انواع هزینه های تولید

در ستون نخست جدول 1 تعداد بطری های لیموناد تولید شده در هر ساعت را می بینید. در تون دوم هزینه ی کل تولید لیموناد ثبت شده است. منحنی هزینه ی کل را در نمودار 1 رسم کره ایم. مقدار لیموند تولید شده ( از ستون نخست )
دوشنبه، 24 شهريور 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
انواع هزینه های تولید
 انوع هزینه های تولید

 

نويسنده: گريگوري منکيو
مترجم: دکتر حميدرضا ارباب



 

در ستون نخست جدول 1 تعداد بطری های لیموناد تولید شده در هر ساعت را می بینید. در تون دوم هزینه ی کل تولید لیموناد ثبت شده است. منحنی هزینه ی کل را در نمودار 1 رسم کره ایم. مقدار لیموند تولید شده ( از ستون نخست ) بر روی محور افقی و هزینه ی کل ( از ستون دوم ) بر روی محور عمودی قرار دارد. منحنی هزینه ی کل لیموناد شبیه منحنی هزینه ی کل شیرینی است. با افزایش تولید لیموناد شیب منحنی هزینه ی کل به علت نزولی بودن تولید نهایی بیش تر می شود.
جدول 1 انواع هزینه های تولید

مقدار تولید لیموناد در ساعت

هزینه ی کل (TC )

هزینه ی ثابت (FC )

هزینه ی متغیر (VC )

هزینه ی متوسط ثابت ( AFC )

هزینه ی متوسط متغیر (AVC )

هزینه ی متوسط کل ( ATC )

هزینه ی نهایی (MC )

0
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10

3/0
3/3
3/8
4/5
5/4
6/5
7/8
9/3
11/0
12/9
15/0

0
3/0
3/0
3/0
3/0
3/0
3/0
3/0
3/0
3/0
3/0

-
0/3
0/8
1/5
2/4
3/5
4/8
6/3
8/0
9/9
12/0

-
3/0
1/5
1/0
0/75
0/60
0/50
0/43
0/38
0/33
0/30

-
0/3
0/4
0/5
0/6
0/7
0/8
0/9
1/0
1/1
1/20

-
3/3
1/9
1/5
1/35
1/30
1/30
1/33
1/38
1/43
1/5

-
0/3
0/5
0/7
0/9
1/1
1/3
1/5
1/7
1/9
2/1

انواع هزینه های تولید
نمودار 1 منحنی هزینه ی کل. مقادیر تولید (روی محور افقی) از ستون نخست جدول 1 و هزینه ی کل تولید (روی محور عمودی) از ستون دوم جدول به دست آمده است.

هزینه های ثابت و متغیر

هزینه ی کل به دو بخش هزینه های ثابت و هزینه ی های متغیر تقسیم می شود. هزینه های ثابت هزینه هایی هستند که هیچ ارتباطی با مقدار محصول تولید شده ندارند. هزینه های ثابت مانند هزینه ی اجاره ی کارگاه ربطی به مقدار تولید ندارند، صاحب کارگاه هرچقدر لیموناد یا شیرینی تولید کند هزینه ی اجاره را باید بپردازد. استخدام یک حسابدار نیز صرف نظر از سطح تولید هزینه ی ثابت بنگاه به حساب می آید، صاحب بنگاه بدون توجه به مقدار تولید لیموناد باید حقوق حسابدار را، که یک هزینه ی ثابت است، پرداخت کند. سومین ستون جدول 1 هزینه های ثابت تولید ( 3 دلار ) است.
برخی از هزینه های بنگاه هزینه های متغیر هستند. هزینه های متغیر هزینه هایی هستند که با مقدار محصول تولید شده ارتباط دارند. با تغییر مقدار تولید، هزینه های متغیر نیز تغییر می کنند. هزینه های متغیر کارگاه تولید لیموناد عبارت اند از هزینه ی خرید شکر و لیمو: هر چه تولید لیموناد بیش تر باشد، نیاز به خرید شکر و لیمو نیز بیش تر خواهد بود. علاوه بر این اگر صاحب بنگاه نخواهد کارگر بیش تری برای تولید لیموناد استخدام کند، دستمزد پرداختی به کارگران نیز جزء هزینه های متغیر بنگاه است. ستون چهارم جدول 1 هزینه های متغیر بنگاه را نشان می دهد. اگر بنگاه تولید نداشته باشد، هزینه ی تغییر صفر است؛ اگر تولید بنگاه یک واحد باشد، هزینه ی متغیر 0/3 دلار است؛ اگر بنگاه 2 واحد یا 3 واحد لیموناد تولید کند، هزینه ی متغیر 0/8 دلار و 1/5 دلار خواهد شد و ... .
هزینه ی کل بنگاه برابر است با مجموع هزینه های ثابت و هزینه های متغیر. در جدول 1 هزینه ی کل ( ستون دوم ) برابر است با هزینه ی ثابت ( ستون سوم ) به اضافه ی هزینه ی متغیر ( ستون چهارم ).

هزينه ی متوسط و هزينه ی نهايي

صاحب بنگاه بايد درباره ی مقدار توليد تصميم گيري کند. يک عامل مهم در اين تصميم گيري چگونگي تغيير هزينه ها به علت تغيير در سطح توليد است. صاحب بنگاه براي تصميم گيري دو پرسش درباره ی هزينه توليد از سرپرست اين بخش مي پرسد:
- هزينه توليد يک واحد ليموناد چقدر است؟
- هزينه توليد يک واحد اضافي ليموناد چقدر است؟
هر چند ممکن است پاسخ هر دو پرسش يکسان به نظر برسد ولي اين طور نيست. البته هر دو پاسخ براي درک نحوه تصميم گيري بنگاه براي توليد مهم اند.
براي محاسبه هزينه هاي واحد توليد بايد هزينه کل را بر مقدار محصول توليدي تقسيم کنيم. مثلاً اگر بنگاه در هر ساعت 2 بطري ليموناد توليد مي کند و هزينه کل 3/8 دلار است، هزينه ی واحد بنگاه يا هزينه توليد هر بطري ليموناد 1/9 دلار خواهد بود. با توجه به اين که هزينه کل با مجموع هزينه هاي ثابت و متغير برابر است، هزينه متوسط کل (ATC) (1) نيز با مجموع هزينه متوسط ثابت و هزينه متوسط متغير برابري مي کند. هزينه متوسط ثابت (AFC) (2) با هزينه ثابت تقسيم بر مقدار توليد برابر است، هزينه متوسط متغير (3) (AVC) با هزينه متغير تقسيم بر مقدار توليد برابر است.
هر چند هزينه متوسط کل نشان دهنده هزينه يک واحد توليد است اما تغيير هزينه را در مقابل تغيير توليد نشان نمي دهد. ستون آخر جدول 1 تغيير در هزينه کل را به ازاي تغيير يا افزايش يک واحد توليد نشان مي دهد. تغيير در هزينه کل نسبت به تغيير يک واحد توليد را هزينه نهايي مي ناميم. مثلاً، اگر توليد از 2 واحد به 3 واحد افزايش يابد، هزينه کل از 3/8 دلار به 4/5 دلار افزايش خواهد يافت، بنابراين هزينه نهايي توليد سومين بطري ليموناد برابر است با 0/7 دلار يا 4/5 دلار منهاي 3/8 دلار. اين تعاريف را به صورت رياضي نيز مي توانيم بيان کنيم. اگر Q مقدار توليد، TC هزينه کل، ATC هزينه متوسط کل و MC (4) هزينه نهايي باشد، آن نماد
انواع هزینه های تولید (دلتا) نشان دهنده تغييرات يک متغير است. اين معادلات نشان مي دهند که هزينه متوسط کل و هزينه نهايي چگونه از هزينه کل به دست مي آيند.
انواع هزینه های تولید
بنگاه توليد ليموناد با استفاده از مفاهيم هزينه متوسط کل (ATC) و هزينه نهايي (MC) بهتر مي تواند براي تعيين سطح توليد خود تصميم گيري کند. دقت کنيد که اين مفاهيم (هزينه متوسط کل و هزينه نهايي) اطلاعات جديدي در مورد هزينه ها به بنگاه نمي دهد، بلکه هزينه متوسط کل و هزينه نهايي بيان اطلاعات مربوط به هزينه به روشي متفاوت اند. هزينه متوسط کل، هزينه هر واحد توليد است و از تقسيم هزينه کل بر مقدار توليد به دست مي آيد. هزينه نهايي نيز نشان دهنده افزايش هزينه کل به ازاي يک واحد توليد اضافي است.

