شیوا

به نام خدا سلام شاید گفته هایی رو که بیان می کنم به نحوی درد دل باشه اما دیگه فرقی نمی کنه بزارین...

به نام خدا سلام شاید گفته هایی رو که بیان می کنم به نحوی درد دل باشه اما دیگه فرقی نمی کنه بزارین توی این سایت یا نزارین چون خیلی از این مردم جامعه حق آدمهایی امثال ما رو خوردن دختری هستم که از کودکی زحمت زیادی کشیدم علاقه زیادی به درس خوندن و مطالعه داشتم و پدر و مادرم از صبح تا شب سرکار بودند و من هر وقت که میهمان برایمان می آمد از اونها پذیرایی می کردم و همانطور به خواهر و برادر کوچکترم درس یاد می دادم و همیشه شاگرد زرنگ و ممتازکلاس بودم تا ساعت 2 شب درس می خوندم و ساعت 5/5 صبح از خواب بیدار می شدم علاقه شدید و وافری به درس خوندن داشتم دست برقضا وقتی نزدیک به کنکور شد همه چیز بهم ریخت پدر و مادرم شرکتشون برشکست شد و حق و حقوقشون رو خوردند و با بدهی زیادی که پدرم داشت کنکور رو کنار گذاشتم تا بتونم به خانوادم کمک کنم شاید حدود 12 سال باشه که توی مغازه ها با شرایط خیلی سخت کار می کنم صاحب مغازه ها حقوق کم به من و دختران امثال ما میدن شاید یه چیز حدود 50 یا 60 هزار تومان در ماه و کسی نیست که پیگیر این قضیه باشه حق شکایت نداریم وگرنه کارمون رو از دست میدیم اونقدر تجربه کسب کردم که به راحتی توانایی انجام کارهای زیادی رو دارم چند تا از سازمان دولتی برای استخدام آزمون دادم و رتبه اول رو کسب کردم اما بعدش وقتی دیدن که مدرک دانشگاهی ندارم گفتند اول مهم مدرک دانشگاهیه گفتم چه بسا خیلیها مدرک دارند و تجربه ای که من دارم رو ندارند جوابمو ندادن و سکوت کردن و گفتن فرزندان پرسنل ما در اولویت هستند گفتم پس چرا آزمون گرفتین ... و بی نتیجه باز برای اینکه حقوقم از 50-60 هزار تومان به صد هزار تومان برسه شاید از سر صبح تا ساعت 10-11 شب مغازه کار می کردم و صاحب مغازه بدون هیچ گونه مسئولیتی اون موقع شب هیچ آژانسی برام نمی گرفت و مجبور بودم جاده ای بیراهه رو با ماشین شخصی برم و خدا روشکر می کنم که توی تمام این مدت اتفاق بدی نیفتاد .. وقتی شب می رسیدم خونه دیگه اشتهای شام خوردن رو نداشتم و خسته و مونده به اتاق رفته و تا نیمه های شب کار می کردم تا به ذوق اینکه آخر ماه صدهزار تومان حقوق بگیرم ... و بتونم به خانوادم کمک کنم ... هر بار مامور بیمه می آمدند به آنها رشوه پرداخت می کردند و یا می گفتند اینها شریکان ما هستند و ما را بیمه نمی کردند و حق ما را ضایع کردند 12 سال گذشت و همچنان سر ماه که می رسه باید کلی یاد آور بشیم که شاید شاید اواسط ماه حقوقمون پرداخت بشه... خونه نداریم گفتن مسکن مهر برای کسانیه که ضعیف هستند شما بگین قشر ضعیف می تونه سه میلیون یا هشت میلیون جور کنه تا صاحب خونه بشه؟؟؟؟ شما بگین من با این روند کار می تونم مسکن مهر ثبت نام کنم و امثال من عده زیادی که فقط توکلشون به خداست و کسی به داد این افراد نمی رسه
سه‌شنبه، 9 آذر 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

شیوا

به نام خدا سلام شاید گفته هایی رو که بیان می کنم به نحوی درد دل باشه اما دیگه فرقی نمی کنه بزارین...

شیوا ( تحصیلات : کم سواد ، 25 ساله )

به نام خدا
سلام
شاید گفته هایی رو که بیان می کنم به نحوی درد دل باشه اما دیگه فرقی نمی کنه بزارین توی این سایت یا نزارین چون خیلی از این مردم جامعه حق آدمهایی امثال ما رو خوردن دختری هستم که از کودکی زحمت زیادی کشیدم علاقه زیادی به درس خوندن و مطالعه داشتم و پدر و مادرم از صبح تا شب سرکار بودند و من هر وقت که میهمان برایمان می آمد از اونها پذیرایی می کردم و همانطور به خواهر و برادر کوچکترم درس یاد می دادم و همیشه شاگرد زرنگ و ممتازکلاس بودم تا ساعت 2 شب درس می خوندم و ساعت 5/5 صبح از خواب بیدار می شدم علاقه شدید و وافری به درس خوندن داشتم دست برقضا وقتی نزدیک به کنکور شد همه چیز بهم ریخت پدر و مادرم شرکتشون برشکست شد و حق و حقوقشون رو خوردند و با بدهی زیادی که پدرم داشت کنکور رو کنار گذاشتم تا بتونم به خانوادم کمک کنم شاید حدود 12 سال باشه که توی مغازه ها با شرایط خیلی سخت کار می کنم صاحب مغازه ها حقوق کم به من و دختران امثال ما میدن شاید یه چیز حدود 50 یا 60 هزار تومان در ماه و کسی نیست که پیگیر این قضیه باشه حق شکایت نداریم وگرنه کارمون رو از دست میدیم اونقدر تجربه کسب کردم که به راحتی توانایی انجام کارهای زیادی رو دارم چند تا از سازمان دولتی برای استخدام آزمون دادم و رتبه اول رو کسب کردم اما بعدش وقتی دیدن که مدرک دانشگاهی ندارم گفتند اول مهم مدرک دانشگاهیه گفتم چه بسا خیلیها مدرک دارند و تجربه ای که من دارم رو ندارند جوابمو ندادن و سکوت کردن و گفتن فرزندان پرسنل ما در اولویت هستند گفتم پس چرا آزمون گرفتین ... و بی نتیجه باز برای اینکه حقوقم از 50-60 هزار تومان به صد هزار تومان برسه شاید از سر صبح تا ساعت 10-11 شب مغازه کار می کردم و صاحب مغازه بدون هیچ گونه مسئولیتی اون موقع شب هیچ آژانسی برام نمی گرفت و مجبور بودم جاده ای بیراهه رو با ماشین شخصی برم و خدا روشکر می کنم که توی تمام این مدت اتفاق بدی نیفتاد .. وقتی شب می رسیدم خونه دیگه اشتهای شام خوردن رو نداشتم و خسته و مونده به اتاق رفته و تا نیمه های شب کار می کردم تا به ذوق اینکه آخر ماه صدهزار تومان حقوق بگیرم ... و بتونم به خانوادم کمک کنم ... هر بار مامور بیمه می آمدند به آنها رشوه پرداخت می کردند و یا می گفتند اینها شریکان ما هستند و ما را بیمه نمی کردند و حق ما را ضایع کردند 12 سال گذشت و همچنان سر ماه که می رسه باید کلی یاد آور بشیم که شاید شاید اواسط ماه حقوقمون پرداخت بشه... خونه نداریم گفتن مسکن مهر برای کسانیه که ضعیف هستند شما بگین قشر ضعیف می تونه سه میلیون یا هشت میلیون جور کنه تا صاحب خونه بشه؟؟؟؟ شما بگین من با این روند کار می تونم مسکن مهر ثبت نام کنم و امثال من عده زیادی که فقط توکلشون به خداست و کسی به داد این افراد نمی رسه


مشاور: مليحه رضائي

با سلام دوست عزيز اميدوارم مشكل شما هر چه زود حل شده و كار مناسبي پيدا كنيد اما شما و دوستانتان بهتر است با مراجعه به اداره كار و بازگوئي كليه مشكلات خود و رفتار ماموران بيمه و كارفرمايي كه برايش كار مي كنيد مسئله را از طريق قانوني پيگيري نمائيد. موفق باشيد



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.