موسيقي و شيطان پرستان (6)

هر چند نمونه هاي آورده شده خود گوياي چهره ي اين نوع موسيقي و طرفداران آن است، ولي لازم است در اين جا به بررسي يکي از شخصيت هاي معاصر موسيقي متاليکا بپردازيم. قابل ذکر است که او، يکي از پر طرفدارترين خواننده
جمعه، 11 مهر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
موسيقي و شيطان پرستان (6)
موسيقي و شيطان پرستان [6]

 

نويسنده: جواد امين خندقي




 

دوازده. مريلين منسون

هر چند نمونه هاي آورده شده خود گوياي چهره ي اين نوع موسيقي و طرفداران آن است، ولي لازم است در اين جا به بررسي يکي از شخصيت هاي معاصر موسيقي متاليکا بپردازيم. قابل ذکر است که او، يکي از پر طرفدارترين خواننده هاي حال حاضر جهان و ايران است. عده اي او را مهم ترين علت نفوذ شيطان پرستي در ايران مي دانند.
همراه مطالب، تعدادي از عکس هاي منسون مي آيد تا با نمود ظاهريِ انحرافات درونيِ وي بيشتر آشنا شويد.
موسيقي و شيطان پرستان (6)

الف. زندگي نامه

« مريلين منسون » نام مستعارِ « برايان هوگ وارنر » (1) متولد سال 1969 م از يک خانواده ي فقير و سطح پايين فرهنگي در منطقه ي کانتون اوهايو در امريکا است. وارنر دوران کودکي پر از حسرت و سختي خود را به جواني مي رساند. گروهي اظهار کرده اند که او مدتي را در يک مدرسه ي مذهبي مسيحي، تحصيل کرده است. برايان در سن هجده سالگي، ضمن نقل مکان به منطقه ي تامپاباي در فلوريدا به روزنامه نگاري روي مي آورد.
موسيقي و شيطان پرستان (6)
وارنر در طول اين مدت، مطالب مختلف را با قلمي ضعيف و سطحي نگر در نقد اشعار موسيقي هاي مبتذل و سخيف متال و راک به چاپ مي رساند. وي پس از آشنايي با « اسکات ميچل » (2) گيتاريست فعال در برخي گروه هاي کوچک و نه چندان حرفه اي راک، گروه متاليکاي خود را تشکيل مي دهد. وي در اين سال ها نام « مريلين منسون » را از ترکيب نام دو نفر، انتخاب مي کند. نام مريلين را از بازيگران زن فاسد مشهور هاليوودي « مريلين مونرو » و منسون را از « چارلز منسون » (3) بر مي گزيند.
گروه منسون در انتخاب رنگ بندي صحنه، نوع اجرا، گستاخي در استفاده از الفاظ رکيک و ترويج فحشا اقدامات جورانه اي انجام دادند. که از آن، « ترنت رزنر » (4) در سال 1993 م زمينه ي تبادل نظر گروه منسون را با مديريت شرکت فعال در حوزه ي موسيقي امريکا به نام « ناتينگ ريکوردز » (5) فراهم آورد.
منسون در اين سال ها و به سرعت، عصر توحش موسيقيايي اش را پشت سر گذاشت و به ستاره ي مبتذل و پر مخاطب رسانه هاي امريکايي بدل شد. ناگفته نماند که حضور معنادار روزنامه هاي امريکايي در چهره سازي اين عنصر نامطلوب فرهنگي نيز بي تأثير نبود که در جاي خود از آن بحث خواهد شد.
موسيقي و شيطان پرستان (6)
او در سال 1997 م به يکي از خبر سازترين چهره هاي جهان بدل شد. سبک خاصي را در ارائه آثار موسيقيايي، نمي توان به منسون نسبت داد؛ اگر چه همان گونه که اشاره شد، پايه ي تم هاي آثار او، همان پايه هاي برگرفته از موسيقي متال است. عامل سودجويي در تبيين خط مشي منسون، نقش ويژه اي را عهده دار است. بايد يادآور شد که از فعاليت وي سود سرشاري نصيب کمپاني هاي طرف قرارداد تبليغاتي با او شده است که در زمينه هاي مختلفي از جمله زيورآلات، لباس و... فعاليت اقتصادي دارند.
