پرسش :
دليل حمله به خيمه ها چه بوده است؟ آيا ميخواستند چيزي به غارت ببرند؟ مگر آنها آن زمان در سفر با خود چه چيزي آورده بودند؟
پاسخ :
ابومِخْنَف (نخستين و قديمي ترين نويسنده مقتل سيد الشهداء و زنده در قرن اول هجري) در اين مورد مينويسد: مردم به سوي زنان حسين عليهالسلام و اموال و اثاثش هجوم آوردند و لباسهاي فاخر و شتر[هايشان] را به غارت بردند، و چه بسا بين آنها و زنان حرم بر سر پيراهنهاي موجود در خيمهها كشمكش ميشد و سرانجام مأموران غالب شده و آن پيراهنها را به يغما ميبردند.[1]
امام رضا عليهالسلام در روايتي ميفرمايد: ماه محرّم، ماهي است كه مردم زمان جاهليّت جنگ و قتال را در آن حرام ميدانستند، امّا در اين ماه خون ما حلال شمرده شد، حرمت ما هتك شد، خاندان و زنان ما اسير شده و آتش در خيمههاي ما فروزان و اموال ما غارت شد و حرمت رسول خدا صلي الله عليه وآله دربارة ما رعايت نشد.[2]
امام سجّاد عليهالسلام هنگام اسارت در جمع كوفيان، در اين باره ميفرمايد:
«من فرزند كسي هستم كه به خانوادهاش اهانت شد و نعمتهايش از او گرفته شد و اموالش غارت شد و خانوادهاش به اسارت برده شد».[3]
در منابع تاريخي آمده است دشمنان همراه شمر آمدند و خيمههاي خاندان حسيني را محاصره كردند. شمر بنذيالجوشن ـ كه خدا او را لعنت كند ـ جلو آمد تا نزديك خيمة زنها شد؛ سپس به يارانش گفت: داخل شويد و و زينت زنان را تاراج كنيد! سپس لشكر عمرسعد مشغول غارت خانواده و زنان حسين عليهالسلام شدند تا آن جا كه انگشتر از انگشتشان، گوشواره از گوششان و خلخال از پايشان ربودند...[4] آري آنان داخل شده و هرچه در خيمه بود، گرفتند، حتي گوشوارهاي كه در گوش امّكلثوم بود، گرفته و گوشش را شكافتند.[5] سپاه عمرسعد، شتران و بار و بُنه و اثاثية امام حسين عليه السلام را نيز غارت كردند.[6]
رُحَيل بنزُهَيْر جُعْفي، جَرِير بنمسعود حَضْرمي و اَسَد بنمالك حَضْرمي، بيشتر زينتها و وَرْس* را غارت كردند و ابوالجنوب جُعْفي، شتر آبكش حضرت را ربود.[7] رُحَيْل بنخَيْثَمه جُعْفي، هاني بنشَبيب حَضْرمي و جَرِير بنمسعود حَضْرمي، كمان و زينتها را به يغما بردند.[8]
فاطمه دختر امام حسين عليهالسلام گزارش اين يورش و غارت را چنين بيان كرده است:
جمعيّت زيادي به خيمة ما وارد شدند... من دو خلخال از طلا در پاهايم داشتم، مردي در حالي كه گريه ميكرد، آن دو خلخال را از پاهايم در ميآورد. گفتم: اي دشمن خدا، سبب گريهات چيست؟ گفت: چگونه گريه نكنم كه دختر رسولخدا را غارت ميكنم! گفتم: غارت نكن. گفت: [اگر من غارت نكنم] ميترسم كسي ديگر بيايد وآن را بردارد. فاطمه گفت: هرچه در خيمهگاه بود، غارت كردند...[9]
ابنطاووس (عالم بزرگ شيعه در قرن هفتم هجري و نويسنده مقتل معروف: الملهوف، كه بارها نيز به فارسي ترجمه شده است) نگاشته است:
[پس از آن كه امام حسين عليهالسلام به شهادت رسيد] لشكر عمرسعد براي غارت خيمههاي خاندان رسول و نور چشمان زهراي بتول به سوي خيمهها از هم سبقت ميگرفتند، دختران رسول خدا صلي الله عليه و آله از خيام حرم، بيرون آمدند و صدا به گريه بلند نمودند و در فراق حاميان و دوستداران خود، ندبه كردند.[10]
پی نوشتها:
[1]. طبري، تاريخ الامم و الملوك، ج5، ص453.
