سنگ تراشي هخامنشي

به طور کلي هنر پيکرتراشي و ايجاد نقوش برجسته روي سنگ در دوره ي هخامنشي در خدمت معماري بوده است. اما پيکرتراشي هخامنشي وارث رموز تزييني اشوري ها شد و اصول آن را به کار بست، هخامنشي ها هم مانند آشوري ها
يکشنبه، 20 مهر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سنگ تراشي هخامنشي
 سنگ تراشي هخامنشي

 

نويسنده: احمد ضابطي جهرمي





 

به طور کلي هنر پيکرتراشي و ايجاد نقوش برجسته روي سنگ در دوره ي هخامنشي در خدمت معماري بوده است. اما پيکرتراشي هخامنشي وارث رموز تزييني اشوري ها شد و اصول آن را به کار بست، هخامنشي ها هم مانند آشوري ها در پاي ديوار کاخ هاي خود و طرفين درگاه ها، گيلويي ها(1) ( گلويي ) حجاري شده به کار مي بردند.
« اما حالت اشخاص حجاري شده ي اشوري ها به نظر هنرمندان هخامنشي فاقد وقار و شايستگي بود و وضع تصنعي آن دور از ذوق مي امد... بنابراين پيکرتراشي ايراني در کارهاي تزييني در قسمت پايين کار و تا ارتفاع قامت انسان از تکنيک ساده اي پيروي کرد و ريزه کاري ها و لطايف هنري را براي قسمت هاي بالاي ساختمان گذاشت. به همين سبب است که گيلويي هاي پايين، نقش سبک و برجستگي ملايمي دارند.... در صورتي که شيرها و گاوهايي که سقف بر آن ها تکيه دارد، شديداً رنگ حجاري اشوري دارند. بعضي ها از مکررات اين حجاري ها خرده مي گيرند؛ مانند صف سپاهيان در ديواره هاي سنگي يا در پلکان آپادانا که همه نظير هم هستند. بايد پرسيد آيا مگر شباهت سربازي به سرباز ديگر و يا انجام يک حرکت واحد توسط چند سرباز، کاري غير عادي است؟ با وجود اين، رديف ديگري از آدم ها را در نظر بياوريد؛ مثلاً رده ي حاملين خراج و هدايا که به دنبال يکديگر پيش مي روند. در همين جاست که ملاحظه مي شود با چه دقت و خرده بيني و چه تنوعي مشخصات و لباس و کلاه و نوع پيشکش هر يک تعيين شده، بدون اين که اين حجاري خيلي مسطح، بيش از آن چه محلش اجازه دهد، خودنمايي کند. اما تنوع آن، خود يکي از لطايف و جذابيت هاي پيکرتراشي هخامنشي است که خوش داشت در تزيينات خود از اشکال خارجي- که براي يادگارهايي از کشورگشايي ايرانيان بود، يا به عبارت بهتر، از همکاري تمام کشور در نمايش بزرگي هخامنشي- استفاده کند. داريوش مي گويد: نقش آنهايي راکه تخت مرا نگه داشته اند بنگر، تو آن ها را خواهي شناخت و تو اين را خواهي دانست که مرد ايراني خيلي دور از ايران جنگ کرده است... »(2)
« جايي ديگر در معماري کاخ هاي پرسپوليس عامل تنوع ديگري به چشم مي خورد که تاکنون توجهي به آن نشده است و آن سنگ است. ستون هاي سنگي، مجردي هاي (3) طرفين درگاه ها، آن طور که امروز ديده مي شود، خاکستري و همرنگ صخره هاي کوهي که آن ها را از آن جا آورده اند، نبوده، بلکه سياه و صيقلي و براق بوده اند. چنان که اکنون هم از قسمت هاي کاخ تاچاراي داريوش هستند. تيرهاي چوبي و سقف ها هم تزيين رنگي داشته اند. درها داراي روکش طلا يا مفرغ بوده اند که بعضي از قطعات آن هنوز در موزه ي تهران موجود است. بين ستون هاي کنار کاخ ها پرده