چگونگي يافتن نظاير آيات در روش تفسير قرآن به قرآن (1)

قرآن کريم محکم ترين و معتبرترين سند ماندگار اسلام است. روش تفسير قرآن به قرآن يکي از ديرينه ترين روش هاي تفسير قرآن است. در اين روش آيات قرآن کريم با استعانت از آيات ديگر توضيح داده شده و مقصود از آن ها مشخص
پنجشنبه، 17 مهر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چگونگي يافتن نظاير آيات در روش تفسير قرآن به قرآن (1)
چگونگي يافتن نظاير آيات در روش تفسير قرآن به قرآن (1)

 

نويسنده: دکتر عباس مصلائي پور يزدي (1)




 

مقدمه

قرآن کريم محکم ترين و معتبرترين سند ماندگار اسلام است. روش تفسير قرآن به قرآن يکي از ديرينه ترين روش هاي تفسير قرآن است. در اين روش آيات قرآن کريم با استعانت از آيات ديگر توضيح داده شده و مقصود از آن ها مشخص مي شود (زنجاني، 1379ش، ص 361). به عبارت ديگر: آيات قرآن منبعي براي تفسير آيات ديگر قرار مي گيرد. برخي صاحب نظران نيز تفسير قرآن به قرآن را «مقابله آيات با يکديگر و شاهد همديگر قرار دادن و استدلال طرفيني به آيات براي شناخت مراد خدا» دانسته اند (ابوطبره، 1414 ق / 1994 م، ص 65).
سابقه اين روش تفسيري به صدر اسلام و زمان حيات پيامبر مکرم اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) باز مي گردد. براي نمونه از پيامبر اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) در مورد مقصود از «ظلم» در آيه:
"الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُم مُهْتَدُونَ." (الانعام، 82/6)
"کساني که ايمان آورده و ايمان خود را به شرک نيالوده اند، آنان راست ايمني و ايشان راه يافتگانند." پرسش شد، و حضرت با استناد به آيه:
"وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَابُنَيَّ لاَ تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ." (لقمان، 13/13)
"و [ياد کن] هنگامي را که لقمان به پسر خويش - در حالي که وي او را اندرز مي داد - گفت: «اي پسرک من، به خدا شرک مياور که به راستي شرک ستمي بزرگ است.»"
پاسخ دادند که مقصود از ظلم در آيه اول همان شرک است که در آيه دوم بيان شده است. [بخاري، 1411 ق / 1991 م، ج 6: 23-24)
اين حديث و احاديث مشابه نشان مي دهد که پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) از روش تفسير قرآن به قرآن استفاده مي کرده و عملاً آن را به پيروان خود مي آموخته اند. همان گونه که در اين مقاله نشان داده خواهد شد دو آيه فوق نظير لفظي يکديگر هستند و در واژه "ظلم" با يکديگر اشتراک دارند.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) با استناد به آيه:
"وَ وَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلَى‏ وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ..." (لقمان، 14/31)
"و انسان را درباره پدر و مادرش سفارش کرديم مادرش به او باردار شد، سستي بر روي سستي. و از شير بازگرفتنش در دو سال است..." و نيز آيه:
"وَ وَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَاناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَوَضَعَتْهُ كُرْهاً وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلاَثُونَ شَهْراً..." (الاحقاف، 15/46)
"و انسان را [نسبت] به پدر و مادرش به احسان سفارش کرديم. مادرش با تحمل رنج به او باردار شد و با تحمل رنج او را به دنيا آورد. و بار برداشتن و از شير گرفتن او سي ماه است..."
نتيجه گرفتند که کوتاه ترين مدت بارداري زنان شش ماه است (مفيد، 1414 ق / 1993 م، ج 1: 206)... يعني اگر شيرخواري کودک دو سال است (يعني 24 ماه) و مدت حمل و شيرخواري با همديگر سي ماه است. و اين دو آيه را کنار همديگر بگذاريم، روشن مي شود که کوتاه ترين مدت بارداري شش ماه است. و اين نوعي تفسير قرآن به قرآن است. همان گونه که در اين مقاله نشان داده خواهد شد دو آيه فوق نظير لفظي يکديگر هستند و در الفاظ و عبارت هايي يکسان با يکديگر اشتراک دارند.
