پرسش :
آيا ميتوان پيامبر اکرم - صلی الله علیه وآله- را مورد نقد و بررسي قرار داد؟
پاسخ :
وظيفه اصلي انبياء اين است که انسانها را در جهت دادن به زندگي و حرکت تکاملي، ياري دهند تا بتوانند در هر شرايطي وظيفه خود را بشناسند و نيروهايشان را در راه رسيدن به هدف مطلوب بکار گيرند، خواه مردم بيابانگرد و چادرنشين باشند و خواه مردم اقيانوس پيما و فضا نورد، ارزشهاي اصيل انساني را بشناسند و بدانند چه وظايفي در مورد پرستش خداي متعال و درباره فرد فرد خودشان و نيز نسبت به همنوعان و ساير آفريدگان دارند، تا با انجام دادن آنها به کمال و سعادت حقيقي و ابدي، نائل گردند. بديهي است که افراد عادي انسان مستقيما از اين وسيله شناخت بهرهمند نميشوند و استعداد و لياقت دريافت وحي الهي را ندارند، و ناچار پيام الهي به وسيله پيامبران بايد به ايشان ابلاغ شود.[1]
بنابراين هدف اصلي از بعثت انبياء راهنمايي بشر به سوي حقايق و وظايفي است که خداي متعال براي انسان ها تعيين فرموده است و ايشان در حقيقت نمايندگان الهي در ميان بشر هستند که بايد ديگران را به راه راست هدايت کنند، روي اين اساس حکمت و لطف الهي اقتضا دارد که پيامبران، افراد پاک و معصوم ازگناه باشند و حتي کار ناشايستهاي از روي سهو و نسيان هم از آنان سر نزند، تا مردم گمان نکنند که ادّعاي سهو و نسيان را بهانهاي براي جواز لغزش و اشتباه قرار دادهاند.
با توجه به این مقدمه:
اگر مقصود از نقد و بررسي رسول اکرم با تسامح اين باشد که، آيا يک مسلمان حق دارد و ميتواند، با اعتقاد و توجه به اين که خطا و اشتباه در گفتار و کردار آن حضرت راه ندارد و خداوند صحت و سلامت گفتار و کردار او را تضمين نموده. به منظور اطمينان بيشتر و کسب دانش و اطلاع افزونتر، از چرايي اين عمل رسول اکرم ص سئوال نمايد؟، بايد گفت: نقد و بررسي به اين معنا مشکل و مانعي ندارد، مثلا کسي سئوال کند چرا پيامبر اکرم ص صلح حديبيه را پذيرفت؟ يا اگر پيامبر اکرم ص معصوم است پس چرا اين همه توبه و استغفار ميکند؟ يا چرا عصمت ايشان با برخي آيات قرآن در ظاهر منافات دارد؟ آن گاه اگر کسي قصد کشف حقيقت و به دنبال پاسخ باشد و با تحليل وجهي براي آن ذکر نمايد، نه تنها منعي ندارد بلکه فعل نيكويي است.
اما نقد و بررسي به معناي مصطلح، که ناقد با ديد نقادانه، صحت و سقم گفتار و کردار کسي را مورد نقض و ابرام قرار داده و تک تک گفتار و کردار او را، تخطئه يا تأييد ميکند، در مورد رسول اکرم ص که نماينده خداوند و سفير و فرستاده اوست، به هيچ وجه روا نيست و هيچ مسلماني حق ندارد چنين نقد و بررسي نسبت به آن حضرت انجام دهد، زيرا لازمه آن تخطئه و رد و انکار عصمت و در نتيجه رسالت وي خواهد بود و انکار رسالت مساوي با شرک است، بنابراين نميتوان پيامبر اکرم را به معناي مصطلح مورد نقد و بررسي قرار داد، زيرا او اسوه و الگوي رفتار ما است و ما هر چه داريم به برکت وجود مقدس اوست اين قرآن کريم است که ميفرمايد: هر چه رسول اکرم به شما ميگويد انجام دهيد، و هر چه از آن نهي ميکند باز ايستيد.[2]
اصولاً کسي مورد نقد و بررسي قرار ميگيرد که اشتباهات و خطاها و انحرافات شخصيت او را تحت تأثير قرار داده و لکه دار باشد، اما شخصيتي که خداوند متعال خود سلامت شخصيت و صداقت گفتار و صحت رفتار او را تضمين کرده است، عقل به هيچ وجه اجازه نقد و بررسي او را نميدهد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ اصول عقائد، محمد تقي مصباح يزدي.
پی نوشتها:
[1]. مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش عقائد (سه جلدي)، شرکت چاپ و نشر بين الملل، 1385ش، ص188.
[2]. حشر / 7.
منبع: اندیشه قم
وظيفه اصلي انبياء اين است که انسانها را در جهت دادن به زندگي و حرکت تکاملي، ياري دهند تا بتوانند در هر شرايطي وظيفه خود را بشناسند و نيروهايشان را در راه رسيدن به هدف مطلوب بکار گيرند، خواه مردم بيابانگرد و چادرنشين باشند و خواه مردم اقيانوس پيما و فضا نورد، ارزشهاي اصيل انساني را بشناسند و بدانند چه وظايفي در مورد پرستش خداي متعال و درباره فرد فرد خودشان و نيز نسبت به همنوعان و ساير آفريدگان دارند، تا با انجام دادن آنها به کمال و سعادت حقيقي و ابدي، نائل گردند. بديهي است که افراد عادي انسان مستقيما از اين وسيله شناخت بهرهمند نميشوند و استعداد و لياقت دريافت وحي الهي را ندارند، و ناچار پيام الهي به وسيله پيامبران بايد به ايشان ابلاغ شود.[1]
بنابراين هدف اصلي از بعثت انبياء راهنمايي بشر به سوي حقايق و وظايفي است که خداي متعال براي انسان ها تعيين فرموده است و ايشان در حقيقت نمايندگان الهي در ميان بشر هستند که بايد ديگران را به راه راست هدايت کنند، روي اين اساس حکمت و لطف الهي اقتضا دارد که پيامبران، افراد پاک و معصوم ازگناه باشند و حتي کار ناشايستهاي از روي سهو و نسيان هم از آنان سر نزند، تا مردم گمان نکنند که ادّعاي سهو و نسيان را بهانهاي براي جواز لغزش و اشتباه قرار دادهاند.
با توجه به این مقدمه:
اگر مقصود از نقد و بررسي رسول اکرم با تسامح اين باشد که، آيا يک مسلمان حق دارد و ميتواند، با اعتقاد و توجه به اين که خطا و اشتباه در گفتار و کردار آن حضرت راه ندارد و خداوند صحت و سلامت گفتار و کردار او را تضمين نموده. به منظور اطمينان بيشتر و کسب دانش و اطلاع افزونتر، از چرايي اين عمل رسول اکرم ص سئوال نمايد؟، بايد گفت: نقد و بررسي به اين معنا مشکل و مانعي ندارد، مثلا کسي سئوال کند چرا پيامبر اکرم ص صلح حديبيه را پذيرفت؟ يا اگر پيامبر اکرم ص معصوم است پس چرا اين همه توبه و استغفار ميکند؟ يا چرا عصمت ايشان با برخي آيات قرآن در ظاهر منافات دارد؟ آن گاه اگر کسي قصد کشف حقيقت و به دنبال پاسخ باشد و با تحليل وجهي براي آن ذکر نمايد، نه تنها منعي ندارد بلکه فعل نيكويي است.
اما نقد و بررسي به معناي مصطلح، که ناقد با ديد نقادانه، صحت و سقم گفتار و کردار کسي را مورد نقض و ابرام قرار داده و تک تک گفتار و کردار او را، تخطئه يا تأييد ميکند، در مورد رسول اکرم ص که نماينده خداوند و سفير و فرستاده اوست، به هيچ وجه روا نيست و هيچ مسلماني حق ندارد چنين نقد و بررسي نسبت به آن حضرت انجام دهد، زيرا لازمه آن تخطئه و رد و انکار عصمت و در نتيجه رسالت وي خواهد بود و انکار رسالت مساوي با شرک است، بنابراين نميتوان پيامبر اکرم را به معناي مصطلح مورد نقد و بررسي قرار داد، زيرا او اسوه و الگوي رفتار ما است و ما هر چه داريم به برکت وجود مقدس اوست اين قرآن کريم است که ميفرمايد: هر چه رسول اکرم به شما ميگويد انجام دهيد، و هر چه از آن نهي ميکند باز ايستيد.[2]
اصولاً کسي مورد نقد و بررسي قرار ميگيرد که اشتباهات و خطاها و انحرافات شخصيت او را تحت تأثير قرار داده و لکه دار باشد، اما شخصيتي که خداوند متعال خود سلامت شخصيت و صداقت گفتار و صحت رفتار او را تضمين کرده است، عقل به هيچ وجه اجازه نقد و بررسي او را نميدهد.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ اصول عقائد، محمد تقي مصباح يزدي.
پی نوشتها:
[1]. مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش عقائد (سه جلدي)، شرکت چاپ و نشر بين الملل، 1385ش، ص188.
[2]. حشر / 7.
منبع: اندیشه قم