پرسش :
ویژگیهای شخصی یمانی که قبل از ظهور امام زمان (عج) قیام میکند را بیان کنید.
پاسخ :
نشانههای ظهور، از جذابترین و پرطرفدارترین و در عین حال از آسیب پذیرترین بخشهای معارف مهدوی است. اختصاص بخش عمدهای از روایات مهدویت به این موضوع، بهترین گواه بر این مسئله است. این جذابیت از سویی باعث افزایش اقبال عمومی به این مسئله و در نتیجه اصل اندیشه مهدویت میشود، اما از سوی دیگر، افزون بر ایجاد زمینه برای ورود خرافات، طمع شیادان و مدعیان دروغین را برای جعل و تحریف روایات، دو چندان میکند. از اینرو، نظر به فقدان پژوهشهای مستند در این زمینه، شایسته است با انجام تحقیقات مبتنی بر اصول و قواعد فهم حدیث و با جداسازی مطالب مستند از غیرمستند، علاوه بر پالایش معارف مهدویت از خرافات، زمینههای سوءاستفاده از این موضوع از میان برداشته شود.
اوصاف شخصی یمانی
نام یمانی
در مورد نام واقعی یمانی، حدیثی از پیشوایان معصوم، در منابع شیعه، به دست ما نرسیده است. عدم تصریح به نام این شخصیت میتواند علاوه بر جلوگیری از تطبیق و تعیین مصداق برای مدعیان دروغین یمانی، میتواند به دلیل حفاظت از جان و در امان ماندن او از سوء قصدهای احتمالی باشد تا این شخصیت بزرگ بتواند در زمان مقرر، رسالت مقدس خود را به انجام رساند.
اصولا به عنوان یک ضابطه کلی، خاطر نشان میگردد: اهل بيت(ع) به خاطر حفظ جان و دور ساختن خطرها از شخصیت های مثبت عصر ظهور مثل یمانی، با عدم ذكر نام اصلی و واقعی، توجه داشتهاند که مبادا دشمنان و مدعیان دروغین، سوءاستفاده کنند. امّا در مقابل شخصيتهايی كه نقش منفی در ظهور دارند، مثل سفیانی، به عنوان خطری كه حقيقت را تهديد میكنند، از طرف اهل بیت، دقيقاً معرفی شدهاند تا مردم آنها را به خوبی بشناسند و در جرگه ياران آنها در نيايند.
اما در کلمات غیر معصومان و در منابع حدیثی اهل سنّت، اشارههایی به نام یمانی، شده است، و ذکر شده است که نام یمانی، حسن یا حسین نام دارد. از جمله: علامه مجلسی از کتاب مشارق الانوار برسی، از کعب بن حارث از سطیح کاهن (یکی از پیشگویان غیرمسلمان)، چنین نقل میکند:
... ثُمَّ یَخرُجُ مِن صَنعاءِ الیَمَنِ أبیَضُ کالقُطنِ اسمُهُ حسینٌ اَو حَسَنٌ فَیُذهَبُ بِخُروجِهِ غَمرُ الفِتَنِ فَهُناکَ یَظهَرُ مُبارَکاً زکیّاً و هادیاً مهدیّاً ... . [1]
... سپس از صنعاء یمن مردی (با پرچم) سفید، بسان پنبه به نام حسین یا حسن، قیام میکند و با قیام او سختی فتنهها پایان مییابد. در این هنگام شخصیت مبارک و پاک و هدایت کننده و هدایت شده (امام عصر) ظهور میکند.
بخش آغارین این پیشگویی را مرحوم راوندی، از ابن عباس نقل کرده است. [2] و قسمت اعظم آن را ابن المنادی با سلسله اسنادش از ابن عباس، شاگرد امیرالمومنین، نقل کرده است. [3] اما پیشگوییهای سطیح کاهن، علیرغم این همه توجه محدثان و سیره نویسان، حجت شرعی، نیست، زیرا این جملات، از معصومین، صادر نشده است. در عین حال تنها منبعی است که از نام واقعی یمانی، سخن گفته است. [4]
و در ديگر حدیث از منابع اهل سنت، "سعيد" ناميده شده و او را "نصر" نيز خواندهاند. درباره دليل ناميدن وی به نصر، از رسول اكرم (ص) نقل شده كه زيرا خداوند را ياری میرساند.
صاحب الاعماق الذي يهزم اللّه العدو على يديه [اسمه] نصر ثم قال: انما سمی نصر، لنصر الله اياه، فأما اسمه فسعيد. [5]
صاحب اعماق که به دست او دشمنان نابود میشوند، نصر نام دارد. به این دلیل نصر نام گرفته است که نصرالله و یاری دهنده دین خدا است و اسم او را سعید هم گفته اند.
ابن حجر در شرح حدیث: «لاتقوم الساعة حتی یخرج رجل من قحطان» [6] از پیامبر مینویسد:
نام این شخصیت را پیدا نکردم، لیکن قرطبی احتمال داده است که نام وی جهجاه باشد، زیرا مسلم پس از نقل روایت فوق با سند دیگری از ابوهریره از پیامبر چنین نقل کرده است: «لاتَذهَبُ الایّامُ واللیالیُّ حَتّی یَملُکَ رَجُلٌ یُقالُ له جَهجاه؛ روزها و شبها به پایان نمیرسند تا مردی که به او جهجاه گویند به حکومت رسد. [7]
آنچه گذشت، تنها برای آشنایی با دیدگاه دانشمندان و محدثان اهل سنت، در مورد نام یمانی بود، اما از نظر ضوابط علمی و حدیثی، نمیتوان به مطالب یاد شده اعتماد کرد و حجت شرعی نیست، زیرا از معصومین، صادر نشده و از اسناد متقنی نیز برخوردار نیستند. بنابراین، در مورد نام یمانی، نمیتوان اظهارنظر قاطعانهای کرد. علاوه بر اینکه، دانستن نام یمانی، چندان سودی ندارد.
القاب یمانی
حال سؤال اساسی این است که اگر در روایات نام این شخصیت نیامده، با چه واژههایی و القابی به او اشاره شده و درباره او سخن گفته شده است؟ در پاسخ باید گفت، واژههایی که برای اشاره به این شخصیت به کار رفتهاند، عبارتاند از:
یمانی
1. یمانی: در اکثر قریب به اتفاق روایات ائمه، این واژه به کار رفته است، مثلاً وقتی از امام باقر سؤال شد که قائم شما چه زمانی ظهور خواهد کرد، فرمودند:
إذا تَشَبَّهَ الرجالُ بِالنِّساءِ ... وَ خُرُوجُ السُّفیانیِّ مِنَ الشّامِ وَالیَمانیِّ مِنَ الیَمَنِ وَ خَسفُ بِالبَیداءِ ...؛ [8]
هنگامیکه مردان شبیه زنان شوند ... و سفیانی از شام و یمانی از یمن قیام کند و فرورفتن در سرزمین بیداء رخ دهد ... .
شیخ صدوق در کتاب کمال الدین، با سلسه اسنادش از امام صادق در حدیث معتبری نقل کرده است:
قَبْلَ قِیامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْیمَانِی وَ السُّفْیانِی وَ الصَّیحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِیةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیدَاء. [9]
پیش از قیام قائم پنج نشانه حتمی است: یمانی، سفیانی، صحیه آسمانی، شهادت نفس زکیه و خسف بیداء.
در روایتی از امام صادق علیهالسلام، نیز نقل شده است:
النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ الْيَمَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ كَفٌّ يَطْلُعُ مِنَ السَّمَاءِ مِنَ الْمَحْتُوم ... . [10]
ندای آسمانی، حتمی است، خروج سفیانی، حتمی است، خروج یمانی، حتمی است، شهادت نفس زکیه، حتمی است، آشکارشدن دستی در آسمان، حتمی است ... .
و در روایتی از کتاب کافی مرحوم کلینی، از امام صادق علیهالسلام، چنین نقل شده است:
... وَ ظَهَرَ الشَّامِيُّ وَ أَقْبَلَ الْيَمَانِيُّ وَ تَحَرَّكَ الْحَسَنِيُّ وَ خَرَجَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ مِنَ الْمَدِينَةِ إِلَى مَكَّةَ بِتُرَاثِ رَسُولِ اللَّه ... . [11]
... و سفیانی آشکار میشود و یمانی نیز خروج می کند و حسنی نیز به جنب و جوش میافتد و بعد ، امام مهدی با تراث و میراث رسول الله قیام می کند ... .
