نويسنده: آيت الله سيدمحمدتقي مدرسي
مترجم: محمد تقدمي صابري
مترجم: محمد تقدمي صابري
نگاهي به درونمايه و محورهاي سوره ي عنکبوت
عنکبوت حشره ي کوچکي است، امّا تارهاي او در همه جا، ديده مي شود. او بر خانه ي خود اعتماد دارد که اکنون سرايي آباد است، ليک وزش نسيمي بسنده است تا آن را از جاي برکند. خداوند، اينگونه براي پيوندهاي شرک آلود، نمونه اي مي آورد و سوره اي را به نام عنکبوت نامگذاري مي کند تا براي ما درباره ي حقيقت دنيا و پيوندهاي مردمان در آن و نيز آزمون بودنش براي مؤمنان، سخن گويد.
دنيا چيست؟ حقيقت آن کدام است؟ پيوندهاي مردم با يکديگر در آن چگونه است؟ سرنوشت آن چه خواهد بود؟ و ما در آن چه مسؤوليتي بر دوش داريم؟
هر روزه دهها پرسش بر ذهن ما نقش مي بندد و ما با پديده هاي دنيوي به رويارويي برمي خيزيم و در قرآن بينشهاي روشني را مي يابيم که نه تنها ما را به حقايق رهنمون مي شوند، بل پرده هاي ستبري را که نمي گذارند حقيقت دنيا را درنگريم کنار مي زنند و شايد ما در سوره ي عنکبوت، مجموعه پيشرفته اي از اين بينشها را بيابيم.
گويا هدف برتر از اين بينشها، که دلهاي پاک بدان روشن مي شود، ساختن مؤمن شکيبايي است که به سان کوهي استوار در برابر تندبادهاي فتنه، ايستادگي مي کند.
در سوره هاي طواسين (شعرا، نمل و قصص) فرستادگان الهي با امتهاي تباه کار پيکار کردند و چگونه شايسته است نيکوکاران، که با فساد مبارزه مي کنند و بر آزار شکيب مي ورزند و در انتظار ياري خدا مي مانند، بر اساس هدايت آنان حرکت کنند و گويا اين، موضوع سوره ي عنکبوت است.
براي نيل به اين هدفِ تربيتي بلند، ناگزير بايد که مجاهدان، حقيقت دنيا و راز و ضرورت آزمونهاي دنيوي را دريابند و بدانند کساني که کارهاي زشت انجام مي دهند نمي توانند از پروردگار خود، پيشي بگيرند و نيز مدت آزمون دنيا محدود و سررسيدي دارد، تا آن زمان که مجاهد، پروردگار خويش را ديدار کند و پاداش خود را از او بستاند. (آيات 1-7)
امّا فشارها؛ از سوي پدر و مادري وارد مي آيد که مي کوشند فرزندشان شرک آورَد يا از سوي جامعه ي فاسد و تباه کاري که خواهان آزمودن اوست و يا از سوي حکومت فاسدي که هر اندازه او را به آزمونهاي سخت گرفتار کند، باز اين آزمونها از کيفر پروردگار سخت تر نيستند. (آيات 8-13)
قرآن، ديگربار داستانهاي نوح (عليه السلام)، ابراهيم (عليه السلام)، لوط (عليه السلام) و ديگر پيامبران بزرگ را يادآور مي شود که چه سان با ردّ و انکار فاسدان امّت خويش پيکار کردند و پروردگار نيز آن فاسدان را هلاک کرد و بندگان پاک خويش را ياري رساند. خداوند تمامي اين حقايق را بازگو مي کند تا ما با الگوبرداري، دريابيم که سنتهاي کشمکش و پيکار، براي نزديکان به خداي سبحان، جاري بوده است و اين نزديکان کساني هستند که خداوند آنان را آگاهانه برگزيده، پس چه رسد به ما که هنوز پيکارگران و صبرپيشگانمان شناخته نشده اند.