[2]. شيخ صدوق، الامالي، مجلس 27، ح 2، ص 190؛ ابنفتال نيشابوري، روضة الواعظين، ج1، ص 169.
[3]. مناقب آل ابيطالب، ج4، ص124؛ طبرسي، الاحتجاج، ج2، ص117؛ ابننما، مثيرالاحزان، ص89.
[4]. ابننما، مثيرالاحزان، ص 76.
[5]. ابناعثم، كتاب الفتوح، ج 5، ص120؛ خوارزمي، مقتلالحسين، ج2، ص 38 ـ 37.
[6]. شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص 112.
*. نام فارسي وَرْس، اِسْپَرَك است و در سرزمين يمن ميرويد و گياهي است كه دانة آن مانند دانة كنجد است. علامه ابوالحسن شعراني دربارة آن ميفرمايد: از تُحفه هاي يمن است و در همانجا رويد و همچون زعفران است و تخم آن مانند كنجد است و رنگي زرد و زيبا دارد. (شيخ عباس قمي، ترجمه نفس المهموم، ترجمه: شعراني، ص148 همچنين ر.ك: اسماعيل بنحماد جوهري، الصحاح، مادة «ورس»).
[7]. بلاذري، انساب الاشراف، ج3، ص 409.
[8]. ابنشهراشوب، مناقب آلابيطالب، ج4، ص 120 ـ 121).
[9]. شيخ صدوق، الامالي، مجلس 31، ص 228 ـ 229؛ ابنسعد، ترجمةالحسين و مقتله، فصلنامة تراثنا، شمارة10، ص 187 (به اختصار)؛ محمّد بنابيطالب حسيني موسوي حائري، تسلية المُجالس و زينة المَجالس، ج2، ص 324.
[10]. الملهوف علي قتلي الطفوف، ص180.
منبع:سایت انوار طاها
ابومِخْنَف (نخستين و قديمي ترين نويسنده مقتل سيد الشهداء و زنده در قرن اول هجري) در اين مورد مينويسد: مردم به سوي زنان حسين عليهالسلام و اموال و اثاثش هجوم آوردند و لباسهاي فاخر و شتر[هايشان] را به غارت بردند، و چه بسا بين آنها و زنان حرم بر سر پيراهنهاي موجود در خيمهها كشمكش ميشد و سرانجام مأموران غالب شده و آن پيراهنها را به يغما ميبردند.[1]
امام رضا عليهالسلام در روايتي ميفرمايد: ماه محرّم، ماهي است كه مردم زمان جاهليّت جنگ و قتال را در آن حرام ميدانستند، امّا در اين ماه خون ما حلال شمرده شد، حرمت ما هتك شد، خاندان و زنان ما اسير شده و آتش در خيمههاي ما فروزان و اموال ما غارت شد و حرمت رسول خدا صلي الله عليه وآله دربارة ما رعايت نشد.[2]
امام سجّاد عليهالسلام هنگام اسارت در جمع كوفيان، در اين باره ميفرمايد:
«من فرزند كسي هستم كه به خانوادهاش اهانت شد و نعمتهايش از او گرفته شد و اموالش غارت شد و خانوادهاش به اسارت برده شد».[3]
در منابع تاريخي آمده است دشمنان همراه شمر آمدند و خيمههاي خاندان حسيني را محاصره كردند. شمر بنذيالجوشن ـ كه خدا او را لعنت كند ـ جلو آمد تا نزديك خيمة زنها شد؛ سپس به يارانش گفت: داخل شويد و و زينت زنان را تاراج كنيد! سپس لشكر عمرسعد مشغول غارت خانواده و زنان حسين عليهالسلام شدند تا آن جا كه انگشتر از انگشتشان، گوشواره از گوششان و خلخال از پايشان ربودند...[4] آري آنان داخل شده و هرچه در خيمه بود، گرفتند، حتي گوشوارهاي كه در گوش امّكلثوم بود، گرفته و گوشش را شكافتند.[5] سپاه عمرسعد، شتران و بار و بُنه و اثاثية امام حسين عليه السلام را نيز غارت كردند.[6]
