علل انحصار اقتصادي

اگر شما يک رايانه ی شخصي داشته باشيد قطعاً نسخه هاي مختلف ويندوز ( به عنوان سيستم عامل ) را از شرکت مايکروسافت خريداري کرده ايد. وقتي شرکت مايکروسافت براي نخستين بار برنامه ی ويندوز را طراحي کرد، از دولت
دوشنبه، 24 شهريور 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
علل انحصار اقتصادي
علل انحصار اقتصادي

 

نويسنده: گريگوري منکيو
مترجم: دکتر حميدرضا ارباب



 

اگر شما يک رايانه ی شخصي داشته باشيد قطعاً نسخه هاي مختلف ويندوز ( به عنوان سيستم عامل ) را از شرکت مايکروسافت خريداري کرده ايد. وقتي شرکت مايکروسافت براي نخستين بار برنامه ی ويندوز را طراحي کرد، از دولت يک حق انحصاري تکثير نرم افزار دريافت کرد. حق انحصاري دريافت شده اين امکان را به شرکت مايکروسافت مي داد که به تکثير و فروش سيستم عامل ويندوز اقدام کند. اگر شخصي مي خواست نسخه اي از سيستم عامل ويندوز را تهيه کند مي توانست با مبلغ 50 دلار آن را از شرکت مايکروسافت بخرد. بنابراين مي توانيم بگوييم که شرکت مايکروسافت حق انحصار فروش ويندوز را در اختيار داشت.
تصميم گيري هاي شرکتي مانند مايکروفاست با الگوي رفتار بنگاه به هيچ وقت وجه شباهت ندارد. بازارهاي رقابتي که در آن ها تعداد بسيار زيادي بنگاه کالاهاي يکسان توليد مي کردند، نمي توانستند اثري بر قيمت بازار داشته باشند. برعکس، بنگاه انحصاري مانند شرکت مايکروسافت هيچ رقيبي ندارد و از اين رور مي تواند بر قيمت بازار يا قيمت محصولات توليدي خود کنترل و نظارت داشته باشد. يک بنگاه رقابتي قيمت پذير و يک بنگاه انحصاري قيمت گذار است.
قدرت بازار ارتباط بين قيمت بنگاه و هزينه هاي آن را تغيير مي دهد. يک بنگاه رقابتي قيمت محصول خود را از بازار مي گيرد ( بنگاه رقابتي قيمت پذير است ) و آن گاه مقدار توليد و عرضه ی خود را در سطحي انتخاب مي کند که در آن قيمت با هزينه ی نهايي برابر است. برعکس قيمت تعيين شده از سوي يک بنگاه انصحاري بيش از هزينه ی نهايي است. اين وضعيت در مورد شرکت مايکروسافت کاملاً صدق مي کند. هزينه ی نهايي نرم افزار ويندوز ( آخرين کپي برنامه ی ويندوز که به صورت CD عرضه مي شود ) تنها چند دلار است، ولي قيمت برنامه ی ويندوز در بازار چندين برابر هزينه ی نهايي آن است.
بنابراين تعجبي ندارد اگر در بازار انحصاري قيمت بيش از هزينه ی توليد باشد. مصرف کنندگان و مشتريان بازار انحصاري انتخابي محدود دارند ولي در عين حال مجبور به پرداخت قيمت بازار انحصاري هستند. اگر چنين وضعيتي در بازار انحصاري وجود دارد پس چرا يک نسخه از نرم افزار ويندوز به قيمت 500 دلار يا 5000 دلار به فروش نمي رسد؟ دليل آن روشن است، اگر شرکت مايکروسافت چنين قيمت بالايي را براي کالاي خود تعيين کند مردم بسيار کمي مي توانند آن را بخرند. در اين صورت مردم کم تر رايانه مي خرند و به سراغ ساير سيستم هاي عامل مي روند و حتي ممکن است نسخه هاي کپي غيرقانوني رواج يابد و مشتريان از آن نسخه ها استفاده کنند. انحصارگر و بازار انحصار نمي تواند هر مقدار سود که مي خواهد کسب کند زيرا با افزايش قيمت ( چون قيمت گذار است ) مقدار تقاضاي مشتريان کاهش مي يابد. هر چند انحصار مي تواند قيمت را کنترل کند ولي سود انحصارگر نامحدود نيست.
همان طور که به بررسي تصميم گيري بازار انحصار در مورد توليد و قيمت گذاري مي پردازيم مفاهيم انحصار در جامعه را به طور کلي در نظر مي گيريم. هدف شرکت هاي انحصاري مانند شرکت هاي رقابتي حداکثر کردن سود است. البته هدف حداکثر کردن سود براي شرکت هاي رقابتي و انحصاري به اهدافي متعدد تقسيم مي شود. نفع شخصي خريداران و فروشندگان در بازارهاي رقابتي با وجود دست نامرئي باعث بهبود رفاه کل اقتصاد مي شود. برعکس از آن جا که شرکت هاي انحصاري از سوي رقبا کنترل نمي شوند ( چون رقيبي براي آن ها وجود ندارد ) ، وجود يک بازار انحصاري اغلب به نفع کل جامعه نيست.
«دولت ها مي توانند باعث بهبود نتايج بازار شوند». تجزيه و تحليل اين مقاله بيش تر با استفاده از اين اصل انجام شده است. به تدريج که درباره ی مشکلات به وجود آمده از سوي انحصارگران صحبت مي کنيم به راه حل هاي مختلفي که سياست گذاران دولت براي حل اين مشکلات ارائه مي کنند نيز اشاره خواهيم کرد. مثلاً دولت امريکا تنها يک چشم خود را بر روي تصميم گيري هاي شرکت مايکروسافت مي بندد. در سال 1994 دولت امريکا از خريد شرکت اينتوئيت (1) توسط مايکروسافت جلوگيري کرد ( شرکت اينتوئيت يک شرکت توليد و فروش نرم افزارهاي مالي بود ) . خريد شرکت اينتوئيت توسط مايکروسافت و ادغام دو شرکت باعث افزايش قدرت بازار شرکت مايکروسافت مي باشد.
بازار انحصار بازاري است که در آن تنها يک فروشنده ی منحصر به فرد وجود دارد و کالايي توليد مي کند که هيچ جانشين مناسبي ندارد. علت اصلي به وجود آمدن انحصار محدوديت ورود به بازار است:
انحصارگر تنها فروشنده ی بازار است زيرا ساير شرکت ها نمي توانند وارد بازار شوند و با اين شرکت رقابت کنند.
محدوديت ورود به بازار نيز در جاي خود سه علت دارد:
• يک منبع يا نهاده ی اصلي توليد تحت مالکيت يک شرکت است.
• دولت حق انحصار توليد و عرضه ی برخي کالاها و خدمات را به يک شرکت واگذار مي کند.
• ممکن است هزينه هاي توليد يک توليدکننده کاراتر از ساير توليدکنندگان باشد.
حال به بررسي هر يک از دلايل سه گانه فوق مي پردازيم.

منابع انحصار

ساده ترين علت به وجود آمدن انحصار اين است که شرکتي مالکيت يک منبع توليدي اصلي را داشته باشد مثلاً بازار عرضه آب در يک شهر کوچک را در نظر بگيريد. اگر در اين شهر براي نمونه 12 شرکت عرضه ی آب وجود داشته باشد ما با الگوي بازار رقابتي رو به رو هستيم. در اين حالت قيمت يک گالن آب بايد با هزينه ی نهايي توليد و عرضه ی آن برابر باشد. اما اگر فقط يک چاه آب و يک شرکت عرضه کننده ی آب در شهر وجود داشته باشد و امکان تهيه ی آب از هيچ نقطه ی ديگر براي شهروندان ممکن نباشد، آن گاه مالک چاه آب يک انحصارگر خواهد بود. بديهي است که اين انحصارگر در مقايسه با هر شرکت بنگاه رقابتي«قدرت بازار»، بيش تري دارد. در حالت انحصار آب ( که يک کالاي ضروري و حياتي است ) ، انحصارگر مي تواند با وجود هزينه ی نهايي بسيار اندک، قيمت بسيار بالايي براي هر گالن آب تعيين کند.
اگرچه مالکيت يک نهاده ی اصلي و کليدي يک دليل بالقوه ی به وجود آمدن انحصار است، ولي در عمل ظهور شرکت هاي انحصاري به اين علت به ندرت اتفاق مي افتد. اقتصادهاي واقعي بسيار بزرگ هستند و منابع متعلق به همه ی مردم اند. در واقع از آن جا که بسياري از کالاها در سطح بين المللي مورد مبادله قرار مي گيرند. آزادي عمل طبيعي بسياري از بازارها غالباً وسيع و جهاني است بنابراين مثال هايي اندک مي توانيم ارائه کنيم که شرکت هايي مالک انحصاري يک نهاده ی اصلي توليد باشند و هيچ جانشين مناسبي براي آن نهاده وجود نداشته باشد.

مطالعه ی موردي: انحصار الماس
يک مثال کلاسيک در مورد انحصار، مالکيت يک نهاده توسط شرکت الماس آفريقاي جنوبي ( به نام دِ بي يرز (2)) است. اين شرکت 0/80 توليد جهاني را در اختيار دارد. اگرچه سهم شرکت از بازار 100 درصد نيست ولي حجم فعاليت آن نسبت به سايرين به قدري زياد است که اثري قابل ملاحظه بر قيمت بازار الماس دارد.
قدرت بازار يا «قدرت انحصاري» شرکت فوق چقدر است؟ پاسخ بستگي به اين دارد که آيا جانشيني مناسب براي الماس وجود دارد يا خير؟ اگر مردم فيروزه، ياقوت، زمرد، و ساير سنگ هاي زينتي را جانشيني مناسب براي الماس به حساب آورند، آن گاه شرکت فوق «قدرت انحصاري» کمي دارد. در اين حالت هرگونه تلاش براي افزايش قيمت الماس باعث مي شود تا مردم به ساير سنگ هاي زينتي روي آورند. اما اگر در نظر مردم اين سنگ ها جانشين مناسب الماس نباشند شرکت مي تواند اثر زيادي بر قيمت الماس داشته باشد.
شرکت توليد کننده ی الماس مبالغ زيادي براي تبليغات پرداخت مي کند. ابتدا ممکن است اين تصميم عجيب به نظر برسد. اگر يک انحصارگر تنها فروشنده ی محصول باشد ديگر چه احتياجي به تبليغ هست؟ يک هدف شرکت متفاوت بودن الماس توليدي از ساير جواهرات قيمتي مورد علاقه ی مشتريان است. وقتي شرکت تبليغ مي کند که «الماس عمر ابدي دارد»، شما بايد بفهميد که اين عمر ابدي براي ساير جواهرات قيمتي صدق نمي کند و اگر تبليغات مؤثر باشند مشتريان الماس را يک کالاي منحصر به فرد به حساب مي آورند نه آن که يک سنگ قيمتي در کنار ساير سنگ ها باشد و همين امر باعث مي شود تا قدرت انحصاري شرکت توليد کننده ی الماس بيش تر مي شود.

انحصارات دولتي

در بسياري از وضعيت ها انحصار به اين دليل به وجود مي آيد که دولت به يک شخص يا يک بنگاه ( شرکت ) حق انحصاري فروش برخي کالاها و خدمات را اعطا کرده است. برخي اوقات از انحصارگر فقط به علت ارتباطات سياسي محض به وجود مي آيد. مثلاً پادشاهان مجوز انحصار تجارت را به دوستان بستگان، و خويشاوندان خود مي دهند. درساير وضعيت ها نيز دولت اعطا کننده ی انحصار است زيرا معتقد است اين کار به نفع عموم است. مثلاً دولت امريکا انحصاري خاص را به شرکت حل مشکلات شبکه اعطا کرده است. اين شرکت به نگهداري اطلاعات پايه اي در مورد تمامي شرکت ها و سازمان هاي موجود در شبکه ( به صورت org.net،com.net) به طور جامع و فراگير مي پردازد.
حق ثبت اختراع و حق انتشار و چاپ کتاب دو مثال مهم در مورد نحوه ی ايجاد انحصار توسط دولت به منظور تأمين منافع عمومي هستند. وقتي يک شرکت دارويي يک قرص جديد توليد مي کند. طبق قوانين مي تواند حق انحصاري توليد آن را از دولت دريافت کند. اگر دولت متقاعد شود که اين قرص جديد واقعاً براي نخستين بار توليد شده، حق انحصاري توليد و فروش را به شرکت دارويي براي مدت 20 سال اعطا مي کند. به طور مشابه وقتي يک نويسنده کتابي تأليف مي کند، حق انحصاري انتشار کتاب را از دولت دريافت مي کند. حق انحصاري انتشار کتاب، يک تضمين قانوني دولتي است که به موجب آن هيچ فرد ديگري حق چاپ و فروش آن کتاب را بدون اجازه مؤلف ندارد. حق انحصاري انتشار کتاب نويسنده را به يک انحصارگر فروش آن رمان تبديل مي کند.
آثار حق اختراع و حق انتشار را به راحتي مي توانيم بررسي کنيم. از آن جا که اين قوانين توليد کننده هاي انحصارگر به وجود مي آورند، مي توانيم برخلاف شرايط رقابتي، قيمت هايي بالاتر براي کالاي خود تعيين کنيم. اما با وجود اين که توليد کنندگان انحصار قيمت هايي بالاتر براي محصولات خود تعيين مي کنند و سودي بيش تر به دست مي آورند، همين قوانين موجب خلق رفتارهاي مطلوب نيز مي شوند. به شرکت هاي دارويي به عنوان انحصارگران توليد دارو اين امکان داده مي شود تا باز هم براي پژوهش هاي بيش تر و توليد قرص ها و داروهاي جديد تلاش کنند. در واقع اعطا انحصار موجب تشويق آن ها به فعاليت هاي پژوهشي بيش تر خواهد شد. مؤلفين نيز به عنوان انحصارگران تأليف و فروش کتاب هاي خود تشويق مي شوند تا کتاب هايي بيش تر تأليف کنند.
بنابراين قوانين حق اختراع و حق انتشار کتاب داراي منافع و زيان هايي باي جامعه هستند. منافع حق اختراع و حق انتشار کتاب افزايش انگيزه براي فعاليت هاي خلاقانه ی بيش ترند. اين منافع تا حدي با قيمت گذاري انحصاري، که درباره ی آن صحبت خواهيم کرد، از بين مي روند.

انحصارات طبيعي

يک صنعت، زماني داراي انحصار طبيعي است که فقط شرکتي بتواند کالا يا خدمتي را با هر نيروي کم تر از هزينه ی دو يا چند شرکت به بازار عرضه کند. انحصار طبيعي زماني به وجود مي آيد که در دامنه اي از محصولات وابسته به هم يا صرفه هاي ناشي از مقياس روبه رو باشيم. نمودار 1 نشان مي دهد که هزينه هاي متوسط کل يک شرکت با صرفه هاي ناشي از مقياس همراه است به عبارت ديگر براي هر سطح از توليد، تعداد بسيار زيادي از شرکت ها توان توليد اين يک شرکت را ندارند و هزينه هاي متوسط کل آن ها نيز بيش تر است.
يک مثال از انحصار طبيعي شرکت آب و فاضلاب در يک شهر است. براي تهيه و توزيع آب ساکنان يک شهر، شرکت بايد شبکه اي از لوله کشي آب در شهر ايجاد کند. اگر دو يا چند شرکت رقيب بخواهند به تهيه و توزيع آب براي ساکنان شهر بپردازند هر کدام بايد هزينه هاي ثابت ساخت شبکه آبرساني را پرداخت کنند. بنابراين اگر يک شرکت منحصر به فرد خدمات آبرساني را انجام دهد، هزينه ی متوسط کل کم تر خواهد شد.
در بخش قبل که درباره ی کالاهاي عمومي و منابع مشترک صحبت کرديم، برخي مثال هاي مربوط به انحصارات طبيعي را نيز ارائه کرديم. در آن جا گفتيم که برخي کالاهاي اقتصادي استثناپذيرند ولي مانعة الجمع ( رقيب ) نيستند. مثلاً عبور از يک پل به قدري کم صورت مي گيرد که هيچ گاه بر آن ترافيک و ازدحام رفت و آمد ديده نمي شود، پل يک کالاي استثناپذير است زيرا با وضع عوارض مي توانيم از عبور يک فرد از روي پل جلوگيري کنيم. از طرفي پل يک کالاي مانعة الجمع نيست زيرا استفاده ی يک شخص از اين پل به هيچ وجه مانع استفاده ی ديگران نمي شود يا توانايي آن ها را در استفاده از پل کاهش نمي دهد. از آن جا که براي ساختن پل يک هزينه ی ثابت پرداخت مي شود و هزينه ی نهايي استفاده کنندگان بيش تر بسيار اندک است. هزينه ی متوسط کل عبور از پل ( هزينه ی کل تقسيم بر تعداد افرادي که از روي پل عبور مي کنند ) با افزايش تعداد مسافرين کاهش مي يابد. از اين رو پل يک انحصارطبيعي محسوب مي شود.
علل انحصار اقتصادي
نمودار 1. انحصار و صرفه های ناشی از مقیاس. وقتی منحنی هزینه ی متوسط کل یک بنگاه همواره نزولی است، بنگاه دارای انحصار طبیعی خواهد بود. در چنین حالتی وقتی تولید بین چند بنگاه تقسیم می شود، تولید هر بنگاه( در مقایسه با بنگاه انحصارگر) کم تر می شود و از این رو هزینه ی متوسط کل افزایش می یابد. در نتیجه یک بنگاه واحد می تواند مقدار کالای موردنظر را با کم ترین هزینه تولید کند.
وقتي بنگاهي داراي انحصار طبيعي است، توجهي به ساير بنگاه ها که با ورود خود به بازار، قدرت انحصاري او را کاهش مي دهند نخواهد داشت. معمولاً يک بنگاه، بدون مالکيت يک منبع کليدي يا حمايت دولت، براي حفظ وضعيت انحصاري خود مشکل خواهد داشت. سود انحصاري باعث جذب ساير افراد به بازار مي شود و ممکن است با ورود بنگاه هاي جديد به بازار انحصار به سمت بازار رقابتي حرکت کند. در مقابل، ورود به بازاري که يک شرکت در آن انحصار طبيعي دارد چندان جذاب نيست. ساير بنگاه هاي جديدالورود به بازار انحصار بايد بدانند که هرگز نمي توانند به هزينه هاي اندک انحصارگر دست يابند زيرا پس از ورود، هر بنگاه بخشي کوچک از بازار را در اختيار خواهد داشت.
در برخي حالات، اندازه ی بازار يک عامل تعيين کننده ی انحصار طبيعي صنعت است. پلي را که بر روي رودخانه اي احداث شده است در نظر بگيريد. وقتي جمعيت کم است پل يک انحصار طبيعي است. يک پل مي تواند کل تقاضاي عبور افراد را با کم ترين هزينه پاسخگو باشد. با رشد جمعيت و تراکم عبور از پل، تأمين رضايت همه ی مردم و پاسخگويي به تقاضاي عبور از پل ممکن نيست در اين حالت به احداث دو يا سه پل بر روي رودخانه نياز داريم. بنابراين با گسترش بازار، يک انحصار طبيعي مي تواند به يک بازار رقابتي تبديل شود.

پي نوشت ها :

1- Intuit
2- De Beers

منبع مقاله :
منکيو، گريگوري، (1391)، کليات علم اقتصاد، ترجمه: حميدرضا ارباب، تهران: نشرني، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.