« مايکل مور » (6) ضمن يک فيلم مستند، در سال 2002م درباره ي حادثه ي دبيرستان کلمباين (7) که همه مريلين را باعث اين ماجرا مي دانستند، مصاحبه اي اختصاصي با او انجام مي دهد. مريلين در اين مصابحه اتهام را قبول نمي کند و از دولت به دليل بي کفايتي در نظارت بر نوجوانان در مدرسه انتقاد مي کند.
موسيقي و شيطان پرستان (6)
او هم چنين کتاب هايي (8) براي انتشار عقايد باطل خود به چاپ رسانده و در فيلم هايي به عنوان کارگردان يا بازيگر نقش داشته و از بعضي آهنگ هاي او در فيلم ها استفاده شده است.
منسون هم چنين آلبوم هايي (9) با مضامين سخيف را نيز در کارنامه ي کاري خود دارد.
در ادامه، بخشي از متن يکي از وبلاگ هاي (10) طرفدار منسون در ايران مي آيد:
اين فرد پس از آوردن زندگي نامه و معرفي آلبوم هاي او مي نويسد:
«....بسياري از افراد نيز رفتار وحشيانه و غيرقابل تحمل خود را که به گوش کردن موسيقي راک و پيروي از مريلين منسون نسبت مي دهند، چهره ي وي را در دنيا تيره تر کرده اند. به نظر من اين افراد انسان هايي بسيار کوته فکر و کم جنبه هستند که لازم است براي نسلي بهتر داشتن همه شان منقرض شوند!
بسياري از والدين به او اعتراض کرده اند که دست از اين کارهايش بردارد و خداي فرزندان شان را از آنان نگيرد! و پاسخ مرلين به آن والدين چنين بود که اگر خدايِ کودکانِ شما چنان کوچک و بي ارزش و بي پايه است که من بتوانم با چند آهنگ و تصوير، آن را از آنان بگيرم، همان بهتر که چنين چيزي وجود نداشته باشد... حرف هاي مرلين را خيلي ها نمي فهمند؛ حتي آن ها که ادعاهايِ آن چناني دارند.
به نظر من خلق مريلين منسون وحشتناک توسط برايان وارنر کوچک و معصوم، غايت ديگري جز نشان دادن همه ي آن چه که ديگران هستند، نيست. به نظر من مرلين منسون، تصوير وحشتناکي است که دردها و ناتواني هايِ انسان را نشان مي دهد. شخصيت مهيبي که هيچ کس قدرت رد کردن نظرهايش را ندارد؛ چرا که او حقايق را بسيار تلخ به تصوير مي کشد.
... موسيقي سنگين او حقيقتاً حتي براي بسياري از راک بازها نيز غيرقابل تحمل است!!
شما نمي توانيد The Beautiful People (11) يا Rock Is Dead (12) را گوش بدهيد و خود را سرجايتان کنترل کنيد... نمي توانيد Sweet Dreams (13) را بشنويد يا ببينيد و رويِ زمين غلت نزنيد GOD eat GOD (14) را بشنويد و از وحشت به خود نلرزيد Saint (15) را ببينيد و باز هم دلتان بخواهد ميانِ انسان هايِ هر روزه گام بزنيد Personal Jesus (16) را ببينيد و بشنويد و باز هم به خدايِ پوشاليِ مردم، ايمان داشته باشيد... منتطر ديدن و شنيدن معجزاتِ Antichrist SuperStart (17)بزرگ هستيم....
او مرا به دنيايِ نقاشي ها و سرودن ترانه هايي متفاوت بُرد. به من امکان بروز دادن سارايي را بخشيد که هيچ کس او را نمي شناخت! کسي در درونم که در همه ي ما هست و تا روزي که به او اجازه ندهيم به طور آشکار بروز نمي کند و پنهاني بر افکار، رفتار و اعمالمان تأثير مي گذارد.
تناقضات دنياهاي انساني مثل من، بسيار است؛ اما من علاقه ي بسياري به موسيقي راک دارم و در دنيايِ هنر موسيقيِ راک، مريلين ممنسون، يک خدايِ مسلم است. اميدوارم اين اطلاعات به شما کمک کند تا مردي که از او مي ترسيد (18) را بهتر بشناسيد ».
موسيقي و شيطان پرستان (6)
به روشني مي توان اعتقاد و بزرگ بيني اين فرد را درباره شيطان معاصر موسيقي، مشاهده کرد. جالب است که هر چه مريلين در محل هاي مختلف گفته در اين وبلاگ نيز ديده مي شود. شايان ذکر است که اين وبلاگ در تمام طول سال به معرفي و تبليغ آلبوم هاي وي مي پردازد و به قول خودش قصد دارد شبهات را درباره او برطرف کند.

