ناشناس

با سلام لطفا این مشاوره رو منتشر نفرمایید با تشکر.با...

با سلام لطفا این مشاوره رو منتشر نفرمایید با تشکر. با سلام من چند تا مشکل دارم و از شما میخوام کمکم کنید تا رفعشون کنم . 1.بدلایلی که خانوادهی ما اعصاب ندارن منم اعصاب ندارم و خیلی با صدای بلند حرف میزنم میخواستم بدونم باید چیکار کنم تا آروم و با آرامش حرف بزنم . 2.یه کم خجالتی هستم اما اگه یه کم طرف با هام گرم بگیره درست میشم ولی میخوام خجالتی نباشم . 3.موقعی که میخوام با یکی حرف بزنم یا استادی میخواد ازم سوال کنه قلبم تند تند میزنه و کم کم لرزش بدن هم میگیرم.(البته من درس خون هستم هههههه همیشه هم نمرات عالی میگیرم ولی یه استرس خواص ولی بی دلیلی دارم) 4.اگه یکی بهم بی احترامی کنه زود به دل میگیرم و کینه ای هستم . 5.به دختری که علاقه دارم نمیتونم ابراز علاقه کنم. 6.همین تا یه کسی بهم گفت مثلا بیا بریم سینما زود بهش میگم باشه . 7.اعتماد بنفس خوبی دارم اما از بعضی تمسخر های بیخود نارحت میشم . 8.اهل انتقام جویی هستم . 9.یه کم خود خواه هستم. ازتون میخوام در موارد بالا راهنماییم کنید با تشکر .
شنبه، 26 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

با سلام لطفا این مشاوره رو منتشر نفرمایید با تشکر.با...

ناشناس ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 25 ساله )

با سلام لطفا این مشاوره رو منتشر نفرمایید با تشکر.
با سلام من چند تا مشکل دارم و از شما میخوام کمکم کنید تا رفعشون کنم .
1.بدلایلی که خانوادهی ما اعصاب ندارن منم اعصاب ندارم و خیلی با صدای بلند حرف میزنم میخواستم بدونم باید چیکار کنم تا آروم و با آرامش حرف بزنم .
2.یه کم خجالتی هستم اما اگه یه کم طرف با هام گرم بگیره درست میشم ولی میخوام خجالتی نباشم .
3.موقعی که میخوام با یکی حرف بزنم یا استادی میخواد ازم سوال کنه قلبم تند تند میزنه و کم کم لرزش بدن هم میگیرم.(البته من درس خون هستم هههههه همیشه هم نمرات عالی میگیرم ولی یه استرس خواص ولی بی دلیلی دارم)
4.اگه یکی بهم بی احترامی کنه زود به دل میگیرم و کینه ای هستم .
5.به دختری که علاقه دارم نمیتونم ابراز علاقه کنم.
6.همین تا یه کسی بهم گفت مثلا بیا بریم سینما زود بهش میگم باشه .
7.اعتماد بنفس خوبی دارم اما از بعضی تمسخر های بیخود نارحت میشم .
8.اهل انتقام جویی هستم .
9.یه کم خود خواه هستم.
ازتون میخوام در موارد بالا راهنماییم کنید با تشکر .


مشاور: خانم سعیده صفری

باسلام. برادر گرامی خوشحالم از اینکه عیوب شخصیتی خود را شناخته اید و سعی دارید آنها را تغییر دهید. اولین گام برای پذیرفتن اشتباهاتتان را برداشتید ، افراد معدودی یافت می شوند که به دنبال رشد شخصی خود باشند و برای اصلاح نقاط ضعف شخصیتی خود از کمک تخصصی استفاده کنند ، پس لازم است به شما تبریک بگویم. اکثر مشکلات شما از یک منشاء می باشند پس اگر بتوانید روی این خصیصه ای که در ادامه توضیح می دهم کار کنید این موارد انشاءلا تغییر خواهند کرد. خصوصیتی که بسیاری از کمبودهای شخصیتی شما را جبران خواهند کرد رفتار جرئت مندانه است. آنچه شما در متن سؤالتان به آن پرداخته اید رفتارهایی هستند که بین دو طیف گسترده شده اند . یا رفتارهایی هستند که نمی توانید حرف موردنظرتان را به طرف مقابل بگویید که این باعث می شود خواسته هایشان را قبول کنید و بعد با خود کلنجار بروید که ای کاش فلان حرف را به او زده بودم، او میخواست با این حرف هایش به من منظوری را بفهماند کاش بهش فهمانده بودم که حق ندارد کارهای مرا مسخره کند و... سپس این موارد و ندادن جواب هایی که دلتان میخواسته به تدریج روی هم جمع می شوند و از آن افراد کینه به دل می گیرید و بیشتر این افراد معمولا دوستان و نزدیکان شما هستند که با آنها تعاملات بیشتری دارید. و در طیف دیگر، رفتار پرخاشگرانه قرار دارد وقتی نتوانستید حرف دلتان را بزنید و ناراحتی خود را به شیوه ای سازنده نشان دهید طوری که حقتان شایع نشود، و در عین حال روابط بین فردیتان صدمه نبیند از افراد کینه به دل می گیرید و دوست دارید به نحوی تلافی کنید . این تلافی کردن در مورد شما احتمالا با نیش و کنایه حرف زدن با دیگران است یا پرخاشگری. و جالب اینکه به احتمال زیاد بعد از این رفتارها اگر چه برای مدت کوتاهی آرام می شوید ولی پس از آن به احتمال زیاد به هدفی که در ابتدا داشتید نمی رسید و در روابط بین فردی خود فاصله زیادی می بینید. اما طریقه دیگر بیان کردن خواسته ها، انتظارات ، ناراحتی ها و حتی رد کردن خواسته های دیگران وجود دارد و ان شیوه رفتار جرئت مندانه است . به طور خلاصه افراد زیادی مشکلی مشابه شما دارند ، بعضی از آنها ترجیح می دهند برای حفظ رابطه با دیگران ناراحتی هایشان را به قول معروف درون خودشان بریزند و با اینکه در مقابل صحبت های اطرافیان احساس خوبی ندارند اما این طور واکنش نشان می دهند که اتفاقی نیفتاده است و ناراحت نیستند . دسته ی دوم ترجیح می دهند ناراحتی خود را نشان دهند و به اصطلاح خودخوری نداشته باشند به همین خاطر ممکن است در همان لحظه حتی واکنش های پرخاشگرانه نیز داشته باشند . اما هر دو گروه ، خود پس از مدتی متوجه می شوند که به کاربردن هر کدام از این راهکارها به تدریج آنها را از دیگران دور تر می کند و روابط بین فردی ضعیف تری برایشان رقم می زند علاوه بر اینکه نتوانسته اند حرف خود را آن طور که می خواستند بزنند احتمالا به بی جنبگی نیز شناخته می شوند. پس راهکار درست در برابر انتقادهای دیگران چیست ؟ یکی از مواردی که می تواند راهگشای شما باشد کسب مهارت های زندگی است ، مهارت هایی که کاملا قابل یادگیری هستند و در بسیاری از زمینه های مشکل زا به شما رفتار صحیح را نشان می دهند. که شامل مواردی همچون (کنترل خشم ، روابط بین فردی موثر ، خودآگاهی و ...) می باشند. به طور مثال یکی از نگرش هایی که شما در برابر انتقادهای دیگران با کسب مهارت های زندگی یاد می گیرید این است که بتوانید به صورت جرات مندانه برخورد کنید ، جرات مندانه برخورد کردن شیوه ای است که علاوه بر اینکه از حق خود دفاع می کنید و اجازه نمی دهید خصوصیتی که شایسته ی شما نیست به شما نسبت دهند، به حقوق دیگران نیز تجاوز نمی کنید و با مطرح کردن نظر واقعی تان صمیمی شدن روابط بین فردی خود را رقم می زنید . مثلا می توانید در برابر انتقادهایی که احساس می کنید با طعنه بیان می شوند شیوه های صحیح مقابله با انتقاد را بیاموزید که مختصر برایتان توضیح میدهم، انتقاد از شما دو حالت می تواند داشته باشد: یا کاملا نادرست است و با قصد سویی بیان شده است و یا اینکه با خودتان فکر می کنید که این انتقاد به رفتار شما وارد است ولی چون افراد خاصی آن را بیان کرده دوست ندارید به حرفشان عمل کنید. در صورت اول خودتان می دانید که رفتارتان نادرست نیست پس لازم هم نیست در رفتارتان تغییری ایجاد کنید فقط باید بدانید که نباید بی احترامی صورت گیرد و یا سعی کنید متقابلا نسبت به فرد منتقد انتقاد کنید . در این موارد زبان طنز می تواند بسیار سودمند واقع شود. و اگر در حالت دوم بود ، چه اشکال دارد قسمتی از حرفشان که به نظرتان درست می آید ، آن را طعنه تلقی نکنید وبه این دید نگاه کنید که راهنمایی نه تنها اشکال ندارد بلکه مطلوب است و سعی کنید رفتارتان را اصلاح کنید. ولی با این وجود هم لازم نیست مدام معذرت خواهی کنید و شخصیتتان را زیر سوال ببرید. و اما مسئله زودرنجی، می تواند علل و ریشه های بسیار مختلفی داشته باشد. من با اطلاعات محدودی که ارائه کردید، نمی توانم به طور قطع بگویم که ریشه و علت اصلی زودرنجی شما چیست، ولی یکسری نکات کلی را در این زمینه مطرح می کنم و امیدوارم که مؤثر واقع شود. معمولاً‌ در پشت این زودرنجی های شدید، نگرش ها، باورها و افکار عمیقی نسبت به خودمان یا دیگران وجود دارد که باعث می شود کوچکترین اشتباهات و حتی مسائل و رفتارهای دیگران را تهدیدی جدی علیه ارزشمندی شخصیتی خودمان تلقی کنیم. اینکه این نگرش ها و باورها از کجا شکل گرفته و چگونه در ذهن وشخصیت ما نهادینه شده اند، بحث مفصلی دارد. اما چیزی که در حال حاضر به شما کمک می کند، شناسایی این افکار و باورهای زیربنایی است که منجر به احساس زودرنجی شما می شوند. در بسیاری از موارد، ممکن است این افکار و باورها مربوط به میزان پایین عزت نفس باشند. عزت نفس به بیانی ساده یعنی میزان ارزشی که شما برای شخصیت خودتان قائل هستید. فردی که عزت نفس خود را بالا می داند، معمولاً حتی با برخوردهای منفی و رفتارهای نامناسب دیگران، خیلی راحت کنار می آید. زیرا رفتار آن ها را تهدیدی علیه ارزشمندی خودش قلمداد نمی کند. چنین فردی خود را ارزشمند می داند صرف نظر از اینکه دیگران با او چه برخورد و رفتاری داشته باشند . بنابراین نیازی نمی بیند که برای اثبات ارزشمندی خودش سعی کند تأیید کامل دیگران را جلب کند یا با تمام وجود، تلاش کند که هیچ برخورد نامناسبی را از دیگران دریافت نکند و هیچ اشتباهی مرتکب نشود. به این نگرش که منجر به عزت نفس بالا می شود، در اصطلاح، خودپذیری نامشروط گفته می شود. خودپذیری نامشروط، یعنی اینکه ما ارزشمندی شخصیت خودمان را مشروط به هیچ عامل بیرونی نمی دانیم. یعنی چه اطرافیانمان تأییدمان بکنند و چه تأییدمان نکنند، چه عملکرد کاملاً موفقی داشته باشیم و چه عملکرد توأم با شکست و اشتباه، داشته باشیم، تحت هرشرایطی «شخصیت خودمان» را می پذیریم و آن را ارزشمند می دانیم. کسی که نگرش خودپذیری نامشروط دارد، ارزشمندی خود را وابسته به واکنش های دیگران یا موفقیت های عملکری خودش نمی داند، بنابراین برای چنین شخصی اگرچه یک رفتار منفی یا یک شکست در عملکرد، ناکام کننده است ولی به هیچ وجه، معادل با کم شدن ارزشمندی شخصیتی نیست. البته خودپذیری نامشروط به معنای خودشیفتگی هم نیست. فرق این دو مفهوم این است که در خودپذیری نامشروط، ما انتقادات دیگران را می پذیریم و اشتباهات عملکردی خودمان را قبول می کنیم اما ارزشمندی شخصیت خودمان را در گروی این مقوله ها نمی دانیم. اما خودشیفتگی یعنی اینکه ما اصلاً انتقادات دیگران یا اشتباهات خودمان را هم نپذیریم. مادامیکه نگرش خودپذیری نامشروط، بر شخصیت ما حاکم نشده باشد، دائماً با کوچکترین عوامل بیرونی، ارزشمندی شخصیت ما بالا و پایین می رود. یعنی اگر اطرافیان، کاملاً با ما خوب برخورد کنند، احساس ارزشمندی می کنیم اما اگر لحظه ای ما را تأیید نکنند یا آنطور که مورد انتظار ما است با ما محترمانه یا مناسب برخورد نکنند، ارزشمندی شخصیت خودمان را در خطر می بینیم و همین عامل باعث می شود که خیلی ناراحت و عصبانی شویم و به هم بریزیم. این همان مکانیزم پنهانی است که معمولاً در پشت زودرنجی های مفرط ما قرار دارد. جالب است که ما معمولاً خودمان به این مکانیزم، هشیار نیستیم ولی وقتی که دقت کنیم می توانیم به تدریج به وجود آن پی ببریم. به طورکلی به نظر می رسد آنچه که به طور اساسی و ریشه ای، مشکل شما را حل می کند،‌ افزایش عزت نفس و خودپذیری نامشروط است. بدین منظور توصیه می کنم کتاب :‌ »هیچ چیز نمی تواند ناراحتم کند» نوشته ی دکتر آلبرت الیس را مطالعه کنید.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.