-

سلام روابط اجتماعی من ضعیفه.تا بحال دوست و رفیق دائمی...

سلام روابط اجتماعی من ضعیفه.تا بحال دوست و رفیق دائمی نداشتم.گر چه که عواملی غیر از رفتارم باعث جدایی شده مثل دوری فیزیکی.اما مهارت نگه داشتن آن ها را از دور نداشته ام!اگر بخواهم اونا رو نگه دارم احساس می کنم بیش از حد خودمو کوچک می کنم ، و واقعا هم چنین هست.چون در اطافیانم می بینم افرادی رو که بدون داشتن رابطه چندانی دوستی هاشونو ادامه می دن. بیشتر عادت دارم در حالت 2 نفره صحبت کنم و فقط تو همین حالت هست که می تونم هر چی بخوام بگم و بپرسم. توانایی جلب توجه در جمع های چند نفره رو ندارم.حتی افراد اطرافم در جمع ، خیلی کم با من ارتباط چشمی برقرار می کنند و در مقابل توجه کمی به حرف هایم دارند و این موضوع آزارم می هد. در جمع همیشه ساکت هستم و واقعا چیزی به ذهنم نمی رسه تا بگم و اگر هم چیزی بگم چنان چرتی می گم که اصلن بحث ادامه پیدا نمی کنه.اطرافیانم در دید اول و با کمترین برخورد با من ، شخصیتم رو می شناسن. خیلی تلاش کردم تا یه خورده در این زمینه پیشرفت کنم.اما چندان موثر نبوده و اگر خیلی موفق بوده ام ، مدتش محدود بوده و دوباره به حالت اول بر میگردم.در خیلی از وضعیت ها هنگام رابطه با دیگران ، برایم سوال پیش میاد که باید چکار کنم و چه عکس العملی انجام بدم.و گاهی پیش می آد که هیچ کاری انجام نمی دهم وظاهرا افراد قابلم ناراحت میشن. معیاری برای بی ادبی ای که نرد مردم شناخته شده نمی شناسم. در پیدا کردن دوست چندین روش رو امتحان کردم که هیچ کدوم جواب نداد:گاهی تا اخرین حد تواضع پیش رفته ام و مثل یک آدم وابسته رفتار کرده ام اما جز کوچک شدن خودم هیچ تاثیری نداشته.همچنین سعی کرده ام مثل آدم های معمولی خودمو کوچک نکنم و رفتار عادی داشته باشم ، اما انگار که هیچ جاذبه ای (جز نیاز های عادی اونا به من) در من پیدا نمیشه و اونا هم از من دور شدن. لطفا روش عملی برای اصلاح رفتارم ، معرفی کنین. از شما نهایت تشکر رو دارم که چنین فضایی رو فراهم کردین. موفق باشید
شنبه، 26 اسفند 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

-

سلام روابط اجتماعی من ضعیفه.تا بحال دوست و رفیق دائمی...

- ( تحصیلات : دیپلم ، 20 ساله )

سلام
روابط اجتماعی من ضعیفه.تا بحال دوست و رفیق دائمی نداشتم.گر چه که عواملی غیر از رفتارم باعث جدایی شده مثل دوری فیزیکی.اما مهارت نگه داشتن آن ها را از دور نداشته ام!اگر بخواهم اونا رو نگه دارم احساس می کنم بیش از حد خودمو کوچک می کنم ، و واقعا هم چنین هست.چون در اطافیانم می بینم افرادی رو که بدون داشتن رابطه چندانی دوستی هاشونو ادامه می دن.
بیشتر عادت دارم در حالت 2 نفره صحبت کنم و فقط تو همین حالت هست که می تونم هر چی بخوام بگم و بپرسم. توانایی جلب توجه در جمع های چند نفره رو ندارم.حتی افراد اطرافم در جمع ، خیلی کم با من ارتباط چشمی برقرار می کنند و در مقابل توجه کمی به حرف هایم دارند و این موضوع آزارم می هد.
در جمع همیشه ساکت هستم و واقعا چیزی به ذهنم نمی رسه تا بگم و اگر هم چیزی بگم چنان چرتی می گم که اصلن بحث ادامه پیدا نمی کنه.اطرافیانم در دید اول و با کمترین برخورد با من ، شخصیتم رو می شناسن.
خیلی تلاش کردم تا یه خورده در این زمینه پیشرفت کنم.اما چندان موثر نبوده و اگر خیلی موفق بوده ام ، مدتش محدود بوده و دوباره به حالت اول بر میگردم.در خیلی از وضعیت ها هنگام رابطه با دیگران ، برایم سوال پیش میاد که باید چکار کنم و چه عکس العملی انجام بدم.و گاهی پیش می آد که هیچ کاری انجام نمی دهم وظاهرا افراد قابلم ناراحت میشن. معیاری برای بی ادبی ای که نرد مردم شناخته شده نمی شناسم.
در پیدا کردن دوست چندین روش رو امتحان کردم که هیچ کدوم جواب نداد:گاهی تا اخرین حد تواضع پیش رفته ام و مثل یک آدم وابسته رفتار کرده ام اما جز کوچک شدن خودم هیچ تاثیری نداشته.همچنین سعی کرده ام مثل آدم های معمولی خودمو کوچک نکنم و رفتار عادی داشته باشم ، اما انگار که هیچ جاذبه ای (جز نیاز های عادی اونا به من) در من پیدا نمیشه و اونا هم از من دور شدن.
لطفا روش عملی برای اصلاح رفتارم ، معرفی کنین.
از شما نهایت تشکر رو دارم که چنین فضایی رو فراهم کردین.
موفق باشید


مشاور: سید حبیب الله احمدی

باسلام. معمولاً مسائل این چنینی که تا حدی هم ریشه در الگوی تربیتی و تعاملات خانوادگی در دوره ی کودکی و نوجوانی دارد، عمدتاً ناشی از دو مسئله است؛ یکی فقدان مهارت های لازم ارتباطی و دیگری افکار ناکارآمد و مخربی که مانع استفاده ی مناسب از مهارت های ارتباطی با دیگران می شوند. منظور از مهارت های ارتباطی، مهارت های خارق العاده ای که منحصراً در کلاس ها و کارگاه های بهداشت روان، آموزش داده شوند، نیست. بلکه منظور، همان مهارت های معمول و رایجی است که اکثر افراد در ارتباطات مناسب وسالم خود با یکدیگر دارند. این مهارت ها معمولاً در طی سال های کودکی و نوجوانی در اثر تعاملات مناسب خانوادگی و فامیلی و اجتماعی و ... در افراد، نهادینه می شوند. اما به دلایل مختلف، ممکن است بعضی از افراد نتوانند از این فرصت ها استفاده کنند و در نتیجه با مهارت های ارتباطی اندکی، پا به دوره ی بزرگسالی بگذارند. البته ژنتیک هم تا حدودی به این مسئله دامن می زند. منظورم این نیست که ژنتیک مانع ایجاد مهارت های ارتباطی می شود، بلکه منظورم این است که اگر فردی از لحاظ ژنتیکی درون گرا باشد، این احتمال که در دوران کودکی و نوجوانی، فرصت های لازم برای کسب مهارت های اجتماعی را از دست بدهد، بیشتر مطرح خواهد بود. البته بازهم درون گرایی ژنتیکی، معادل نقص مهارت نیست و بسیاری از افراد درون گرا هستند که مهارت های اجتماعی خوبی دارند. به هرحال، به هردلیلی که بوده شما الان به دوران بزرگسالی گام نهاده اید و احساس می کنید که مهارت های اجتماعی کافی را ندارید. البته این احتمال هم وجود دارد که از لحاظ شخصیتی، فردی درونگرا باشید ولی برای آموختن مهارت های اجتماعی، درون گرایی به عنوان یک مانع، تلقی نمی شود. شما می توانید مهارت های اجتماعی را یاد بگیرید و به کار ببندید ولی لزومی هم ندارد که مثل یک فرد برونگرا و به شدت اجتماعی، رفتار کنید. برای یادگیری مهارت های اجتماعی، شاید کوتاه ترین راه که می تواند به عنوان یک میانبر محسوب شود،‌ مراجعه به یک مشاور یا روانشناس است. این نکته را در نظر داشته باشید که درمان اختلالات روانی،‌ فقط به عنوان بخشی از تخصص یک روانشناس، محسوب می شود، بخش قابل توجهی از تخصص و حرفه ی روانشناسی، به مقوله ی مهارت های بهداشت روانی همچون مهارت های مربوط به روابط بین فردی و تعاملات اجتماعی، اختصاص دارد. به غیر از مشاوره ی انفرادی، شرکت در کارگاه های آموزشی که در مراکز تخصصی مشاوره و یا حتی در مراکز مشاوره ی دانشگاه ها (اگر دانشجو هستید) برگزار می شود، نیز می تواند به عنوان یک میانبر برای رسیدن به این مهارت ها تلقی شود. اما اگر به هردلیلی نمی توانید در جریان مشاوره ی فردی یا کارگاه های آموزشی شرکت نمایید، خودتان هم می توانید با مطالعه و تمرین مناسبی، به تدریج این مهارت ها را در خودتان پرورش دهید. البته بدون نظارت یک مشاور یا روانشناس، معمولاً این روند، کمی دشوارتر است اما غیرممکن نیست. گام اول برای تمرین این مهارت ها مشاهده و دقت در نوع تعاملات و روابط دیگران است. از این به بعد، سعی کنید برای مدتی هنگامی که در جمعی هستید، به جای اینکه دائم فکر خود را به این نگرانی ها مشغول کنید که چرا نمی توانید مثل دیگران صحبت کنید یا چرا دیگران به شما توجه کافی ندارند و ... فقط به الگوی روابط دیگران دقت کنید و سعی کنید از هر موقعیت، نکاتی را یاد بگیرید. حتی می توانید نکات کاربردی که به ذهنتان می رسد را بعد از اینکه از موقعیت خارج شدید، یادداشت نمایید. به عنوان مثال، خوب دقت کنید که وقتی که افراد به هم می رسند اولین دیالوگ هایی که با یکدیگر برقرار می کنند چیست. یک مثال