پرسش :
آیا یک منتظر واقعی می تواند معتقد به چهارشنبه سوری باشد؟
پاسخ :
شرح پرسش:
آیا چهارشنبه سوری یا به قول برخی چهارشنبه سوزی خرافه و بدعت است؟ آیا اسلام با تفریح مخالف است؟ آیا یک منتظر واقعی می تواند معتقد به چهارشنبه سوری باشد؟
پاسخ:
تعریف بدعت:
بدعت طریقه ای ساختگی در دین است که با طریقه و احکام دینی مشابهت دارد و هدف از در پیش گرفتن آن، مبالغه در تعبّد در برابر خداوند عزّوجل است.[1]
تعریف خرافه:
به عقیده های پوچ و داستان های دروغ و سخنان بیهوده و باطل که به طور کلی خلاف عقل و برهان باشد.[2]
تاریخچه سنت چهار شنبه آخر سال:
یکی از مراسم باستانی مربوط به جشن نوروز، آتش افروزی های شب چهار شنبه آخر سال است که از دیر زمان بر جای مانده است. در روزگار باستان آتش، مظهر فروغ ایزدی و از این رو مقدس ترین و نخستین عنصر از عناصر چهارگانه طبیعت بود و در گاه شماری آریایی در روزها و ماه های سال، گرامی داشته می شد و جشن های ویژه داشت مانند آذرجشن، آبان جشن یا جشن سده.
آیین بپاداشتن چهارشنبه آخر سال تقریبا در میان تمام مردم ایران مشترک است. غیر از آتش افروزی که تمام نقاط این مرز و بوم مشترک است، آیین های دیگری در این شب بر پا داشته می شود. از قبیل کوزه شکستن و آجیل مشکل گشا و فال گوش وگره گشایی و فال گرفتن با کوزه... .
در مورد افروختن آتش در چهار شنبه آخر سال روایت های مختلف ذکر شده است. از جمله این که چون شب چهارشنبه آخر سال به نحوست در احادیث یاد شده و آتش که نماینده فروغ یزدان و پاک کننده هر پلیدی است، از این جهت آتش می افروزند که تمام نحوست و پلیدیها را از بین ببرد.[3]
سند دیگری وجو دارد به این که در این روز سیاوش کشته شده است. سرگذشت زندگی سیاوش سرگذشت عبرت انگیز و آموزنده ای است که شرح تفصیلی آن در شاهنامه فردوسی نقل شده است.
آموزنده ترین قسمت این جریان تاریخی گذشتن سیاوش از خرمن آتش به منظور برائت از اتهام و اثبات بی گناهی بوده است. آثار و علائم اندکی که از جریان تاریخی فوق بر جای مانده، نشان می دهند که سیاوش در پایان سال 1013 پیش از میلاد که برابر با روز چهارشنبه بوده به دستور افراسیاب کشته شد و یک روز پس از کشته شدن سیاوش فرزند وی کی خسرو در روز پنج شنبه، یکم فروردین سال 1012 پیش از میلاد در توران متولد شد و چون در آیین زرتشتی مراسم سوگواری در رسای مردگان جایز نیست، پارسیان زرتشتی در آخرین شب چهارشنبه پایان سال از آتش می گذشتند تا خاطره سیاوش به منظور دفاع از عفت و پاکدامنی، جاودان باقی بماند.[4]
تحلیلی نو در باره چهارشنبه سوری:
با توجه به این که الآن در کشور ما هیچ کس چهارشنبه سوری را به عنوان آیین دینی بر پا نمی کند، پس نمی توان آن را بدعت نامید. ولی بدعت نبودن مجوز انجام دادن این کار لغو نیست. با توجه به این که آتش افروزی و پرتاب ترقّه و عبور از روی آتش و گفتن این جمله که «زردی من از تو و سرخی تو از من» فقط با استناد این که گذشتگان انجام می دادند، هیچ گونه مبنای عقلانی و شرعی ندارد و کاری بیهوده، باطل و خرافه است.حتی ممکن است کسی به عنوان یک ورزش و یا تفریح بخواهد چنین کند، خوب چرا فقط در این روزهای آخر سال به فکر بازی و تفریح می افتند و آیا روزهای دیگر را نمی توان به عنوان روز تفریح به حساب آورد؟
مطلب دیگر این که باید دید شادی در اسلام چه تعریفی دارد. آیا تفریحی که نتیجه آن سوختن و کور شدن باشد و یا این که در اثر صدای وحشت ناک ترقه، زن باردار سقط جنین کند و یا به اموال عمومی و خصوصی مردم آسیب برسد و یا باعث راه بندان و.... شود تفریح است؟ آیا آزردن همنوع تفریح است؟ کدام عقل سلیم و آیین درست آن را تایید می کند؟
نکته مهم این که انقلاب ما، انقلاب فرهنگی است. اگر نیاکان ما به اشتباه از روی آتش می پریدند، آیا باید فرزندان انقلابی و مومن آنها که در اوج دانش و اندیشه اند و منتظر ظهور مصلح جهانی اند، باز هم به راه اشتباه پیشینانان بروند؟
بیایید درست فکر کنیم و درست عمل کنیم.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ جشن نوروز و چهارشنبه سوری و سیزده بدر، مجموعه دوازده متن سخنرانی، انتشارات وزارت فرهنگ و هنر.
2ـ جشن ها و آیین های ایرانی، ترجمه محمود رضا افتخار زاده، انتشارات مدبّر.
پی نوشت ها:
1. صابری، حسین، اعتصام، سلفیه، بدعت یا مذهب، ص167؛ انتشارات آستان قدس رضوی، ج1، ص30.
2. فرهنگ فارسی عمید، ج1، ص843، انتشارات عمید، فرهنگ فارسی خرد، ص269، انتشارات خرد، مصاحبه ای درباره ای خرافه و نیرنگ، ص26، انتشارات موسسه مطبوعاتی فراهانی.
3. تاریخچه راجع به عید نوروز، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی(رحمت الله علیه)، ص1.
4. جشن های آتش، هاشم رضی، انتشارات بهجت، ص95 و 96.
منبع: اندیشه قم
شرح پرسش:
آیا چهارشنبه سوری یا به قول برخی چهارشنبه سوزی خرافه و بدعت است؟ آیا اسلام با تفریح مخالف است؟ آیا یک منتظر واقعی می تواند معتقد به چهارشنبه سوری باشد؟
پاسخ:
تعریف بدعت:
بدعت طریقه ای ساختگی در دین است که با طریقه و احکام دینی مشابهت دارد و هدف از در پیش گرفتن آن، مبالغه در تعبّد در برابر خداوند عزّوجل است.[1]
تعریف خرافه:
به عقیده های پوچ و داستان های دروغ و سخنان بیهوده و باطل که به طور کلی خلاف عقل و برهان باشد.[2]
تاریخچه سنت چهار شنبه آخر سال:
یکی از مراسم باستانی مربوط به جشن نوروز، آتش افروزی های شب چهار شنبه آخر سال است که از دیر زمان بر جای مانده است. در روزگار باستان آتش، مظهر فروغ ایزدی و از این رو مقدس ترین و نخستین عنصر از عناصر چهارگانه طبیعت بود و در گاه شماری آریایی در روزها و ماه های سال، گرامی داشته می شد و جشن های ویژه داشت مانند آذرجشن، آبان جشن یا جشن سده.
آیین بپاداشتن چهارشنبه آخر سال تقریبا در میان تمام مردم ایران مشترک است. غیر از آتش افروزی که تمام نقاط این مرز و بوم مشترک است، آیین های دیگری در این شب بر پا داشته می شود. از قبیل کوزه شکستن و آجیل مشکل گشا و فال گوش وگره گشایی و فال گرفتن با کوزه... .
در مورد افروختن آتش در چهار شنبه آخر سال روایت های مختلف ذکر شده است. از جمله این که چون شب چهارشنبه آخر سال به نحوست در احادیث یاد شده و آتش که نماینده فروغ یزدان و پاک کننده هر پلیدی است، از این جهت آتش می افروزند که تمام نحوست و پلیدیها را از بین ببرد.[3]
سند دیگری وجو دارد به این که در این روز سیاوش کشته شده است. سرگذشت زندگی سیاوش سرگذشت عبرت انگیز و آموزنده ای است که شرح تفصیلی آن در شاهنامه فردوسی نقل شده است.
آموزنده ترین قسمت این جریان تاریخی گذشتن سیاوش از خرمن آتش به منظور برائت از اتهام و اثبات بی گناهی بوده است. آثار و علائم اندکی که از جریان تاریخی فوق بر جای مانده، نشان می دهند که سیاوش در پایان سال 1013 پیش از میلاد که برابر با روز چهارشنبه بوده به دستور افراسیاب کشته شد و یک روز پس از کشته شدن سیاوش فرزند وی کی خسرو در روز پنج شنبه، یکم فروردین سال 1012 پیش از میلاد در توران متولد شد و چون در آیین زرتشتی مراسم سوگواری در رسای مردگان جایز نیست، پارسیان زرتشتی در آخرین شب چهارشنبه پایان سال از آتش می گذشتند تا خاطره سیاوش به منظور دفاع از عفت و پاکدامنی، جاودان باقی بماند.[4]
تحلیلی نو در باره چهارشنبه سوری:
با توجه به این که الآن در کشور ما هیچ کس چهارشنبه سوری را به عنوان آیین دینی بر پا نمی کند، پس نمی توان آن را بدعت نامید. ولی بدعت نبودن مجوز انجام دادن این کار لغو نیست. با توجه به این که آتش افروزی و پرتاب ترقّه و عبور از روی آتش و گفتن این جمله که «زردی من از تو و سرخی تو از من» فقط با استناد این که گذشتگان انجام می دادند، هیچ گونه مبنای عقلانی و شرعی ندارد و کاری بیهوده، باطل و خرافه است.حتی ممکن است کسی به عنوان یک ورزش و یا تفریح بخواهد چنین کند، خوب چرا فقط در این روزهای آخر سال به فکر بازی و تفریح می افتند و آیا روزهای دیگر را نمی توان به عنوان روز تفریح به حساب آورد؟
مطلب دیگر این که باید دید شادی در اسلام چه تعریفی دارد. آیا تفریحی که نتیجه آن سوختن و کور شدن باشد و یا این که در اثر صدای وحشت ناک ترقه، زن باردار سقط جنین کند و یا به اموال عمومی و خصوصی مردم آسیب برسد و یا باعث راه بندان و.... شود تفریح است؟ آیا آزردن همنوع تفریح است؟ کدام عقل سلیم و آیین درست آن را تایید می کند؟
نکته مهم این که انقلاب ما، انقلاب فرهنگی است. اگر نیاکان ما به اشتباه از روی آتش می پریدند، آیا باید فرزندان انقلابی و مومن آنها که در اوج دانش و اندیشه اند و منتظر ظهور مصلح جهانی اند، باز هم به راه اشتباه پیشینانان بروند؟
بیایید درست فکر کنیم و درست عمل کنیم.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ جشن نوروز و چهارشنبه سوری و سیزده بدر، مجموعه دوازده متن سخنرانی، انتشارات وزارت فرهنگ و هنر.
2ـ جشن ها و آیین های ایرانی، ترجمه محمود رضا افتخار زاده، انتشارات مدبّر.
پی نوشت ها:
1. صابری، حسین، اعتصام، سلفیه، بدعت یا مذهب، ص167؛ انتشارات آستان قدس رضوی، ج1، ص30.
2. فرهنگ فارسی عمید، ج1، ص843، انتشارات عمید، فرهنگ فارسی خرد، ص269، انتشارات خرد، مصاحبه ای درباره ای خرافه و نیرنگ، ص26، انتشارات موسسه مطبوعاتی فراهانی.
3. تاریخچه راجع به عید نوروز، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی(رحمت الله علیه)، ص1.
4. جشن های آتش، هاشم رضی، انتشارات بهجت، ص95 و 96.
منبع: اندیشه قم