استناد امام علی(ع) به حدیث «غدیر» برای اثبات خلافت خویش
پرسش :
آیا خود امام علی(ع) برای اثبات خلافت خویش به حدیث «غدیر» استناد کرده است؟
پاسخ :
پاسخ اجمالی:
آری؛ علی(ع) در روز شورى، با سایر اعضاى شورا این گونه احتجاج نمود: «آیا در میان شما کسى جز من هست که پیامبر(ص) در حقّ او گفته باشد: مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فعلىٌّ مَوْلاهُ؟» همه گفتند: نه. ایشان در موارد متعدّد از جمله در ایّام خلافت عثمان، زمان خلافت خود، روز جنگ جمل، در کوفه و روز جنگ صفین به حدیث غدیر استدلال نموده اند. ضمن اینکه همسر و دو فرزندش و جمعى از صحابه هم به حدیث غدیر استدلال کردهاند.
پاسخ تفصیلی:
بعضى از بهانه جویان مى گویند: اگر حدیث غدیر با این عظمت واقعیّت دارد چرا خود حضرت على(علیه السلام) و اهل بیت او و یاران و علاقه مندانش در موارد لزوم به آن استدلال نکردند؟ آیا بهتر نبود که آنها براى اثبات خلافت بلافصل على(علیه السلام) به چنین مدرک مهمّى استناد مىجستند؟!
این ایراد مانند بسیارى از ایرادهاى دیگر به خاطر عدم آگاهى کافى از کتب حدیث و تاریخ و تفسیر است؛ زیرا موارد زیادى در کتب دانشمندان اهل سنّت نقل شده که خود على(علیه السلام) یا ائمه اهل بیت(علیهم السلام) یا علاقه مندان ایشان به حدیث غدیر استدلال کرده اند و شگفت آور است چگونه ایراد کنندگان، آنها را ندیده اند؟
از جمله خطیب خوارزمى حنفى در کتاب «مناقب» خود از عامر بن واثله نقل مى کند: «در روز شورى ـ شوراى شش نفرى که براى انتخاب خلیفه بعد از عمر معین شده بود ـ با على(علیه السلام) همراه بودم و شنیدم که او با سایر اعضاى شورا چنین مى گفت: دلیل محکمى براى شما اقامه مى کنم که عرب و عجم توانایى تغییر آن را نداشته باشد ... شما را به خدا سوگند آیا در میان شما کسى جز من وجود دارد که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در حقّ او گفته باشد: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فعلىٌّ مَوْلاهُ، اَللّهُمَّ والِ منْ والاهُ وَ انْصرْ مَنْ نَصَرَهُ لِیُبَلِّغْ اَلشّاهِدُ اَلْغائِبَ»؟ همه گفتند: نه».(1)
این روایت را حموینى در «فرائد السّمطین» در باب 58 و ابن حاتم در «درُّ النّظیم» و ابن ابى الحدید در «شرح نهج البلاغه» نقل کرده اند. همچنین ابن حجر در «الصواعق» همین مضمون را از دارقطنى نقل نموده است.(2)
در کتاب «الغدیر» بحث جامعى پیرامون «مناشده»؛ (استدلال) امیر مؤمنان على(علیه السلام) در موارد متعدّدى، از جمله در ایّام [خلافت] عثمان، در زمان خلافت خودش، روز جنگ جمل، بار دیگر در کوفه، در روز جنگ صفین با مدرک وسیع و گسترده اى ذکر شده. به علاوه شانزده مورد دیگر از احتجاجات فاطمه زهرا(علیها السلام) و امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) و جمعى از صحابه و غیر صحابه نقل شده که از یک سو حکایت از اطّلاعات وسیع و گسترده این نویسنده بزرگ مى کند و از سوى دیگر نشان مى دهد که استدلال به این حدیث در قرون مختلف، مورد توجّه بوده است. هر چند سیاست هاى خاصّى که بر این مسأله در هر زمان حاکم بوده مى کوشیده است که آن را تا حدّ ممکن کم رنگ نشان دهد.
پی نوشت:
(1). المناقب، خوارزمی، الموفق بن احمد بن محمد المکی، تحقیق: شیخ مالک المحمودی، جامعه مدرسین، قم، چاپ دوم، بی تا، ص 280.
(2). الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، علامه امینی، عبد الحسین، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، قم، 1416 ق، چاپ اول، ج 1، ص 328، (مناشدة أمیرالمؤمنین(علیه السلام) یوم الشورى سنة(23 ه) أو أول(24)).
منبع: پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، با همکاری جمعی از فضلا و دانشمندان، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1386ش، چاپ نهم، ج 9، ص 199.
مطالب مرتبط:
در چه منابعی از روایات و اسناد روایات شأن نزول آیه تبلیغ و ماجرای غدیر بحث شده است؟
ماجرای «غدیر خم» در روایات اسلامی چگونه مطرح شده است؟
اگر آیه «تبلیغ» در ارتباط با ماجرای «غدیر» نازل شده پس چرا در بین آیاتی آمده که در مورد اهل کتاب است؟
آری؛ علی(ع) در روز شورى، با سایر اعضاى شورا این گونه احتجاج نمود: «آیا در میان شما کسى جز من هست که پیامبر(ص) در حقّ او گفته باشد: مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فعلىٌّ مَوْلاهُ؟» همه گفتند: نه. ایشان در موارد متعدّد از جمله در ایّام خلافت عثمان، زمان خلافت خود، روز جنگ جمل، در کوفه و روز جنگ صفین به حدیث غدیر استدلال نموده اند. ضمن اینکه همسر و دو فرزندش و جمعى از صحابه هم به حدیث غدیر استدلال کردهاند.
پاسخ تفصیلی:
بعضى از بهانه جویان مى گویند: اگر حدیث غدیر با این عظمت واقعیّت دارد چرا خود حضرت على(علیه السلام) و اهل بیت او و یاران و علاقه مندانش در موارد لزوم به آن استدلال نکردند؟ آیا بهتر نبود که آنها براى اثبات خلافت بلافصل على(علیه السلام) به چنین مدرک مهمّى استناد مىجستند؟!
این ایراد مانند بسیارى از ایرادهاى دیگر به خاطر عدم آگاهى کافى از کتب حدیث و تاریخ و تفسیر است؛ زیرا موارد زیادى در کتب دانشمندان اهل سنّت نقل شده که خود على(علیه السلام) یا ائمه اهل بیت(علیهم السلام) یا علاقه مندان ایشان به حدیث غدیر استدلال کرده اند و شگفت آور است چگونه ایراد کنندگان، آنها را ندیده اند؟
از جمله خطیب خوارزمى حنفى در کتاب «مناقب» خود از عامر بن واثله نقل مى کند: «در روز شورى ـ شوراى شش نفرى که براى انتخاب خلیفه بعد از عمر معین شده بود ـ با على(علیه السلام) همراه بودم و شنیدم که او با سایر اعضاى شورا چنین مى گفت: دلیل محکمى براى شما اقامه مى کنم که عرب و عجم توانایى تغییر آن را نداشته باشد ... شما را به خدا سوگند آیا در میان شما کسى جز من وجود دارد که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در حقّ او گفته باشد: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فعلىٌّ مَوْلاهُ، اَللّهُمَّ والِ منْ والاهُ وَ انْصرْ مَنْ نَصَرَهُ لِیُبَلِّغْ اَلشّاهِدُ اَلْغائِبَ»؟ همه گفتند: نه».(1)
این روایت را حموینى در «فرائد السّمطین» در باب 58 و ابن حاتم در «درُّ النّظیم» و ابن ابى الحدید در «شرح نهج البلاغه» نقل کرده اند. همچنین ابن حجر در «الصواعق» همین مضمون را از دارقطنى نقل نموده است.(2)
در کتاب «الغدیر» بحث جامعى پیرامون «مناشده»؛ (استدلال) امیر مؤمنان على(علیه السلام) در موارد متعدّدى، از جمله در ایّام [خلافت] عثمان، در زمان خلافت خودش، روز جنگ جمل، بار دیگر در کوفه، در روز جنگ صفین با مدرک وسیع و گسترده اى ذکر شده. به علاوه شانزده مورد دیگر از احتجاجات فاطمه زهرا(علیها السلام) و امام حسن(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) و جمعى از صحابه و غیر صحابه نقل شده که از یک سو حکایت از اطّلاعات وسیع و گسترده این نویسنده بزرگ مى کند و از سوى دیگر نشان مى دهد که استدلال به این حدیث در قرون مختلف، مورد توجّه بوده است. هر چند سیاست هاى خاصّى که بر این مسأله در هر زمان حاکم بوده مى کوشیده است که آن را تا حدّ ممکن کم رنگ نشان دهد.
پی نوشت:
(1). المناقب، خوارزمی، الموفق بن احمد بن محمد المکی، تحقیق: شیخ مالک المحمودی، جامعه مدرسین، قم، چاپ دوم، بی تا، ص 280.
(2). الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، علامه امینی، عبد الحسین، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، قم، 1416 ق، چاپ اول، ج 1، ص 328، (مناشدة أمیرالمؤمنین(علیه السلام) یوم الشورى سنة(23 ه) أو أول(24)).
منبع: پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، با همکاری جمعی از فضلا و دانشمندان، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1386ش، چاپ نهم، ج 9، ص 199.
مطالب مرتبط:
در چه منابعی از روایات و اسناد روایات شأن نزول آیه تبلیغ و ماجرای غدیر بحث شده است؟
ماجرای «غدیر خم» در روایات اسلامی چگونه مطرح شده است؟
اگر آیه «تبلیغ» در ارتباط با ماجرای «غدیر» نازل شده پس چرا در بین آیاتی آمده که در مورد اهل کتاب است؟