پرسش :
شما مدعي هستيد که حضرت رسول از بدو آفرينش حضور داشتند. اگر واقعاً حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) از بدو آفرينش حضور داشتند پس چگونه در غار حراء براي اولين بار که با جبرئيل روبرو شده بودند ترسيدند و مکالمات رد و بدل شده نشان از تازگي آن درجه از روحانيت براي ايشان دارد؟
پاسخ :
وجود پيامبر اکرم ص وجودي است که بر اساس بسياري از روايات و آموزههاي ديني از بدو آفرينش و نظام هستي وجود داشته و در محضر خداوند سبحان حاضر بوده است. اين نوع حضور، حضوري نوري (حقيقت پيامبر) بوده که هيچ گونه منافاتي با آن ندارد که در غار حراء با وجود مادي، حالت ترس براي آن حضرت ايجاد شود. بنابراين، در توضيح اين مقدمه به چند نکته اشاره ميشود.
1. رسول اکرم صلی الله علیه وآله از دو نوع وجود برخوردار بوده است: يک وجود نوري و ديگر وجود مادي و بشري.
رسول اکرم ص اگر از بدو آفرينش وجود داشته و در حضور خداوند بوده و يا در عالم آفرينش حضور داشته است، وجود نوري آن حضرت بوده است. دليل بر اين وجود، رواياتي متعددي است که در متون ديني و روائي آمده است که پيامبر اکرم ص و اهل بيت ع آن حضرت از نور آفريده شده و قبل از خلقت آسمان و زمين به صورت نور خلق شده و موجود بوده و حضور داشتهاند.[1] به چند نمونه از اين روايات اشاره ميشود:
الف) جابر بن عبدالله ميگويد از رسول اکرم ص پرسيدم: يا رسول الله، اوّل چيزي که خداوند خلق کرد، چه بود؟ فرمود: اي جابر، نور پيامبرش بود. سپس از نور او همه موجودات را خلق کرد.[2]
ب) جابر جعفي از امام صادق ع نقل ميکند که آن حضرت فرمود: اي جابر، هنگامي که خداوند بود و با او هيچ چيزي از معلوم و مجهول همراه نبود. سپس، به اول چيزي که با آن خلقت را آغاز فرمود، نور محمد ص و نور ما اهل بيت بوده که همراه نور آن حضرت خلق کرد. و ما بوديم در حضور حق تعالي که نه آسمان بود و نه زمين، نه شب بود و نه روز، نه خورشيد و نه ماه.[3]
ج) در کافي نيز به اين مضمون نيز آمده است که: «خدا بود و چيزي خلق نشده بود، آن گاه نور الانوار (مبدأ نورها) را که همه از آن گرفته شدهاند، آفريد، و در آن نور از نور خويش که همه از آن نور گرفتهاند جاري ساخت و آن همان حقيقت و نوري است که محمد ص و علي ع از آن آفريده شدهاند.[4]
روايات فوق و بسيار ديگر، اين حقيقت را تأييد ميکند که پيامبر اکرم ص از بدو آفرينش و خلقت وجود داشته و در محضر حق بوده است و اين حضور، حضور نوري بوده است که بدور از هر گونه ماده و جنبههاي بشري ميباشد. بنابراين، اين ادعا، ادعايي است که دليل آن را تأييد ميکند. اما اينکه حقيقت نوري پيامبر اکرم ص بدون روح براي چه بايد در عالم باشد، برخي از بزرگان در اين باره چنين فرمودهاند:
1. «از آنجايي که حقيقت ذات باري در کمال عظمت و خود محض ميباشد، هيچ موجودي توان درک آن حقيقت را بدون واسطه ندارد. براي اينکه خداوند در عالم فيض رساني نمايد، و اوّلين فيض رساني حضرت حق، اعطاي وجود به موجودات عالم است. روي اين اساس، در عالم امکان بايد آيينه باشد تا نور حقيقت از آن آيينه در عالم بتابد و وسيله وجود و خلق عالم گردد. با اين وصف است که خداوند نور و حقيقت محمد ص را خلق کرده که از يک طرف سنخيت نوري دارد و از طرف ديگر از نظر استعداد وجودي مجراي تجلي خداوند بر عالم و وسيله فيض رساني گردد. از اينجاست که نور خداوند در وجود حقيقت انسان کامل تابيد. و عکس انوار تجمليات از آيينه دل و وجود او بر عالم فايض گرديد...».[5]
2. «ذات احديت که جامع جميع کمالات وجودي است؛ هرگاه حقايق از خود را بخواهد در عالم ببيند، و اين حقيقت در مقام تفصيل ظاهر گردد، نور ذات باري، به صورت «مرآتيه» و آيينه ظاهر ميشود. آن صورت تام که توان تابش نور حضرت حق را داشته باشد و از دل وجود او در عالم انعکاس نمايد. او صورت تام و حقيقت انسان کامل (حقيقت محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ » است. حقيقت انسان کامل که در جامعيت و قابليت به تمام و کمال است، براي پذيرش هر آنچه بر او جلوه کند با خضوع و خشوع، ميپذيرد و قابليت درک آن را نيز دارد. اين است که عالم در آغاز خلقت ناگزير از يک حقيقتي است تا از آيينه دل او به عالم فيض رساني گردد...».[6]
2. سرّ اضطراب پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ هنگام دريافت وحي، چنانچه اشاره شد که پيامبر اکرم ص از دو وجود نوري و مادي برخوردار بوده است. حالات اضطراب پيامبر اکرم ص در هنگام دريافت وحي مربوط به جنبه مادي و نشئه دنيايي آن حضرت است. از جنبه معنوي و باطني نه تنها اضطراب براي او ايجاد نميشود، بلکه فرشتگان را خدمت گزار خود ميداند. لذا در روايتي آمده است که رسول خدا ص ضمن بيان فضيلت خود و اهل بيتش بر فرشتگان فرمود: «.... انّ الملائکة لخدامنا و خدام محبّنا».[7] فرشتگان خدمت گزارها و دوستان ما هستند.
از آموزههاي دين به دست ميآيد که پيامبر اکرم ص هنگام دريافت وحي حالات متفاوتي داشته است. و گاهي براي حضرت اضطراب پيش ميآمد. و گاهي هم فرشتگان وحي بدون اجازه بر حضرت وارد نميشدند.[8]
از آن جمله رسول اکرم ص فرموده است: «من در غار حراء بودم، صدايي شنيدم که مرا ميخواند. بالاي سر خود نگاه کردم فرشتهاي بين آسمان و زمين را ديدم، از ديدن او دچار رعب و دهشت شدم، به خانه برگشتم و گفتم: مرا در جامه بپوشانيد... .[9]
در روايت ديگر آمده است، وقتي از امام صادق ع سئوال شد که چرا گاهي به هنگام نزول وحي حالتي شبيه بيهوشي و اضطراب به رسول خدا ص دست ميداده است؟ حضرت در پاسخ فرمود: «هنگامي که وحي از خداوند بدون واسطه جبرئيل نازل ميشد، حالتي شبيه غشوه به حضرت دست ميداد....».[10]
بعضي از بزرگان در توضيح و تبيين اين بيان امام صادق ع فرمودهاند: «شايد علّت اضطراب اين باشد که عالم شهادت (دنيا) نشة افتراق و عالم غيبت نشة انفراد است.
از اين رو، هر چه توجه روحي آدمي به عالم جمع و انفراد بيشتر باشد، دهشت او بيش تر است».[11]
در بيان ديگر آمده است: «... البته اين مطلب منافاتي با اضطراب و حالت شبيه بيهوشياي که به هنگام وحي به ايشان دست ميداد، ندارد؛ زيرا بحث ضعف جسم شريف آن حضرت در برابر تحمّل ظهور ارواح مجرد در آن، غير از بحث قوّت مقام روحانيت و جنبه الهي آنان است».[12]
و در ذيل آيه: إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْک قَوْلًا ثَقِيلًا[13]. آمده است که از اين آيه مبارکه به دست ميآيد که وحي الهي نه تنها به لحاظ محتواي معارف و احکام وزين و سنگين است، بلکه به لحاظ دريافت و تلقي آن از مبدأ وحي نيز بر پيامبر اکرم ص سنگين بوده است، لذا آن حالت بر آن حضرت پيش ميآمده است.[14]
و هم چنين درباره ترس و اضطراب نيز چنين گفته است: «اگر اهل الله و مردان الهي در وقت تجليات ناگهاني ربوبي حالشان دگرگون شود، اين پيش آمد از مقام آنها نميکاهد، چنان که رسول خدا ص نيز وقتي وحي به طور ناگهاني بر او نازل شد، به هراس افتاد و در حالي که اندامش ميلرزيد. در عين حال او وحي را با تمام و کمال از روح الامين دريافت کرد. و حفظ نمود و اين اضطراب و ترس در پيامبر اکرم ص در حقيقت ترس و نگراني از مسئوليت سنگين رسالت بود که در خود احساس کرد. آيه مبارکه انّا سنلقي عليک قولا ثقيلا را به هر معنا بگيريم، يکي از معاني آن القاي بار سنگين رسالت است لذا براي پيامبر اکرم ص در مرحله اول اضطرابي پيش ميآمد که بدنش ميلرزيد و به خانه آمده به خديجه فرمود: مرا بپوشانيد غير از آن مورد، در عين اينکه حالت شبيه بيهوشي به آن حضرت دست ميداد، ولي ديگر بر خود چيزي نپيچيد...».[15]
بنابراين، از مجموع مطالب ياد شده به دست ميآيد که اضطراب و ترس حضرت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در هنگام نزول وحي هيچ منافاتي با مقامات معنوي و روحانيت آن حضرت ندارد. زيرا، جنبه مادي و بشري آن حضرت در جهت دريافت معارف بزرگ الهي و به تعبير قرآن کريم «قول ثقيل» بسيار اندک است، لذا حضرت در هنگام دريافت وحي حالات متفاوتي داشته است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ وحي و نبوت، عبد الله جوادي آملي.
2ـ وحي و نبوت، مرتضي مطهري.
3ـ پيامبر اعظم، محمد امين صادقي.
پی نوشتها:
[1]. مجلسي، محمد باقر، بحارالأنوار، بيروت، موسسه الوفاء، ج15، ص8، ح8 و ص44، ح24.
[2]. همان، ج15، ص24، ح42.
[3]. همان، ح41.
[4]. کليني، محمد بن يعقوب، الکافي، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1367ش، ج1، ص442، ح9.
[5]. حسن زاده آملي، حسن، انسان کامل در نهج البلاغه، قم، انتشارات قيام، 1372ش، ص220.
[6]. جوادي آملي، عبدالله، تحرير تمهيد القواعد، تهران، انتشارات الزهرا، 1372ش، ص443.
[7]. صدوق، عيون الاخبار الرضا، قم، دارالعلم، 1377ش، ص262، ح22.
[8]. بحارالأنوار، همان، ج26، ص338، ح2 و...
[9]. طباطبائي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، تهران، دارالکتب اسلاميه، 1372ش، ج20، ص163.
[10]. بحارالأنوار، همان، ج18، ص268، ح30.
[11]. حسن زاده آملي، حسن، هزار و يک نکته، تهران، انتشارات فرهنگي رجاء، نکته 530.
[12]. موسوي خميني، سيد روح الله، تعليقات بر شرح خصوص الحکم... ، نشر آثار، ص36.
[13]. مزمل / 5.
[14]. الميزان، همان، ج20، ص140.
[15]. ر.ک: محي الدين عربي، منوحات مکيّه، مصر، مکتبة العربيه، 1395ق، ج4، ص91 ـ 90.
منبع: اندیشه قم
وجود پيامبر اکرم ص وجودي است که بر اساس بسياري از روايات و آموزههاي ديني از بدو آفرينش و نظام هستي وجود داشته و در محضر خداوند سبحان حاضر بوده است. اين نوع حضور، حضوري نوري (حقيقت پيامبر) بوده که هيچ گونه منافاتي با آن ندارد که در غار حراء با وجود مادي، حالت ترس براي آن حضرت ايجاد شود. بنابراين، در توضيح اين مقدمه به چند نکته اشاره ميشود.
1. رسول اکرم صلی الله علیه وآله از دو نوع وجود برخوردار بوده است: يک وجود نوري و ديگر وجود مادي و بشري.
رسول اکرم ص اگر از بدو آفرينش وجود داشته و در حضور خداوند بوده و يا در عالم آفرينش حضور داشته است، وجود نوري آن حضرت بوده است. دليل بر اين وجود، رواياتي متعددي است که در متون ديني و روائي آمده است که پيامبر اکرم ص و اهل بيت ع آن حضرت از نور آفريده شده و قبل از خلقت آسمان و زمين به صورت نور خلق شده و موجود بوده و حضور داشتهاند.[1] به چند نمونه از اين روايات اشاره ميشود:
الف) جابر بن عبدالله ميگويد از رسول اکرم ص پرسيدم: يا رسول الله، اوّل چيزي که خداوند خلق کرد، چه بود؟ فرمود: اي جابر، نور پيامبرش بود. سپس از نور او همه موجودات را خلق کرد.[2]
ب) جابر جعفي از امام صادق ع نقل ميکند که آن حضرت فرمود: اي جابر، هنگامي که خداوند بود و با او هيچ چيزي از معلوم و مجهول همراه نبود. سپس، به اول چيزي که با آن خلقت را آغاز فرمود، نور محمد ص و نور ما اهل بيت بوده که همراه نور آن حضرت خلق کرد. و ما بوديم در حضور حق تعالي که نه آسمان بود و نه زمين، نه شب بود و نه روز، نه خورشيد و نه ماه.[3]
ج) در کافي نيز به اين مضمون نيز آمده است که: «خدا بود و چيزي خلق نشده بود، آن گاه نور الانوار (مبدأ نورها) را که همه از آن گرفته شدهاند، آفريد، و در آن نور از نور خويش که همه از آن نور گرفتهاند جاري ساخت و آن همان حقيقت و نوري است که محمد ص و علي ع از آن آفريده شدهاند.[4]
روايات فوق و بسيار ديگر، اين حقيقت را تأييد ميکند که پيامبر اکرم ص از بدو آفرينش و خلقت وجود داشته و در محضر حق بوده است و اين حضور، حضور نوري بوده است که بدور از هر گونه ماده و جنبههاي بشري ميباشد. بنابراين، اين ادعا، ادعايي است که دليل آن را تأييد ميکند. اما اينکه حقيقت نوري پيامبر اکرم ص بدون روح براي چه بايد در عالم باشد، برخي از بزرگان در اين باره چنين فرمودهاند:
1. «از آنجايي که حقيقت ذات باري در کمال عظمت و خود محض ميباشد، هيچ موجودي توان درک آن حقيقت را بدون واسطه ندارد. براي اينکه خداوند در عالم فيض رساني نمايد، و اوّلين فيض رساني حضرت حق، اعطاي وجود به موجودات عالم است. روي اين اساس، در عالم امکان بايد آيينه باشد تا نور حقيقت از آن آيينه در عالم بتابد و وسيله وجود و خلق عالم گردد. با اين وصف است که خداوند نور و حقيقت محمد ص را خلق کرده که از يک طرف سنخيت نوري دارد و از طرف ديگر از نظر استعداد وجودي مجراي تجلي خداوند بر عالم و وسيله فيض رساني گردد. از اينجاست که نور خداوند در وجود حقيقت انسان کامل تابيد. و عکس انوار تجمليات از آيينه دل و وجود او بر عالم فايض گرديد...».[5]
2. «ذات احديت که جامع جميع کمالات وجودي است؛ هرگاه حقايق از خود را بخواهد در عالم ببيند، و اين حقيقت در مقام تفصيل ظاهر گردد، نور ذات باري، به صورت «مرآتيه» و آيينه ظاهر ميشود. آن صورت تام که توان تابش نور حضرت حق را داشته باشد و از دل وجود او در عالم انعکاس نمايد. او صورت تام و حقيقت انسان کامل (حقيقت محمد ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ » است. حقيقت انسان کامل که در جامعيت و قابليت به تمام و کمال است، براي پذيرش هر آنچه بر او جلوه کند با خضوع و خشوع، ميپذيرد و قابليت درک آن را نيز دارد. اين است که عالم در آغاز خلقت ناگزير از يک حقيقتي است تا از آيينه دل او به عالم فيض رساني گردد...».[6]
2. سرّ اضطراب پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ هنگام دريافت وحي، چنانچه اشاره شد که پيامبر اکرم ص از دو وجود نوري و مادي برخوردار بوده است. حالات اضطراب پيامبر اکرم ص در هنگام دريافت وحي مربوط به جنبه مادي و نشئه دنيايي آن حضرت است. از جنبه معنوي و باطني نه تنها اضطراب براي او ايجاد نميشود، بلکه فرشتگان را خدمت گزار خود ميداند. لذا در روايتي آمده است که رسول خدا ص ضمن بيان فضيلت خود و اهل بيتش بر فرشتگان فرمود: «.... انّ الملائکة لخدامنا و خدام محبّنا».[7] فرشتگان خدمت گزارها و دوستان ما هستند.
از آموزههاي دين به دست ميآيد که پيامبر اکرم ص هنگام دريافت وحي حالات متفاوتي داشته است. و گاهي براي حضرت اضطراب پيش ميآمد. و گاهي هم فرشتگان وحي بدون اجازه بر حضرت وارد نميشدند.[8]
از آن جمله رسول اکرم ص فرموده است: «من در غار حراء بودم، صدايي شنيدم که مرا ميخواند. بالاي سر خود نگاه کردم فرشتهاي بين آسمان و زمين را ديدم، از ديدن او دچار رعب و دهشت شدم، به خانه برگشتم و گفتم: مرا در جامه بپوشانيد... .[9]
در روايت ديگر آمده است، وقتي از امام صادق ع سئوال شد که چرا گاهي به هنگام نزول وحي حالتي شبيه بيهوشي و اضطراب به رسول خدا ص دست ميداده است؟ حضرت در پاسخ فرمود: «هنگامي که وحي از خداوند بدون واسطه جبرئيل نازل ميشد، حالتي شبيه غشوه به حضرت دست ميداد....».[10]
بعضي از بزرگان در توضيح و تبيين اين بيان امام صادق ع فرمودهاند: «شايد علّت اضطراب اين باشد که عالم شهادت (دنيا) نشة افتراق و عالم غيبت نشة انفراد است.
از اين رو، هر چه توجه روحي آدمي به عالم جمع و انفراد بيشتر باشد، دهشت او بيش تر است».[11]
در بيان ديگر آمده است: «... البته اين مطلب منافاتي با اضطراب و حالت شبيه بيهوشياي که به هنگام وحي به ايشان دست ميداد، ندارد؛ زيرا بحث ضعف جسم شريف آن حضرت در برابر تحمّل ظهور ارواح مجرد در آن، غير از بحث قوّت مقام روحانيت و جنبه الهي آنان است».[12]
و در ذيل آيه: إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْک قَوْلًا ثَقِيلًا[13]. آمده است که از اين آيه مبارکه به دست ميآيد که وحي الهي نه تنها به لحاظ محتواي معارف و احکام وزين و سنگين است، بلکه به لحاظ دريافت و تلقي آن از مبدأ وحي نيز بر پيامبر اکرم ص سنگين بوده است، لذا آن حالت بر آن حضرت پيش ميآمده است.[14]
و هم چنين درباره ترس و اضطراب نيز چنين گفته است: «اگر اهل الله و مردان الهي در وقت تجليات ناگهاني ربوبي حالشان دگرگون شود، اين پيش آمد از مقام آنها نميکاهد، چنان که رسول خدا ص نيز وقتي وحي به طور ناگهاني بر او نازل شد، به هراس افتاد و در حالي که اندامش ميلرزيد. در عين حال او وحي را با تمام و کمال از روح الامين دريافت کرد. و حفظ نمود و اين اضطراب و ترس در پيامبر اکرم ص در حقيقت ترس و نگراني از مسئوليت سنگين رسالت بود که در خود احساس کرد. آيه مبارکه انّا سنلقي عليک قولا ثقيلا را به هر معنا بگيريم، يکي از معاني آن القاي بار سنگين رسالت است لذا براي پيامبر اکرم ص در مرحله اول اضطرابي پيش ميآمد که بدنش ميلرزيد و به خانه آمده به خديجه فرمود: مرا بپوشانيد غير از آن مورد، در عين اينکه حالت شبيه بيهوشي به آن حضرت دست ميداد، ولي ديگر بر خود چيزي نپيچيد...».[15]
بنابراين، از مجموع مطالب ياد شده به دست ميآيد که اضطراب و ترس حضرت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در هنگام نزول وحي هيچ منافاتي با مقامات معنوي و روحانيت آن حضرت ندارد. زيرا، جنبه مادي و بشري آن حضرت در جهت دريافت معارف بزرگ الهي و به تعبير قرآن کريم «قول ثقيل» بسيار اندک است، لذا حضرت در هنگام دريافت وحي حالات متفاوتي داشته است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ وحي و نبوت، عبد الله جوادي آملي.
2ـ وحي و نبوت، مرتضي مطهري.
3ـ پيامبر اعظم، محمد امين صادقي.
پی نوشتها:
[1]. مجلسي، محمد باقر، بحارالأنوار، بيروت، موسسه الوفاء، ج15، ص8، ح8 و ص44، ح24.
[2]. همان، ج15، ص24، ح42.
[3]. همان، ح41.
[4]. کليني، محمد بن يعقوب، الکافي، تهران، دارالکتب الاسلاميه، 1367ش، ج1، ص442، ح9.
[5]. حسن زاده آملي، حسن، انسان کامل در نهج البلاغه، قم، انتشارات قيام، 1372ش، ص220.
[6]. جوادي آملي، عبدالله، تحرير تمهيد القواعد، تهران، انتشارات الزهرا، 1372ش، ص443.
[7]. صدوق، عيون الاخبار الرضا، قم، دارالعلم، 1377ش، ص262، ح22.
[8]. بحارالأنوار، همان، ج26، ص338، ح2 و...
[9]. طباطبائي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، تهران، دارالکتب اسلاميه، 1372ش، ج20، ص163.
[10]. بحارالأنوار، همان، ج18، ص268، ح30.
[11]. حسن زاده آملي، حسن، هزار و يک نکته، تهران، انتشارات فرهنگي رجاء، نکته 530.
[12]. موسوي خميني، سيد روح الله، تعليقات بر شرح خصوص الحکم... ، نشر آثار، ص36.
[13]. مزمل / 5.
[14]. الميزان، همان، ج20، ص140.
[15]. ر.ک: محي الدين عربي، منوحات مکيّه، مصر، مکتبة العربيه، 1395ق، ج4، ص91 ـ 90.
منبع: اندیشه قم