پرسش :
یک نفر زمین آبى خود را به یک نفر دیگر داده تا بالمناصفه درخت کارى کند و او نیز قبول کرده پس از مدتى غرس کننده درختها از تعداد 208 اصله درخت معین که نصفش 104 اصله درخت بوده از سهم خود را در قبال مبلغ 24000 ریال قبل از تقسیم درختان به یک شخص دیگر فروخته است سپس شخص خریدار جهت بریدن درختان به باغ مراجعه مىنماید که در آن موقع شرکاى باغ فوق با هم اختلاف پیدا مىنمایند و از بریدن درختان فروخته شده ممانعت به عمل مىآید. پس از آن فروشنده سندى با دستخط روحانى محل به خریدار مىدهد تا اختلافشان رفع گردد و پس از آن مبادرت به بریدن درختان نماید ولى این اختلاف تا اوایل پیروزى انقلاب اسلامى در دادگاه به طول انجامیده و موضوع به جایى نرسیده، سپس شخص فروشنده با سوء استفاده از موقعیت انقلاب اسلامى فرصت را مناسب دیده با توسّل به زور درختهاى فروخته شده را به اضافه 104 اصله درخت دیگر که سهم شریک باغ خودش بوده رویهم رفته به کسى دیگر فروخته و اقدام به قطع درختان در روز 22 بهمن 57 نمودند و چند ماشین از درختهاى مزبور را جهت فروش به محل دیگر برده و چون موضوع زور در میان بوده توسط اهالى محل از بردن بقیه درختها ممانعت به عمل آورده و متوقف شده که اکنون مقدار قابل توجهى از آن درختان حیف و میل گردیده لطفا با توجه به توضیحات مذکور بفرمایید تکلیف و وظیفه شرعى این سه نفر دستاندرکار چیست؟
پاسخ :
در فرض سؤال اگر اصل درختان از فروشنده بوده درختان ملک او است و قرارداد مناصفه باطل است و مىتواند تمام آنها را قطع کند و بفروشد ولى اجرت المثل زمین مالک زمین را باید بپردازد، و اگر به زمین خسارتى وارد کرده جبران نماید.
منبع: استفتائات امام خمینی(ره)، ج2، ص276
در فرض سؤال اگر اصل درختان از فروشنده بوده درختان ملک او است و قرارداد مناصفه باطل است و مىتواند تمام آنها را قطع کند و بفروشد ولى اجرت المثل زمین مالک زمین را باید بپردازد، و اگر به زمین خسارتى وارد کرده جبران نماید.
منبع: استفتائات امام خمینی(ره)، ج2، ص276