از رهگذر داستان ابراهيم پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و گفتگويي که ميان او و قوم مشرکش درگرفت، پروردگار، دروغين بودن بتها را براي ما يادآور مي شود، که تعبيري است از روابط اجتماعي باطل که دروغين بودن آن در آخرت جلوه گر خواهد شد، چه، برخي از کافراني که بتها را محور گردهمايي خويش قرار داده بودند، برخي ديگر را نفرين مي کنند. (آيات 14-35)
گويا (آيات 36-40) ، که چندين داستان از پيامبران بزرگوار را به کوتاهي برگزار کرده، سخن را در پيرامون سرنوشت دروغ انگاران آنها چکيده نموده است، سنتهايي الهي را روشن مي سازد که ميان پيامبران و اقوامشان جاري شد- سنتهايي چون: سنّت بيم و هشدار، سنّت عدم پذيرش و سنّت کيفر ويرانگر- شايد که ما از رهگذر اين داستانها به حقايق بزرگي دست يابيم، به ويژه حقايقي که با جهاد در راه خدا در پيوند است.
پس از اين دسته از آيات، مستقيماً به آيه اي برمي خوريم که سوره بدان نامبردار گشته و بسا که اين آيه مهمترين بينشهاي سوره ي عنکبوت را روشن مي سازد و يا بينشهاي آن را يکجا گرد مي آورد؛ اين بينشها عبارتند از اينکه روابط شرک آلود در دروغين بودن و اطمينان و تکيه مشرکان بر آن، به عنکبوت مي ماند که خانه اي براي خويش ساخته و در حقيقت، سست ترين خانه ها، خانه ي عنکبوت است. (آيه 41)
چقدر اين آيه گرامي است! و چه اندازه بينشهاي موجود در آن سترگ است! و ما که در کشمکش با مستکبران و زراندوزانيم، چقدر بدان نياز داريم!
اين آيه، واقعيت مشرکان را آشکار مي سازد که سست ترين خانه هاست و طوفانِ نپذيرفتن، به اذن خدا آن را از جاي برمي کَنَد.
چرا مشرکان اينگونه اند؟ زيرا بنيان آفرينش بر اساس حق استوار است، امّا بنيان مشرکان با تارهاي باطل عنکبوت بافته شده است. از رهگذر اين بينش، قرآن ما را با حقيقت دنيا آشنا مي سازد، همان حقيقتي که اگر خوب آن را بشناسيم، دردهاي دنيوي بر ما آسان و زيور آن ناچيز مي شود و از نيرنگ آن در امان مانده، پرده هاي غرور از برابر ديدگان ما برگرفته مي شود. (آيات 42-44)
برنامه اي که ما را وا مي دارد تا حقيقت دنيا را بشناسيم و فتنه هاي پي در پي آن را به چالش کشانيم، چيست؟ اين برنامه در خواندن قرآن، برپاداشتن نماز و يادکردن خدا، خلاصه مي گردد. (آيه 45)
سپس سياق، موضع مؤمنان در برابر اهل کتاب را بازگو مي کند، که شايد هدف از آن کامل کردن تصوير باشد، چه، موضع مؤمنان در برابر مفسدان، از رهگذر بيان داستانهاي پيامبران آشکار شد و تنها، موضع مؤمنان در برابر پيروان پيامبران بازگو نشده بود. از آن رو که بزرگداشت پيامبران، گراميشداشت پيروان آنها را اقتضاء دارد و بدان سبب که فضاي سوره، فضاي جهاد و پيکار است و جهاد با ستم و کفر نيازمندِ يکپارچگي است، پس گفتگو از اهل کتاب نيکو مي نمود. بر اساس اين آيات، شايسته است با اهل کتاب جز به شيوه اي که بهتر است، مجادله نکنيم، بلکه بنيانهايي وحدت آفرين را گوشزد کنيم که ما و ايشان را يکجا گرد مي آورَد و تندي نيز بايد با ستمگرانِ آنها باشد. (همانگونه که بايد با ستمگران مسلمان رفتار کرد) (آيه 46)
سياق آيات، مصداق مجادله با روشي نيکو را روشن مي سازد؛ يعني شواهدي بر راستي رسالت که منصفان اهل کتاب را قانع مي کند، امّا کافران، آنها اين شواهد را منکر مي شوند (به سبب واقعيت کفرشان). اين پيامبر بيش از اين نه مي نوشت و نه چيزي مي خواند، با وجود اين، آياتي آورد که در سينه ي دانشمندان روشن است و آنان اين آيات را تصديق مي کنند، اگرچه ظالمان (به سبب واقعيت ظلمشان) آن را منکرند و آيات فزونتري را درخواست مي کنند و نمي دانند که فروفرستادن آيات برعهده پروردگار است نه پيامبر. آيا آيات اين کتاب پرعظمت بسنده نيستند؟ و خداوند بزرگترين گواه بر درستي رسالتهاي خود است، چه، دلهاي راستين را به سوي آن هدايت کرده، رسالت را ياري مي رساند. (آيات 47-52)
سپس قرآن، با کساني مجادله مي کند که به شتاب، عذاب الهي را درخواست دارند، قرآن مي فرمايد: عذاب، سررسيدي معين دارد ليک بي آنکه خبردار شوند، غافلگيرشان مي کند و جهنم قطعاً بر کافران احاطه دارد، زيرا آتش از بالاي سر و از زير پاهايشان آنها را فرا مي گيرد. (آيات 53-55)
خداوند اينگونه، کساني را که ايمان آورده اند پابرجا مي سازد و به آنان مي آموزد که چگونه در پيرامون رسالت مجادله کنند، ولي مؤمنان در برابر فشارهاي موجود بايد چه در پيش گيرند؟ پروردگار مي فرمايد: راه گريز از فشارها، هجرت به سوي زمين فراخ و گسترده خداوند است و دانستن اين نکته که مرگ براي هر جاني مقرر شده و چيز ارزنده و مهم، سرنوشت آدمي است، چه، پروردگار، نيکوکاران را به پاداش کردارشان در بهشت جاي مي دهد و برماست که در برابر بلايا صبر پيشه کرده، به هنگام سختيها بدو تکيه کنيم تا شايستگي بهشت او را داشته باشيم مؤمنان بايد بدانند که روزيها در دست خداست و مجاهدان نبايد از قطع شدن روزي خود به سبب هجرت و يا امر به معروف و نهي از منکر بهراسند. قرآن، سخن در اين باره را با گستردگي پي مي گيرد و روشن مي سازد ايزد براي هر کس از بندگانش که بخواهد روزي را گشاده و يا تنگ مي گرداند و اوست که از آسمان آبي فرو مي فرستد و زمين را پس از مرگ، با آن زنده مي گرداند. (آيات 56- 63)
براي اين که مجاهدان آرامش يابند، قرآن حقيقت دنيا را روشن مي سازد که جز سرگرمي و بازيچه نيست و زندگي حقيقي در سراي آخرت است. روابط مشرکان باطل است و گواه آن، اين است که به هنگام سختي سود رسان آنان نيست و آن زمان که دريا با خيزابهاي خود، آنها را در بر مي گيرد و به کام خويش فرو مي برد، خداوند را پاکدلانه مي خوانند، سپس از روي ناسپاسي به نعمتها و برخورداري از لذتهاي زودگذر دنيوي به او شرک مي ورزند و به زودي خواهند دانست که به واسطه آن، چه اندازه زيان خواهند ديد. (آيات 64-66)
آنگاه خداوند روشن مي سازد که مشرکان به امر باطلي ايمان دارند و نسبت به نعمت خداوندي، که رسالت بزرگترين آنهاست، ناسپاسي مي کنند، آيا درنمي نگري که از اين حکم خداوندي، که آرامش در مکّه را تأمين مي کند، پند نمي گيرند، حال آنکه مردم از پيرامون آنان ربوده مي شوند. (آيه 67)
قرآن ميزان ستمي را مشخص مي سازد که مشرکان با دروغ بستن بر خدا در حق خود و مردم روا مي دارند و پس از آن، مجاهدان بشارت مي يابند که خداوند راههاي خويش را به آنان مي نماياند تا به او نزديک شوند و در زمين قدرت گيرند و خداوند با نيکوکاران است. (آيات 68-69)
منبع مقاله :
مدرسي، سيد محمدتقي؛ (1386)، سوره هاي قرآن: درونمايه ها و محورها، ترجمه: محمد تقدمي صابري، مشهد: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوي، چاپ اول.
/ج