نمودار منحنی های هزینه

استفاده از منحنی ها عرضه و تقاضا برای تحلیل رفتار بازارها بسیار مفید است. استفاده از منحنی های هزینه ی متوسط و هزینه ی نهایی نیز برای تحلیل رفتار بنگاه بسیار سودمند است. نمودار 2 با استفاده از اطلاعات جدول 1 رسم شده است. محور افقی مقدار تولید و محور عمودی مقدار هزینه های متوسط و نهایی را نشان می دهد. در نمودار 2 چهار منحنی رسم شده اند: منحنی هزینه ی متوسط کل ( ATC )، منحنی هزینه ی متوسط ثابت ( AFC )، منحنی هزینه ی متوسط متغیر ( AVC ) و منحنی هزینه ی نهایی ( MC ). منحنی های رسم شده برای بنگاه تولید لیموناد شبیه به منحنی های هزینه ی اکثر بنگاه های اقتصادی اند. حال به بررسی سه مسئله می پردازیم: شکل منحنی هزینه ی نهایی، شکل منحنی هزینه ی متوسط کل و ارتباط میان هزینه ی متوسط کل و هزینه ی نهایی.

هزینه ی نهایی صعودی.

با افزایش تولید هزینه ی نهایی بنگاه، تولید لیموناد افزایش می یابد. ( ستون آخر جدول 1 ) علت این مسئله وجود قانون نزولی بودن تولید نهایی است. وقتی بنگاه تولید لیموناد مقدار کمی لیموناد تولید می کند، تعداد نیروی کار نیز اندک است و بخشی عمده از تجهیزات ( سرمایه ی ثابت بنگاه ) بلااستفاده مانده است. بنابراین بنگاه می تواند به راحتی از این منابع استفاده می کند و لذا تولید نهایی یک کارگر اضافی بسیار زیاد و هزینه ی نهایی تولید یک واحد اضافی لیموناد بسیار اندک است. برعکس وقتی بنگاه مقادیر بسیار زیادی لیموناد تولید می کند، تعداد بسیار زیادی کارگر نیز به کار می گیرد و در نتیجه بخش عمده ی تجهیزات و ماشین ها مورد استفاده قرار گرفته است. این بنگاه هنوز هم می تواند با افزایش تعداد کارگران تولید لیموناد را افزایش دهد ولی کارگران مجبور هستند در شرایطی سخت تر کار کنند و حتی برای استفاده از ماشین ها در صف منتظر بمانند. بنابراین زمانی که مقدار تولید لیموناد بسیار زیاد است، تولید نهایی یک کارگر اضافی کم است و به همین دلیل هزینه ی نهایی تولید یک واحد اضافی لیموناد نیز بسیار زیاد است.

منحنی هزینه ی متوسط کل.