امام صادق علیهالسلام، نیز فرمودند:
الیمانیُّ یَتوالی علیاً ... . [12]
یمانی از محبّان و پیروان حضرت علی است ... .
منصور الیمانی، المنصور
2. منصور الیمانی و منصور:
از امام باقر علیه السلام چنین نقل شده است:
إذا ظَهَرَ السُّفیانیُّ علی الابقعِ والمنصورِ الیمانیِّ، خَرَجَ الترکُ والرومُ فظهر علیهم السفیانیُّ؛ [13]
چون سفیانی بر ابقع و منصور یمانی پیروز شود، ترک و روم قیام میکنند و سفیانی بر آنها نیز پیروز میشود.
در حدیث دیگری فرمودهاند:
... ثم یسیر الیهم منصورُ الیمانیُّ من صنعاءَ بجنوده؛ [14]
... سپس منصور یمانی همراه سپاهیانش از سوی صنعا به سوی آنها رهسپار میشود.
در روایتی از خروج مردی از یمن که یاریدهنده جانشین پیامبر است، با عنوان منصور یاد میشود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این روایت در وصف اهل یمن فرمودهاند:
قوم رقیقةُ قلوبُهم راسخٌ ایمانُهم و منهم المنصورُ یخرُجُ فی سبعین الفاً ینصُرُ خَلَفی و خلف وصیّی؛ [15]
مردم سرزمین یمن قلبهایی رقیق و ایمانهایی استوار دارند. منصور که با هفتاد هزار نفر قیام میکند و جانشین من و جانشین وصی مرا یاری میدهد، از آنهاست.
البته نمیتوان ادعا کرد که واژۀ منصور در تمامی روایات به یمانی اشاره دارد، اما این مطلب حداقل در بخشی از روایات پذیرفتنی است و آنچه در این میان معیار قضاوت است، قراین داخلی و خارجی روایات است.
الخلیفه الیمانی
3. الخلیفة الیمانی؛ از ارطاة در منابع اهل سنت، چنین نقل شده است:
علی یَدَی ذلک الخلیفةِ الیمانیُّ الذی تُفتَحُ القسطنطنیةُ و رومیّةٌ علی یدِه یخرج الدجالُ و فی زمانه یَنزلُ عیسی بنُ مریمَ؛ [16]
در زمان آن پیشوای یمانی که استانبول و روم به دست او فتح میشود، دجال ظهور میکند و عیسی بن مریم از آسمان نزول مینماید.
با توجه به آنچه گذشت، ما از این پس در ترسیم تصویر شخصیت یمانی و جنبش او، از روایاتی بهره خواهیم برد که در آنها واژههای «یمانی»، «المنصور الیمانی»، «الخلیفة الیمانی»، «قحطانی» و یا «منصور» به کار رفته باشد.
نسب یمانی
در روایات معتبر به نسب وی، تصریح نشده است. تنها در روایتی در کتاب فلاح السائل از کتب ادعیه شیعه، از سید بن طاووس، به خروج شخصی از نسل زید بن علی بن حسین علیهم السلام، اشاره شده است که ممکن است، همان یمانی باشد.
و اما متن روایت کتاب فلاح السائل، حدیثی منقول از امام باقر علیهالسلام است:
... و خروجُ رجلٍ من وُلد عَمّی زیدٍ بالیمنِ؛ [17]
... و قیام مردی از خاندان عمویم زید در یمن.
در این حدیث اگر خروج مردی از یمن، همان یمانی باشد، پس نشان می دهد که یمانی، از نسل زید بن علی می باشد.
بنابراین، نمیتوان قاطعانه گفت که یمانی از سادات بنی هاشم است. باید منتظر ماند و آینده را دید. در هر حال صرفنظر از نسب یمانی، دین و مذهب وی، همانطور که ذکر خواهد شد، پیرو حضرت علی، آیین حق و مذهب امیرالمومنین و شیعه می باشد.
دین و مذهب یمانی
احادیث، یمانی را پیرو حضرت علی علیهالسلام معرفی کرده اند. وی، پیرو مذهب اهل بیت و تابع آیین حق و مسلمان شیعه می باشد. امام صادق علیهالسلام، فرمودند:
... الیمانیُّ یَتوالی علیاً ... . [18]
... یمانی از محبّان و پیروان حضرت علی است ... .