هايي آويخته شده بود که تصوير حيوانات گوناگون را به طرز زيبايي بر آن ها نقش کرده بودند. به علاوه برخي از اشخاص حجاري شده رنگ هاي تند داشته اند که تعدادي از آن ها تا سال هاي اخير باقي بوده است. در جاي ديگر، در تاچارا، تصاوير شاه با دستبند و گردنبد طلا نقش شده بود. چنان که اکنون سوراخ هاي محل نصب آن ها در سنگ ديده مي شود. کلاه هاي آن ها هم پوشيده از طلا و مزين به سنگ هاي رنگي بوده است. ريش ها، بعضي از مفرغ و برخي از سنگ لاجورد بوده اند... »(4)
« تخت جمشيد که در قلمرو خاص هخامنشي ساخته و با اين وضع تزيين شده، در واقع قبرستان يادگارهاي فرزندان داريوش و پايتخت امپراتوري ايران در دوران دودمان شاهنشاهان هخامنشي است. اما هنگامي که در سال 330 پيش از ميلاد، اسکندرتخت جمشيد را به اتش کشيد- او ابتدا آن جا را غارت کرد و سپس اتش زد- نه تنها پايتخت ايران را، بلکه خاطره ي قدرت و عظمت ايران را، به تلافي حمله ي خشايارشاه به آتن، نابود کرد. »(5)
با سقوط دودمان هخامنشي، سبک مخصوص معماري آن عهد ايران هم از آن پس در عرصه ي تاريخ هنر ايران ناپديد شد؛ اشکانيان و ساسانيان ابنيه ي طاق دار و گنبدي ساختند و هنگامي که معماري ايران بعد از اسلام ساختمان کاخ هاي ستون دار را دوباره تجربه کرد، بيش تر از رسوم مادها الهام گرفت تا از معماري ساختمان هاي تخت جمشيد.
از اين رو، هنردوره هخامنشي در هيچ يک از دوره هاي بعدي هنر و تمدن ايران نفوذ و اثر محسوسي نداشته و مشخصات و ترکيبات آن مجدداً مطرح نشده است و مانند هنر آشوري کوشيده همه جا ويژگي کاملاً شرقي قدرت شاه را نشان دهد.
آن چه که در خصوص هنر پارسي يا هخامنشي مي توان بر آن تأکيد کرد اين است که هر چند عناصر آن از خارج گرفته شده- « پديده اي که ويژه ي هنر هخامنشي در آن عهد نبوده، بلکه تمدن هاي معاصر هخامنشي کم و بيش تخت تأثير عناصري در هنر بودند که از خارج عاريه گرفته شده »(6) بود- اما آن چه مايه ي امتياز هنر پارسي است و آن را قائم به ذات و مستقل مي سازد و از ديگر معماري هاي ملل هم عصر متمايز مي کند، همان جمع کردن يا ترکيب اين عناصر مختلف ظاهراً غيرايراني و هماهنگ ساختن آن ها با يکديگر است.
« سليقه ي اشرافي پارسي به ستون هاي هولناک و توده هاي سنگين بين النهرين رفته، به آن لطافتي بخشيده و از ترکيب آن ها درخشندگي و رونق و تناسب و هماهنگي تخت جمشيد را به وجود آورده است. »(7)
« بدنه ي پلکان که از صفه به تالار با رعام در تخت جمشيد مي پيوندند با نقش برجسته ي رديف هاي درازي از سپاهيان ( گارد جاويدان )، که با وقار تام در حال گام برداشتن اند، تزيين شده است. خاصيت تشرفاتي و تکرار موزوني که در اين نقوش به کار رفته، خود جلوه ي ديگري است از تصور نقش برجسته در خدمت معماري که از مختصات پيکرتراشي ايران شمرده مي شود. نظير همين خواص را حتي در صحنه هايي که اهميت استثنايي دارد نيز مشاهده مي کنيم، از جمله نقش برجسته ي داريوش و شاهزاده خشايار به هنگام با رعام که در آن نيروي بيان حالات و مهارت روايي بدان گونه که در نقش برجسته هاي آشوري ديده مي شود، عمداً طرد گرديده است. نقش برجسته هاي تخت جمشيد معمولاً صحنه هايي را مجسم مي سازند که در همان محل به وقوع مي پيوست؛ مانند صف آرايي سپاهيان کاخ، پاسداري نگهبانان، بار يافتن اورندگان خراج ها و هدايا، حمل ظروف توسط خدمتکاران، ورود يا خروج پادشاه از اتاق ها و يا حضور يافتن درباريان به پيشگاهش. »(8)
در اين مقام بود که ساختن تصوير آدمي پيش رفته ترين جلوه گاه هنر ايراني شد، آن هم با شکلي واقع گرا و در عين حال رسمي و پرشکوه.
« در برخورد نخست، شيوه ي اين پيکرتراشي ها ياراني صرفاً چون انعکاسي لطيف و تهذيب يافته از سنت هنري بين النهرين به نظر مي رسد، ليکن جزئيات با دقتي باورنکردني، همراه با اهتمامي خاص در ايجاد آرايش و انضباطي صوري به وصف درآمده است؛ چنان که به طور نمونه در ترسيم تاب خوردگي مو و چين خوردگي هاي جامعه ها مشاهده مي شود. در اين جا باز ملاحظه مي کنيم که ميراث آشوري- بابلي از يک جهت عمده، به دست هنرمند ايراني غني تر شده است. مضافاً اين که در مجموعه ي هنر پيکرتراشي خاورميانه تا آن زمان، براي تجسم تاخوردگي هاي روي هم افتاده ي جامه ها و نمايش چين و شکن ظريف ان ها، هرگز اسلوبي به ظرافت آن چه که در نقش برجسته ي داريوش و خشايارشاه مشاهده مي شود، به کار نرفته بود.
خاصيت شگفت انگيز ديگري که در اين اثر جلب نظر مي کند نحوه ي نمايان ساختن فشاري است که از شانه و بازوي اندام ها بر پارچه ي جامه وارد آمده و آن را برجسته ساخته است. اين گونه نوآوري ها مسلماً مشتق از هنر يونانيان ايونيايي بوده که در طول قرن ششم قبل ازميلاد نموده هاي اصلي را به وجود آورده بودند. »(9)
بنابر آن چه گذشت، هنر ايراني در دوره ي هخامنشيان ترکيبي عالي و استثنايي از بسياري عناصر گوناگون بوده است، اما بايد گفت آن مجموعه ي هنري امکان يا گنجايش توسعه نداشت و در نتيجه، شيوه اي که در زمان داريوش اول، يعني حدود 500 قبل از ميلاد، به وجود آمد، بي آن که تغيير قابل ملاحظه اي يابد، نه فقط در خود ايران، بلکه در ايالات مرزي اين امپراتوري، مانند مصر و اسياي صغير، نيز تا پايان شاهنشاهي هخامنشي به حال خود باقي ماند.
شايد بتوان علت عمده ي اين رکود را اشتياق شديد ايرانيان به آفرينش نقش هاي تزييني، بدون توجه به مقياس کار، دانست و اين ميراثي بود که از زندگي دوره گردي ( بيابان نشيني و کوچ ) ديرين براي ايشان باقي مانده بود و آن ها هرگز نتوانستند از زير بار آن شانه خالي کنند. در واقع ميان سرستوني که به شکل گاو نر است و زرگري ظريفي که در ساختن جام شاه هخامنشي به کار رفته، و نيز انواع پارچه ها و ديگر آثار هنري قابل حمل، در اين دوره از هنر ايران، تفاوتي موجود نيست. اما اين سنت آخري، يعني مجموعه ي دارايي هاي قابل حمل، بر خلاف سنت معماري و پيکرتراشي، به نحوي دوام يافت و در مدت 500 سال بعد، حتي زماني که شاهنشاهي ايران زير سلطه ي يونانيان ( سلوکيان ) و يا مورد تهديد و رقابت روميان قرار داشت، به حيات خود ادامه داد. »(10)