ب. عقايد

هيچ عقيده ي ثابتي را نمي توان به منسون نسبت داد. او مظهري بي قيدي و بي عقيدگي محض است و آن که جاي پاي عقيده به ميان کشيده مي شود، عقيده به شيطان و بزرگي او نمايان مي شود. از آن جا که انسان ها و مکاتب بي عقيده بايد در پي انجام اعمال خود، به فلسفه بافي بپردازند تا مرموزتر جلوه کنند، او نيز فلسفه بافي هايي را طرح مي کند.
القاي مفاسد فکري و عقيدتي در دستور کار وي قرار دارد که در صدر آن، همان بي عقيدگي است. بي عقيدگي که در « پلوراليسم » (19) يا « نسبي گرايي » نيز رخ مي نمايد، که امروزه زيربناي بسياري از مکاتب فکري باطل است.
« پلوراليسم ديني » به اين معنا است که حقيقت و رستگاري، منحصر در دين ويژه اي نيست و همه ي اديان، بهره اي از حقيقت مطلق و غايت قُصوي دارند؛ در نتيجه، پيروي از برنامه هاي هر يک از آن ها مي تواند مايه ي نجات و رستگاري انسان باشد. (20) هم چنين به معناي « تکثر گرايي ديني » و به رسميت شناختن تعدد و تکثر اديان و مذاهب است. (21) بطلان اين نظريه در جاي خود به اثبات رسيده است (22) و در اين جا مجالي براي آن نيست.
بد نيست در اين جا متذکر شويم که منسون، مصداق نسبيت گرايي در حوزه ي اخلاق است. در هر حال، اين شيطان مدرن به نظر گروهي، يک متاليکا و به نظر گروهي ديگر، يک « پانکيسم » (23) است.
عمق سطحي نگري منسون را مي توان در اَلقابي که مردم به او نسبت داده اند يافت؛ مانند: ديوانه ي پليد، شيطان بزرگ، ابله رذل، انسان سگ صفت، خبرساز، پول دوستِ شهوت پرست، کشف نشده، فرزند شيطان و مظهر شيطان.
برخي عقايد محوري اين شيطان دست آموز آمريکا، بدين شرح است:
1. احمق دانستن مخالفان؛ در اين باره آمده است: هر کس او را نمي فهمد، خودش دچار مشکل فکري و احمق است.
2. اتهام زدن به مخالفان گفته شده است: هر کس برداشت بدي از آثار وي دارد، خودش دچار رذايل اخلاقي است و بر اساس زاويه ي ديدش به کارهاي او نگاه مي کند.
3. تکثر در قرائت ها و برداشت ها (پلوراليسم)؛
4. اقتدار و قدرت وسيع شيطان؛
5. تنفر از خداي مردم؛ او در جايي مي گويد: « من از خداي مردمي متنفرم که از آن مردم تنفر دارم. »
6. ضديت با مسيح؛ که با توجه به گرايش کلي شيطان پرستان در عناد با دين مسيح، اين امر در ساختار فکري او جايگاه ويژه اي دارد.

ج. اشعار

اشعار منسون سرشار از مطالب انحرافي است. اين انحراف را در قالب الفاظ رکيک، القاي عقايد باطل، ضديت با حضرت مسيح (عليه السلام)، تعريف و تمجيد از شيطان و... مي توان ديد که در ادامه به نمونه هايي از آن اشاره مي شود. هم چنين مي توان تجلي تفکرات پوچ گرايي نيچه را در اشعار وي مشاهده کرد.

جوانان يک بار مصرف: (24)

در تصاوير اين کليپ، تصاويري عجيب، آهنگ هاي خشن و تند، ميموني که دائماً از صليب بالا و پايين مي رود. درگيري طرفداران با پليس، مردن و زمينه هاي سياه و تيره ديده مي شود. در اين شعر موارد انحرافي همچون جبرگرايي، (25) سياه نمايي، فرضيه ي تکامل، تنفر از خداي مردم و... ديده مي شود.
و من رنگين کماني سياه هستم.
ويکي از بوزينه هاي خدا هستم
سيمايي که براي پذيرش ستمِ آفريده شده، دارم
من يک انسان تحريف شده هستم
باقي مانده اي از سقط جنين
ياغي اي که به زور زاده شده ام
مي خواهم از تو تشکر کنم مادرم
و هم چنين از تو پدرم
براي رساندن دنياي لعنتي به چنين پايان تلخي
....از خدايي که مردم مي پرستند، بيزارم
گفته بودي که تکامل (26) مي خواهي
و اين [تکامل ميمون به انسان] براي بوزينه، صدمه اي بسيار بزرگ بود
هي مرد، تو گفتي که دگرگوني مي خواهي
و من مي گويم که تماماً موجود کثيفي هستي
ما جوانان يک بار مصرفيم
هر چه بيش تر ما را مي ترسانيد، ما بزرگ تر مي شويم

تو و من و شيطان مي شويم سه تا: (27)