امام باقر علیه السلام نیز در این باره فرمودهاند:
... و لیس فی الرایاتِ رایةٌ أهدی من رایةِ الیمانیِّ هی رایةٌ هُدًی ِلأنّه یدعو الی صاحبِکم؛ [19]
در میان پرچمها پرچمی هدایت یافتهتر از پرچم یمانی نیست او پرچم هدایت است، زیرا به سوی صاحب شما دعوت میکند.
از روایت فوق، و ذکر عبارت "یدعو الی صاحبکم"، فهمیده میشود که یمانی هر چند هم ممکن است از کشور یمن و منطقه صنعاء خروج کند که بیشتر شیعیان این منطقه، از شیعیان زیدیه می باشند اما مذهب وی، قطعا شیعه دوازده امامی است، زیرا به حضرت صاحب و امام زمان دعوت می کند و این دعوت و اعتقاد یمانی به امامت امام دوازدهم، نشانگر شیعه دوازده امامی بودن وی است.
پینوشتها:
[1] مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 162
[2] راوندی، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 127، ح 212
[3] این المنادی، الملاحم، صص 49-53
[4] مهدی پور، پژوهشی پیرامون علائم حتمی ظهور، صص 61-63
[5] متقی هندی، كنز العمال 11، ح 31443
[6] بخاری، صحیح بخاری، ج 4، ص 159
[7] ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج 6، ص 397
[8] شیخ صدوق، کمال الدین، ج 1، ص 331
[9] شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 650
[10] نعمانی، الغیبۀ، ص 252
[11] کلینی، کافی، ج 8، ص 225
[12] شیخ طوسی، الامالی، ص 661
[13] کورانی، معجم احادیث الامام المهدی، ج 3، ص 275
[14] کورانی، معجم احادیث الامام المهدی، ج 3، ص 276
[15] نعمانی، الغیبة، ص 58
[16] این حماد، الفتن، ص 253
[17] سید بن طاوس، فلاح السائل، ص 171
[18] شیخ طوسی، الامالی، ص 661
[19] نعمانی، الغیبة، ص 361، باب 14، ح 13
نشانههای ظهور، از جذابترین و پرطرفدارترین و در عین حال از آسیب پذیرترین بخشهای معارف مهدوی است. اختصاص بخش عمدهای از روایات مهدویت به این موضوع، بهترین گواه بر این مسئله است. این جذابیت از سویی باعث افزایش اقبال عمومی به این مسئله و در نتیجه اصل اندیشه مهدویت میشود، اما از سوی دیگر، افزون بر ایجاد زمینه برای ورود خرافات، طمع شیادان و مدعیان دروغین را برای جعل و تحریف روایات، دو چندان میکند. از اینرو، نظر به فقدان پژوهشهای مستند در این زمینه، شایسته است با انجام تحقیقات مبتنی بر اصول و قواعد فهم حدیث و با جداسازی مطالب مستند از غیرمستند، علاوه بر پالایش معارف مهدویت از خرافات، زمینههای سوءاستفاده از این موضوع از میان برداشته شود.
اوصاف شخصی یمانی
نام یمانی
در مورد نام واقعی یمانی، حدیثی از پیشوایان معصوم، در منابع شیعه، به دست ما نرسیده است. عدم تصریح به نام این شخصیت میتواند علاوه بر جلوگیری از تطبیق و تعیین مصداق برای مدعیان دروغین یمانی، میتواند به دلیل حفاظت از جان و در امان ماندن او از سوء قصدهای احتمالی باشد تا این شخصیت بزرگ بتواند در زمان مقرر، رسالت مقدس خود را به انجام رساند.
اصولا به عنوان یک ضابطه کلی، خاطر نشان میگردد: اهل بيت(ع) به خاطر حفظ جان و دور ساختن خطرها از شخصیت های مثبت عصر ظهور مثل یمانی، با عدم ذكر نام اصلی و واقعی، توجه داشتهاند که مبادا دشمنان و مدعیان دروغین، سوءاستفاده کنند. امّا در مقابل شخصيتهايی كه نقش منفی در ظهور دارند، مثل سفیانی، به عنوان خطری كه حقيقت را تهديد میكنند، از طرف اهل بیت، دقيقاً معرفی شدهاند تا مردم آنها را به خوبی بشناسند و در جرگه ياران آنها در نيايند.