به قول ويل دورانت: وصف اين هنر در تالارها و کاخ ها و نقوش سنگ تراشي شده و تزيينات بناها که به گوش يوناني ها مي رسيد، اسباب حيرت و تعجب آن مردم مي شد. سياحان پرکار و سياستمداران موشکاف يوناني از هنرهاي ايران و تجملات اين سرزمين، براي همشهريان خود خبرهايي مي بردند که مايه ي تحريک احساساتشان مي شد و آنان را بهرقابت با پارس بر مي انگيخت. »(11)
بدين ترتيب بود که يونانيان هرچه سريع تر سرستون هاي دو طرفي و مجسمه ي سروگردن جانوران را که در کاخ هاي تخت جمشيد بر روي ستون هاي بلند و باريک قرار داشت، تغيير شکل دادند و سرستون هاي صاف و بي پيرايه ي ستون هاي يوني ( ايوني ) را ساختند و آن گاه با کاستن از درازي ستون ها، بر استحکام آن ها افزودند و آن ها را به صورتي درآوردند که تحمل حمال هاي سنگين يا چوبي را، که بر روي آن ها مي گذاشتند، داشته باشد...
حق اين است که بگوييم براي رسيدن از تخت جمشيد به اتن، از لحاظ معماري يک گام بيش تر فاصله نبود... »(12)
اما هنر هخامنشي هم مانند هنر يوناني داراي ذوق تناسب و هماهنگي و وزن بود، ولي طرح هاي آن عميقاً آسيايي بودند و اين دليل آن نيست که ايران هنر يوناني را نمي شناخته، « چون ايران و يونان در تماس دائم بوده و همواره بين آنها سفرا و نمايندگان در رفت و آمد بوده اند. عده اي يوناني در دربار هخامنشي زندگي مي کرده اند و احتمالاً شاهنشاهان هخامنشي از آنها در ساختمان هاي کاخ خود استفاده مي نموده و از لشکرکشي هاي خود به باختر، آثار هنري يونانيان را با خود آورده اند؛ مانند مجسمه ي تحسين انگيزي که در سال 1934 در تخت جمشيد کشف شد و اکنون در موزه تهران است، يا جام طلاي دسته دار کار تئودور ساموسي که آتنه به آن اشاره مي کند. شاهنشاهان هخامنشي نسبت به زيبايي هنر يوناني حساس بودند، اما کمال مطلوبشان به طور آشتي ناپذيري با هم مغايرت داشت و در هنر، همچنين در سياست، اصرار داشتند که جز از تمدن قديم و کاملاً شرقي الهام نگيرند، و وقتي ناگهان قدرت شاهنشاهي به دست يونانيان فرو ريخت که خود با قدرت و پيروزي به وجود آمده بود، و حامي خود را از دست داد، آن هنر نيز از ميان رفت و هرگز احيا نشد. »(13)

پي‌نوشت‌ها:

1- گيليويي (Coving) شيار يا سطح کاس (Concave) که ديوار را به سطح متصل مي سازد. به گيليويي در معماري پاستون apophyge گفته مي شود. کاس را در فارسي مترادف و به معناي مقعر و کاو مي گيريم. ( واژه نامه ي مصور هنرهاي تجسمي، ص 69 ).
2- هنر ايران، آندره گدار، ص 147.
3- مجردي در اصطلاح به معناي ديوار ميانه ي دودهانه و جرز نيز معني مي هد، معادل آن در زبان انگليسي PIER است. ( واژه نامه مصور هنرهاي تجسمي، ص 110).
4- همان، صص 147 و 150.
5- همان جا.
6- تاريخ تمدن، ج1، ص 440.
7- تاريخ تمدن، ج1، ص440.
8- تاريخ هنر، آندره گدار، صص 61 و 62.
9- همانجا.
10- همان، صص 63 و 64.
11- همان جا.
12- همان جا.
13- همان، ص 169.

منبع مقاله :
ضابطي جهرمي، احمد؛ (1389)، پژوهش هايي در شناخت هنر ايران، تهران: نشر ني، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.