خیلی ساده در این زمینه این است که دقت نمایید به سوال «حالت چه طور است؟» چه جوابی می دهند؛ به سوال «چه خبر؟» چه جوابی می دهند و ... . معمولاً شمار قابل توجهی از این گفتگوها پاسخ های مشابه و کلیشه ای دارد که افراد آن ها را به عنوان تعارفات رایج اجتماعی به کار می برند. شما شاید بعضی از این گفتگوهای مرسوم اجتماعی را هنوز به کار نبرده باشید و یا سردرگم باشید که کدامیک را در چه موقعیتی و در پاسخ به چه صحبتی باید به کار برد. اما با مشاهده ی دقیق رفتار دیگران کم کم این الگوها دستتان می آید. البته این فقط یک مثال بود. نکات کاربردی بسیار زیادی هست که می توانید از خلال مشاهده ی تعاملات و ارتباطات دیگران، به دست آورید. نکته ی بسیار مهم، این است که از اشتباه کردن نهراسید. این را بپذیرید که برای کسب مهارت های اجتماعی، اشتباهات بچگانه و حتی احمقانه در مراحل اولیه، کاملاً مورد انتظار است. بنابراین به هیچ وجه، خودتان را به خاطر این موضوع تحقیر نکنید. همین ترس از اشتباه کردن، جزء افکار نگران کننده ای است که مانع از بروز مهارت های اجتماعی حال حاضر شما و یا مهارت هایی که بعداً کسب می کنید، خواهد شد. مثلاً ممکن است شما در جمع، ناگهان صحبتی به ذهنتان می رسد که می خواهید آن را مطرح کنید اما چون می ترسید که صحبتتان جذاب به نظر نرسد، آن را مطرح نمی کنید. اگر به تعاملات دیگران هم خوب دقت کنید، متوجه خواهید شد که فقط معدودی از افراد بذله گو و طناز هستند که هر صحبتی که در جمع، مطرح می کنند مورد استقبال فوق العاده ی همه ی جمع، واقع می شود. معمولاً آنچه که برای عموم افراد اتفاق می افتد، این است که بعضی از صحبت هایشان برای جمع بسیار جذاب است،‌ بعضی از صحبت هایشان نسبتاً جذاب و بعضی هم اصلاً جذاب نیست. ولی افراد دیگر، چون نگرانی های شدیدی از این بابت ندارند،‌ هیچ وقت حرف های خود را نمی خورند و سانسور نمی کنند. به طور کلی، این نکته ی کلیدی و این اصل طلایی را در نظر داشته باشید که «جذاب ترین حالت و بروز شخصیت هر فردی نزد دیگران، هنگامی تحقق می یابد که او خود واقعیش را بروز داده باشد». در هر موقعیتی که هستید، سعی کنید واقعاً تاجایی که ممکن است، هرآنچه را که احساس می کنید، فکر می کنید، نگرشتان است، ‌فکر می کنید که جذاب است و ... را مطرح نمایید. مطمئناً هیچگاه نمی توانید تأیید همه ی افراد را به دست آورید و هیچگاه این حالت پیش نخواهد آمد که تمام صحبت های شما برای دیگران جذاب باشد، اما اگر خودتان باشید و بدون نگرانی از عدم تأیید، خود واقعیتان را بروز دهید، در بلند مدت تأیید بسیاری از اطرافیانتان را به دست آورده و در نظر آن ها بسیار جذاب تر از حال حاضرتان جلوه خواهید کرد. زیرا همانطور که قبلاً هم گفتم اصالت در بروز خود، و حذف خودسانسوری ها و نقاب های مختلف، منجر به جذاب تر شدن جلوه ی شخصیتی ما در دید دیگران خواهد شد. در کنار موارد فوق، شما نیاز به یک مطالعه ی موثر هم دارید. من یک کتاب کاربردی را به شما معرفی می کنم که با مطالعه ی صحیح آن می توانید تا حد زیادی مهارت های خود را بهبود ببخشید. البته در نظر داشته باشید به هیچ وجه، با این کتاب مثل یک کتاب سرگرمی برخورد نکنید و مطالعه ی آن را به حالت روزنامه وار و گذرا دنبال نکنید. بلکه سعی کنید خط به خط آنچه را که می خوانید به عمل درآورید و سپس به سراغ گام های بعدی بروید. این کتاب، مستقیماً به ارتباط نمی پردازد اما مهارت های زیربنایی ارتباطات و تعاملات اجتماعی موثر را در شما نهادینه می کند. عنوان کتاب هست: «احساس بهتر، بهتر بودن، بهتر ماندن» تألیف دکتر آلبرت الیس.



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.