امام باقر (عليه السلام) نيز در مورد قصر نماز مسافر در توضيح آيه:
"وَ إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاَهِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوا مُبِيناً." (النساء، 101/4)
"و چون در زمين سفر کرديد، اگر بيم داشتيد که آنان که کفر ورزيده اند به شما آزار برسانند، گناهي بر شما نيست که نماز را کوتاه کنيد، چرا که کافران پيوسته براي شما دشمني آشکارند."
به آيه:
"إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَهَ مِن شَعَائِرِ اللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَن تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ." (البقره، 158/2)
"در حقيقت، «صفا» و «مروه» از شعاير خداست [که يادآور اوست] پس هر که خانه [خدا] را حج کند، يا عمره گذارد، بر او گناهي نيست که ميان آن دو سعي به جاي آورد. و هر که افزون بر فريضه، کار نيکي کند، خدا حق شناس و داناست." استدلال کردند و با تفسير قرآن به قرآن وجوب نماز قصر را اثبات کردند (عياشي، بي تا، ج 1: 271).
شايان ذکر است که نفي جناح منافاتي با وجوب قصر ندارد؛ زيرا خداوند متعال بر طريق مخاطبات عرف و آداب ملوک سخن مي گويد که نفي بأس و حرج از چيزي مي کند و از آن امر اراده مي کند (گنابادي، 1408 ق، ج 2: 47). نيز برخي از مفسران همچون زمخشري بر اين باورند که چون مسلمانان با اتمام نماز انس گرفته بودند، قصر نماز اين احتمال را به دنبال داشت که مسلمانان تصور کنند نماز آنها دچار نقصان مي شود لذا خداوند متعال براي تطييب نفوس و اطمينان بخشيدن به آنها از تعبير لاجناح استفاده کرده است (زمخشري، 1407 ق، ج 1: 558).
همان گونه که در اين مقاله نشان داده خواهد شد دو آيه فوق نظير لفظي يکديگر هستند و در واژه "جناح" با يکديگر اشتراک دارند.
در دوره هاي بعدي با پيدايش تفاسيري همچون التبيان في تفسير القرآن شيخ طوسي (د 460 ق) و مجمع البيان لعلوم القرآن طبرسي (د 548 ق) مفسّران از اين روش استفاده کردند. در ميان اهل سنت نيز مفسران متعددي به سوي اين روش رفتند به طوري که برخي از آنان همچون ابن تيميه (د 728 ق) صحيح ترين روش تفسير قرآن را روش تفسير قرآن به قرآن دانسته است (ابن تيميه، 1408 ق / 1988 م، ج 2: 231).
در ميان مفسّران قرن اخير، اين روش جايگاه ويژه اي پيدا کرد به طوري که برخي تفسيرها همچون الميزان في تفسير القرآن علامه طباطبايي و تفسير الفرقان في تفسير القرآن بالقرآن و السنة محمد صادقي تهراني و التفسير القرآني للقرآن عبدالکريم خطيب و آلاء الرحمن في تفسير القرآن شيخ محمد جواد بلاغي اين روش را روش اصلي خود قرار داده اند.
نويسندگان کتاب هايي که شيوه هاي مختلف تفسيري را بررسي کرده اند، به روش تفسير قرآن به قرآن پرداخته و نسبت به آن سفارش کرده اند. از جمله اين افراد محمدحسين علي الصغير (1403 ق / 1983 م، ص 81)، عميد زنجاني (1379 ش، ص 361) و خالد عبدالرحمن العک (1406 ق / 1986 م، ص 79) را مي توان نام برد.
به تعبير علامه طباطبايي، تفسير واقعي قرآن تفسيري است که از تدبر در آيات و استمداد از آيات مربوط ديگر به دست مي آيد (1361 ش، ص 76). وي در مقدمه تفسير الميزان (1417 ق، ج 1: 11) مي نويسد: "نفسر القرآن بالقرآن و نستوضح معني الآية من نظيرتها بالتدبر المندوب إليه في نفس القرآن." (قرآن را به کمک قرآن تفسير مي کنيم و معناي آيه را از نظيرش بوسيله تدبر سفارش شده در خود قرآن طلب وضوح و روشني مي کنيم.)
حال پرسش اصلي آن است که چگونه مي توان نظاير آيات را در روش تفسير قرآن به قرآن به دست آورد. در ابتدا واژه نظير را در لغت و اصطلاح معنا مي کنيم:

1. نظير در لغت و اصطلاح

واژه نظير و جمع آن نظائر در لغت به معناي مثل و مانند است. به گفته خليل بن احمد فراهيدي (د 175 ق) از آن جهت به مثل و مانند نظير گفته مي شود زيرا زماني که به آن دو نظر انداخته مي شود گويي اين دو در منظر يکسان هستند (1410 ق، ج 8: 156).
واژه نظير آيات در اصطلاح مفسران همانگونه که در مقاله حاضر نشان داده خواهد شد به آياتي گفته مي شود که از جهت مفهوم و معني به يکديگر نزديک باشند.
در يک تقسيم بندي کلي مي توان نظائر را به دو شاخه تقسيم کرد: نظائر لفظي و نظائر معنوي و. هر کدام از اين دو داراي زير فصل هايي هستند که به تفکيک بررسي مي شود.

2. نظائر لفظي و انواع آن

گاه دو يا چند آيه از جهت مفهوم نظير يکديگر هستند در حالي که الفاظ يا عبارت هاي مشترکي ميان آنها مشاهده مي شود.
استفاده از معاجم واژه نماي آيات يکي از مهمترين راه هاي يافتن نظائر لفظي آيات قرآن کريم است. مشهورترين واژه ياب و آيه ياب يا کشف الآيات قرآن کريم در عصر جديد، به عربي، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکريم تدوين محمد فؤاد عبدالباقي است. در المعجم المفهرس کليه لغات قرآني غير از حروف و بعضي ادوات، بر طبق ماده / ريشه آنها فهرست شده است. لذا از اين نظر مانند اغلب فرهنگ هاي لغت عربي است. در مقابل هر مدخل، آيه کامل يا بخشي از آيه که دربردارنده همان کلمه است آمده و سپس شماره آيه و نام سوره و شماره سوره. تعداد کاربرد ( بسامد ) هر واژه هم در ذيل آن ياد شده است.

1-2. اشتراک دو آيه در عبارتهايي مشترک

گاه دو يا چند آيه از جهت مفهوم و همچنين مصداق نظير يکديگر هستند در حالي که عبارتهاي مشترکي ميان آنها مشاهده مي شود.
الف: ابن کثير (1419 ق، ج 1: 221) آيات 94 و 95 سوره بقره را نظير آيات 6 و 7 سوره جمعه مي داند:
"قُلْ إِنْ كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَهُ عَنْدَ اللّهِ خَالِصَهً مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ. وَ لَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ." (البقره، 94/2-95)
"بگو: «اگر در نزد خدا، سراي بازپسين يکسر به شما اختصاص دارد، نه ديگر مردم، پس اگر راست مي گوييد آرزوي مرگ کنيد.» ولي به سبب کارهايي که از پيش کرده اند، هرگز آن را آرزو نخواهند کرد. و خدا به [حال] ستمگران داناست."
"قُل يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاءُ لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ. وَ لاَ يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ." (الجمعة، 6/62-7)
"بگو: «اي کساني که يهودي شده ايد، اگر پنداريد که شما دوستان خداييد نه مردم ديگر، پس اگر راست مي گوييد درخواست مرگ کنيد.»
و [الي] هرگز آن را به سبب آنچه از پيش به دست خويش کرده اند، آرزو نخواهند کرد، و خدا به [حال] ستمگران داناست."
ب: ابن عاشور (بي تا، ج 27: 15) آيات:
"إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ * آخِذِينَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنِينَ." (الذاريات 15/51-16)
"پرهيزگاران در باغها و چشمه سارانند. آنچه را پروردگارشان عطا فرموده مي گيرند، زيرا که آنها پيش از اين نيکوکار بودند."
نظير آيات زير مي داند. روشن است که آيات در عبارت هايي با يکديگر اشتراک دارند.
"إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ * فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ." (الدخان، 51/44-52)
"به راستي پرهيزگاران در جايگاهي آسوده [اند]. در بوستان ها و کنار چشمه سارها.
ج: عبدالرحمن بن ناصر آل سعدي (1408 ق، صص 104-105) آيه:
"أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى‏ يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى‏ نَصْرُ اللّهِ أَلاَ إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِيبٌ." (البقره، 214/2)
"آيا پنداشتيد که داخل بهشت مي شويد و حال آنکه هنوز مانند آنچه بر [سرِ] پيشينيان شما آمد، بر [سرِ] شما نيامده است؟ آنان دچار سختي و زيان شدند و به [هول و] تکان درآمدند، تا جايي که پيامبر [خدا] و کساني که با وي ايمان آورده بودند گفتند: «ياري خدا کي خواهد بود؟ » هش دار، که پيروزي خدا نزديک است."
نظير آيه زير مي داند:
"أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ." (آل عمران، 142/3)
"آيا پنداشتيد که داخل بهشت مي شويد، بي آنکه خداوند جهادگران و شکيبايان شما را معلوم بدارد؟"
روشن است که آيات فوق در عبارتهايي با يکديگر اشتراک دارند.

