پوست کنده همیشه به کسانی که چیز بهتری به دست می آوردند شک دارند.
یهودیان در طول قرن ها نشان داده اند که مردم باهوشی در تجارت هستند. آن ها تیزتر از آن اند که به عنوان یک کلاهبردار شناخته شوند. لذا یهود به دلایل تجاری منفور شد و تمام این نفرت به خاطر شناخته شدن هوش یا پیشگامی او در دشمنی نبود.
به عنوان مثال، رنجی که بازرگانان یهود در انگلستان متحمل شدند. در انگلستان قدیم رده بازرگان این سنت را داشتند که خیلی دیر عصبانی و ناراحت می شدند. سنت دیگری که نزد افراد سنتی محترم بود این بود که هیچ گاه خواهان تجارت نبودند ولی منتظر بودند تا تجارت به سمت آن ها بیاید. سنت دیگر این بود که یکی از پنجره های مغازه را با نور و رنگ تزیین می کردند یا بر روی یک قطعه چوب کالاهای جذاب را در منظر دید عموم قرار می دادند، یک روش ناپسند و فریبکارانه جذب کردن هم این بود که یک دوست، مشتریان بازرگان را از او دور می کرد. سنت دیگری که به شدت غیر اخلاقی و به دور از اصول بازرگانی بود این بود که بیش از یک نوع کالا خرید و فروش می کردند. اگر کسی چایی می فروخت، چرا نباید قاشق های چایخوری می فروخت. به عنوان تبلیغ، تابلویی با خط درشت و خوانا در بیرون مغازه داشت که نظر مردم را به سمت خود جلب می کرد.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.