پرسش :
چگونه است با آنکه بسیاری از مصالح و فواید امر به معروف و نهی از منکر و زیانهای ترک آن را میدانیم، در ادای این فریضه کوتاهی میکنیم؟
پاسخ :
بعض علل این بیقیدی بشرح ذیل است:
اوّل: «ضعف ایمان» را که علت العلل این بیاعتنایی است. ضعف ایمان قدرت و شجاعت اخلاقی را از انسان سلب کرده و او را تحت نفوذ و مرعوبیت از قدرتهای موهومه و اعتبارات ظاهریه، خوار و زبون میسازد. بدترین نقطه ضعف انسان که با وجود آن او را از هیچ عمل زشت و ارتکاب خلاف وظیفه نمیتوان مصون دانست، بیایمانی و بیدینی است.
دوّم: «طمع است». بسیاری از مردم با آنکه آگاه و ملتفت هستند و خسارت ترک امر به معروف و نهی از منکر را میفهمند، برای طمعی که به مال یا استفاده از مقام اشخاص دارند به خیال آنکه اگر فلان شخص را امر به معروف کنند از مال او یا ریاست او بیبهره میمانند، در ادای این وظیفه سهلانگاری روا داشته و بسا که در حضور آنها معصیتها واقع شود که چون خوی زشت طمع، آنان را فاقد حریت و آزادمنشی و صراحت لهجه کرده از نهی از منکر خودداری میکنند.
سوّم: «ترس بی جا و خوف بیمورد است». پارهای از مردم برای آنکه رشد و بلوغ اخلاقی ندارند بیم و ترس بیجا غالباً از ادای این تکلیف باز میدارد و در پیش خودشان برای یک امر به معروف و نهی از منکر ساده و سهل که به هیچ مانع و محذوری برخورد نمیکند، محاذیر و موانع بسیاری فرض نموده و خود را به خیال خویش، معذور میسازند. حتی گاهی این مردم ترسو به دیگران هم که امر به معروف و نهی از منکر میکنند اعتراض مینمایند و آنها را احساساتی و بی فکر میشمارند!
چهارم: «یأس و نومید از حصول مقصود است». بسیاری از مردم وقتی کثرت اهل معصیت و طغیان و قوه و قدرت و تظاهرات و رونق بازار آنها را میبینند، گمان میکنند با امر به معروف و نهی از منکر مخصوصاً با نداشتن همکار، نمیتوان کاری انجام داد و مردم را عوض نمود.
منبع: saafi.com
بعض علل این بیقیدی بشرح ذیل است:
اوّل: «ضعف ایمان» را که علت العلل این بیاعتنایی است. ضعف ایمان قدرت و شجاعت اخلاقی را از انسان سلب کرده و او را تحت نفوذ و مرعوبیت از قدرتهای موهومه و اعتبارات ظاهریه، خوار و زبون میسازد. بدترین نقطه ضعف انسان که با وجود آن او را از هیچ عمل زشت و ارتکاب خلاف وظیفه نمیتوان مصون دانست، بیایمانی و بیدینی است.
دوّم: «طمع است». بسیاری از مردم با آنکه آگاه و ملتفت هستند و خسارت ترک امر به معروف و نهی از منکر را میفهمند، برای طمعی که به مال یا استفاده از مقام اشخاص دارند به خیال آنکه اگر فلان شخص را امر به معروف کنند از مال او یا ریاست او بیبهره میمانند، در ادای این وظیفه سهلانگاری روا داشته و بسا که در حضور آنها معصیتها واقع شود که چون خوی زشت طمع، آنان را فاقد حریت و آزادمنشی و صراحت لهجه کرده از نهی از منکر خودداری میکنند.
سوّم: «ترس بی جا و خوف بیمورد است». پارهای از مردم برای آنکه رشد و بلوغ اخلاقی ندارند بیم و ترس بیجا غالباً از ادای این تکلیف باز میدارد و در پیش خودشان برای یک امر به معروف و نهی از منکر ساده و سهل که به هیچ مانع و محذوری برخورد نمیکند، محاذیر و موانع بسیاری فرض نموده و خود را به خیال خویش، معذور میسازند. حتی گاهی این مردم ترسو به دیگران هم که امر به معروف و نهی از منکر میکنند اعتراض مینمایند و آنها را احساساتی و بی فکر میشمارند!
چهارم: «یأس و نومید از حصول مقصود است». بسیاری از مردم وقتی کثرت اهل معصیت و طغیان و قوه و قدرت و تظاهرات و رونق بازار آنها را میبینند، گمان میکنند با امر به معروف و نهی از منکر مخصوصاً با نداشتن همکار، نمیتوان کاری انجام داد و مردم را عوض نمود.
منبع: saafi.com