رُحَيل بنزُهَيْر جُعْفي، جَرِير بنمسعود حَضْرمي و اَسَد بنمالك حَضْرمي، بيشتر زينتها و وَرْس* را غارت كردند و ابوالجنوب جُعْفي، شتر آبكش حضرت را ربود.[7] رُحَيْل بنخَيْثَمه جُعْفي، هاني بنشَبيب حَضْرمي و جَرِير بنمسعود حَضْرمي، كمان و زينتها را به يغما بردند.[8]
فاطمه دختر امام حسين عليهالسلام گزارش اين يورش و غارت را چنين بيان كرده است:
جمعيّت زيادي به خيمة ما وارد شدند... من دو خلخال از طلا در پاهايم داشتم، مردي در حالي كه گريه ميكرد، آن دو خلخال را از پاهايم در ميآورد. گفتم: اي دشمن خدا، سبب گريهات چيست؟ گفت: چگونه گريه نكنم كه دختر رسولخدا را غارت ميكنم! گفتم: غارت نكن. گفت: [اگر من غارت نكنم] ميترسم كسي ديگر بيايد وآن را بردارد. فاطمه گفت: هرچه در خيمهگاه بود، غارت كردند...[9]
ابنطاووس (عالم بزرگ شيعه در قرن هفتم هجري و نويسنده مقتل معروف: الملهوف، كه بارها نيز به فارسي ترجمه شده است) نگاشته است:
[پس از آن كه امام حسين عليهالسلام به شهادت رسيد] لشكر عمرسعد براي غارت خيمههاي خاندان رسول و نور چشمان زهراي بتول به سوي خيمهها از هم سبقت ميگرفتند، دختران رسول خدا صلي الله عليه و آله از خيام حرم، بيرون آمدند و صدا به گريه بلند نمودند و در فراق حاميان و دوستداران خود، ندبه كردند.[10]
پی نوشتها:
[1]. طبري، تاريخ الامم و الملوك، ج5، ص453.
[2]. شيخ صدوق، الامالي، مجلس 27، ح 2، ص 190؛ ابنفتال نيشابوري، روضة الواعظين، ج1، ص 169.
[3]. مناقب آل ابيطالب، ج4، ص124؛ طبرسي، الاحتجاج، ج2، ص117؛ ابننما، مثيرالاحزان، ص89.
[4]. ابننما، مثيرالاحزان، ص 76.
[5]. ابناعثم، كتاب الفتوح، ج 5، ص120؛ خوارزمي، مقتلالحسين، ج2، ص 38 ـ 37.
[6]. شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص 112.
*. نام فارسي وَرْس، اِسْپَرَك است و در سرزمين يمن ميرويد و گياهي است كه دانة آن مانند دانة كنجد است. علامه ابوالحسن شعراني دربارة آن ميفرمايد: از تُحفه هاي يمن است و در همانجا رويد و همچون زعفران است و تخم آن مانند كنجد است و رنگي زرد و زيبا دارد. (شيخ عباس قمي، ترجمه نفس المهموم، ترجمه: شعراني، ص148 همچنين ر.ك: اسماعيل بنحماد جوهري، الصحاح، مادة «ورس»).
[7]. بلاذري، انساب الاشراف، ج3، ص 409.
[8]. ابنشهراشوب، مناقب آلابيطالب، ج4، ص 120 ـ 121).
[9]. شيخ صدوق، الامالي، مجلس 31، ص 228 ـ 229؛ ابنسعد، ترجمةالحسين و مقتله، فصلنامة تراثنا، شمارة10، ص 187 (به اختصار)؛ محمّد بنابيطالب حسيني موسوي حائري، تسلية المُجالس و زينة المَجالس، ج2، ص 324.
[10]. الملهوف علي قتلي الطفوف، ص180.
منبع:سایت انوار طاها