اما در کلمات غیر معصومان و در منابع حدیثی اهل سنّت، اشارههایی به نام یمانی، شده است، و ذکر شده است که نام یمانی، حسن یا حسین نام دارد. از جمله: علامه مجلسی از کتاب مشارق الانوار برسی، از کعب بن حارث از سطیح کاهن (یکی از پیشگویان غیرمسلمان)، چنین نقل میکند:
... ثُمَّ یَخرُجُ مِن صَنعاءِ الیَمَنِ أبیَضُ کالقُطنِ اسمُهُ حسینٌ اَو حَسَنٌ فَیُذهَبُ بِخُروجِهِ غَمرُ الفِتَنِ فَهُناکَ یَظهَرُ مُبارَکاً زکیّاً و هادیاً مهدیّاً ... . [1]
... سپس از صنعاء یمن مردی (با پرچم) سفید، بسان پنبه به نام حسین یا حسن، قیام میکند و با قیام او سختی فتنهها پایان مییابد. در این هنگام شخصیت مبارک و پاک و هدایت کننده و هدایت شده (امام عصر) ظهور میکند.
بخش آغارین این پیشگویی را مرحوم راوندی، از ابن عباس نقل کرده است. [2] و قسمت اعظم آن را ابن المنادی با سلسله اسنادش از ابن عباس، شاگرد امیرالمومنین، نقل کرده است. [3] اما پیشگوییهای سطیح کاهن، علیرغم این همه توجه محدثان و سیره نویسان، حجت شرعی، نیست، زیرا این جملات، از معصومین، صادر نشده است. در عین حال تنها منبعی است که از نام واقعی یمانی، سخن گفته است. [4]
و در ديگر حدیث از منابع اهل سنت، "سعيد" ناميده شده و او را "نصر" نيز خواندهاند. درباره دليل ناميدن وی به نصر، از رسول اكرم (ص) نقل شده كه زيرا خداوند را ياری میرساند.
صاحب الاعماق الذي يهزم اللّه العدو على يديه [اسمه] نصر ثم قال: انما سمی نصر، لنصر الله اياه، فأما اسمه فسعيد. [5]
صاحب اعماق که به دست او دشمنان نابود میشوند، نصر نام دارد. به این دلیل نصر نام گرفته است که نصرالله و یاری دهنده دین خدا است و اسم او را سعید هم گفته اند.
ابن حجر در شرح حدیث: «لاتقوم الساعة حتی یخرج رجل من قحطان» [6] از پیامبر مینویسد:
نام این شخصیت را پیدا نکردم، لیکن قرطبی احتمال داده است که نام وی جهجاه باشد، زیرا مسلم پس از نقل روایت فوق با سند دیگری از ابوهریره از پیامبر چنین نقل کرده است: «لاتَذهَبُ الایّامُ واللیالیُّ حَتّی یَملُکَ رَجُلٌ یُقالُ له جَهجاه؛ روزها و شبها به پایان نمیرسند تا مردی که به او جهجاه گویند به حکومت رسد. [7]
آنچه گذشت، تنها برای آشنایی با دیدگاه دانشمندان و محدثان اهل سنت، در مورد نام یمانی بود، اما از نظر ضوابط علمی و حدیثی، نمیتوان به مطالب یاد شده اعتماد کرد و حجت شرعی نیست، زیرا از معصومین، صادر نشده و از اسناد متقنی نیز برخوردار نیستند. بنابراین، در مورد نام یمانی، نمیتوان اظهارنظر قاطعانهای کرد. علاوه بر اینکه، دانستن نام یمانی، چندان سودی ندارد.
القاب یمانی
حال سؤال اساسی این است که اگر در روایات نام این شخصیت نیامده، با چه واژههایی و القابی به او اشاره شده و درباره او سخن گفته شده است؟ در پاسخ باید گفت، واژههایی که برای اشاره به این شخصیت به کار رفتهاند، عبارتاند از:
یمانی
1. یمانی: در اکثر قریب به اتفاق روایات ائمه، این واژه به کار رفته است، مثلاً وقتی از امام باقر سؤال شد که قائم شما چه زمانی ظهور خواهد کرد، فرمودند:
إذا تَشَبَّهَ الرجالُ بِالنِّساءِ ... وَ خُرُوجُ السُّفیانیِّ مِنَ الشّامِ وَالیَمانیِّ مِنَ الیَمَنِ وَ خَسفُ بِالبَیداءِ ...؛ [8]
هنگامیکه مردان شبیه زنان شوند ... و سفیانی از شام و یمانی از یمن قیام کند و فرورفتن در سرزمین بیداء رخ دهد ... .
شیخ صدوق در کتاب کمال الدین، با سلسه اسنادش از امام صادق در حدیث معتبری نقل کرده است:
قَبْلَ قِیامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْیمَانِی وَ السُّفْیانِی وَ الصَّیحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِیةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیدَاء. [9]
پیش از قیام قائم پنج نشانه حتمی است: یمانی، سفیانی، صحیه آسمانی، شهادت نفس زکیه و خسف بیداء.
در روایتی از امام صادق علیهالسلام، نیز نقل شده است:
النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ الْيَمَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ كَفٌّ يَطْلُعُ مِنَ السَّمَاءِ مِنَ الْمَحْتُوم ... . [10]
ندای آسمانی، حتمی است، خروج سفیانی، حتمی است، خروج یمانی، حتمی است، شهادت نفس زکیه، حتمی است، آشکارشدن دستی در آسمان، حتمی است ... .
و در روایتی از کتاب کافی مرحوم کلینی، از امام صادق علیهالسلام، چنین نقل شده است:
... وَ ظَهَرَ الشَّامِيُّ وَ أَقْبَلَ الْيَمَانِيُّ وَ تَحَرَّكَ الْحَسَنِيُّ وَ خَرَجَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ مِنَ الْمَدِينَةِ إِلَى مَكَّةَ بِتُرَاثِ رَسُولِ اللَّه ... . [11]
... و سفیانی آشکار میشود و یمانی نیز خروج می کند و حسنی نیز به جنب و جوش میافتد و بعد ، امام مهدی با تراث و میراث رسول الله قیام می کند ... .
امام صادق علیهالسلام، نیز فرمودند:
الیمانیُّ یَتوالی علیاً ... . [12]
یمانی از محبّان و پیروان حضرت علی است ... .
منصور الیمانی، المنصور
2. منصور الیمانی و منصور:
از امام باقر علیه السلام چنین نقل شده است:
إذا ظَهَرَ السُّفیانیُّ علی الابقعِ والمنصورِ الیمانیِّ، خَرَجَ الترکُ والرومُ فظهر علیهم السفیانیُّ؛ [13]
چون سفیانی بر ابقع و منصور یمانی پیروز شود، ترک و روم قیام میکنند و سفیانی بر آنها نیز پیروز میشود.
در حدیث دیگری فرمودهاند:
... ثم یسیر الیهم منصورُ الیمانیُّ من صنعاءَ بجنوده؛ [14]
... سپس منصور یمانی همراه سپاهیانش از سوی صنعا به سوی آنها رهسپار میشود.
در روایتی از خروج مردی از یمن که یاریدهنده جانشین پیامبر است، با عنوان منصور یاد میشود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این روایت در وصف اهل یمن فرمودهاند:
قوم رقیقةُ قلوبُهم راسخٌ ایمانُهم و منهم المنصورُ یخرُجُ فی سبعین الفاً ینصُرُ خَلَفی و خلف وصیّی؛ [15]
مردم سرزمین یمن قلبهایی رقیق و ایمانهایی استوار دارند. منصور که با هفتاد هزار نفر قیام میکند و جانشین من و جانشین وصی مرا یاری میدهد، از آنهاست.
البته نمیتوان ادعا کرد که واژۀ منصور در تمامی روایات به یمانی اشاره دارد، اما این مطلب حداقل در بخشی از روایات پذیرفتنی است و آنچه در این میان معیار قضاوت است، قراین داخلی و خارجی روایات است.
