پرسش :
چرا بحث امامت حضرت مهدی (عج) بهطور صریح در قرآن نیامده است؟
شرح پرسش :
چرا بحث امامت ائمه اطهار علیهم السلام بالعموم و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بالخصوص به روشنی در آیات قرآن نیامده؟ با این که مسائلی با اهمیت کمتر- نظیر بعضی احکام که از حیث تعداد و دلالت قابل قیاس با این بحثها نیست- در قرآن وجود دارد. اگرچه جوابهای مشهور داده شده اما قانع کننده نیست (نظیر جلوگیری از تحریف قرآن و دیگر موارد).
چرا بحث امامت ائمه اطهار علیهم السلام بالعموم و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بالخصوص به روشنی در آیات قرآن نیامده؟ با این که مسائلی با اهمیت کمتر- نظیر بعضی احکام که از حیث تعداد و دلالت قابل قیاس با این بحثها نیست- در قرآن وجود دارد. اگرچه جوابهای مشهور داده شده اما قانع کننده نیست (نظیر جلوگیری از تحریف قرآن و دیگر موارد).
پاسخ :
ذکر نشدن صریح امامت ائمه اطهار علیهم السلام در قرآن، به خاطر قانون الهی است. خداوند تبارک و تعالی بشر را میخواهد امتحان کند همه چیز را نمیخواهد در قرآن بیان کند حتی اعتقادات را.
بعضی چیزها را باید خودشان زحمت بکشند، یعنی امکان گمراهی ضروری است. مسألهی انسان باید مثبت و منفی باشد مثل تولید برق همانگونه که هدایت ضروری است، گمراهی هم ضروری است. «وَ کَذلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوّاً مِنَ الْمُجْرِمِینَ...»(1) پیامبر میفرستد، یک نفر غریب هم همراهش است و این ضروری است. پیامبر مثلاً هدایتش بزرگتر بود و همراهش باید چند نفر گمراه باشند. این قاعدهی الهی است. اگر انسان مجبور شود که هدایت شود، این سلب اختیار انسانی است. این که کدامین مسأله در قرآن ذکر بشود یا ذکر نشود، این سیاست خدایی است و مربوط به همین موضوع است؛ مثلاً اصحاب کهف، چند نفر هستند، خداوند تبارک و تعالی در چند آیه از اصحاب کهف حرف میزند، ولی مشخص نمیکند که چند نفر هستند؛ «سَیَقُولُونَ ثَلاَثَةٌ رَابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَ یَقُولُونَ خَمْسَةٌ...»(2).
این را میگوید ولی تعداد را نمیگوید، نمیخواهد بگوید. در رابطه با آخرالزمان و ظهور حضرت مهدی علیه السلام نیز چنین است و همچنین راجع به اهل بیت علیهم السلام با کنایه و اشاره و تصریح آیهی مباهله(3) مطلب را بیان میکند. بیش از این تصریح نمیکند. خداوند متعال میخواهد راه بدهد به مردم که اگر کسی بخواهد راه فرار باز باشد درواقع راه فرار از ولایت را خداوند تبارک و تعالی باز کرده است.
پینوشتها:
1. سوره فرقان، آیه 31. ([آری،] این گونه در برابر هر پیامبری، دشمنی از مجرمین قرار دادیم.)
2. سوره کهف، آیه22. (گروهی خواهند گفت: «آنها سه نفر بودند، که چهارمین آنها سگشان بود و گروهی میگویند: پنج نفر بودند...)
3. سوره آل عمران، آیه 61.
ذکر نشدن صریح امامت ائمه اطهار علیهم السلام در قرآن، به خاطر قانون الهی است. خداوند تبارک و تعالی بشر را میخواهد امتحان کند همه چیز را نمیخواهد در قرآن بیان کند حتی اعتقادات را.
بعضی چیزها را باید خودشان زحمت بکشند، یعنی امکان گمراهی ضروری است. مسألهی انسان باید مثبت و منفی باشد مثل تولید برق همانگونه که هدایت ضروری است، گمراهی هم ضروری است. «وَ کَذلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوّاً مِنَ الْمُجْرِمِینَ...»(1) پیامبر میفرستد، یک نفر غریب هم همراهش است و این ضروری است. پیامبر مثلاً هدایتش بزرگتر بود و همراهش باید چند نفر گمراه باشند. این قاعدهی الهی است. اگر انسان مجبور شود که هدایت شود، این سلب اختیار انسانی است. این که کدامین مسأله در قرآن ذکر بشود یا ذکر نشود، این سیاست خدایی است و مربوط به همین موضوع است؛ مثلاً اصحاب کهف، چند نفر هستند، خداوند تبارک و تعالی در چند آیه از اصحاب کهف حرف میزند، ولی مشخص نمیکند که چند نفر هستند؛ «سَیَقُولُونَ ثَلاَثَةٌ رَابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَ یَقُولُونَ خَمْسَةٌ...»(2).
این را میگوید ولی تعداد را نمیگوید، نمیخواهد بگوید. در رابطه با آخرالزمان و ظهور حضرت مهدی علیه السلام نیز چنین است و همچنین راجع به اهل بیت علیهم السلام با کنایه و اشاره و تصریح آیهی مباهله(3) مطلب را بیان میکند. بیش از این تصریح نمیکند. خداوند متعال میخواهد راه بدهد به مردم که اگر کسی بخواهد راه فرار باز باشد درواقع راه فرار از ولایت را خداوند تبارک و تعالی باز کرده است.
پینوشتها:
1. سوره فرقان، آیه 31. ([آری،] این گونه در برابر هر پیامبری، دشمنی از مجرمین قرار دادیم.)
2. سوره کهف، آیه22. (گروهی خواهند گفت: «آنها سه نفر بودند، که چهارمین آنها سگشان بود و گروهی میگویند: پنج نفر بودند...)
3. سوره آل عمران، آیه 61.