مرزي در انتهاي امپراتوري

طول ليمِس ‌در آلمان چقدر بود؟ در كدام مسير پيش مي رفت؟ آيا هنوز هم چيزي از آن را مي توان ديد؟ خط مرزي ليمس با طولي بيش از 548 كيلومتر از ميان آلمان مي گذرد: از راينبرول در ساحل راين مياني آغاز شده و با گذر
سه‌شنبه، 22 مهر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مرزي در انتهاي امپراتوري
مرزي در انتهاي امپراتوري

 

نويسنده: پتر آرتز
مترجمان:
علي رحماني (تيرداد)
مرضيه ذاكري





 

طول ليمِس (1) ‌در آلمان چقدر بود؟ در كدام مسير پيش مي رفت؟ آيا هنوز هم چيزي از آن را مي توان ديد؟ خط مرزي ليمس با طولي بيش از 548 كيلومتر از ميان آلمان مي گذرد: از راينبرول (2) در ساحل راين مياني آغاز شده و با گذر از راينلند- فالز، هِسِن، بادن- ورتمبرگ و بايرن تا بالاي رگنسبورگ در ساحل دانوب پيش مي رود. هنوز هم قسمت هايي از آن در اين سرزمين ها قابل تشخيص مي باشد؛ به عنوان مثال- هرچند به صورت بازسازي شده- در سالبورگ (3) در نزديكي بادهومبورگ (4).
در ساير نقاط تنها برج هاي جدا از يكديگر يا بقاياي ديوارها به چشم مي خورند. غيرمحسوس ترين شواهد، نوارهاي ارضي مستوري هستند كه با نگرش دقيق هنوز هم مسير مرزي قديمي و مستقيم را مشخص مي نمايند.
در 1999 جاده ليمس آلماني كه هشتصد بار علامت گذاري شده و در آن هفتاد منطقه و ناحيه سهم داشتند، تكميل گرديد. اخيراً پيشنهاد ثبت آن به عنوان ميراث فرهنگي جهان در فهرست آثار باستاني يونسكو مطرح شد. نام ديوار " هادريان " در انگلستان كه نوعي ليمسِ دوقلوي دوشاخه تلقي مي شود، از مدت ها قبل در اين فهرست به ثبت رسيده است. ليمسِ موجود در آلمان، بزرگ ترين يادبود ارضي اروپاست و حتي شايد طويل ترين حصار جهاني پس از ديوار چين باشد. در پي تحقيقات چندصد ساله بسياري از بناها، از جمله برج ها، قلعه ها، حمام هاي عمومي، ديوارها، خرابه ها و پرچين ها بازسازي شده اند كه در اين امر موزه ها، مؤسسات گردشگري و نهادهاي برگزاركننده جشن هاي رومي از هيچ گونه حمايت مالي دريغ نورزيدند.
مرزي در انتهاي امپراتوري
بخش اعظم لیمس در علیای آلمانی- رتی، در زمان حکومت تراژان (117-98) و هادیان (138-117) ساخته شد. در زمان حکومت آنتونیوس پیوس (161-138) حدود سال 150 این مسافت از ورس در مسیر جنوبی تا لورش، محل تقاطع لیمس در المان علیا و رتین ادامه یافت. قلعه های سنگی، خندق ها و خاکریزهای به هم پیوسته ای بعدها ایجاد شدند، نتوانستند از تخریب قطعی لیمس توسط آله مان ها در سال 260 جلوگیری کنند.
ليمس به دو بخش، يكي در آلمان عليا ( 382 كيلومتر در شمال غربي ) و ديگري در رتين (5) ( 166 كيلومتر در شرق ) تقسيم مي شد. رومي ها در ساحل فرات (6) ‌و آفريقاي شمالي هم از يك چنين خطوط دفاعي برخوردار بودند. ليمس يك حصارِ‌ غيرقابل تسخير نبود، بلكه به عنوان سنگر نظارت در مقابل قبايل ژرمن كه دائماً در حال پيشروي بودند، ساخته شد، اما در عين حال به عنوان مرز ميان امپراتوري روم و سرزمين آزاد ژرمن ها نيز قلمداد مي گرديد كه از طريق آن عبور و مرور افراد و حمل و نقل كالاها صورت مي گرفت. ارتباط رومي- ژرمني غالباً از همين رفت و آمدهاي كوچك مرزي شكل گرفت. دست كم در دو قرن اول ميلادي، شاهزاده نشين هاي ژرمني و شهرهاي رومي داراي مناسبات ديپلماتيك بودند؛ اين روابط بيشتر در مرز منتهي به ايالت واقع در ساحل دانوب، رتين و همچنين به نحو بسیار مسالمت آميزي در ساحل راين به چشم مي خورد. اما بارها عبور غيرمجاز از مرزها، تجاوزهاي غارتگرانه و زدوخوردهاي مختصري نيز صورت مي گرفتند كه از طريق ليمس با مشكل روبرو مي شدند. سرانجام در اواسط قرن سوم، هنگامي كه تمام ارتش ها به عنوان پيشروان قدرتمند كوچ اقوام به سمت جنوب حركت كردند، ليمس بدون هيچ دردسري فتح گرديد.
مرزي در انتهاي امپراتوري
قسمتی از طرح لیمس علیای آلمان با برج، خاکریز و حصار چوبی
تاريخ ليمس با خطوط دفاعي در سواحل راين و دانوب آغاز مي شود. در اواخر قرن اول ميلادي، رومي ها از راين عليا عبور كردند تا خط طويل راين- دانوب را كوتاهتر كنند و بدين ترتيب يك ارتباط مستقيم ميان نقاط واقع در سواحل راين و دانوب پديد آورند. تا آن زمان منطقه ژرمني واقع در جنگل سياه ( شوارتس والد )، نكار عليا (7) ‌و درياچه بودن زه (8) همانند يك گُوه (9) خودنمايي مي كرد. حال مرز به سمت شمال پيش رفته و اين شكاف را برطرف ساخته بود؛ در نتيجه ارتباط و حركت نيروهاي رومي به طور قابل ملاحظه اي آسان تر گرديد. روميان ضمن حركت خويش نوارهاي ارضي مسطح و مستقيمي پديد مي آوردند تا در مقابل حملات ناگهاني و ناخوشايند آماده باشند. در نتيجه، در امتداد اين نوارهاي باريك كه در ميان جنگل انبوه ناپديد مي شدند، يك خط مرزي به وجود آمد كه در مسير آن در نقاط كاملاً مشخص برج هاي ديده باني - و پس از آن اردوگاه ها- تأسيس شدند.
تاسيتوس در سال 98 ميلادي براي اولين بار اصطلاح " ليمس " را كه در حقيقت به معناي راه ميان دو حصار مرزي بود، در مورد اين مرز به كار برد. به مرور زمان حصارهاي چوبي پديد آمدند و قلعه هاي چوبي نيز به طرز كاملاً فزاينده اي جاي خود را به بناهاي سنگي دادند. برعكس، ليمس رِتي در بايرن كنوني از يك ديوار سنگي منحصر به فرد به طول 167 كيلومتر و ارتفاع تا 3 متر تشكيل مي شد. در آغاز قرن سوم در پشت پرچين ها يك خندق به عرض تقريباً 8 متر و عمق 2 متر ايجاد گرديد كه خاك حاصل از حفاري آن، براي ايجاد يك خاكريز اضافي به كار گرفته شد. مسير مستقيم خاكريزها نيز در خور توجه است. ليمس از لحاظ فن مساحي، شاهكاري بي نظير بود كه احتمالاً بر يك نظام ويژه جهت يابي مبتني بود.
نيروهاي رومي حدود 900 برج ديده باني، تعداد بسياري تأسيسات نظامي كوچك تر براي واحدهاي ويژه و حدود 60 قلعه، برحسب موقعيت هاي خطر، بنا نمودند. برج ها در مكان هاي بلندتري قرار داشتند، به طوري كه مي شد حمله تهديدآميز ژرمن ها را به موقع شناسايي كرد. برج هاي مزبور از طريق راه هاي ويژه نگهبانان و علائم بصري يا صوتي ( دود، سازهاي بادي ) با يكديگر در ارتباط بودند. در طبقه اول هر برج يك اتاقك مسكوني و در طبقه دوم سكوهاي كشيك وجود داشت. برج ها به فاصله 1000 متر و قلعه ها به فاصله 10 تا 20 كيلومتر از يكديگر واقع بودند. در قلعه ها بين 20 تا 1000 سرباز، اعم از پياده نظام و سواره نظام اقامت داشتند. آنان فقط سربازان كمكي از كليه بخش هاي امپراتوري بودند، حتي ژرمن ها نيز در اين ميان به چشم مي خوردند. حدود سال 150 ميلادي ميان استراسبورگ و رگنسبورگ حتي يك لشگر رومي هم مستقر نبود. قلعه ها غالباً پشت ديوار مرزي قرار داشتند، به طوري كه خط دفاعي اصلي به طور مستقيم در امتداد ليمس پيش نمي رفت؛ در حالت خطر و اضطرار جدي برج هاي ليمس موظف بودند اندكي مقاومت ورزند تا بدين ترتيب براي نيروهاي موجود در قلعه ها فرصت كافي براي تدارك نظامي باقي بماند. قلعه ها نيز شبيه اردوگاه هاي نظامي ساخته شده بودند. اين قلعه ها راست گوشه بوده و توسط يك ديوار دفاعي محصور گرديده بودند. در بخش مركزي فرماندهي، جايگاه مقدس پرچم با تنديس هاي امپراتور، تالارهاي اجلاس، دفاتر كار، اسلحه خانه ها، يك بيمارستان نظامي، كومه هاي گروهي، كارگاه ها و طويله ها وجود داشت. در قلعه هاي بزرگ تر علاوه بر همه موارد بالا، يك حمام عمومي هم موجود بود. در شهرك هاي همجوار، مغازه ها، مهمانخانه ها، فاحشه خانه ها، مراكز صنايع دستي و ساختمان هاي مسكوني براي خانواده هاي سربازان به چشم مي خورد.
اين آله مان ها بودند كه زنگ پايان ليمس را به صدا درآوردند. آن ها از آغاز قرن سوم بارها و بارها ايالت هاي آلمان عليا و رتين را تهديد كردند: ظاهراً آنان 233 قلعه و سكونت گاه از قبيل سالبورگ، ماينس و بادن - بادن را تخريب كردند. در سال 260 لشگريان رومي، ديگر در وضعي نبودند كه با آنان از در دشمني درآيند. آله مان ها ليمس را فتح كرده و از آن هم جلوتر رفتند و از اين پس در سرزمين دِكومات ها (10) ميان راين، ماين و نكار سكني گزيدند. بدين ترتيب وضع سابق مجدداً برقرار شد، راين و دانوب بار ديگر مرز كهن امپراتوري رومي- ژرمني را تشكيل دادند. اكثر قلعه هاي ليمس به تدريج رو به زوال نهادند و در قرون وسطي حتي با خاك يكسان شدند. بدين سان برخي از قلعه هاي سنگي به سرنوشت عادي يك اثر رومي دچار گشتند: مردم از سنگ هايشان براي ساختن خانه هاي شخصي استفاده مي كردند. برخي ديگر نيز دست نخورده باقي ماندند و به طور شاخص نام " ديوار شيطان " را به خود گرفتند.
پژوهش علمي درباره ليمس علياي آلماني- رِتي از بيش از صد سال قبل جريان داشته و با يك اقدام دشوار و شايان توجه آغاز گرديده است.در سال 1892 كميسيون رايش- ليمس به رهبري تاريخ نويس باتجربه برليني تئودور مومسن با هدف تحقيق درباره مسير ليمس و وضعيت قلعه ها آغاز به كار كرد. او مي دانست كه ديگر، وقت آن رسيده كه " از شواهد باقيمانده از اين گذشته دور، هر روز قطعه تازه اي فرو ريزد. " گزارش هاي تحقيقاتي درباره حفاري ها، چهارده مجلد از يك كتاب را به خود اختصاص دادند و هنوز هم به عنوان يك اقدام راهگشاي منحصر به فرد در زمينه تكميل تاريخ ژرمني-رومي محسوب مي شوند. در دهه هاي اخير اقدامات بسياري در جهت حفظ ليمس صورت گرفت؛ در سال هاي بين 1953 و 1996 برج هاي ليمس بازسازي شدند. اما متأسفانه در دهه هاي پنجاه و شصت، افزايش ناگهاني ساخت و ساز موجب تخريب برخي از بناهاي تاريخي گرديد. مي توان از طريق شيوه هاي پيشرفته حفاري، اقدامات وسيع در زمينه كند و كاو و باستان شناسي به طريق عكس هوايي، يعني پرواز هدفمند بر فراز مناطق مربوطه، بارها تأسيسات جديدي را كشف كرد، درباره مسيرهاي دقيق پرچين ها آگاهي هاي لازم را به دست آورد و در نتيجه برج ها را شناسايي نمود. البته درباره كليه قلعه ها، هنوز اطلاعات لازم كسب نگرديده است.
اين بازسازي ها در روشن شدن مرز تاريخي تأثير بسزايي داشتند؛ حال حافظان آثار تاريخي بايد در اين مورد تصميم مي گرفتند كه اين ويرانه ها را حفاري كنند يا به همان وضع قبلي باقي گذارند و يا اين كه آن ها را بازسازي نمايند، هرچند كه اصلاً كسي نمي دانست آن ها در آن زمان چگونه به نظر مي رسيدند. بسياري از جوامع اين بقايا را كاملاً مطابق با نمونه اصلي شان بازسازي نكرده، بلكه مصالح جديدي به كار برده بودند- روندي كه به لحاظ باستان شناسي مسئله آفرين است، اما در عين حال تاريخ را زنده و حس كنجكاوي بينندگان را بيدار مي كند.
مسلماً سالبورگ در بلندي هاي تاونون در نزديكي بادهومبورگ در ميان اين آثار بازسازي شده رتبه اول را به خود اختصاص مي دهد. فقط قلعه ليمس در آلمان است كه با تمام ابعادش به طور كامل بازسازي شده است. ساكنان سالبورگ را 500 سرباز سواره و پياده تشكيل مي دادند و اين در مورد اين گونه قلعه ها امري عادي به نظر مي رسيد. سالبورگ در سال 90 به عنوان يك قلعه چوبي كوچك ساخته شد، اما تا سال 213 به يك بناي بزرگ توسعه يافت. امپراتور ويلهلم دوم در 1897 دستور بازسازي قلعه بر روي پايه هاي سنگي اش را صادر نمود و سه سال بعد طي مراسمي شخصاً اولين سنگ بنا را بنيان نهاد. از آن موقع تاكنون ميليون ها بازديدكننده توانسته اند از قلعه هاي ليمس و حقيقت زندگي آن زمان تأثير بپذيرند- هرچند كه قلعه بازسازي شده به راحتي از وضع اصلي اش منحرف گرديده است. در اينجا تسليحات سربازان، نمونه هايي از توپ هاي رومي و شمار فراواني از اشياء معمولي به معرض نمايش گذارده شده اند. در قسمت داخلي ساختمان بزرگ ستاد فرماندهي، انبار غله و همچنين دو كومه گروهي به چشم مي خورد و اغلب بازيگران تازه كار، صحنه هايي از زندگي سربازان را براي گردشگران به نمايش مي گذارند.
ساير نقاط شاخص در امتداد ليمس عبارتند از قلعه " اُستِربروكن " (11) در بخش نكار - اُدنوالد (12)، بقاياي قلعه اي در آلِن (13) و همچنين بناي بزرگ و به طور جزئي بازسازي شده اي در وايسنبورگ (14) بايرني با يك چشمه آب گرم كه هنوز هم در جوش و خروش است- همه اين مكان ها از موزه هاي عبرت آموزي نيز برخوردار مي باشند. ليمس علياي آلماني - رتي از باد هونينگن تا رگنسبورگ 548 كيلومتر طول دارد كه مي توان يكي از هيجان آورترين سفرهاي آموزشي داخلي را در آنجا انجام داد.

پي‌نوشت‌ها:

1.Limes
2.Rheinbrohl
3.Saalburg
4.Bad Homburg
5.Rätien
6.Euphart
7.Oberes Neckar
8.Bodensee درياچه اي ميان سوئيس و آلمان ( م).
9.گُوِه تكه چوبي است كه هنگام شكافتن كُنده درخت در شكافِ ايجاد شده قرار مي دهند تا دو نيم كردن آن آسان تر شود. (م).
10.Dekumaten
11.Osterbruken ( پل شرقي )
12.Neckar-Odenwald
13.Aalen
14.Weissenburg

منبع مقاله :
آرتز، پتر (1391)، كوچ ژرمن ها در اروپا، ترجمه علي رحماني (تيرداد)، مرضيه ذاكري، تهران: اميركبير، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.