در ارتباط اجتماعى مشکل دارم، چه کنم؟
پرسش :
وقتى در حضور جمع هستم آرامش ندارم، نمى توانم راحت ارتباط برقرار کنم و اصلاً حرفى براى گفتن ندارم. کمک کنید از این حالت رهایى پیدا کنم.
شرح پرسش :
احساس مى کنم انسان اجتماعى و برون گرا نیستم؛ زیرا هنگام حضور در جمع دوستانه یا مهمانى حرف زیادى براى گفتن نمى یابم. اگر هم حرفى داشته باشم، نمى توانم صریح و با آرامش بیان کنم و مجبور مى شوم در گوشه اى ساکت بنشینم و فقط به صحبت هاى دیگران گوش داده، جواب آرى یا نه بگویم. این سکوت بیش از حد باعث نارضایتى و ناراحتى طرف مقابل مى شود؛ زیرا به قول خودشان من یک فرد با حال نیستم. فرق من با کسى که صحبت هایش روان است و به راحتى مى تواند در دل دیگران نفوذ کند و سخنان ارزشمند بگوید در چیست؟ چرا او با آرامش و راحتى نظرش را ابراز مى کند؛ ولى من با خجالت و احتیاط... احساس مى کنم وقتى کسى بار اول با من برخورد مى کند، مرا بهتر از آنچه هستم مى بیند؛ ولى بعد از مدتى برخوردش دگرگون مى شود و حتى سعى مى کند خود را کنار بکشد.
احساس مى کنم انسان اجتماعى و برون گرا نیستم؛ زیرا هنگام حضور در جمع دوستانه یا مهمانى حرف زیادى براى گفتن نمى یابم. اگر هم حرفى داشته باشم، نمى توانم صریح و با آرامش بیان کنم و مجبور مى شوم در گوشه اى ساکت بنشینم و فقط به صحبت هاى دیگران گوش داده، جواب آرى یا نه بگویم. این سکوت بیش از حد باعث نارضایتى و ناراحتى طرف مقابل مى شود؛ زیرا به قول خودشان من یک فرد با حال نیستم. فرق من با کسى که صحبت هایش روان است و به راحتى مى تواند در دل دیگران نفوذ کند و سخنان ارزشمند بگوید در چیست؟ چرا او با آرامش و راحتى نظرش را ابراز مى کند؛ ولى من با خجالت و احتیاط... احساس مى کنم وقتى کسى بار اول با من برخورد مى کند، مرا بهتر از آنچه هستم مى بیند؛ ولى بعد از مدتى برخوردش دگرگون مى شود و حتى سعى مى کند خود را کنار بکشد.
پاسخ :
سوم. گاه افراد، به خاطر عدم اعتماد به نفس، نمى توانند ارتباط هاى اجتماعى خود را توسعه دهند و به تدریج دچار خودکم بینى یا احساس ناکارآمدى مى شوند! در نتیجه فکر مى کنند نمى توانند در روابط اجتماعى خود، موفق باشند و انتظارات دیگران را در تعاملات اجتماعى برآورده سازند. اما اگر کم رویى و خجالت را کنار بگذارند، مشکل آنان به مقدار زیادى حل خواهد شد.
منبع: اختلالات رفتارى، ابوالقاسم بشیرى؛ نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، قم: دفتر نشر معارف، 1387.
در این زمینه حتما بخوانید:
در ابتدا لازم است توجه شما را به چند نکته روان شناختى جلب گردد:
یکم. یکى از ابعاد وجودى انسان، «بعد اجتماعى» او است؛ به گونه اى که گفته اند: انسان موجودى اجتماعى است. و باید در بستر اجتماع با هم نوعان خود زندگى کند. پس همان طور که در دیگر ابعاد مانند بُعد شناختى و زیستى از رشدى مناسب برخوردار مى شود؛ بعد اجتماعى انسان نیز باید به رشد و تکامل کافى برسد تا بتواند به تدریج در صحنه هاى گوناگون با دیگران، روابط مناسب ترى داشته باشد؛ مهارت هاى اجتماعى را یاد بگیرد و در تکامل با هم نوعان خود، به یک رشد هماهنگ در تمام ابعاد وجودى خود دست یابد.