در اين شعر به وضوح مي توان مضامين سخيفي درباره همراهي با شيطان، قتل، تجاوز، سياه نمايي و ديگر مطالب انحرافي مشاهده کرد:
تو مانند سنگي هستي که به سمت بالا مي غلتي
يک تپه اي در جهان مردگان
اگر تو مي خواهي به من دروغ بگويي
تو تبديل به يک دروغگو مي شوي
طعم و بوي جهنم
من حالت مسموميت دارم
تو بايد چيزي باشي که من از آن متنفرم
من تنها يک زنداني استعداد هستم
سطلي پر از بدبختي و نکبت
کلمه اي وجود ندارد
براي چيزي که من مي خواهم با تو انجام دهم
هيچ کلمه اي براي آن وجود ندارد
که من مي خواهم با تو انجام دهم
تو و من و شيطان مي شويم سه تا
تو و من
قاتلي زيبا تجاوزي خوشحال
قاتلي زيبا تجاوزي کشنده خوشحال خوشحال خوشحال

خداي شخصي: (28)

منسون در اين شعر، خود را خداي شخصي افراد مي داند و ايمان يافتن را به راحتي انجام مي دهد، با يک تلفن. هم چنين مي توان تکثرگرايي را از مفهوم اين شعر برداشت کرد. افزون بر اين ها « ارتباط جنسي ديني » هم در اين شعر مطرح مي شود:
دست يابي و رسيدن به ايمان
خداي شخصي تو
کسي براي شنيدن دعاهاي تو
کسي بسيار دلواپس تو
من تو را به وسيله تلفن معتقد مي کنم
گوشي را بردار
من تو را با ايمان مي کنم
با اطمينان اين کار را انجام بده
من را امتحان کن
....من تو را رستگار خواهم کرد
تو به خوبي مي داني که من آمرزنده هستم

کيک و لواط: (29)

اين شعر، باطل بودن حرف کساني (30) را که به طرفداري منسون مي پردازند و او را فردي با عفت مي دانند، به وضوح مشخص مي کند. منسون در اين شعر، خود را الهه ي لواط مي داند و تجاوز را همراه با مهرباني مي داند و مضاميني بسيار سخيف در شعر خود مي آورد که در اين جا نمي توان آن ها را به صورت کامل ترجمه کرد. در انتهاي شعر او درباره پاک بودن خدا هم سؤالي مطرح مي کند. همچنين در اين شعر مي توان ساديسم (31) را نيز مشاهده کرد:
من الهه ي لواط هستم، من الهه ي لواط هستم
باکره ها براي مبلغي فروخته شدند
چه کسي گفته هنگام تجاوز، مهرباني وجود ندارد؟
زمان کيک و لواط است
چه کسي گفت الهه همواره پاک بود؟
گناه کاران را در زندان بينداز

د. روش تبليغ

خبرتکان دهنده اي از پاره کردن انجيل در اجراي کنسرت زنده ي منسون و پرتاب آن به سوي جمعيت در سراسر جهان منتشر شد. منسون، انجيل را پاره کرد و خطاب به جمعيت با صداي سنگين و خشکيده فرياد زد: « اين است خداي شما. »
باز خبر مي رسد و به زودي در تمامي خبرگزاري ها پخش مي شود که او هنگام برگزاري يکي ديگر از کنسرت هايش مدفوع را بر روي صحنه ي اجرا بلعيده و سپس با مستي عجيب، به نعره کشيدن هاي مداوم ادامه داده است.
اين اقدامات در کنار تيمي که مدام در حال خبرسازي (32) براي صاحب شان هستند.
کمک مي کند تا اين چهره ي بي فروع، همواره در صدر خبرسازترين چهره هاي ضدفرهنگي جهان قرار داشته باشد.
ناگفته نماند که ترويج نمادها، ساخت کليپ ها، توزيع تصاوير متعدد در چهره هاي گوناگون از منسون، نقش مهمي در تبليغ عقايد و آثار وي دارد.

هـ. هواداران

يکي ديگر از روش هايي که به گسترش محدوده ي مخاطبان منسون کمک قابل توجهي کرده است. علاقه ي وافر وي و گروهش به ساختن گروه هاي هواداران است. منسون در بسياري از کشورها توانسته گروه هاي مختلفي از هواداران جوان براي خود فراهم آورد. اين گروه سازي در فضاي عمومي رايج در امريکا، مبني بر داشتن حلقه هاي هوادار براي خوانندگان مطرح، (33) بسيار آسان است.
تغذيه ي اين گروه ها با ترتيب دادن دکورهاي ويژه، ساخت کليپ هاي پر هزينه و فوق فني و انجام امور خلاف اخلاق، امکان پذير مي شود.