2-2. اشتراک دو آيه در حداقل چهار لفظ مشترک

گاه دو يا چند آيه از جهت مفهوم و همچنين مصداق نظير يکديگر هستند در حالي که حداقل چهار لفظ مشترک ميان آنها مشاهده مي شود.
و هبه زحيلي (1418 ق، ج 15: 101) آيه:
"... وَ لَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى‏ بَعْضٍ..." (الاسراء، 55/17)
"... و در حقيقت، بعضي از انبيا را بر بعضي برتري بخشيديم..."
را نظير آيه زير مي داند:
"... تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى‏ بَعْضٍ..." (البقره، 253/2).
"... برخي از آن پيامبران را بر برخي ديگر برتري بخشيديم..."
روشن است که دو آيه فوق حداقل در واژه هاي فَضَّلْنا، بَعضَ، عَلي و بَعْضٍ با يکديگر مشترک هستند.

3-2. اشتراک دو آيه در سه لفظ مشترک

وهبه زحيلي (1418 ق، ج 6: 255-256) آيه:
"وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَكَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأَدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ." (المائده، 65/5)
"و اگر اهل کتاب ايمان آورده و پرهيزگاري کرده بودند، قطعاً گناهانشان را مي زدوديم و آنان را به بوستانهاي پر نعمت درمي آورديم."
را نظير آيه زير مي داند:
"وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى‏ آمَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ..." (الأعراف 96/7)
"و اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند، قطعاً برکاتي از آسمان و زمين برايشان مي گشوديم."
روشن است که دو آيه فوق حداقل در واژه هاي أهلَ، آمنوا و اتَّقَوْا با يکديگر مشترک هستند.
همانگونه که مي توان آيه زير را به عنوان نظير معنوي براي آيات فوق در نظر گرفت:
"وَأنْ أَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَهِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَاءً غَدَقاً." (الجن 16/72)
"و اگر [مردم] در راه درست، پايداري ورزند، قطعاً آب گوارايي بديشان نوشانيم."

