پرسش :
از ميان ائمه کدام يک و در کجا به حديث غدير استدلال کرده اند؟
پاسخ :
پيامبر اکرم ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ بعد از اينکه 23 سال مأموريت خود را به نحو احسن انجام دادند بنا به دستور خداوند در آخرين حجي که به مکه مشرف شده بودند موقع بازگشت در محلي بنام غدير خم بين مکه و مدينه در ميان انبوه حاجيان جانشين خود را معين نمودند همه جمعيت حاضر با حضرت علي ـ عليه السلام ـ به عنوان خليفه رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ بيعت کردند و به آن حضرت شادباش گفتند. اما پس از رحلت رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ عده اي از آنان که به علي ـ عليه السلام ـ در روز غدير شاد باش گفتند، خلافت را غصب کرده و عهد شکني نمودند، تلاش امير مومنان نيز هيچ سودي نبخشيد و اين جريان به عنوان عقده در دل ماند اما ائمه هر يک در مناسبت ها به آن استناد مي کردند.
1. امام حسن مجتبي ـ عليه السلام ـ به اين حديث استدلال نمودند. حضرت بعد از صلح با معاويه در مسجد کوفه خطبه مفصّلي بيان فرمودند و در ضمن آن بيان داشتند: جدّم رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ فرمود: هيچ قوم و امّتي زمام امور خود را به دست کسي نداد در حالتي که داناتر از آن کس در ميان آنها وجود داشته باشد مگر آنکه پيوسته امر آن امت به پستي مي گرايد تا به سوي آنچه آن را واگذاشته، بازگشت نمايند و از جدم شنيدم که به پدرم فرمود: اي علي تو نسبت به من به منزله هارون هستي از موسي، جز اينکه پيغمبري بعد از من نخواهد بود، و نيز مردم شنيدند و ديدند که جدم هنگامي که در غدير خم دست پدرم را گرفت و به آنان فرمود: هر کس که من مولا و سرپرست اويم پس علي سرپرست اوست خدايا دوست بدار کسي که او را دوست بدارد و دشمن بدار کسي را که او را دشمن بدارد.[1]
بنابراين امام حسن ـ عليه السلام ـ با اينکه با معاويه صلح کردند و حکومت را به ايشان واگذار نمودند ولي امامت امت و خلافت را حق خاندان خويش مي داند.
2. امام حسين ـ عليه السلام ـ نيز در سال 58 يا 59ق در سفر حج و در مني که در آن سال حدود هفتصد نفر از انصار و اصحاب رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ و تابعين و از افراد باتقوي را در مني جمع کرده و خطبه اي خواندند، و از شرارت معاويه گفتند و درباره پدرش و مادرش و رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ مطالبي بيان فرمود که حاضران همگي سخنان آن حضرت را تصديق نمودند. تا آنجا که فرمود: بخدا سوگند مي دهم شما را آيا آگاهي داريد که رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ علي ـ عليه السلام ـ را در روز غدير خم منصوب فرمود و ولايت او را اعلام نمود و فرمود بايد حاضرين به غائبين ابلاغ کنند، حاضران همگي گفتند: بار خدايا! آري به اين جريان آگاهيم.[2] البته ساير ائمه ـ عليهم السلام ـ نيز در بيان اينکه در روز غدير خم حضرت ختمي مرتبت علي ـ عليه السلام ـ را به جانشيني خود انتخاب نمودند مطالبي بيان داشته اند. چنانچه امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند بهترين و بزرگترين اعياد، عيد غدير است. روزي که اميرالمومنين علي ـ عليه السلام ـ به عنوان رهبر و راهنماي مردم منصوب شد.[3]
3. امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ نيز در جواب نامه اي که اهل اهواز سئوالاتي از حضرت کردند به برخي اخبار و روايات اشاره فرمود که مقبوله هستند از جمله آنها حديث غدير است، آنجا که حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ فرمودند: «هر کس که من مولا و سرپرست او هستم علي مولا و سرپرست اوست». در ادامه مي فرمايد: که قرآن هم به درستي اين گونه اخبار گواه مي دهد و اين اخبار موافق کتاب خداوند مي باشند لذا وقتي که قرآن موافق خبري باشد و آن خبر هم موافق فرموده قرآن باشد، عمل به اين روايات واجب مي شود کسي از اين گونه اخبار سرپيچي نمي کند مگر اينکه اهل عناد و فساد باشد.[4] البته آنچه از اخبار و روايات وارد شده از ائمه معصومين آمده است و در آن اخبار اشاره اي به حديث غدير و اهميت روز غدير شده است به نوعي مي توان گفت که آن بزرگواران به اين حديث استدلال نموده اند و آن را از جمله مناقب و فضائل حضرت علي ـ عليه السلام ـ شمرده و غاصبين حق آن حضرت را دشمنان اهل بيت معرفي کرده اند.
در روايتي مفصل از امام حسين ـ عليه السلام ـ وارد شده است که آن حضرت در زمان عمر بن خطاب در مسجد پيامبر اکرم ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ بود که عمر رو به مردم کرده و گفت: اي مردم من از خود شما بر شما اولي و سزاوارترم (همان جمله اي که پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ در خطبه غدير و در موارد متعدد ديگر، بيان داشتند). وقتي امام حسين ـ عليه السلام ـ اين سخن را از عمر شنيد به وي اعتراض کرد. و عمر را دروغگو خطاب کرد و فرمود: اين منبر که تو در آن صحبت مي کني منبر جدم رسول الله است و تو به غصب بر آن مي نشيني اي عمر تو منکر حقي گرديدي که خداوند و رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ بيان فرمودند و همه مردم بدان واقف هستند لکن از روي جهل و عداوت منکر آن هستند اشاره امام حسين ـ عليه السلام ـ به اين جمله است مردم بعد از پايان خطبه غدير حضرت پيامبر اکرم ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ گفتند: آري، شنيديم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دستمان اطاعت مي کنيم واي بر کساني که منکر حق اهل بيت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ هستند... .[5] با اينکه در اين کلام طولاني به خود حديث غدير به صراحت اشاره شده است، اما فحواي کلام چنين است که حضرت از اينکه حق پدرش را غصب کرده اند و امثال عمر بن خطاب خود را با پيامبر اکرم ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ مقايسه مي کنند، متعرض عمر شده و او را دروغگو و غاصب مي خواند و نيز عمر را به توبه فرا مي خواند.
بنابراين ائمه معصومين در مواجهه با غاصبان حق اهل بيت ـ عليهم السلام ـ و نيز در مواقع مختلف برای بيان حقانيت اهل بيت به حديث غدير استدلال کرده اند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ اسرار آل محمد، سليم بن قيس هلالي.
2ـ غدير در آيينه کتاب، محمد انصاري.
3ـ آرمان غدير از ديدگاه اميرالمومنين، سيد محمد مجيدي.
4ـ چهارده قرن با غدير، محمد باقر انصاري.
پی نوشتها:
[1]. اميني، عبدالحسين، الغدير، بيروت؛ دارالکتاب العربي، 1379ش، ج1، ص198؛ قندوزي، سليمان بن ابراهيم، ينابيع الموده، دارالاسوه، 1416ق، ج3،ص 369.
[2]. سليم بن قيس، کتاب سليم، تحقيق،محمد باقر، انصاري، بي جا، بي تا، ص321؛ مجلسي، محمد باقر، بحارالأنوار، بيروت، موسسه الوفاء، 1403ق، ج33، ص183.
[3]. روحاني، محمد صادق، فقه الصادق، قم، دارالکتاب، 1412ق، ج8، ص328.
[4]. طبرسي، احمد بن علي، الاحتجاج، بيروت، دارالنعمان، بي تا، ج2، ص252.
[5]. همان، ج3، ص393.
منبع: اندیشه قم
پيامبر اکرم ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ بعد از اينکه 23 سال مأموريت خود را به نحو احسن انجام دادند بنا به دستور خداوند در آخرين حجي که به مکه مشرف شده بودند موقع بازگشت در محلي بنام غدير خم بين مکه و مدينه در ميان انبوه حاجيان جانشين خود را معين نمودند همه جمعيت حاضر با حضرت علي ـ عليه السلام ـ به عنوان خليفه رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ بيعت کردند و به آن حضرت شادباش گفتند. اما پس از رحلت رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ عده اي از آنان که به علي ـ عليه السلام ـ در روز غدير شاد باش گفتند، خلافت را غصب کرده و عهد شکني نمودند، تلاش امير مومنان نيز هيچ سودي نبخشيد و اين جريان به عنوان عقده در دل ماند اما ائمه هر يک در مناسبت ها به آن استناد مي کردند.
1. امام حسن مجتبي ـ عليه السلام ـ به اين حديث استدلال نمودند. حضرت بعد از صلح با معاويه در مسجد کوفه خطبه مفصّلي بيان فرمودند و در ضمن آن بيان داشتند: جدّم رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ فرمود: هيچ قوم و امّتي زمام امور خود را به دست کسي نداد در حالتي که داناتر از آن کس در ميان آنها وجود داشته باشد مگر آنکه پيوسته امر آن امت به پستي مي گرايد تا به سوي آنچه آن را واگذاشته، بازگشت نمايند و از جدم شنيدم که به پدرم فرمود: اي علي تو نسبت به من به منزله هارون هستي از موسي، جز اينکه پيغمبري بعد از من نخواهد بود، و نيز مردم شنيدند و ديدند که جدم هنگامي که در غدير خم دست پدرم را گرفت و به آنان فرمود: هر کس که من مولا و سرپرست اويم پس علي سرپرست اوست خدايا دوست بدار کسي که او را دوست بدارد و دشمن بدار کسي را که او را دشمن بدارد.[1]
بنابراين امام حسن ـ عليه السلام ـ با اينکه با معاويه صلح کردند و حکومت را به ايشان واگذار نمودند ولي امامت امت و خلافت را حق خاندان خويش مي داند.
2. امام حسين ـ عليه السلام ـ نيز در سال 58 يا 59ق در سفر حج و در مني که در آن سال حدود هفتصد نفر از انصار و اصحاب رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ و تابعين و از افراد باتقوي را در مني جمع کرده و خطبه اي خواندند، و از شرارت معاويه گفتند و درباره پدرش و مادرش و رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ مطالبي بيان فرمود که حاضران همگي سخنان آن حضرت را تصديق نمودند. تا آنجا که فرمود: بخدا سوگند مي دهم شما را آيا آگاهي داريد که رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ علي ـ عليه السلام ـ را در روز غدير خم منصوب فرمود و ولايت او را اعلام نمود و فرمود بايد حاضرين به غائبين ابلاغ کنند، حاضران همگي گفتند: بار خدايا! آري به اين جريان آگاهيم.[2] البته ساير ائمه ـ عليهم السلام ـ نيز در بيان اينکه در روز غدير خم حضرت ختمي مرتبت علي ـ عليه السلام ـ را به جانشيني خود انتخاب نمودند مطالبي بيان داشته اند. چنانچه امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند بهترين و بزرگترين اعياد، عيد غدير است. روزي که اميرالمومنين علي ـ عليه السلام ـ به عنوان رهبر و راهنماي مردم منصوب شد.[3]
3. امام حسن عسکري ـ عليه السلام ـ نيز در جواب نامه اي که اهل اهواز سئوالاتي از حضرت کردند به برخي اخبار و روايات اشاره فرمود که مقبوله هستند از جمله آنها حديث غدير است، آنجا که حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ فرمودند: «هر کس که من مولا و سرپرست او هستم علي مولا و سرپرست اوست». در ادامه مي فرمايد: که قرآن هم به درستي اين گونه اخبار گواه مي دهد و اين اخبار موافق کتاب خداوند مي باشند لذا وقتي که قرآن موافق خبري باشد و آن خبر هم موافق فرموده قرآن باشد، عمل به اين روايات واجب مي شود کسي از اين گونه اخبار سرپيچي نمي کند مگر اينکه اهل عناد و فساد باشد.[4] البته آنچه از اخبار و روايات وارد شده از ائمه معصومين آمده است و در آن اخبار اشاره اي به حديث غدير و اهميت روز غدير شده است به نوعي مي توان گفت که آن بزرگواران به اين حديث استدلال نموده اند و آن را از جمله مناقب و فضائل حضرت علي ـ عليه السلام ـ شمرده و غاصبين حق آن حضرت را دشمنان اهل بيت معرفي کرده اند.
در روايتي مفصل از امام حسين ـ عليه السلام ـ وارد شده است که آن حضرت در زمان عمر بن خطاب در مسجد پيامبر اکرم ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ بود که عمر رو به مردم کرده و گفت: اي مردم من از خود شما بر شما اولي و سزاوارترم (همان جمله اي که پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ در خطبه غدير و در موارد متعدد ديگر، بيان داشتند). وقتي امام حسين ـ عليه السلام ـ اين سخن را از عمر شنيد به وي اعتراض کرد. و عمر را دروغگو خطاب کرد و فرمود: اين منبر که تو در آن صحبت مي کني منبر جدم رسول الله است و تو به غصب بر آن مي نشيني اي عمر تو منکر حقي گرديدي که خداوند و رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ بيان فرمودند و همه مردم بدان واقف هستند لکن از روي جهل و عداوت منکر آن هستند اشاره امام حسين ـ عليه السلام ـ به اين جمله است مردم بعد از پايان خطبه غدير حضرت پيامبر اکرم ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ گفتند: آري، شنيديم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دستمان اطاعت مي کنيم واي بر کساني که منکر حق اهل بيت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ هستند... .[5] با اينکه در اين کلام طولاني به خود حديث غدير به صراحت اشاره شده است، اما فحواي کلام چنين است که حضرت از اينکه حق پدرش را غصب کرده اند و امثال عمر بن خطاب خود را با پيامبر اکرم ـ صلّي الله عليه و آله وسلّم ـ مقايسه مي کنند، متعرض عمر شده و او را دروغگو و غاصب مي خواند و نيز عمر را به توبه فرا مي خواند.
بنابراين ائمه معصومين در مواجهه با غاصبان حق اهل بيت ـ عليهم السلام ـ و نيز در مواقع مختلف برای بيان حقانيت اهل بيت به حديث غدير استدلال کرده اند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ اسرار آل محمد، سليم بن قيس هلالي.
2ـ غدير در آيينه کتاب، محمد انصاري.
3ـ آرمان غدير از ديدگاه اميرالمومنين، سيد محمد مجيدي.
4ـ چهارده قرن با غدير، محمد باقر انصاري.
پی نوشتها:
[1]. اميني، عبدالحسين، الغدير، بيروت؛ دارالکتاب العربي، 1379ش، ج1، ص198؛ قندوزي، سليمان بن ابراهيم، ينابيع الموده، دارالاسوه، 1416ق، ج3،ص 369.
[2]. سليم بن قيس، کتاب سليم، تحقيق،محمد باقر، انصاري، بي جا، بي تا، ص321؛ مجلسي، محمد باقر، بحارالأنوار، بيروت، موسسه الوفاء، 1403ق، ج33، ص183.
[3]. روحاني، محمد صادق، فقه الصادق، قم، دارالکتاب، 1412ق، ج8، ص328.
[4]. طبرسي، احمد بن علي، الاحتجاج، بيروت، دارالنعمان، بي تا، ج2، ص252.
[5]. همان، ج3، ص393.
منبع: اندیشه قم