حال اگر به هر دلیلى، فرآیند اجتماعى شدن و یادگیرى مهارت هاى ارتباطى با دیگران و اطرافیان، به درستى تحقق پیدا نکند؛ فرد دچار اضطراب و فشارهاى روانى ناشى از آن مى شود و زمانى که به صحنه هاى متنوع و مختلف اجتماعى گام مى نهد، فشار و ناراحتى و کم رویى را بیشتر احساس مى کند. بنابراین، از همان ابتداى کودکى، باید به این بُعد مهم توجه کافى مبذول شود و خانواده ها، معلمان و مربیان، براى رشد و شکوفایى کودک در زمینه اجتماعى شدن و ایجاد ارتباط با همسالان و دیگران، از هیچ تلاشى دریغ نورزند. متأسفانه بعضى از خانواده ها یا معلمان و مربیان، به دلیل عدم آگاهى، نداشتن امکانات و قدرت، چنین زمینه اى را براى رشد کودک فراهم نمى سازند! در نتیجه کودک از نظر اجتماعى رشد لازم را نمى کند و وقتى به صحنه هاى بزرگ تر اجتماعى گام مى نهد؛ احساس مى کند قدرت دوست یابى ندارد و نمى تواند، با همکلاسى هایش صمیمى باشد، و قادر به ارائه سخنرانى، یا کنفرانس در برابر جمع نیست... . بدین ترتیب، به رغم توان علمى اش، اظهار عجز مى کند و به تدریج گوشه گیر مى شود.
یکم. یکى از ابعاد وجودى انسان، «بعد اجتماعى» او است؛ به گونه اى که گفته اند: انسان موجودى اجتماعى است. و باید در بستر اجتماع با هم نوعان خود زندگى کند. پس همان طور که در دیگر ابعاد مانند بُعد شناختى و زیستى از رشدى مناسب برخوردار مى شود؛ بعد اجتماعى انسان نیز باید به رشد و تکامل کافى برسد تا بتواند به تدریج در صحنه هاى گوناگون با دیگران، روابط مناسب ترى داشته باشد؛ مهارت هاى اجتماعى را یاد بگیرد و در تکامل با هم نوعان خود، به یک رشد هماهنگ در تمام ابعاد وجودى خود دست یابد.
حال اگر به هر دلیلى، فرآیند اجتماعى شدن و یادگیرى مهارت هاى ارتباطى با دیگران و اطرافیان، به درستى تحقق پیدا نکند؛ فرد دچار اضطراب و فشارهاى روانى ناشى از آن مى شود و زمانى که به صحنه هاى متنوع و مختلف اجتماعى گام مى نهد، فشار و ناراحتى و کم رویى را بیشتر احساس مى کند. بنابراین، از همان ابتداى کودکى، باید به این بُعد مهم توجه کافى مبذول شود و خانواده ها، معلمان و مربیان، براى رشد و شکوفایى کودک در زمینه اجتماعى شدن و ایجاد ارتباط با همسالان و دیگران، از هیچ تلاشى دریغ نورزند. متأسفانه بعضى از خانواده ها یا معلمان و مربیان، به دلیل عدم آگاهى، نداشتن امکانات و قدرت، چنین زمینه اى را براى رشد کودک فراهم نمى سازند! در نتیجه کودک از نظر اجتماعى رشد لازم را نمى کند و وقتى به صحنه هاى بزرگ تر اجتماعى گام مى نهد؛ احساس مى کند قدرت دوست یابى ندارد و نمى تواند، با همکلاسى هایش صمیمى باشد، و قادر به ارائه سخنرانى، یا کنفرانس در برابر جمع نیست... . بدین ترتیب، به رغم توان علمى اش، اظهار عجز مى کند و به تدریج گوشه گیر مى شود.
دوم. انسان ها همان طور که از نظر ویژگى هاى ظاهرى، متفاوت آفریده مى شوند و هیچ دو فردى - حتى دوقلوهاى همسان - یک سان نیستند؛ از نظر خصوصیات شخصیتى و ویژگى هاى اخلاقى و رفتارى نیز تفاوت هاى بسیار دارند. هر شخص، تحت تأثیر عوامل وراثتى و محیطى تقریباً به شخصیتى منحصر به فرد و متمایز از دیگران تبدیل مى شود. به همین سبب، روان شناسان بر تفاوت هاى فردى انسان تأکید بسیار مى ورزند. درون گرا و برون گرا بودن افراد نیز، در شمار این تفاوت ها قرار دارد. هر یک از این دو حالت کلى، منشأ رفتارهاى ظاهرى مى شود و به فعالیت هاى ویژه مى انجامد. البته تا وقتى از حد اعتدال و سطح بهنجار خارج نشود؛ نمى توان یکى از این دو حالت کلى را غلط و ناصحیح خواند. بنابراین، انسان درون گرا، تا وقتى گوشه گیر، کم رو و بدون اعتماد به نفس نشود، برچسب نابهنجارى نخواهد خورد.
سوم. گاه افراد، به خاطر عدم اعتماد به نفس، نمى توانند ارتباط هاى اجتماعى خود را توسعه دهند و به تدریج دچار خودکم بینى یا احساس ناکارآمدى مى شوند! در نتیجه فکر مى کنند نمى توانند در روابط اجتماعى خود، موفق باشند و انتظارات دیگران را در تعاملات اجتماعى برآورده سازند. اما اگر کم رویى و خجالت را کنار بگذارند، مشکل آنان به مقدار زیادى حل خواهد شد.
منبع: اختلالات رفتارى، ابوالقاسم بشیرى؛ نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، قم: دفتر نشر معارف، 1387.
در این زمینه حتما بخوانید: