زندگي جديد در اتاق نشيمن

تلويزيون، صرف نظر از شهرت و اعتباري که ممکن است در نزد مردم داشته باشد، معمولاً به عنوان پديده اي که نه مناسب زندگي خانوادگي و نه وسيله ي روشن گري اجتماعي است پنداشته مي شود. اگر اين پرسش را که آيا اين مسئله در
دوشنبه، 31 شهريور 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زندگي جديد در اتاق نشيمن
زندگي جديد در اتاق نشيمن

 

نويسنده: ديتريش بروانگر (1)




 

تلويزيون، صرف نظر از شهرت و اعتباري که ممکن است در نزد مردم داشته باشد، معمولاً به عنوان پديده اي که نه مناسب زندگي خانوادگي و نه وسيله ي روشن گري اجتماعي است پنداشته مي شود. اگر اين پرسش را که آيا اين مسئله در مورد کشورهاي صنعتي مصداق دارد يا نه، کنار بگذاريم، موقعيت تلويزيون، در کشورهاي جهان سوم مسلماً موقعيتي متفاوت به نظر مي رسد.
در سال هاي اخير مجموعه ي پژوهش هايي درباره ي تلويزيون در کشورهاي جهان سوم انتشار يافته که همگي بر اين حقيقت توافق دارند که دستگاه تلويزيون در اتاق نشيمن- صرف نظر از اين که چه نوع برنامه آن را تماشا کنند- دگرگوني هايي در الگوهاي رفتار اجتماعي پديد آورده است، الگوهايي که براساس تجربه کشورهاي صنعتي نمي توانست قابل پيش بيني باشد. لئونسيو باريوس (2) در آغاز پژوهش خود در اين زمينه، به تحقيقات انجام شده در جوامع غربي اشاره مي کند و اظهار مي دارد که، نقد کلاسيک تماشاي تلويزيون حاکي از آن است که تماشاي تلويزيون بر برقراري ارتباط بين اعضاي خانواده تأثير منفي مي گذارد. مطالعات ميداني باريوس نشان مي دهد که در ونزوئلا، برعکس، «تماشاي تلويزيون مي تواند ارتباط بين اعضاي خانواده را تقويت کند. تماشاي تلويزيون در آن جا، خود فرصتي براي نشستن در کنار يکديگر، صحبت با هم (درباره موضوعات مختلف، حتي موضوعاتي غير از مسائل تلويزيون)، تماس، و عنايت به يکديگر است. گهگاه چنين به نظر مي رسد که مشاهده تلويزيون لذت بخش تر از خود برنامه تلويزيوني است.»
اين وضع در مورد طبقات متوسط شهري هند، آن گونه که جي. اس ياداوا (3) و اوشاو.ردي (4) مورد نظر قرار داده اند، تفاوتي با ونزوئلا ندارد. براساس پژوهش اين دو، «تماشاي تلويزيون در خانوارهاي هندي، بيشتر نوعي فعاليت اجتماعي است تا کاري خصوصي... آماده کردن و خوردن شام با برنامه هاي تلويزيون تنظيم مي شود. در بسياري از خانواده هاي ساکن دهلي، زمان خوردن شام با برنامه هاي خبري تلويزيون به زبان هندي يا انگليسي مصادف مي شود.»
نينا بهل (5) روي تأثيرات تلويزيون در يک دهکده هندي پژوهش کرده و نتايج را تحت عنوان برجسته «منزلت برابر: تلويزيون در يک دهکده هندي» ارائه داده است. آنچه بهل به آن اشاره دارد، عمدتاً موقعيت يا منزلت زن در ميان خانوار است. دستگاه تلويزيون معمولاً در گوشه يا کناري که محل زندگي و آمد و شد زن است قرار دارد، و طبيعتاً اين نواحي به واسطه وجود تلويزيون در دسترس تمامي اهل خانه است، اما همين نواحي بيش از اين کمتر در معرض آمد و شد مردان بود. «اکنون مشاهده تلويزيون بدين معناست که مردان مدت زمان بسيار بيشتري را به آمد و شد در محل هايي از خانه که جاي زنان است، اختصاص مي دهند. مردان و زنان اوقات بيشتري را در کنار يکديگر مي گذرانند. اين اتحاد ضمناً به سن هم مربوط مي شود؛ جوان ترها و پيرترها اکنون اوقات بيشتري را در کنار يکديگر و با تلويزيون در خانه، سپري مي کنند.»
با ورود تلويزيون، روز يکشنبه اهميت خاصي در هفته پيدا کرده چرا که شکل يک روز عيد را به خود گرفته است، و اين براي کشاورز مفهومي تازه است. زنان براي شام، يکشنبه شب غذاهايي فراهم مي کنند که پختنش ساده و سريع باشد. آنها براي شام چاپاتيس درست نمي کنند چون پختنش وقت زيادي مي گيرد و عالي ترين نماد جديد صرف غذا، که در تلويزيون ديده اند- ميز غذاخوري- را براي صرف غذاي خود اختيار کرده اند.
بهل اين حقيقت را نيز در فهرست ساير حقايق قرار مي دهد که، در ميان دگرگوني هاي عمده اي که تلويزيون با خود به خانوارها آورده، يکي هم اين است که «جهت گيري نسبت به دستگاه تلويزيون به عنوان يک شيء فرهنگي، زن هندي را از سلطه مرد آزاد کرده» و ديگر اين که «با توجه به (علي الخصوص) منزلت هاي مربوط به سن، جنس و روابط انساني را عادلانه تر ساخته است.»
سرانجام آن که در اين مورد، جيمز لال (6) و سه ون سون (7) هم تأثيرات تلويزيون بر خانوارهاي ساکن پکن، گوانگ ژو و زيان را مورد نظر قرار داده اند. مهم ترين جنبه هاي نتايجي که از آنها به دست آورده اند با نتايجي که پيش از اين اشاره شد تفاوتي ندارد. اين پژوهشگران تأثيرات اجتماعي تلويزيون را بدين گونه جمع بندي مي کنند: «ورود تلويزيون به خانواده هاي چيني، شايد مهم ترين تحول فرهنگي در جمهوري خلق از زمان پايان قطعي انقلاب فرهنگي در اواسط دهه 1970 باشد. تلويزيون دگرگوني هاي فرهنگي انقلابي، از جمله بازسازي بنيادين زندگي روزمره در خانه ها و محله ها، وسيله اي تازه براي فراهم آوردن اطلاعات و سرگرمي، و باز تعبيري تدريجي از اساسي ترين و مهم ترين جنبه هاي رابطه بين دولت و مردم را به همراه آورده است.»
از لحاظ نقش سياسي تلويزيون، لال و سون به اين نتيجه رسيدند که دولت هنوز تلويزيون را وسيله اصلي توسعه ملي و نظارت اجتماعي مي داند، اما بينندگان در آن؛ پرتو کاملاً متفاوتي مي بينند: «براي مثال برخي از بينندگان به ما گفتند که وقتي اخبار بين المللي را تماشا مي کنند، بيشتر به صحنه هاي خيابان هاي شهرهاي خارجي توجه دارند. تا گزارش هاي سياسي که آن تصاوير را همراهي مي کنند. يکي از بينندگان نتايج را چنين جمع بندي کرد: دولت نمي تواند صرفاً به ما بگويد که "چين بهترين کشور روي زمين است" ما خودمان بهتر مي دانيم.»

پي نوشت ها :

1-ديتريش بروانگر(Dietrich Berwanger) رئيس مرکز آموزش تلويزيون در برلين، مديريت مؤسسه اي را بر عهده دارد که کانون آموزش عالي تلويزيون براي پرسنل تلويزيون هاي کشورهاي جهان سوم است. بروانگر به عنوان خبرنگار تلويزيوني، در آلمان و کنيا فعاليت داشته است.
2- Leoncio Barios
3- J.S. Yadava
4- Usha V. Reddi
5- Neena Behl
6-James Lull
7- Sewen sun

منبع مقاله :
اسمیت، آنتونی؛ پاترسون، ریچارد (1389)، تلویزیون در جهان، ترجمه: مسعود اوحدی، تهران: سروش (انتشارات صدا و سیما)، چاپ دوم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما