به بهانه سالگرد انقلاب الجزایر
"انقلاب الجزایر" که در منابع انگلیسیزبان، بیشتر با نام "جنگ الجزایر" شناخته شده است، تلاش مردمی مظلوم در کشوری مستعمره برای آزادی و رهایی از استعمار فرانسه بود. ملت الجزایر در این انقلاب که از سال 1954 تا سال 1962 یعنی مدت 8 سال طول کشید، یك میلیون قربانی داد و در تاریخ كشورهای عرب و شمال آفریقا، به عنوان "ارض میلیون شهید" به معنای "سرزمین یك میلیون شهید" مشهور شد.
سربازان فرانسوی، سر آزادیخواهان الجزایری رو روی نیزه زده و با آنها عکس میگیرند
الجزایر كاملا به تصرف فرانسه درآمد و دولت فرانسه از این جهت، اكثر كشورهای شمالی آفریقا بهویژه الجزایر را مستعمره خویش گردانید. از جمله پیامدهای این استعمارگری، اعزام 173 هزار جوان الجزایری در سال 1917 به جنگ اول جهانی بود که ۲۵ هزار نفر از این افراد كشته شدند. پس از جنگ جهانی اول، "امیر خالد"، نوه امیر عبدالقادر دنباله اقدامات پدربزرگش را گرفت و درخواست كرد كه مردم الجزایر نیز در پارلمان فرانسه عضو باشند و در حقوق شهروندی با مردم فرانسه برابر باشند. بعد از او، "احمد مصالی الحاج" جنبش استقلالطلبانه مردم الجزایر را رهبری كرد و در سال ۱۹۲۷ در كنگره اتحاد علیه امپریالیسم در بروكسل شركت كرد و در آن كنفرانس، استقلال مردم الجزایر را از فرانسه خواستار شد. وی سپس در الجزایر، انجمن "ستاره شمال آفریقا" را با هدف تساوی فرهنگ فرانسوی و عربی پایهریزی كرد، ولی نهایتاً روانه زندان شد.
سربازان فرانسوی یک زن الجزایری را به نفربر بستهاند
"جبهه آزادیبخش ملی" در نتیجه همین همکاریها و در سال ۱۹۵۴ تشكیل شد. درون این جبهه سیاسی، یك جبهه نظامی به نام "ارتش آزادیبخش الجزایر" تشكیل دادند كه فرماندهی آن با "هواری بومدین" بود. این گروه، پایگاههایی در مراكش، تونس و الجزایر داشتند و زمانی كه "جمال عبدالناصر" به ریاستجمهوری مصر رسید، قاهره تبدیل به پایتخت حكومت موقت الجزایر به ریاست فرحت عباس شد. تمامی اعلامیههای جبهه آزادیبخش ملی از طریق رادیو "صوت العرب" از قاهره پخش میشد. در اول نوامبر سال ۱۹۵۴ پس از آنكه دومین بیانیه نظامی جبهه آزادیبخش ملی از رادیو قاهره منتشر شد، عملیات چریكی و مسلحانه را از كوههای "كابیلی" در الجزایر آغاز كردند. این عملیات تا مرز تونس ادامه داشت. در روستاها و شهرها، عملیات مسلحانه ضدفرانسوی در جریان بود و عده زیادی از طرفین كشته میشدند.
در ماه آگوست سال ۱۹۵۶ در یكی از مناطق "كابیلی" در الجزایر یك كنفرانس محرمانه تشكیل شد تا در مورد خطمشی سیاسی – نظامی آینده تصمیم گرفته شود. این گروه سپس به مراكش رفتند تا از آنجا به تونس یا به قاهره پرواز كنند. هویت اصلی آنان بر خلبان پوشیده بود. اما چون كمكخلبان، یکی از اعضای شرکتکننده در کنفرانس را شناخت، هواپیما را به فرودگاه الجزیره هدایت كردند و مسافران بهوسیله پلیس فرانسه بازداشت و به زندان فرانسه منتقل شدند. در خلال دورانی كه این افراد در زندان فرانسه به سر میبردند، ارتش آزادیبخش ملی به رهبری سرهنگ هواری بومدین، ضربات سختی را بر پیكر ارتش فرانسه وارد ساخت به طوری كه فرانسویان مقیم الجزایر، گروهگروه كشور را ترك میكردند. به علت بالا گرفتن جنگ در الجزایر در ژانویه سال ۱۹۶۰، ژنرال "دوگل" رئیسجمهور فرانسه طی نطقی خطاب به مردم الجزایر، خواستار برقراری صلحی شجاعانه شد و ضمن سفری كه به الجزایر كرد با اغلب سران قبایل ملاقات و نسبت به استقلال الجزایر اظهار تمایل كرد. ژنرال دوگل اعلام كرد كه به شرط تشكیل یك كنفرانس صلح میان سران جبهه آزادیبخش ملی و دولت فرانسه و انجام یك رفراندوم، حاضر به قبول استقلال الجزایر است. در تاریخ ۱۸ مارس ۱۹۶۲، فرانسه قبول كرد كه به الجزایر استقلال دهد و زندانیان الجزایری را آزاد كند.
شوک الکتریکی و فرو کردن قربانیان در فاضلاب و آب یخ از روشهای رایج شکنجه فرانسویها بود
اگرچه حین بررسی جنبههای تاریخی مسئله، ممکن است به نظر برسد که انقلاب الجزایر صرفاً ابعاد سیاسی داشته و استقلال این کشور از طریق "مذاکره" و گفتگو بین دو طرف حاصل شده است، اما واقعیت کاملاً متفاوت است. چند ماه پیش، خبرگزاری عراقی "الغدپرس" تصاویری را افشا کرد که نشان میداد برخورد ارتش فرانسه با آزادی خواهان الجزایری و حتی زنان و کودکان غیرنظامی در این کشور، بیش از آنچه قابلباور باشد به جنایات داعش در سوریه و عراق شباهت داشته است.
با آغاز درگیریها بین دو طرف، دولت فرانسه حاضر نشد، مسئله را به عنوان جنگی علیه استعمارگری به رسمیت بشناسد، چرا که در این صورت، طرف مقابل یعنی جبهه آزادیبخش ملی، به عنوان یک نهاد مشروع مطرح میشد. از آنجا که فرانسه، این درگیری ها را یک "جنگ" نمیدانست، بنابراین ارتش خود را ملزم به رعایت کنوانسیون ژنو نکرده بود، کنوانسیونی که فرانسه سال 1951 به آن متعهد شده بود. کنوانسیون ژنو، علاوه بر منع استفاده از شکنجه، به کمیته بینالمللی صلیب سرخ نیز اجازه دسترسی به بازداشتشدگان را میداد. بنابراین، بازداشتشدگان الجزایری که نه تنها اعضای جبهه آزادیبخش ملی، بلکه افراد مسن، زنان و کودکان بودند، "اسیر جنگی" به حساب نمیآمدند، بلکه به عنوان "تروریست" معرفی و از حقوق قانونی که به طرف متخاصم در طول جنگ داده میشود، محروم میشدند.
سربازان فرانسوی قربانیان الجزایری را به ردیف روی زمین خواباندهاند
انقلاب الجزایرنیروهای هوابرد فرانسه صدها زندانی الجزایری را از بندر الجزیره و یا طی "پروازهای مرگ" از هلیکوپتر به دریا میریختند تا غرق شوند. بعد از مدتی، از آنجا که اجساد زندانیان روی آب میآمدند، نیروهای فرانسوی تصمیم گرفتند قبل از انداختن زندانیان به دریا، روی پای آنها بتن بریزند تا پس از مرگ در اعمال دریا بمانند. این قربانیان به خاطر "مارسل بیگارد" فرمانده لشکر سوم هوابرد فرانسه، به "میگوهای بیگارد" مشهور شدند. به علاوه، کشیشهای نظامی هم بودند که نیروهای فرانسوی را از نظر ذهنی آماده میکردند و اجازه بیداری به وجدان آنها نمیدادند.
اگرچه استفاده از شکنجه توسط دولت فرانسه، به سرعت آشکار شد، اما مقامات این کشور بارها و بارها این موضوع را انکار کردند. سانسور بیش از 250 کتاب، روزنامه و فیلم فقط در مناطق شهری فرانسه و 586 عنوان درون الجزایر از جمله این انکارها بود. با این حال، بسیاری از فعالان جناح چپ، از جمله نویسندگان معروفی مثل "ژان پل سارتر" و "آلبرت کامو" استفاده فرانسه از شکنجه را محکوم کردهاند.
این انکارگری تا به امروز هم ادامه داشته است. شبکه العالم دو سال پیش گزارش داد که بعد از گذشت بیش از 50 سال از اعلام آتشبس میان جبهه آزادیبخش ملی الجزایر و نیروهای استعمارگر فرانسوی در تاریخ 19 مارس 1962، هنوز تفكر استعمارگرانه بر دولت فرانسه حاكم است. محافظهكاران فرانسوی به ریاست "نیكولا ساركوزی" رئیس جمهوری وقت این کشور سعی داشتند پرونده جنایتکاران فرانسوی را كه همراه با ارتش فرانسه از الجزایر فرار كردند، در چارچوب تبلیغات انتخاباتی مورد استفاده قرار دهند. آنها برای این كار اطلاعات تاریخی را معكوس كرده و مبارزان ارتش آزادیبخش الجزایر را به ارتكاب جنایتهای جنگی متهم كردند.
در حاشیه كنگره سالانه مبارزان، عكس هایی به نمایش گذاشته شد كه جنایت های وحشتناك نیروهای فرانسوی را نشان می دهد و ثابت می كند كه فرانسوی ها حتی از بمب های ممنوعه "ناپالم" ضد مردم الجزایر استفاده كرده اند. "علی شایب ذراع" از مبارزان انقلاب الجزایر كه در آن زمان در معرض بمب های ناپالم قرار گرفته و به شدت دچار سوختگی شده بود، پس از گذشت بیش از پنج دهه از پایان دوره استعمار، هنوز آثار سوختگی های شدید روی بدنش باقی مانده است. وی می گوید: در قلب استعمارگران، حتی ذره ای عطوفت و شفقت وجود نداشت. آن ها برای نابود كردن مردم الجزایر از هر سلاحی كه در اختیار داشتند استفاده كردند و به هیچ وجه به مردم رحم نكردند."
منبع مقاله : مشرق نیوز
/ج