منحنی هزینه ی متوسط کل U شکل است. برای درک این مسئله یادآوری می کنیم که هزینه ی متوسط کل برابر است با مجموع هزینه ی متوسط ثابت و هزینه ی متوسط متغیر. هزینه ی متوسط ثابت با افزایش تولید همواره کاهش می یابد و شیب منحنی AFC نزولی است زیرا یک مقدار ثابت ( TFC ) بر مقادیر بیش تر و بیش تر تولید تقسیم می شود. هزینه ی متوسط متغیر. هزینه ی متوسط ثابت با افزایش تولید همواره کاهش می یابد و شیب منحنی AFC نزولی است زیرا یک مقدار ثابت ( TFC ) بر مقادیر بیش تر و بیش تر تولید تقسیم می شود.
هزینه ی متوسط متغیر ( AVC ) ابتدا نزولی است ولی با افزایش تولید و با توجه به اصل نزولی بودن تولید نهایی، افزایش می یابد. هزینه ی متوسط کل (ATC ) از ترکیب هزینه ی متوسط ثابت (AFC ) و هزینه ی متوسط متغیر ( AVC ) به دست می آید. در واحد نخست و دوم تولید هزینه ی متوسط کل (ATC ) بسیار زیاد است زیرا هزینه ی ثابت کل ( TFC ) بر مقداری اندک از تولید تقسیم می شود. با افزایش تولید تا سطح 5واحد در هر ساعت هزینه ی متوسط کل (ATC ) کاهش می یابد و به حداقل 1/3 دلار می رسد (جدول 1 را ببینید. ) وقتی بنگاه بیش از 6 واحد لیموناد تولید می کند هزینه ی متوسط کل (ATC ) افزایش می یابد. سطحی از تولید که در آن هزینه ی متوسط کل (ATC ) به حداقل می رسد، سطح کارآمد تولید بنگاه است. سطح کارامد یا بهینه ی تولید برای بنگاه واحد 5 یا 6 است. اگر بنگاه کم تر و یا بیش تر از این مقادیر تولید کند هزینه ی متوسط کل (ATC ) بیش از 1/3 دلار خواهد شد.

ارتباط بین هزینه ی نهایی ( MC ) و هزینه ی متوسط کل (ATC ).

اگر به نمودار 1 نگاه کنید ( یا جدول 1 را ببینید )، ممکن است یک نکته از نظر شما عجیب باشد. در هر سطحی از تولید که هزینه ی نهایی کم تر از هزینه ی متوسط کل یا هزینه ی متوسط کل (ATC ) در حال کاهش است و در هر سطحی از تولید که هزینه ی نهایی بیش تر از هزینه ی متوسط کل است، هزینه ی متوسط کل در حال افزایش است. این ارتباط بین MC و AVC نیز وجود دارد ). بنابراین MC از نقطه ی حداقل ATC و AVCعبور می کند.
چنین ارتباطی همیشه بین نهایی و متوسط هر متغیر دیگری ( در این جا هزینه ) وجود دارد. هزینه ی متوسط کل مانند معدل نمرات درسی شماست. هزینه ی نهایی نیز شبیه نمره ی آخرین درس است. اگر نمره ی آخرین درس شما ( نمره ی نهایی ) بیش تر از معدل نمرات شما باشد، متوسط نمرات یا معدل شما افزایش می یابد و اگر نمره ی آخرین درس شما ( نمره ی نهایی ) کم تر از متوسط نمرات قبلی یا معدل شما باشد، متوسط نمرات شما کاهش می یابد. اگر نمره ی آخرین درس برابر میانگین نمرات باشد، متوسط نمرات تغییری نمی کند.
این ارتباط میان هزینه ی متوسط کل و هزینه ی نهایی بسیار مهم است: منحنی هزینه ی نهایی از حداقل منحنی هزینه ی متوسط کل می گذرد یا در سطح تولید کارامد (نقطه ی حداقل ATC) منحنی هزینه ی متوسط را قطع می کند. چرا؟ زیرا در سطوح پایین تولید، به این دلیل که هزینه ی متوسط کل در حال کاهش است، هزینه ی نهایی رو به افزایش بالاتر از هزینه ی متوسط کل قرار می گیرد. از همین سطح تولید به بعد ( محل تلاقی MC با ATC یا در سطحی از تولید که MC از نقطه ی حداقل ATC عبور می کند ) هزینه ی متوسط کل افزایش می یابد. به همین دلیل نقطه ی تقاطع نقطه ی حداقل ATC است. این نقطه یا نقطه ی حداقل هزینه ی متوسط کل، یک نقش کلیدی در تجزیه و تحلیل بنگاه های بازار رقابت ایفا می کند.