و. ظواهر

تمام افرادي که با اين شيطان مدرن برخورد داشته اند، چنان چه مورد سؤال قرار بگيرند، اولين موردي را که از منسون نقل خواهند کرد، نوع آرايش سرو صورت، نحوه ي لباس پوشيدن، راه رفتن وحتي وسايل نقليه ي مورد استفاده او خواهد بود. استفاده از آرايش هاي خاص و بسيار تندِ تهوع آور از جمله ويژگي هاي ظاهري اين ستاره امريکايي است.
اين شيطان ساخته دست نظام سلطه و معلولِ استحاله ي فرهنگي امريکا فلسفه بافي هايي را نيز درباره ظاهر نامتعارفش ارائه کرده است؛ مانند اين که مي خواهد « با انجام چنين چهره آرايي ها باطن انسان ها را به تصوير بکشد » و... اما آن چه حقيقي به نظر مي رسد، وجود بسياري از بيماري هاي روحي و رواني است که درون وي به وجود آمده و به اين شکل، بروز يافته است که اگر اين طور نبود، نبايد اين ظاهر را افراد طرفدار وي تقليد کنند؛ زيرا آن ها که در کليپ ها حضور ندارند تا چهره ي بد مردم را نشان دهند. جالب که منسون براي تبليغ و ترويج آرايش هاي عجيب خود، مذاکره اي با يکي از شرکت هاي آرايشي بهداشتي داشته، تا عطر و لوازم آرايشي با مارک خود تهيه نمايد که حتماً (!) قصد او از اين عمل، نشان دادن چهره ي بد و باطني افراد است.

ز. مطبوعات چهره ساز

تحقيقات نشان مي دهد، نشريات مطرح امريکا، نقش مهمي در شهرت يافتن او ايفا کرده اند. شاخص ترين اين اقدامات را مي توان، اقدام نشريه ي رولينگ دانست. اين نشريه يک مصاحبه ي مفصل و در واقع تبليغاتي به نفع منسون درج کرد. نشريه ي امريکايي ياد شده، توانست ضمن خبر سازي، يکي از بالاترين امتيازات، يعني حق بهره برداري از فروش زندگي نامه منسون را نصيب خود سازد. جالب توجه است اين اقدام، زماني صورت مي پذيرد که خشم مردم (34) متوجه اقدامات هنجارشکنانه ي فرد مورد بحث و کمک هاي مالي دولت امريکا در قبال او صورت مي گيرد. رولينگ با اين مصاحبه، تربيوني را در اختيار وي قرار مي دهد تا به راحتي به تبليغ و رواج دروغ هاي قابل توجه درباره ي خودش بپردازد.

ح- کليپ ها

متأسفانه کليپ هاي او با کيفيت هاي بسيار بالا تهيه، تکثير و توزيع مي شود و حتي در کشور ما نيز به راحتي قابل دسترس است. غالب اين کليپ ها، موارد انحرافي و ضد اخلاقي فراواني را در خود دارد.
سازندگان کليپ ها که به صورت حرفه اي محصول خود را تنظيم مي کنند، مي کوشند تا تصاوير سياه نمايي شده اي را از انسان، جهان و مناسبات جاري در آن به نمايش بگذارند. نکته ي تکراري در اين کليپ ها، رواج فحشا آن هم به شيوه هاي خشن و وحشيانه است.

ط. منسون و نمادها

همان گونه که پيش تر اشاره شد، ساخت و استفاده از نمادهاي مختلف از جمله اقدامات محوري گروه هاي شيطان پرستي به شمار مي آيد. در اين ميان نيز مريلين منسون خود، دست به ساخت و استفاده از نمادهاي ويژه اي زده است. اين نمادها با چند هدف اصلي طراحي شده اند:
1. کسب منافع از طريق فروش محصولات با نمادهاي منسون؛
2. رواج دادن و استفاده شعاري از نمادها در ترويج شيطان پرستي به شکل منسون؛
3. شناسايي افراد داراي اين علائم و برقراري روابط خاص تشکيلاتي با آنان؛
4. جلب توجه بيش تر و دريافت انعکاس بيروني.
نمادهايي که منسون تا به حال استفاده کرده و مي کند عبارت اند از:
- چشم چپ منسون، (35) اين اولين نمادي است که از آن ياد مي شود. اين چشم با لنزي سفيد از چشم ديگر وي متمايز شده است. اغلب تصاوير از منسون به گونه اي تهيه مي شود که اين چشم به صورت واضح نمايان باشد.
- نمادي تلفيقي از سه نماد ضد مسيحي، شامل صليب وارونه، چرخ خورشيد و پنتاگرام؛
- نماد mm يا « دوران طلايي مزخرف »؛ (36)
- نماد تشنج يا ستاره ي ضد مسيح؛ (37)
- « حيوانات مکانيکي »؛ (38) نام آلبوم پرفروش منسون که شامل 15 آهنگ مي باشد. آن ها به شکل کليدهايي در سر اين نماد که بي شباهت به بز نيست، طراحي شده است.
اُمِگا (39) نيز از حروف يوناني است که با توجه به الهام گرفتن تفکرات شيطان پرستي از فلسفه ي يوناني از آن ها استفاده شده است.
- عطارد؛ (40) که اين نماد پس از آلبوم هاليوود (در سايه ي دره ي مرگ) (41) با اندک تغييراتي از سوي گروه منسون استفاده شد. اين نماد مبتذل بر روابط جنسي نامشروع ميان زن و مرد و آثار اروتيک (42) توليد شده نيز دلالت دارد. در حقيقت، عطارد يا هاليوود، نمادي است از کارهاي به اصطلاح هنري که در خدمت رواج فحشا قرار مي گيرند.
- سر مرگ که ترکيبي است از جمجمه ي انسان و گوش هاي موش؛ نازي ها موش را به يهوديان نسبت مي دهند. (43)
- صليب لوراين؛ اين نماد باستاني، از سوي منسون، استفاده شد. و ويژه ي گروهي از چهره هاي افسانه اي، به نام شواليه هاي معبد (44) بوده است.

ي. گروه منسون

افراد متفاوتي تاکنون در گروه کاري مريلين منسون حضور پيدا کرده و بنابر دلايل مختلفي موفق به ادامه ي فعاليت در اين گروه نشده اند. البته منظور از گروه، نوازندگاني اند که به اجراي زنده در کارهاي او مي پردازند. اين افراد، چنانچه کارايي خود را از دست بدهند و يا چنان که لازم است. ضد ارزش هاي اخلاقي را تبليغ نکنند، فوري با نفر يا نفرات بعدي که در فهرست انتظارِ شهرت قرار دارند، جايگزين مي شوند که به لحاظ ظاهري، اغلب، کم سن و سال هستند.
گروه منسون همگي تحت تأثير رئيس گروه قرار دارند و هر چه تلاش کنند، توان رقابت با او را پيدا نمي کنند؛ زيرا به محض ورود به شهرت، اخراج مي شوند.

ک. منسون و رواج زنا با محارم

سال ها پيش وقتي نخستين اخبار مبني بر راه اندازي پايگاه هاي اينترنتي مروج روابط شنيع جنسي در خانواده به راه افتاد، ترس و وحشتي شديد را در سطوح مختلف جامعه ميان آگاهان، ايجاد کرد؛ اتفاقي که از يک سو با لطف خدا و از سوي ديگر نفوذ کلان انديشه ي اسلامي در سطوح مختلف جامعه ايراني، مطرود ماند. البته گروهي اندک نيز در اين بين به اشکال مختلف، جذب اين آموزه هاي بسيار زشت شدند.
در اين باره، مطالب بسيار زشتي در ترويج و دعوت به روابط خلاف اخلاق ميان پدر و دختر، پدر و پسر، مادر و فرزند، برادر و خواهر و... در جمع وسيعي از پايگاه هاي اينترنتي هوادار مريلين منسون مطرح شده و مي شود. متأسفانه هم اکنون، بعضي تصاوير و کليپ هاي ساخته شده توسط آنان در ايران با بلوتوث در گوشي هاي همراه مبادله مي شود.
اين عمل شنيع، در آموزه هاي آنتون لاوي هم ديده مي شود:
« اگر افرادي که مي خواهند با يکديگر رابطه ي جنسيِ فاميلي داشته باشند، راضي باشند و بر کاري که مي خواهند انجام دهند مسئول باشند؛ حتي اگر کاملاً اين عمل حرام باشد، ديگر هيچ دليلي نيست تا خواسته ي جنسي خود را متوقف کنند. » (45)

ل. محصولات منسون

منسون علاوه بر ساخت آلبوم هاي موسيقي، در زمينه هاي ديگر نيز وارد شده و در هر راهي که مي توانسته، جهت تبليغ و ترويج عقايد باطل و به دست آوردن پول هاي باد آورده، قدمي برداشته است؛ از جمله آن مي توان به موارد ذيل اشاره کرد:

مشروبات الکلي:

منسون در سال هاي اخير، مشروبي با نام « منسينت » (46) در سوئيس توليد کرده است. اين مشروب در وبلاگ هاي ايراني (47) نيز تبليغ و تمجيد مي شود. قابل توجه است که منسون، خود در توسعه و تبليغ آن شخصاً مي کوشد و حتي در دانشگاه فلوريداي امريکا در جلسه اي با دانشجويان آن را در سخنراني خود معرفي مي کند.

تابلوهاي نقاشي:

منسون، نمايشگاهي از نقاشي هاي مبتذل و مبهم خود راه اندازي کرده است و آن ها را به قيمت هاي گزاف مي فروشد. اين نقاشي ها شامل عکس هايي از خود، همسر يا دوست مؤنثِ عريان منسون، گيتار و... است. گفته مي شود وي تاکنون حدود ده ها هزار دلار از فروش نقاشي به دست آورده است.

لوازم آرايشي:

به گفته ي منسون، به اين دليل که لوازم آرايشي موجود در بازار قابليت تقليد چهره ي او را ندارد. اقدام به مذاکره با يکي از شرکت هاي لوازم آرايشي کرده و اين محصول با آن که هنوز در مراحل مقدماتي کار است در پايگاه هاي مختلف اينترنتيِ ايراني و خارجي تبليغ مي شود.

گيتار:

منسون گيتار ساخته ي دست خودش را با نام خود در فضاي اينترنت به معرض مزايده و فروش گذاشته است.

پي نوشت ها :

1. Brian Hugh Warner
2. Scat Michel
3. Charles Manson. تبهکار امريکايي که به عنوان رهبر گروهي با نام خانواده ي منسون، شهرت دارد. وي به دليل قتل هاي مختلف زنداني و به اعدام محکوم شد. منسون نظريه اي با عنوان « درهم و برهمي » را مطرح کرد که وقوع جنگي در آخرالزمان ميان نژاد سياه و سفيد، ويراني امريکا و به قدرت رسيدن خانواده ي منسون را پيش بيني کرده است. او همواره الهام بخش جنون، خشونت و وحشت در موسيقي راک است. البته بعضي مي گويند از نام يک کشيش ناراضي فرقه گرايي مسيحي به همين نام برداشته شده است.
4. Trent Reznor. آهنگ ساز، خواننده، ترانه سرا، نوازنده ي سازهاي مختلف و تهيه کننده موسيقي امريکايي است. او طي سال هاي فعاليت موسيقي اش با افراد مختلفي از سبک هاي گوناگون همکاري داشته که از ميان آن ها مي توان به ديويد بويي، آدرين بلو (گيتاريست کينگ کريمسون)، سائول ويليامز (خواننده هيپ هاپ) و مريلين منسون (که از ديدگاه برخي نوچه ي موسيقايي رزنر است) اشاره کرد.
در سال 1997 م مجله تايم نام ترنت رزنر را در ليست 25 نفره « پرنفوذ ترين امريکايي ها » قرار داد و نشريه ي اسپين از او به عنوان « حياتي ترين هنرمند موسيقي » ياد کرد.
5. Mothing Records
6. مايکل فرانسيس مور (Michael Francis Moore) کارگردان مستند ساز امريکايي، برنده ي جايزه ي اسکار و نخل طلايي کَن.
7. Colombain. اشاره به کشتاري که در 20 آوريل سال 1999 م که در دبيرستان کلمباين در ايالت کُلُرادوي ايالات متحده امريکا رخ داد. در اين حادثه دو نفر از دانش آموزان اين دبيرستان با تيراندازي به سمت ديگر دانش آموزان و معلمان مدرسه، باعث کشته شدن دوازده نفر دانش آموز و دو معلم شدند.
8. مثل جاده ي سخت و بي انتهايِ خارج از جهنم (1998م)، گفته هاي مريلين منسون (2004م) و...
9. همچون ضد مسيح بزرگ (1996 م)، حيوانات مکانيکي (1998 م)، هاليووود (2000م)، مرا بخور، مرا بنوش (2007 م) و....
10. وبلاگ « راک خودم. رپ خودم! » سعي شده - حد امکان، متن بدون تغيير نقل شود.
11. مردم زيبا
12. راک مرگ است.
13. رؤياي زيبا
14. الهه، الهه را مي خورد.
15. مقدس
16. خداي شخصي، قابل ذکر است کلمه ي Jesus به معناي حضرت عيساي مسيح نيز است؛ ولي چون ايشان در بين مسيحيت مقام خدايي دارد نه پيامبري، اين معنا صحيح تر است.
17. فوق ستاره ي ضد مسيح.
18. اين فرد در ميان اين متن ها، عکس هايي عجيب از منسون را قرار داده که به قول خود او ترسناک هستند. عکس ها نشان دهنده خالکوبي هاي غيرمتعارف، چشم سفيد او، نمادهاي ضد مسيح، لباس هاي عجيب و غريب و... است.
19. Pluralism.
20. رباني گلپايگاني، علي، تحليل و نقد پلوراليسم ديني، صص 20 و 21.
21. نيک زاد، عباس، صراط مستقيم، ص 19.
22. دو منبع آمده در دو پانوشت پيشين.
23. Punkism. براي پانک سه تعريف وجود دارد: 1- تمايل به نابودي آنچه مقدس شمرده مي شود و يا رايج يا سنتي است. 2. نفي کردن و بي پايه و اساس دانستن تمام ارزش ها و اعتقادها و اينکه هيچ چيز به طور مطلق قابل فهم نيست. 3. تمايل به بي نظمي و ابهام؛ ضد ارزش هاي معمول در جامعه بودن، و ضد هر چيزي که از رشد و پيشرفت فردي جلوگيري کند؛ مخالفت با قدرت متمرکز سياسي.
24. Disposable Teens
25. براي مطالعه ي مفهوم جبر و اختيار و بطلان جبرگرايي: ر. ک: مصباح يزدي، محمدتقي، آموزش عقايد، درس هجدهم.
26. اشاره به نظريه ي داروين مبني بر تکامل انسان از ميمون.
27. You and Me and The Devil Makes Three.
28. Personal Jesus
29. Cake and Sodomy
30. براي مثال در وبلاگ « سايه » در طرفداري او مي نويسد که هوس باز بودن، هم جنس باز بودن و شيطان پرست بودن منسون تهمتي بيش نيست و او فردي مبراي از اين اتهامات است.
31. Sadis. يک بيماري رواني است که شخص مبتلا، به رنج دادن ديگري در حين برقراري رابطه ي جنسي تمايل دارد و از تماشاي رنج کشيدن ديگري لذت مي برد. در حقيقت بيماران ساديسم از آزار دادن و ايجاد مزاحمت لذت مي برند. در مراحل بعدي اگر آزار ديگران فرد را ارضا نکرد. وارد مرحله ي خودآزاري مي شود. در مراحل پيشرفته تر اين بيماري مي تواند به تجاوز جنسي و حتي قتل هاي جنسي نيز بينجامد.
32. مانند انتشار خبر مضروب ساختن محافظ وي که به سرعت انتشار يافت.
33. نظير مايکل جکسون و... که به طور رسمي گروه هايي براي خود دارند.
34. با شهرت يافتن اوليه ي منسون و گروهش، عده اي از خانواده ها به اين جريان اعتراض کردند که البته به نتيجه اي نرسيد. آن ها معتقد بودند آينده ي فرزندان امريکايي با وجود اين خواننده ي متال، تيره و تار خواهد شد.
35. Marilyn Manson Look. اين چشم چپ، نماد چشم شيطان يا لوسيفر است.
36. The Golden Age of Grotesque.
37. Shock or Antichrist Superstar
38. Mechanical Animals
39. اُمگا (Omega) (بزرگ: Ω کوچک: ω) بيست و چهارمين حرف الفباي يوناني است و در دستگاه شمارش يوناني مقدار 800 را دارد.
40. Mercury.
41. Holly Wood (ln the Shadow of the Valley of Death)
42. Erotic. استفاده از مسائل جنسي در هنر (مخصوصاً هنرهاي تصويري) که گاهي به صورت غيرمستقيم مطرح مي شود و در بعضي موارد اثر مخرب بيشتري نسبت به حالت مستقيم يا پورن (porn) دارد.
43. البته در سراسر اروپا يهوديان از لقب « موش هاي کثيف » برخوردار بودند؛ از اين رو امروزه در انيميشن هاي کودکان، موش ها موجوداتي مهم، با هوش، مظلوم و پيروز معرفي مي شوند. اين الگو را مي توان در تام و جري، استوارت، موش دندان و... مشاهده کرد.
44. Knights Templar. اين اصطلاح مربوط به فراماسون ها است که در فيلم هاي رمز داوينچي و گنجينه ي ملي نيز مطرح مي شود.
45. کتاب مقدس شيطاني، ص 70 به نقل از: معمر، کيوان، نقدي بر انواع و گروه هاي شيطان پرستي، ص 25.
46. روي برچسب اين مشروب نوشته شده: Mansinthe by Marilyn Manson
47. به طور مثال در وبلاگ « سايه » اين محصول معرفي و روش خريد آن عنوان مي شود. اين وبلاگ آن قدر از اين مشروب تعريف مي کند که گويا نمايندگي فروش آن را دارد.

منبع مقاله :
امين خندقي، جواد، (1390)، شناخت و بررسي شيطان پرستي، قم: ولاء منتظر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، چاپ پانزدهم



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط