چهارشنبه، 17 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

چگونه پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ شوخي مي کردند ولي در همان شوخي هم جز حق نمي گفتند. ؟


پاسخ :
مزاح يعني شوخي مقابل آن جديت است.[1]
مزاح وقتي از حالت شرعي و عادي خارج نشده و باعث خوشحالي مومنان شود خوب است و منافات با عصمت ندارداما وقتي از چارچوب شرع خارج شده و به اذيت مومنين یا تمسخر آنان کشيده شود حرام، و يکي از رذايل اخلاقي به حساب می آید . امّا تا وقتي از اعتدال و محدوده ي آن که انسان را سبک نکند خارج نشده، تفريح مناسب و مشروع وحي است.
پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ گاهي مزاح مي کردند و مزاح هاي مشروع که تعجب و تبسم را بر لب مومنان مي نشاندند که به چند نمونه اشاره مي شود.
1. روزي حضرت با امير مومنان علي ـ عليه السلام ـ خرما مي خوردند حضرت ازسر شوخي هسته هاي خرما را جلوي امير مومنان مي گذاشت. در پايان فرمود: یا علی، تو چقدر خوردي که اينقدر هسته خرما در مقابل تو جمع شده علي در پاسخ عرض کرد: يا رسول الله هر کس با هسته اش خورده زياد تر خورده است.
2. روزي حضرت پايش را در جمع به اصحاب نشان داد و پرسيد: اين پاي من شبيه چيست، هيچ کس نتوانست پاسخ بگويد، در اين حال حضرت پاي ديگر را نشان داد و فرمود: شبيه اين پايم است.[2]
3. روزي به زني از انصار فرمود: مراقب شوهرت باش که در چشم او سفيدي است. زن با حالت نگراني پيش شوهرش رفت، شوهرش گفت: منظور سفيدي چشمم است و رسول خدا با تو مزاح فرموده اند.[3]
4. پيرزني از انصار از پيامبر(ص) خواست برايش دعا کند که به بهشت برود حضرت به زن فرمود: پيرزنان وارد بهشت نخواهند شد، زن گريه کرد و رسول الله بلافاصله فرمود: در بهشت پيري وجود ندارد؛ مگر نديدي قول خداوند را در قرآن فرموده: «انا انشاناهن انشاء فجعلناهن ابکاراً».[4]
5. روزي يک اعرابي براي پيامبر هديه اي آورد و عرض کرد يا رسول الله برای شما هديه اي آورده ام. ، رسول خدا قبول کردند و گرفتند ، بلافاصله اعرابي گفت: لطفاً پولش را بدهيد رسول خدا خنديد و پس از آن هرگاه غمناک مي شد مي فرمود: اي کاش آن اعرابي مي آمد.[5]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- کتاب شادی و شادکامی از دیدگاه اسلام توسط سید مهدی خطیب زیر نظر حجت‌الاسلام عباس پسندیده
2- الگوي شادي از نگاه قرآن و حديث ،مولف : محمدی ری شهری،

پی نوشتها:
[1]. ابن منظور، لسان العرب، بيروت، ج3، ص167.
[2]. ر.ک: جزايري، سيد نعمت الله، زهر الربيع، چاپ سنگي، ص3.
[3]. ابن ابي الحديد، شرح نهج البلاغه، ج6، ص330؛ نوري، مستدرک، ج8، ص410.
[4]. نوري، همان، ص410ـ411؛ جزايري، سيد نعمت الله، التحفه السنيه، ص222؛ ابن قدامه، المغني، ج11، ص244.
[5]. کليني، محمد بن يعقوب، کافي، ج2، ص662.
منبع: اندیشه قم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.