منحنی های هزینه های واحد

مثال هایی که تا کنون ارائه کردیم، به بنگاه هایی مربوط می شوند که با تولید نهایی نزولی رو به رو بودند و از این رو هزینه ی نهایی آن ها در تمامی سطوح تولید صعودی بود. البته وضعیت بنگاه های واقعی اندکی متفاوت و پیچیده تر است. در بسیاری از بنگاه ها، قانون نزولی تولید نهایی با استخدام نخستین واحد نیروی کار آغاز نمی شود. با توجه به نوع فرایند تولید ممکن است تولید نهایی با استخدام نخستین واحد نیروی کار آغاز نمی شود. با توجه به نوع فرایند ممکن است تولید نهایی کارگر دوم یا سوم از تولید نهایی کارگر نخست بیش تر باشد زیرا گروهی از کارگران کارها را بین خود تقسیم می کنند و بهره وری نیروی کار در مقایسه با یک کارگر بیش تر می شود. این بنگاه ها در ابتدا با تولید نهایی صعودی رو به رو هستند و سپس به سطحی از تولید می روند که تولید نهایی نزولی است.
جدول 2 اطلاعات مربوط به چنین بنگاهی است. با استفاده از اطلاعات این جدول منحنی های نمودار 2 را رسم کرده ایم. در بخش (الف) نمودار ارتباط بین هزینه ی کل ( TC ) و تولید کل را نشان داده ایم. در بخش (ب) نمودار منحنی هزینه ی متوسط کل ( ATC ) ، منحنی هزینه ی متوسط ثابت ( AFC ) ، هزینه ی متوسط متغیر ( AVC ) ، و هزینه ی نهایی ( MC ) را رسم کرده ایم. از نخستین تا چهارمین واحد تولید، بنگاه با تولید نهایی صعودی رو به روست و پس از آن تولید نهایی نزولی ( از واحد چهارم به بعد یا از واحد پنجم تولید ) و منحنی MC نیز صعودی می شود. این وضعیت صعودی بودن تولید نهایی و سپس نزولی بودن آن باعث می شود تا منحنی هزینه ی متوسط متغیر U شکل باشد.
جدول 2 هزینه های تولید

تولید (Q )

هزینه ی کل (TC )

هزینه ی ثابت (TFC )

هزینه ی متغیر (TVC )

هزینه ی متوسط ثابت ( AFC )

هزینه ی متوسط متغیر (AVC )

هزینه ی متوسط کل ( ATC )

هزینه ی نهایی (MC )

0
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14

2
3/0
3/8
4/4
4/8
5/2
5/8
6/6
7/6
8/8
10/2
11/8
13/6
15/6
17/8

2/0
2/0
2/0
2/0
2/0
2/0
2/0
2/0
2/0
2/0
2/0
2/0
2/0
2/0
2/0

0
1/0
1/8
2/4
2/8
3/2
3/8
4/6
5/6
6/8
8/2
9/8
11/6
13/6
15/8

-
2
1/0
0/67
0/5
0/4
0/33
0/29
0/25
0/22
0/20
0/18
0/17
0/15
0/14

-
1
0/9
0/8
0/7
0/64
0/63
0/66
0/70
0/76
0/82
0/89
0/97
1/05
1/13

-
3
1/9
1/47
1/20
1/04
0/96
0/95
0/95
0/98
1/02
1/07
1/14
1/20
1/27

0
1
0/8
0/6
0/4
0/4
0/6
0/8
1/0
1/2
1/4
1/6
1/8
2/0
2/20

با وجود تفاوت این مثال با مثال قبلی، منحنی های هزینه سه ویژگی عمومی ( همانند بنگاه قبلی ) دارند:
• با افزایش تولید هزینه ی نهایی صعودی خواهد شد.
• منحنی هزینه ی متوسط کل U شکل است.
• منحنی هزینه ی نهایی ( MC ) از حداقل منحنی هزینه ی متوسط کل ( ATC ) عبور می کند.
انواع هزینه های تولید
نمودار 2 منحنی های هزینه ی بنگاه. بسیاری از بنگاه ها قبل از تولید نهایی نزولی، تولید نهایی صعودی را تجریه کرده اند، بنابراین منحنی های هزینه ی چنین بنگاه هایی به صورت نمودارهای بالا خواهند بود. بخش (الف) نشان دهنده ی ارتباط هزینه ی کل ( TC ) و مقدار تولید است. بخش (ب) نیز نشان می دهد که با افزایش تولید هزینه ی متوسط کل ( ATC ) هزینه ی متوسط ثابت ( AFC ) ، هزینه ی متوسط متغیر ( AVC )، و هزینه ی نهایی ( MC ) چگونه تغییر می کند. این منحنی ها با استفاده از اطلاعات جدول 2 رسم شده است. دقت کنید که هزینه ی نهایی ( MC ) و هزینه ی متوسط ( AVC ) ابتدا کاهش و سپس افزایش می یابند.