4-2. اشتراک دو آيه در دو لفظ مشترک

گاه دو يا چند آيه از جهت مفهوم و همچنين مصداق نظير يکديگر هستند در حالي که دو لفظ مشترک ميان آنها مشاهده مي شود.
الف: به گفته فخر رازي (1420 ق، ج 8: 262) آيه:
"وَ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِليْكَ وَمِنْهُم مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لاَ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمَاً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ." (آل عمران، 75/3)
"و از اهل کتاب، کسي است که اگر او را بر مال فراواني امين شمري، آن را به تو برگرداند و از آنان کسي است که اگر او را بر ديناري امين شمري، آن را به تو نمي پردازد، مگر آنکه دايماً بر [سرِ] وي به پا ايستي. اين بدان سبب است که آنان [به پندار خود] گفتند: «در مورد کساني که کتاب آسماني ندارند، بر زيان ما راهي نيست.» و بر خدا دروغ مي بندند با اينکه خودشان [هم] مي دانند."
که دلالت بر انقسام اهل کتاب به دو قسم دارد. برخي اهل امانت و برخي اهل خيانت. اين آيه نظير دو آيه زير است. هر سه آيه در دو واژه "اهل الکتاب" با يکديگر اشتراک دارند:
"لَيْسُوا سَوَاءً مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّهٌ قَائِمَهٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللّهِ آنَاءَ اللّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ." (آل عمران، 113/3)
"[ولي همه آنان] يکسان نيستند. از ميان اهل کتاب، گروهي درستکردارند که آيات الهي را در دل شب مي خوانند و سر به سجده مي نهند".
نيز در آيه 110 سوره آل عمران مي خوانيم:
"... وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرَهُمُ الْفَاسِقُونَ."
"... و اگر اهل کتاب ايمان آورده بودند قطعاً برايشان بهتر بود برخي از آنان مؤمنند و[لي] بيشترشان نافرمانند."
ب: به گفته فخر رازي (1420 ق، ج 18: 407-408) آيه:
"وَأَقِمِ الصَّلاَهَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ ذلِكَ ذِكْرَى‏ لِلذَّاكِرِينَ." (هود، 114/11)
"و در دو طرف روز [اول و آخر آن] و نخستين ساعات شب نماز را برپا دار، زيرا خوبيها بديها را از ميان مي برد. اين براي پندگيرندگان، پندي است."
نظير آيه زير است:
"فَاصْبِرْ عَلَى‏ مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا وَمِنْ آناءِ اللَّيْلِ فَسَبِّحْ وَأَطْرَافَ النَّهَارِ لَعَلَّكَ تَرْضَى‏." (طه، 130/20)
"پس بر آنچه مي گويند شکيبا باش، و پيش از برآمدن آفتاب و قبل از فرو شدن آن، با ستايش پروردگارت [او را] تسبيح گوي، و برخي از ساعات شب و حوالي روز را به نيايش پرداز، باشد که خشنود گردي."
هر دو آيه در دو واژه "النهار" و "الليل" با يکديگر اشتراک دارند:

5-2. اشتراک دو آيه در يک لفظ مشترک ( يکسان بودن مصداق )

گاه دو يا چند آيه از جهت مفهوم و نيز مصداق نظير يکديگر هستند در حالي که يک لفظ مشترک ميان آنها مشاهده مي شود.
الف: از ديد علامه طباطبايي (1417 ق، ج 12: 101) آيه:
"إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ." (سوره الحجر، 9/15)
"بي ترديد، ما اين قرآن را به تدريج نازل کرده ايم، و قطعاً نگهبان آن خواهيم بود."
که دلالت بر مصون بودن قرآن کريم از تحريف دارد از نظر دلالت نظير آيه زير است:
"إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءَهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ. لاَ يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلاَ مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ." (فصلت، 41/41-42)
