ناشناس

با سلامبا آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما دوستان عزیزبنده...

با سلام با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما دوستان عزیز بنده درمورخ 20/11/1388 بعد از گرفتن برگه اعزام به خدمت طبق گفته سازمان نظام وظیفه به پادگاه پدافند هوایی امیدیه ( که از سوی نظام وظیفه برای دوره آموزشی معرفی شده بود ) مراجعه و مدارک خود را تحویل آنجا دادم که بعد از آن برگه مرخصی ساعتی تا تاریخ 26/11/1388 دادند که بعد از آن میبایستی مجددا به پادگان مراجعه و لباس سربازی را دریافت نموده تا دوره آموزشی را شروع کنیم که متاسفانه این کار را نکردم و به پادگان مراجعه نکردم که دراین مدت هیچگونه اخطاریه ایی راجب به سرباز فراربودن من ارسال نشد تا اینکه یکسال بعد یعنی در تاریخ 03/09/1389 به پادگان مربوطه مراجعه و خود را به عنوان سرباز فراری آن پادگان معرفی نمودم که بعد از مراجعه به قسمت قضایی یا اداری(دقیقا یادم نیست ) پادگان به من گفتند که من هیچگونه پرونده ایی دراینجا ندارم و اصلا سرباز اینجا نیستم ولی چون خود را بعنوان سرباز فراری اینجا معرفی کردم برایم پرونده سازی شد و چون در آن زمان دوره آموزشی درحال پایان بود بعد از دادن یک دست لباس ( پیراهن ، شلوار و پوتین بدون بند ) دادند و قرار شد که تا 10 روز ( روزی که مراجعه کردم دوره آموزشی در حال پایان بود و تا 10 روز دیگر دوره آموزشی جدید شروع می شد ) هر روز با لباس نظامی به پادگان مراجعه کنم و فقط حاضری بزنم تا دوره جدید شروع شود که هرچه گفتم بگذاریدکه تا 10 روز دیگر با نیروهای جدید بیایم اجازه ندادند ( که دیگر این 10 روز هر روز برای حاضری زدن نیایم پادگان ) ، که بخاطر داشتن وضعیت بد پدرم که درپایین شرح دادم می خواستم که مجددا دفترچه ارسال نمایم تا درپادگان نزدیک شهر سکونتم خدمت کنم که متاسفانه کادر اداری آن پادگان با پرونده سازی مانع این کار شدند ، حال از تاریخ 89 که خود را مجدد به پادگان معرفی کردم تا کنون چندین بار برگه احضاریه از دادگاه نظام برایم ارسال شد که موجب ناراحتی برای صاحبخانه ای که آدرس آنجا را دادم شده است . نکته : در اواخر سال 88 خانواده من از شهر اهواز به کرج مهاجرت کردند و دیگر در اهواز جایی برای سکونت نداشتم درضمن پدرم از نظر روحی و جسمانی در وضعیت بدی قرار داشت که در سال دوم به مرور حال او بد و بدتر شد تا اینکه در سال سوم قدرت تکلم و تحرک خود را نیز از دست داد و درحال حاضر به صورت کامل زمین گیر شده است به حدی که برای نشستن روی زمین و یا تکیه دادن به دیوار نیازمند این است که او را بلند کنیم ، و موقع غذا خوردن هم یکی باید به او غذا دهد چون قدرت گرفتن لیوان آب یا قاشوق را هم ندارد . از آن زمان من با 2 خواهر و پدر و مادرم زندگی میکنم که با خرج و مخارج بالای دکترهای اعصاب و روان و داروهایی که قیمتشان سر به فلک میکشند از نظر اقتصادی در وضعیت پایینی به سر میبریم که بنده با حقوق ناچیزی که دریافت میکنم هم خرج و مخارج خودم و تاحدودی هم به خانواده ام کمک میکنم ، لذا خواهشمندم که تمام سعی و تلاشتان را برای رفع این مشکل بوجود آمده ( که من 100درصد مقصر هستم ) انجام دهید . تمامی مدارک پزشکی پدرم نیز موجود هستند و وضعیت پدرم بهانه بی خودی نیست . درصورت لزوم به مشاوره حضوری هم مشکلی ندارم و اگر لازم میبینید که حضوری انجام بشه آدرس بدید مزاحمتون میشم با تشکر
دوشنبه، 16 تير 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

ناشناس

با سلامبا آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما دوستان عزیزبنده...

ناشناس ( تحصیلات : دبیرستان ، 30 ساله )

با سلام
با آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما دوستان عزیز

بنده درمورخ 20/11/1388 بعد از گرفتن برگه اعزام به خدمت طبق گفته سازمان نظام وظیفه به پادگاه پدافند هوایی امیدیه ( که از سوی نظام وظیفه برای دوره آموزشی معرفی شده بود ) مراجعه و مدارک خود را تحویل آنجا دادم که بعد از آن برگه مرخصی ساعتی تا تاریخ 26/11/1388 دادند که بعد از آن میبایستی مجددا به پادگان مراجعه و لباس سربازی را دریافت نموده تا دوره آموزشی را شروع کنیم که متاسفانه این کار را نکردم و به پادگان مراجعه نکردم که دراین مدت هیچگونه اخطاریه ایی راجب به سرباز فراربودن من ارسال نشد تا اینکه یکسال بعد یعنی در تاریخ 03/09/1389 به پادگان مربوطه مراجعه و خود را به عنوان سرباز فراری آن پادگان معرفی نمودم که بعد از مراجعه به قسمت قضایی یا اداری(دقیقا یادم نیست ) پادگان به من گفتند که من هیچگونه پرونده ایی دراینجا ندارم و اصلا سرباز اینجا نیستم ولی چون خود را بعنوان سرباز فراری اینجا معرفی کردم برایم پرونده سازی شد و چون در آن زمان دوره آموزشی درحال پایان بود بعد از دادن یک دست لباس ( پیراهن ، شلوار و پوتین بدون بند ) دادند و قرار شد که تا 10 روز ( روزی که مراجعه کردم دوره آموزشی در حال پایان بود و تا 10 روز دیگر دوره آموزشی جدید شروع می شد ) هر روز با لباس نظامی به پادگان مراجعه کنم و فقط حاضری بزنم تا دوره جدید شروع شود که هرچه گفتم بگذاریدکه تا 10 روز دیگر با نیروهای جدید بیایم اجازه ندادند ( که دیگر این 10 روز هر روز برای حاضری زدن نیایم پادگان ) ، که بخاطر داشتن وضعیت بد پدرم که درپایین شرح دادم می خواستم که مجددا دفترچه ارسال نمایم تا درپادگان نزدیک شهر سکونتم خدمت کنم که متاسفانه کادر اداری آن پادگان با پرونده سازی مانع این کار شدند ، حال از تاریخ 89 که خود را مجدد به پادگان معرفی کردم تا کنون چندین بار برگه احضاریه از دادگاه نظام برایم ارسال شد که موجب ناراحتی برای صاحبخانه ای که آدرس آنجا را دادم شده است .
نکته : در اواخر سال 88 خانواده من از شهر اهواز به کرج مهاجرت کردند و دیگر در اهواز جایی برای سکونت نداشتم درضمن پدرم از نظر روحی و جسمانی در وضعیت بدی قرار داشت که در سال دوم به مرور حال او بد و بدتر شد تا اینکه در سال سوم قدرت تکلم و تحرک خود را نیز از دست داد و درحال حاضر به صورت کامل زمین گیر شده است به حدی که برای نشستن روی زمین و یا تکیه دادن به دیوار نیازمند این است که او را بلند کنیم ، و موقع غذا خوردن هم یکی باید به او غذا دهد چون قدرت گرفتن لیوان آب یا قاشوق را هم ندارد . از آن زمان من با 2 خواهر و پدر و مادرم زندگی میکنم که با خرج و مخارج بالای دکترهای اعصاب و روان و داروهایی که قیمتشان سر به فلک میکشند از نظر اقتصادی در وضعیت پایینی به سر میبریم که بنده با حقوق ناچیزی که دریافت میکنم هم خرج و مخارج خودم و تاحدودی هم به خانواده ام کمک میکنم ، لذا خواهشمندم که تمام سعی و تلاشتان را برای رفع این مشکل بوجود آمده ( که من 100درصد مقصر هستم ) انجام دهید .
تمامی مدارک پزشکی پدرم نیز موجود هستند و وضعیت پدرم بهانه بی خودی نیست .
درصورت لزوم به مشاوره حضوری هم مشکلی ندارم و اگر لازم میبینید که حضوری انجام بشه آدرس بدید مزاحمتون میشم

با تشکر


مشاور: آقای سعیدپور

جرم محقق شده از ناحيه جنابعالي (سرباز فراري) محرز و مسلم بوده منتهي شما مي توانيد با در دست داشتن اسناد پزشکي پدرتان، مساعدت و همکاري مقامات رسيدگي کننده را نسبت به خود درخواست نماييد.



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.