هزینه های کوتاه مدت و بلندمدت

هزینه های بنگاه ممکن است به دوره ی زمانی فعالیت بنگاه بستگی داشته باشند. در ادامه این مسئله را به طور دقیق تر مورد بررسی قرار می دهیم.

ارتباط بین هزینه ی متوسط کل در کوتاه مدت و بلند مدت

برای بسیاری از بنگاه ها تفکیک میان هزینه های ثابت و هزینه های متغیر به افق زمانی یا دوره ی زمانی تولید بستگی دارد. مثلاً یک کارخانه تولید خودرو مثل شرکت فورد را در نظر بگیرید. در یک دوره ی زمانی چند ماهه این کارخانه نمی تواند تعداد کارخانه ها یا تشکیلات تولید هر کارخانه را تغییر دهد. در چنین دوره ی کوتاهی تنها می تواند با استخدام کارگر بیش تر تعداد خودروهای تولیدی را در کارخانه های موجود افزایش دهد بنابراین در دوره ی کوتاه مدت بنگاه هزینه های ثابت و هزینه های متغیر ( دستمزد کارگر و غیره ) دارد. در مقابل طی یک دوره ی بلند مدت، کارخانه ی فورد می تواند اندازه ی تشکیلات تولیدی را تغییر دهد و کارخانه هایی جدید بسازد و یا برخی از آن ها را تعطیل کند. بنابراین هزینه های بنلد مدت هزینه های متغیر هستند.
از آن جا که بسیاری از تصمیم گیری ها در دوره کوتاه مدت ثابت و در دوره بلندمدت متغیرند، منحنی های هزینه ی بلندمدت بنگاه و منحنی های هزینه ی کوتاه مدت بنگاه متفاوت اند. در نمودار 3 ارتباط بین این هزینه ها را ملاحظه می کنید. در این نمودار سه منحنی متوسط کل کوتاه مدت را در یک کارخانه با تشکیلات کوچک، متوسط، و بزرگ رسم کرده ایم. علاوه بر این منحنی هزینه ی متوسط بلند مدت نیز رسم شده است. با حرکت روی منحنی هزینه ی بلند مدت، اندازه ی کارخانه برای مقدار تولید تغییر می کند.
نمودار 3 ارتباط بین هزینه های کوتاه مدت و بلندمدت را نیز نشان می دهد. منحنی هزینه ی متوسط کل بلند مدت در مقایسه با منحنی هزینه ی متوسط کل کوتاه مدت خوابیده تر است. علاوه بر این تمامی منحنی های هزینه ی کوتاه مدت بالاتر از منحنی هزینه ی بلند مدت اند و فقط در یک نقطه تماس دارند. این ویژگی ها ناشی از قدرت تغییر و انعطاف پذیری بنگاه هایی است که در بلندمدت فعالیت می کنند. درواقع در دوره ی بلند مدت می توانند منحنی هزینه ی کوتاه مدت دلخواه خود را انتخاب کنند. اما امکان چنین انتخابی در دوره ی کوتاه مدت وجود ندارد.
انواع هزینه های تولید
نمودار 3 هزینه ی متوسط کل در کوتاه مدت و بلندمدت. از آن جا که در دوره ی بلند مدت هزینه های ثابت وجود ندارند و همه ی هزینه ها متغیر هستند، منحنی هزینه ی متوسط کل کوتاه مدت با منحنی هزینه ی متوسط بلندمدت تفاوت دارد.
نمودار 3 تغییر هزینه ها بر اثر تغییر در تولید را در دوره های زمانی مختلف نشان می دهد. وقتی کارخانه ی خودروسازی فورد تصمیم می گیرد تا تولید خود را از 1000 خودرو به 12،000 خودرو در روز برساند تنها اقدامی که در کوتاه مدت می تواند انجام دهد استخدام کارگر بیش تر در کارخانه ای با تشکیلات تولیدی متوسط است. با وجود تولید نهایی نزولی، هزینه ی متوسط کل هر خودرو از 10،000 دلار به 12،000 دلار افزایش می یابد. به هر حال در دوره ی بلند مدت کارخانه ی فورد می تواند، هم اندازه ی تشکیلات تولیدی و هم نیروی کار را بیش تر کند و هزینه ی متوسط کل نیز در سطح 10،000 دلار ثابت باقی بماند.
دوره ی بلند مدت برای یک بنگاه چه مدتی است؟ پاسخ بستگی به نوع بنگاه دارد. دوره ی بلند مدت برای یک بنگاه تولیدی بزرگ (مانند کارخانه ی تولید خودرو ) می تواند یک سال یا بیش تر باشد تا بتوانیم یک کارخانه ی جدید تأسیس کنیم. در مقابل ممکن است کسی در یک ساعت یا کم تر یک دستگاه لیموند سازی جدید بخرد. بنابراین نمی توانیم برای این پرسش، که دوره ی زمانی بلند مدت چقدر است، پاسخی یکسان داشته باشیم.

صرفه های اقتصادی و عدم صرفه های اقتصادی ناشی از مقیاس

شکل منحنی هزینه ی متوسط بلندمدت حاوی اطلاعات بسیار مهمی درباره ی فناوری تولید یک کالاست. وقتی با افزایش تولید، هزینه ی متوسط کل بلند مدت کاهش می یابد، می گوییم صرفه های اقتصادی ناشی از مقیاس ( بازده فزاینده نسبت به مقیاس ) وجود دارد. وقتی با افزایش تولید، هزینه ی متوسط کل بلند مدت افزایش می یابد، می گویم عدم صرفه های اقتصادی ناشی از مقیاس (بازده کاهنده نسبت به مقیاس ) وجود دارد، و بالاخره وقتی با افزایش تولید، هزینه ی متوسط کل بلند مدت تغییری نمی کند، می گوییم بازاری ثابت نسبت به مقیاس وجود دارد. در مثال فوق کارخانه ی فورد در سطوح اولیه ی تولید با بازده فزاینده نسبت به مقیاس ( صرفه ی اقتصادی ناشی از مقیاس )، در سطوح مبانی تولید با بازده ثابت نسبت به مقیاس، و در سطوح بالای تولید با بازده کاهنده نسبت به مقیاس ( عدم صرفه های ناشی از مقیاس ) روبه روست.
چه عواملی باعث صرفه های ناشی از مقیاس ( بازده فزاینده نسبت به مقیاس ) و یا عدم صرفه های ناشی از مقیاس ( بازده کاهنده نسبت به مقیاس ) می شوند؟ صرفه های ناشی از مقیاس بر اثر تخصصی شدن و تقسیم کار در تولید به وجود می آیند، با داشتن تخصص هر کارگر وظایف خاص خود را بهتر انجام می دهد. مثلاً در خط تولید و مونتاژ نیاز به تعداد زیادی کارگر داریم. اگر کارخانه ی خودروسازی فورد تعداد کمی خودرو تولید کند، منافع زیادی به دست نمی آورد و هزینه ی متوسط کل نیز بالاتر خواهد بود. عدم صرفه های ناشی از مقیاس نیز به علت مشکلات هماهنگی که جزء جدایی ناپذیر هر سازمان بزرگ اند به وجود می آید. اگر کارخانه ی فورد تصمیم بگیرد تا تعداد بسیار زیادی خودرو تولید کند، با یک گروه بزرگ تر مدیران و در نتیجه کاهش کارایی آن ها در پایین نگاه داشتن هزینه ها روبه رو خواهد شد.
این تحلیل ها نشان می دهند که به چه دلیل منحنی های هزینه ی متوسط کل در بلند مدت غالباً U شکل اند. در سطوح اولیه ی تولید بنگاه از بزرگ تر شدن تشکیلات تولیدی نفع می برد، زیرا منافع ناشی از تخصص بیش تر را به دست آورده است. مسائل و مشکلات هماهنگی در این مرحله چندان جدی نیستند. با افزایش تولید، منافع ناشی از تخصص هم چنان وجود دارند و مشکلات هماهنگی با رشد بیش تر بنگاه شدت می یابند. بنابراین در سطوح اولیه ی تولید هزینه ی متوسط کل بلندمدت به علت تخصص کاهش، و در سطوح بالای تولید به علت بروز مشکلات هماهنگی افزایش می یابد.
انواع هزینه های تولید

کادر 1: درس هایی از کارخانه ی سوزن سازی
همه کاره، هیچ کاره است! این جمله ی مشهور به ما کمک می کند تا بتوانیم صرفه های ناشی از مقیاس را در بنگاه های اقتصادی شرح دهیم. شخصی که سعی می کند هر کاری را انجام دهد معمولاً هیچ کاری را به خوبی به پایان نمی رساند. اگر یک بنگاه بخواهد از حداکثر بهره وری کارگان استفاده کند، بهتر است وظیفه و کاری خاص را به آن ها بسپارد تا در انجام آن متخصص شوند. البته بنگاه زمانی به این هدف می رسد که تعداد زیادی کارگر استخدام کند و سطح تولید خود را نیز افزایش دهد.
آدام اسمیت در کتاب خود به نام بررسی علل و ماهیت ثروت ملل مثال خود را درباره ی بازدیدی که از یک کارخانه سوزن سازی داشته است، مطرح می کند. اسمیت تحت تأثیر تخصص و سیستم کار و در نتیجه صرفه های ناشی از مقیاس در این کارخانه قرار گرفت و مشاهدات خود را چین بیان کرد:
« یک نفر سیم را تحت کشش قرار می دهد و آماده می کند، نفر دیگر آن را صاف می کند، نفر سوم آن را برش می دهد، و نفر چهارم آن را نوک تیز می کندو نفر پنجم یک سر آن را پهن می کند. پهن کردن سر سوزن به دو تا سه مرحله ی مجزا احتیاج دارد. تحت فشار قرار دادن، سفید کردن، و قرار دادن سوزن ها در جعبه های مقوایی مراحل بعدی هستند.»
بر اساس مشاهدات و گزارش های اسمیت، در کارخانه ی سوزن سازی به علت تخصص و تقسیم کار، هر کارگر روزانه هزاران سوزن تولید می کند. او حدس زد که اگر کارگران هر کدام جداگانه کار کنند و گروهی از متخصصین را تشکیل ندهند شاید در پایان روز هر کارگر 20 عدد سوزن و یا حتی یک سوزن هم نتواند تولید کند. به عبارت دیگر به علت تخصص، یک کارخانه ی بزرگ سوزن سازی به تولید سرانه ی بیش تر و هزینه ی متوسط کم تر در مقایسه با یک کارخانه کوچک دست می یابد.
تخصص و تقسیم کاری که آدام اسمیت در کارخانه ی سوزن سازی مشاهده کرد، امروزه بر اقتصاد جدید نیز حاکم است. مثلاً اگر شما بخواهید یک خانه بسازید، می توانید تمامی کارهای ساخت و ساز را خودتان به تنهایی انجام دهید. اما اکثر مردم به یک معمار مراجعه می کنند. شخصیتی که نیروهای کار متخصصی مانند نجار، لوله کش، برقکار، نقاش و سایر تخصص ها را در اختیار دارد. این کارگران در مشاغل خاص تخصص دارند و این تخصص باعث می شود تا کار خود را نسب به زمانی که همه کاره بودند ( و نه متخصص ) بهتر انجام دهند. درواقع استفاده از تخصص برای دست یابی به صرفه های ناشی از مقیاس، دلیلی بر موقعیت جوامع جدید است.

نتیجه گیری

منحنی های هزینه ی بنگاه نشان نمی دهند که بنگاه چه تصمیمی خواهد گرفت. اما یک عامل بسیار مهم در تصمیم گیری بنگاه وجود دارد.
جدول 2 انواع هزینه های تولید
انواع هزینه های تولید
انواع هزینه های تولید

پي نوشت ها :

1. Average Total cost
2. Average Fixed Cost
3. Average Variable Cost
4. Maginal Cost

منبع مقاله :
منکيو، گريگوري، (1391)، کليات علم اقتصاد، ترجمه: حميدرضا ارباب، تهران: نشرني، چاپ اول



 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.