چهارشنبه، 17 دی 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

حضرت پيامبر(صلی الله علیه وآله) شيعه بود يا سنّي؛ چگونه اثبات می کنید که او شيعه بود؟


پاسخ :
شيعه در لغت به معني پيرو است و در اصطلاح به كساني گفته مي‌شود كه به امامت و خلافت بلافصل علي ـ عليه السّلام ـ معتقدند و بر اين عقيده‌اند كه امامت او از طريق نص ثابت شده است و امامت حق او و فرزندان او است.[1] در مقابل اين ديدگاه اهل سنت قرار دارد، آنها باور دارند كه دربارة امامت و خلافت نصّي از كتاب و سنت وارد نشده و تعيين خليفه و پيشواي مسلمانان پس از رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ به انتخاب مسلمانان واگذار شده است.[2] بنابراين اصطلاح شيعه و سني بر امت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ اطلاق مي‌گردد نه بر خود پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ يا امام علي ـ عليه السّلام ـ .
اما اينكه كدام يك از اين دو اصطلاح مورد تأييد خدا و پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ مي‌باشد و در زمان حيات پيامبر در ميان مسلمين رايج بوده است بايد توجه نمود كه به گواهي تاريخ، رسول خدا در طول حيات خود در موارد مختلف بارها از فضايل و مناقب و نيز قيادت و رهبري علي ـ عليه السّلام ـ پس از خود سخن به ميان آورد و اين توصيه‌‌ها و سفارشات سبب شده بود كه طبق روايات مستند در همان زمان پيامبر، گروهي دور علي ـ عليه السّلام ـ را بگيرند و بنام شيعه علي ـ عليه السّلام ـ شناخته شوند اين گروه پس از رحلت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ بر همان عقيدة پيشين خود باقي ماندند و مصلحت انديشيهاي فردي و گروهي را بر تنصيص رسول خدا در باب رهبري مقدّم نداشتند و چنين بود كه گروهي در عصر رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ و پس از درگذشت او به نام شيعه معروف شدند.
نوبختي متوفاي (1310 ه) مي‌نويسد: شيعه به كساني گفته مي‌شود كه در زمان رسول خدا و پس از او علي ـ عليه السّلام ـ را به امامت و خلافت پذيرفته و از ديگران گسسته و به او پيوسته‌اند.»[3]
ابوالحسن اشعري از بزرگان اهل سنت مي‌گويد: علت اينكه اين گروه را شيعه مي‌گويند آن است كه اينان علي ـ عليه السّلام ـ را پيروي كرده و او را بر ديگر صحابه مقدم مي‌دارند.[4]
شهرستاني (از اهل سنت) در كتاب ملل و نحل مي‌نويسد: شيعه كساني هستند كه از علي ـ عليه السّلام ـ بالخصوص پيروي كرده و به امامت و خلافت او از طريق نص و وصيت قايل شده‌اند.[5]
بنابراين شيعه تاريخي جز اسلام و سرآغازي جز مبدأ پيدايش اسلام ندارد، و در حقيقت اسلام و تشيع دو روية يك سكّه‌اند كه در يك زمان متولد شده‌اند پيامبر در نخستين روزهاي دعوت آشكار خود بني‌هاشم را جمع كرد و خلافت و وصايات علي را به آنان اعلان نمود و پس از آن نيز در مراحل مختلف بخصوص در روز غدير خلافت او را رسماً اعلام داشت و خود پيامبر بذر تشيع را اولين بار در دل صحابه غرس نمود و به مرور زمان آن را رشد داد و جمعي از صحابه بزرگ مانند سلمان، ابوذر را شيعه ناميد و مفسران در تفسير آيه «اما كساني كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند بهترين مخلوقات خدايند»[6] گفته‌اند: كه مقصود از اين آيه علي و شيعيان اوست.[7]
نوبختي گفته است: سلمان فارسي، ابوذر غفاري، مقداد بن اسود و عمار ياسر نخستين كساني بودند كه به نام شيعه ناميده شدند.[8]
ممكن است گفته شود كه: در زمان پيامبر اكرم ـ صلي الله عليه و آله ـ مسلمانان به فرقه‌هايي تقسيم نشده بودند تا عده‌اي به نام شيعه معروف گردند بلكه همگي به نام مسلمان ناميده مي‌شدند. در جواب بايد گفت: اطلاق لفظ شيعه در كلمات پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ ناظر به زمان آينده است چون پيامبر مي‌دانسته كه بعد از او مسلمانان، به دو گروه شيعه و غير‌ شيعه تقسيم مي‌گردند بدين منظور براي حقّانيت شيعه بعد از خود، در همان ابتدا پيروي از امام علي ـ عليه السّلام ـ و اهل‌بيت ـ عليه السّلام ـ را مورد تأييد و مايه نجات دانسته و بارها به مسلمانان ابلاغ نموده است. دليل ما بر اين ادعا روايات متواتر ثقلين، منزلت، غدير و... مي‌باشد.
اما اصطلاح اهل سنت در زمان پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و صحابه قطعاً نبوده و سالها بعد از رحلت رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ به وجود آمده است. در اين باره دو قول است: عده‌اي مانند ابوحاتم رازي تاريخ پيدايش اصطلاح اهل سنت را زمان خلفاي عباسي دانسته و گفته است: در عصر معاويه به گروهي از مسلمانان كه هوا‌‌خواه عثمان بودند «عثمانيّه» مي‌گفتند، اين گروه در عهد حكومت عباسيان به نام اهل سنت ناميده شدند.[9] و قول ديگر اين است كه تاريخ اين اصطلاح به اوايل قرن دوم هجري باز مي‌گردد.[10]
با توجه به ‌آنچه ذكر شد روشن مي‌گردد كه پيامبر گرامي اسلام نه شيعه بوده و نه سنّي بلكه او رهبر و مقتدايي است كه خداوند براي نجات بشريت و هدايت انسانها بسوي خويش مبعوث نموده است و در طول حيات خويش علي ـ عليه السّلام ـ و پيروان او را كه به اسم شيعه معروف بوده است تأييد نموده است.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1 . پاسخ به 60 پرسش، دفتر مقام معظم رهبري در امور اهل سنت بلوچستان.
2 . فرق و مذاهب اسلامي، رباني گلپايگاني.

پی نوشتها:
[1] . شيخ مفيد، محمد بن محمد بن نعمان، أوائل المقالات، ص41، لبنان، دارالمفيد، دوم 1414 ه‌ .
[2] . بغدادي، عبدالقاهر، الفرق بين الفرق، ص 6-7، بيروت، دار‌المعرفه، بي‌تا.
[3] . نوبختي، ابومحمد حسن، فرق الشيعه، ص 17، بيروت، دارالاضواء، 1404.
[4] . اشعري، ابوالحسن، مقالات الاسلاميين، ج 1، ص 65، بي‌تا، بي‌جا.
[5] . شهرستاني،عبدالكريم، ملل ونحل، ص131، بيروت، دارالكتاب العلميه،1410 ه .
[6] . بيّنه/آيه 7.
[7] . سيوطي، جلال‌الدين، الدرالمنثور، بيروت، دارالفكر 1993 م. ج 8، ص 589.
[8] . نوبختي، فرق الشيعه، ص 17-18.
[9] . عاملي، سيدمحسن امين، اعيان الشيعه، بيروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1406 ه . ج1ص18.
[10] . سبحاني، جعفر، بحوث في الملل و نحل قم مركز مديريت اول، 1408ق. ج2 ص334.
منبع: اندیشه قم


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.