"کساني که به اين قرآن - چون بديشان رسيد - کفر ورزيدند [به کيفر خود مي رسند] و به راستي که آن کتابي ارجمند است. از پيش روي آن و از پشت سرش باطل به سويش نمي آيد وحي [نامه] اي است از حکيمي ستوده [صفات]".
روشن است که دو آيه فوق در لفظ "الذکر" با يکديگر اشتراک دارند.
ب: از ديد حسيني شاه عبدالعظيمي (1363 ش، ج 9: 119-120) آيه:
"وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّماءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّا عَلَى‏ ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ." (المؤمنون، 18/23)
"و از آسمان، آبي به اندازه [معين] فرود آورديم، و آن را در زمين جاي داديم، و ما براي از بين بردن آن مسلماً تواناييم."
نظير آيه شريفه زير است:
"قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْراً فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاءٍ مَعِينٍ." (الملک، 30/67)
"بگو: «به من خبر دهيد، اگر آب [آشاميدني] شما [به زمين] فرو رود، چه کسي آب روان برايتان خواهد آورد؟»
روشن است که دو آيه فوق در لفظ "ماءً" با يکديگر اشتراک دارند.
ج: از ديد محمدجواد مغنيه (1424 ق، ج 4: 37) آيه:
"يَوْمَ يُحْمَى‏ عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَى‏ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هذَا مَا كَنَزْتُمْ لأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَاكُنْتُمْ تَكْنِزُونَ." (التوبه، 35/9)
"روزي که آن [گنجينه] ها را در آتش دوزخ بگدازند، و پيشاني و پهلو و پشت آنان را با آنها داغ کنند [و گويند:] « اين است آنچه براي خود اندوختيد، پس [کيفر] آنچه را مي اندوختيد بچشيد. »"
نظير آيه زير است:
"... سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَهِ..." (آل عمران، 180/3)
"... به زودي آنچه که به آن بخل ورزيده اند، روز قيامت طوق گردنشان مي شود."
روشن است که دو آيه فوق در لفظ "يومَ" با يکديگر اشتراک دارند.
د: از ديد سيد علي اکبر قرشي (1371 ش، ج 2: 20) آيه:
"... فَإِذَا هُم مِنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى‏ رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ." (يس، 51/36)
"... پس بناگاه از گورهاي خود شتابان به سوي پروردگار خويش مي آيند."
نظير آيه زير است:
"... يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ سِرَاعاً..." (المعارج، 43/70)
"از گورها [ي خود] شتابان برآيند..."
روشن است که دو آيه فوق در لفظ "الأجداثِ» با يکديگر اشتراک دارند.
ه‍: عبدالرحمن بن ناصر آل سعدي (1408 ق، صص 104-105) آيه:
"أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى‏ يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى‏ نَصْرُ اللّهِ أَلاَ إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِيبٌ." (البقره، 214/2)
"آيا پنداشتيد که داخل بهشت مي شويد و حال آنکه هنوز مانند آنچه بر [سرِ] پيشينيان شما آمد، بر [سرِ] شما نيامده است؟ آنان دچار سختي و زيان شدند و به [هول و] تکان درآمدند، تا جايي که پيامبر [خدا] و کساني که با وي ايمان آورده بودند گفتند: «ياري خدا کي خواهد بود؟» هش دار، که پيروزي خدا نزديک است."
نظير دو آيه زير مي داند:
"أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لاَ يُفْتَنُونَ. وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ." (العنکبوت، 3-2/29)
"آيا مردم پنداشتند که تا گفتند ايمان آورديم، رها مي شوند و مورد آزمايش قرار نمي گيرند؟ و به يقين، کساني را که پيش از اينان بودند آزموديم، تا خدا آنان را که راست گفته اند معلوم دارد و دروغگويان را [نيز] معلوم دارد."
واضح است که دو آيه فوق در لفظ "حسب" با يکديگر اشتراک دارند.

6-2. اشتراک دو آيه در يک لفظ مشترک (يکسان نبودن مصداق)

گاه دو يا چند آيه از جهت مفهوم و نه مصداق نظير يکديگر هستند در حالي که يک لفظ مشترک ميان آنها مشاهده مي شود.
الف. بيضاوي (1418 ق، ج 3: 207) آيه:
"وَ قَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ." (الحجر، 6/15)
"و گفتند: اي کسي که قرآن بر او نازل شده است، به يقين تو ديوانه اي."
را نظير آيه زير مي داند:
"قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ." (الشعراء، 27/26)
"[فرعون] گفت: « واقعاً اين پيامبري که به سوي شما فرستاده شده، سخت ديوانه است. »"

7-2. اشتراک دو آيه در يک ماده مشترک

گاه دو يا چند آيه از جهت مفهوم و همچنين مصداق نظير يکديگر هستند در حالي که يک ماده مشترک ميان آنها مشاهده مي شود.
الف: رشيدالدين ميبدي (1371 ش، ج 2: 257) ذيل آيه:
"... إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ." (آل عمران، 119/3)
"... که خداوند به راز درون سينه ها داناست."
مي نويسد: نظير اين در قرآن فراوانست:
"... يَعْلَمُ مَا فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ..." (البقره، 235/2)
"خداوند آنچه را در دل داريد مي داند. پس، از [مخالفت] او بترسيد" و
"... يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى‏." (طه، 7/20).
"... نهان و نهان تر را مي داند."
مشاهده مي شود که آيات فوق در ماده "علم" با يکديگر اشتراک دارند.
ب: اسماعيل حقي بروسوي (بي تا، ج 4: 344-345) آيه:
"... وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَهٍ لِلنَّاسِ عَلَى‏ ظُلْمِهِمْ وَإِنَّ رَبَّكَ لَشَديدُ الْعِقَابِ." (الرعد، 13 / آيه 6)
"... و به راستي پروردگار تو نسبت به مردم - با وجود ستمشان - بخشايشگر است، و به يقين پروردگار تو سخت کيفر است."
را نظير دو آيه زير مي داند:
"نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ * وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ." (الحجر، 49/15-50)
"به بندگان من خبر ده که منم آمرزنده مهربان. و اينکه عذاب من، عذابي است دردناک."
واضح است که آيات فوق در ماده "غفر" با يکديگر اشتراک دارند.
ج: رشيدالدين ميبدي (1371 ش، ج 5: 454-455) ذيل آيه:
"فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ." (النحل، 98/16)
" پس چون قرآن مي خواني از شيطان مطرود به خدا پناه بر."
مي نويسد: «در قرآن نظائر اين آيت فراوانند لختي بر شمريم: از سوره البقره خوان: "... أَعُوذُ بِاللّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ." (البقره، 67/2) بيان استعاذت موسي کليم است، از سوره آل عمران خوان: "... إِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ." (آل عمران، 36/3) قصه حنه و مريم است دختر عمران بن ماثان، از سوره الاعراف خوان: "وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ..." (الاعراف، 200/7) خطاب با مصطفي (صلي الله عليه و آله و سلم) است خاتم پيغمبران، از سوره هود خوان: "قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ..." (هود، 47/11): قصه نوح است و پسر وي کنعان، از سوره يوسف خوان: "قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَن نَّأْخُذَ إِلَّا مَن وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِندَهُ..." (يوسف، 79/12): قصه يوسف صديقست و برادران، از سوره مريم خوان: "قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيّاً." (مريم، 18/19) حديث مريم است سيده زنان آن زمان، از سوره المؤمنون خوان: "وَقُل رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ." (المؤمنون، 97/23): نشان عنايت الله تعالي است در حق دوستان، از سوره المؤمن خوان: "... إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُم مِن كُلِّ مُتَكَبِّرٍ..." (غافر، 27/40): داستان موسي است از شرّ فرعون بي عون، از سوره الدخان خوان: "وَإِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ أَن تَرْجُمُونِ." (الدخان، 20/44): قصه بني اسرائيل است و مؤمنان، از معوذتين خوان: " قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ - قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ." موسي گفت: "... أعُوذُ بِاللهِ..." (البقره، 67/2) دو خلعت يافت: يکي قرب و مناجات "... وَ قَرَّبْناهُ نَجِيًّا." (مريم، 52/19) ديگر از دشمن خلاص و نجات "... نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ..." (البقره، 49/2). نوح گفت: "...إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ..." (هود، 47/11) دو خلعت يافت: يکي سلام و تحيّت "... يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلاَمٍ مِنَّا..." (هود، 48/11)، ديگر برکات بر وي و بر ذريّت "... وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى‏ أُمَمٍ مِمَّن مَعَكَ..." (هود، 48/11). يوسف صديق گفت: "... معاذ الله..." (يوسف، 79/12) دو خلعت يافت: يکي حفظ و عصمت "... كَذلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ..." (يوسف، 24/12) ديگر شرف اخلاص و تخصيص عبوديت "... إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ." (يوسف، 24/12). مريم گفت: "... إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنكَ..." (مريم، 18/19) دو خلعت يافت: يکي بشارت به عيسي روح الله "... لِأَهَبَ لَكِ غُلاَماً زَكِيّاً." (مريم، 19/19)، ديگر ديدار جبرئيل روح القدس "... إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ..." (مريم، 19/19)، مصطفي (صلي الله عليه و آله و سلم) گفت: "... أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ." (المؤمنون، 97/23) دو خلعت يافت: يکي رعايت و عصمت "... وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ..." (المائده، 67/5)، ديگر کرامت شفاعت "وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى‏" (الضحي، 5/93)».
روشن است که آيات فوق در ماده "عوذ" با يکديگر اشتراک دارند.

ادامه دارد...

پي‌نوشت‌:

1. عضو هيأت علمي دانشکده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه امام صادق (عليه السلام).

منبع مقاله:
ايزدي مبارکه، کامران؛ (1389)، گفتارهايي در باب قرآن، فقه، فلسفه، تهران: دانشگاه امام صادق (ع)، معاونت پژوهشي، چاپ اول.



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط