چهارشنبه، 27 اسفند 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

خاستگاه و منشأ انتظار ظهور «مصلح و نجات دهنده بزرگ» چیست؟


پاسخ :
منشأ و خاستگاه انتظار ظهور «نجات دهنده بزرگ» را مى ‏توان در گزینه‏‌هاى زیر تحلیل و تبیین کرد:

یک. نداى فطرت و طبیعت ذات بشر
چشم‌داشت آمدن یک مصلح آسمانى و امید به آینده ‏اى روشن و استقرار صلح و عدل، امرى فطرى و طبیعى است که با ذات و وجود آدمى سر و کار داشته و با آفرینش هر انسانى همراه است و زمان و مکان نمى‏‌شناسد و به هیچ قوم و ملّتى اختصاص ندارد. بر این اساس همه افراد - طبق فطرت ذاتى خود - مایلند روزى فرا رسد که جهان بشریت در پرتو ظهور رهبرى از نابسامانى‏‌ها نجات یابد. بر این اساس مى‌‏توان ادعا کرد که هر فرد علاقه‏ مند به سرنوشت بشریت و طالب تکامل معنوى و رشد و بالندگى، خواهان و آرزومند قیام یک منجى جهانى و مصلح کل است و در انتظار ظهور چنین شخصى لحظه شمارى مى‏‌کند.

دو. ظلم ‏ستیزى و نجات مستضعفان‏
باور داران به رسولان الهى، عموماً افراد تهى‏ دست و تحت ستم جامعه بوده‌اند که از اطاعت سردمداران کفر و باطل سرپیچى کرده و در طریق حق و ظلم ستیزى گام نهاده بودند. این امر باعث واکنش شدید جبهه باطل و درگیرى و نزاع همیشگى آنان با گروه حقّ و خداپرست شده است. البته به علّت وجود توان و امکانات بیشتر، گاهى غلبه و سلطه ظاهرى با باطل‏ گرایان بوده و فشارها و سخت‏گیرى‏‌هاى فراوانى از سوى آنان اعمال مى‏‌شده است.
سفیران الهى نیز که رهبرى صالحان، مستضعفان و ستمدیدگان را عهده‌دار بوده‌اند، همواره با اشراف، فرعونیان و ستمکاران (گروه باطل) نزاع و درگیرى داشته‌‏اند. آنان با ابلاغ پیام الهى و بشارت ظهور منجى، پیروان خود را به استقامت و صبر و بردبارى و انتظار فرج دعوت مى‏ کردند و ریشه‌هاى اعتقاد به آمدن نجات دهنده الهى را در دل و جان یکتاپرستان و مؤمنان مى‏‌کاشتند(1). قرآن به صراحت، به این مطلب اشاره کرده، مى‌‏فرماید: «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ؛ ما در زبور (و کتاب‏‌هاى آسمانى پیشین)، پس از نوشتن در لوح (محفوظ)، نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث مى‌برند.»(2)
معناى روشن آیه شریفه این است : «بندگان شایسته خدا بر سراسر جهان، حکومت عادلانه و انسانى خویش را برقرار خواهند ساخت».
شیخ طوسى در تفسیر آیه شریفه از امام باقر علیه السلام روایت کرده است: «انّ ذلک وعداللّه للمؤمنین بأنّهم یرثون جمیع الارض؛ این وعده قطعى خدا بر مؤمنان است که آنان تمامى زمین و زمان را به ارث خواهند برد.»(3)
البته آیات دیگرى نیز در این زمینه وجود دارد که در جاى خود به آنها پرداخته خواهد شد.

سه. شکست و ناکامى حکومت‏ ها و نظام‌هاى سیاسى‏
مشکلات دائمى جهان (جنگ‏‌ها، ستیزش‌ها، نابرابرى‏‌ها، ناامنى‏‌ها، بیدادگرى‌ها و...)؛ نیازها و خواسته‏‌هاى ضرورى بشر (در زمینه رشد اقتصادى، ارتباطات، بهداشت، رفع فقر مادى و معنوى و...)؛ ایده‌ها و آرمان‌‏هاى همیشگى بشر (صلح، عدالت، امنیت، آرامش، تعالى روحى و معنوى و...)؛ تجارب گذشته انسان‏‌ها (در ضعف و ناتوانى دولت‏‌ها و حکومت‌‏ها و فراوانى مشکلات) و ... باعث خواست آگاهانه و طلب عاشقانه ظهور منجى و مصلح الهى از سوى بیشتر انسان‏‌ها است. در واقع همه حکومت‏‌ها، گروه‌‏ها، اندیشه‌ها و مکاتب، تمامى ترفندها و برنامه‌هاى خود را براى رفع کاستى‏‌هاى جامعه بشرى به کار مى‏‌گیرند ؛ ولى به دلایل مختلف موفّق به این کار نمى ‏شوند. روشن است که عامل بسیارى از مشکلات و نابسامانى‏ هاى جوامع، خود حکومت‏‌ها و مکاتب و گروه‌‏ها هستند که بیشتر درصدد تأمین منافع مادى خود بوده‌‏اند؛ نه برطرف ساختن کاستى‏‌ها و موانع رشد و شکوفایى انسان‏‌ها.(4)

چهار. فلسفه تاریخ و معنادارى آن‏
بر اساس «فلسفه نظرى تاریخ» ظهور «منجى موعود»، فرجام متعالى و شکوهمند آینده جهان و سرمنزل متعالى و متکامل تاریخ بشرى است. بر این اساس روند طولانى مدت تاریخ، داراى هدف، غایت و معناى مشخصى است و آن تحقّق جامعه موعود الهى و رسیدن بشر به اوج سعادت و کمال مادى و معنوى است. این معنادارى تاریخ، در فکر و ذهن بشر سایه انداخته و او را متوجّه فرجام متعالى تاریخ ساخته است. البته هدفى که قرآن براى کاروان بشرى ترسیم مى‏‌کند، «عبادت و عبودیت» و در نتیجه رسیدن به قرب‏ الهى است و منظور از آن، معناى وسیع و گسترده‌اى است که شامل کلیه شئون زندگى انسان در روى زمین مى‏‌گردد «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ»(5)
این ایده در دورانى از تاریخ، به کمال و تمام تحقّق خواهد یافت و آن عصر «ظهور مهدى موعود» است.(6)
پس معنادارى تاریخ و کشف غایت و هدف آن، مى‏ تواند منشأ توجّه انسان‏‌ها به ظهور مصلح بزرگ باشد.

پنج. قانون سیر تکاملى جامعه‌ها
یکى از دلایل منطقى این موضوع، قانون سیر تکاملى جامعه‌‏ها است. از آن روز که انسان خود را شناخته، هیچ‏ گاه زندگى یکنواختى نداشته است؛ بدین جهت پیشرفت‏‌ها و تحوّلات فراوانى در نوع مسکن، تغذیه، وسیله نقلیه، پوشش و علم و دانش او صورت گرفته است. عجیب این که به هیچ یک از اینها قانع نیست و باز براى وصول به سطحى بالاتر و برتر، تلاش و کوشش مى‏‌کند.
عشق به تکامل در درون جان آدمى، شعله‌‏اى جاودانه و خاموش ناشدنى است و همچنان انسان را به سوى جامعه‌اى پیش مى‏‌برد که «تکامل‏‌هاى اخلاقى»، در کنار «تکامل‏‌هاى مادى» قرار گیرد. یکى از بارقه‏‌هاى امید مردم براى رسیدن به آینده‌‍‏اى روشن و دنیایى پراز صلح و صفا و برادرى و برابرى - آن هم با ظهور منجى موعود - در پرتو «قانون تکاملى جامعه‏‌ها» روشن مى‌شود.

شش. قانون کنش و واکنش‏‌‎هاى تاریخى‏
آزمون‌‏هاى تاریخى به ما نشان مى‌دهد که همواره تحول‏‌ها و انقلاب‏‌هاى وسیع، عکس ‏العمل مستقیم فشارهاى قبلى بوده است و شاید هیچ انقلاب گسترده‌‏اى در جهان رخ نداده، مگر این که پیش از آن، فشار شدیدى در جهت مخالف وجود داشته است. بر اساس این قانون مى‌‏توان ثابت کرد که وضع کنونى جهان، آبستن انقلابى بزرگ و جهانى است. فشار جنگ‌‏ها، ظلم‌ها، بیدادگرى‏‌ها، تبعیض‌ها و بى‏ عدالتى‏‌ها، توأم با ناکامى و سرخوردگى انسان‌‏ها، از قوانین فعلى براى از بین بردن یا کاستن این فشارها، سرانجام واکنش شدید خود را آشکار خواهد ساخت. در نهایت این خواست‏‌هاى واپس زده انسانى، در پرتو آگاهى روزافزون ملّت‏‌ها، چنان عقده اجتماعى تشکیل مى‏‌دهد که از نهانگاه ضمیر باطن جامعه، با یک جهش برق ‏آسا، خود را ظاهر ساخته و سازمان نظام کنونى جوامع انسانى را به هم مى‏‌ریزد و طرح نوینى ایجاد مى‏‌کند. این طرح و برنامه انقلابى و گسترده، همان قیام و ظهور مهدى موعود است که در واکنشى قاطعانه و کوبنده در برابر همه تبعیض‌‏ها، ستمگرى‏‌ها، حقّ‏ کشى و فسادگرى‏‌ها است.

هفت. قانون انتظار عمومى‏
در نهاد انسان‏‌ها، همواره عشق به نیکى، زیبایى و آگاهى نهفته است. باور به ظهور مصلح جهانى، جزیى از این عشق و زیباخواهى است. در واقع ظهور امام مهدى علیه السلام، بروز کامل این فضایل و خوبى‏‌ها است و این مطلوب و خواست همه انسان‏‌هاى بصیر و پاک سرشت و نقطه اوج این علاقه و عشق‌‏ورزى است. چگونه ممکن است عشق به تکامل همه جانبه در درون جان انسان باشد و چنان انتظارى نداشته باشد! مگر تحقق رشد و کمال نهایى جامعه انسانى بدون آن امکان‌‏پذیر است؟!
احساسات و دستگاه‌هاى وجودى انسان، نمى‏‌تواند هماهنگ با مجموعه عالم هستى نباشد؛ زیرا همه جهان هستى یک واحد به هم پیوسته است و وجود او نمى‌‏تواند از بقیه جهان، جدا باشد. از این به هم پیوستگى به خوبى مى‏‌توانیم نتیجه بگیریم که اگر انسان‏‌ها انتظار مصلح بزرگ را مى‏‌کشند که جهان را آکنده از صلح و عدالت و نیکى مى‏‌کند؛ دلیل بر آن است که چنان نقطه اوجى در تکامل جامعه انسانى امکان‏ پذیر و عملى است که عشق و انتظار آن در درون جان ما است. عمومیت این اعتقاد در همه مذاهب، نشانه دیگرى بر اصالت و واقعیت آن است.(7)

هشت. اتفاق ادیان و مصلحان بشرى‏
تمام ادیان آسمانى به پیروان خود، عصر درخشان و سعادت عمومى، آینده مشعشع و صلح جهانى و دوران پر خیر و برکت را نوید داده‌‏اند که در آن، نگرانى‏‌ها، دلهره‌ها و هراس‏‌ها مرتفع شود و به یُمن ظهور شخصى بزرگ و مردى خدایى - که به تأییدات الهى مؤیّد است - در روى زمین منطقه و شهر و دهستان و دهى باقى نماند ؛ مگر آن که در آن بانگ دلنواز توحید بلند شود و روشنایى یکتاپرستى، تاریکى شرک را زایل سازد و علم و عدل و راستى و امانت، چهره جهان آراى خود را بنمایانند و همه جا را منوّر سازند. این موعود عزیز بر حسب استوارترین و صحیح‌ترین مصادر اسلامى، خلیفه دوازدهم حضرت محمد صلّی الله علیه و آله و دوازدهمین رهبر و امام بعد از آن حضرت است. القاب مشهورش در بین مسلمین، مهدى، قائم، منتظر، صاحب الامر، صاحب‏ الزمان و بقیة اللَّه است. در زبان‌‏هاى دیگر، مسیحا، گرزاسبه، وشینو، ارتود، مهمید و... خوانده شده است.(8)
پس مى‏ توان گفت: تقریباً همه کسانى که در این زمینه مطالعه دارند، متفق‌اند که تمام اقوام جهان، در انتظار یک رهبر بزرگ انقلابى به سر مى‌‏برند که هر کدام او را به نامى مى‏‌نامند؛ ولى همگى در اوصاف کلى و اصول برنامه‌هاى انقلابى او اتفاق دارند.

نه. ابتناى بر قرآن و حدیث‏
اصل مهدویت، مبتنى بر آیات متعددى از قرآن است که دلالت بر پیروزى و فلاح و غلبه سپاه خدا دارند. این آیات علاوه بر آن که بر استقرار دین خدا در سراسر زمین و آینده درخشان عالم دلالت دارند، برحسب معتبرترین مدارک و تفاسیر و احادیث، به تحوّل بى‏‌سابقه و بى‌‏نظیر و انقلابى که به رهبرى و قیام حضرت مهدى علیه السلام انجام خواهد گرفت، تفسیر شده است. آیاتى مانند:
«فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ»؛ مائده (5)، آیه 56.
«إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ»؛ صافات (37)، آیه 172
«وَ یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ...»؛ انفال (8)، آیه 7
«...لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ»؛ فتح (48)، آیه 28
«نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ»؛ قصص (28)، آیه 5
و ... .

علاوه بر آیات قرآن، مهدویت و تمامى فروع و جزئیات آن، مبتنى بر احادیث معتبر و متواتر است؛ زیرا کتاب‌‏هاى حدیث و صحاح و مسانید و اصول سنت و شیعه در این زمینه، از حد احصا و شمارش خارج است. بر این اساس نیز «اصل مهدویت» مورد اتفاق مسلمانان و اجماع شیعه و سنّى است.

پی‌نوشت‌ها:
1. ر.ک: نگارنده، آینده جهان، رحیم کارگر، صص 58 - 60
2. انبیا(21)، آیه 105
3. تفسیر تبیان، ج 7، ص 252
4. ر.ک: مقاله «جهانى شدن و حکومت جهانى حضرت مهدى»، رحیم کارگر، فصلنامه انتظار، ش 6، ص 145
5. ذاریات(51)، آیه 56
6. ر.ک: جستارهایى در مهدویت، رحیم کارگر، صص 42 - 48
7. ر.ک: حکومت جهانى مهدى، ناصر مکارم شیرازى، صص 15 - 35 و ص 97
8. ر.ک: امامت و مهدویت، لطف اللَّه صافى گلپایگانى، ج 2، ص 135 - 144


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.