الخلیفه الیمانی
3. الخلیفة الیمانی؛ از ارطاة در منابع اهل سنت، چنین نقل شده است:
علی یَدَی ذلک الخلیفةِ الیمانیُّ الذی تُفتَحُ القسطنطنیةُ و رومیّةٌ علی یدِه یخرج الدجالُ و فی زمانه یَنزلُ عیسی بنُ مریمَ؛ [16]
در زمان آن پیشوای یمانی که استانبول و روم به دست او فتح میشود، دجال ظهور میکند و عیسی بن مریم از آسمان نزول مینماید.
با توجه به آنچه گذشت، ما از این پس در ترسیم تصویر شخصیت یمانی و جنبش او، از روایاتی بهره خواهیم برد که در آنها واژههای «یمانی»، «المنصور الیمانی»، «الخلیفة الیمانی»، «قحطانی» و یا «منصور» به کار رفته باشد.
نسب یمانی
در روایات معتبر به نسب وی، تصریح نشده است. تنها در روایتی در کتاب فلاح السائل از کتب ادعیه شیعه، از سید بن طاووس، به خروج شخصی از نسل زید بن علی بن حسین علیهم السلام، اشاره شده است که ممکن است، همان یمانی باشد.
و اما متن روایت کتاب فلاح السائل، حدیثی منقول از امام باقر علیهالسلام است:
... و خروجُ رجلٍ من وُلد عَمّی زیدٍ بالیمنِ؛ [17]
... و قیام مردی از خاندان عمویم زید در یمن.
در این حدیث اگر خروج مردی از یمن، همان یمانی باشد، پس نشان می دهد که یمانی، از نسل زید بن علی می باشد.
بنابراین، نمیتوان قاطعانه گفت که یمانی از سادات بنی هاشم است. باید منتظر ماند و آینده را دید. در هر حال صرفنظر از نسب یمانی، دین و مذهب وی، همانطور که ذکر خواهد شد، پیرو حضرت علی، آیین حق و مذهب امیرالمومنین و شیعه می باشد.
دین و مذهب یمانی
احادیث، یمانی را پیرو حضرت علی علیهالسلام معرفی کرده اند. وی، پیرو مذهب اهل بیت و تابع آیین حق و مسلمان شیعه می باشد. امام صادق علیهالسلام، فرمودند:
... الیمانیُّ یَتوالی علیاً ... . [18]
... یمانی از محبّان و پیروان حضرت علی است ... .
امام باقر علیه السلام نیز در این باره فرمودهاند:
... و لیس فی الرایاتِ رایةٌ أهدی من رایةِ الیمانیِّ هی رایةٌ هُدًی ِلأنّه یدعو الی صاحبِکم؛ [19]
در میان پرچمها پرچمی هدایت یافتهتر از پرچم یمانی نیست او پرچم هدایت است، زیرا به سوی صاحب شما دعوت میکند.
از روایت فوق، و ذکر عبارت "یدعو الی صاحبکم"، فهمیده میشود که یمانی هر چند هم ممکن است از کشور یمن و منطقه صنعاء خروج کند که بیشتر شیعیان این منطقه، از شیعیان زیدیه می باشند اما مذهب وی، قطعا شیعه دوازده امامی است، زیرا به حضرت صاحب و امام زمان دعوت می کند و این دعوت و اعتقاد یمانی به امامت امام دوازدهم، نشانگر شیعه دوازده امامی بودن وی است.
پینوشتها:
[1] مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 162
[2] راوندی، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 127، ح 212
[3] این المنادی، الملاحم، صص 49-53
[4] مهدی پور، پژوهشی پیرامون علائم حتمی ظهور، صص 61-63
[5] متقی هندی، كنز العمال 11، ح 31443
[6] بخاری، صحیح بخاری، ج 4، ص 159
[7] ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج 6، ص 397
[8] شیخ صدوق، کمال الدین، ج 1، ص 331
[9] شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 650
[10] نعمانی، الغیبۀ، ص 252
[11] کلینی، کافی، ج 8، ص 225
[12] شیخ طوسی، الامالی، ص 661
[13] کورانی، معجم احادیث الامام المهدی، ج 3، ص 275
[14] کورانی، معجم احادیث الامام المهدی، ج 3، ص 276
[15] نعمانی، الغیبة، ص 58
[16] این حماد، الفتن، ص 253
[17] سید بن طاوس، فلاح السائل، ص 171
[18] شیخ طوسی، الامالی، ص 661
[19] نعمانی، الغیبة، ص 361، باب 14، ح 13