امام کاظم علیه السلام از دیدگاه دانشمندان معاصر اهل سنت
پرسش :
دانشمندان معاصر از اهل سنت درباره شخصیت امام کاظم (علیه السلام) چه دیدگاهى دارند؟
پاسخ :
دانشمندان معاصر از اهل سنت در آثار خود مقام و منزلت امام کاظم(علیه السلام) را ستوده اند که ما به کلمات برخى از آنان اشاره مى کنیم:
1ـ شیخ مؤمن شبلنجى (ت: 1308 هـ.ق)
شبلنجى مى نویسد:«قال بعض اهل العلم: الکاظم هو الامام الکبیر القدر، الاوحد الحجة، الحَبر، الساهر لیله قائماً، القاطع نهاره صائماً...»(1)؛ (برخى از اهل علم گفته اند: کاظم همان امام بزرگوار، نمونه، حجت خدا و دانشمندى است که شب ها را به سحر آورده و روزها را روزه دار بود...).
2ـ یوسف بن اسماعیل نهبانى (ت: 1350 هـ.ق)
او مى گوید:«موسى الکاظم احد اعیان اکابر الائمة من ساداتنا آل البیت الکرام هداة الاسلام ـ رضى الله عنهم ـ ونفعنا ببرکاتهم واماتنا على حبّهم وحبّ جدّهم...»(2)؛ (موساى کاظم یکى از اعیان بزرگان امامان از سادات ما آل بیت کرام و هادیان اسلام ـ رضى الله عنهم ـ بود. خداوند ما را به برکات آنان نفع دهد و ما را بر محبّت آنان و محبّت جدّشان بمیراند).
3 ـ على جلال مصرى حسینى (ت: 1351 هـ.ق)
«جمع من الفقه والدین والنسک والحلم والصبر مالا مزید علیه...»(3)؛ (موسى بن جعفر(علیه السلام) بین فقه، دین، عمل صالح، حلم به حدّ اعلى جمع کرده است).
4 ـ دکتر زکى مبارک (ت: 1371 هـ.ق)
او گفته است:«کان موسى بن جعفر سیداً من سادات بنى هاشم واماماً مقدّماً فی العلم والدین»(4)؛ (موسى بن جعفر سیدى از سادات بنى هاشم و امامى پیشتاز در علم و دین بود».
5 ـ سید على فکرى (ت: 1372 هـ.ق)
او مى نویسد:«قال بعض اهل العلم: الکاظم هو الامام الکبیر القدر، الأوحد، الحجة، الحبر. جمع من الفقه والدین بما لامزید علیه»(5)؛ (برخى از اهل علم گفته اند: کاظم همان امام بزرگوار، نمونه، حجت خدا و دانشمندى است که بین فقه و دین درجه اعلا را جمع کرده است).
6 ـ دکتر محمّد یوسف موسى
وى درباره آن حضرت مى نویسد: «و نستطیع ان نذکر انّ اوّل من کتب فی الفقه هو الامام موسى الکاظم الّذی مات سجیناً عام 183 هـ، وکان ما کتبه إجابة عن مسائل وجّهت إلیه تحت اسم الحلال والحرام»(6)؛ (مى توان گفت: اولین کسى که در فقه کتابت نمود امام موسى کاظم است. کسى که در زندان، سال 183 هـ وفات نمود. از جمله کتب او جواب از مسائلى است که تحت عنوان «حلال و حرام» براى او فرستاده شد)
7 ـ خیرالدین زرکلى (ت: 1396 هـ.ق)
«کان موسى بن جعفر سیداً من سادات بنى هاشم واماماً مقدّماً فی العلم والدین»(7) (موسى بن جعفر از سادات بنى هاشم، و در علم و دین امام و مقدم بر دیگران بود).
8 ـ محمود بن وهیب قراغولى حنفى
«آن حضرت وارث پدرش در علم و معرفت و کمال و فضل بود. او را به جهت فرو بردن غضب و کثرت گذشت و بردبارى اش «کاظم» نامیدند. و نزد اهل عراق معروف به «باب قضاء الحوائج عند الله» است. او عابدترین اهل زمان خود و داناترین و سخاوتمندترین آنان بود».(8)
9 ـ عبدالسلام ترمانینى
«موسى بن جعفر به جهت احسان به کسانى که به او اسائه ادب مى کردند ملقّب به «کاظم» شد... و از سادات بنى هاشم و عابدترین اهل زمان خود و از بزرگان علماى با سخاوت بود...».(9)
10 ـ عارف احمد عبدالغنى
«آن حضرت را به جهت فرو نشاندن غضب و حلمش «کاظم» نامیدند. او شبانه از خانه خارج مى شد در حالى که در آستینش کیسه هایى از دراهم بود و به هر کس مى رسید عطا مى نمود...»(10)
پینوشتها:
(1). نور الابصار، ص 164.
(2). جامع کرامات الاولیاء، ج 2، ص 495.
(3). الحسین، ج 2، ص 207.
(4). شرح زهر الآداب، ج 1، ص 132.
(5). احسن القصص، ج 4، ص 293.
(6). الفقه الاسلامى، ص 160.
(7). الأعلام، ج 7، ص 321.
(8). جوهرة الکلام، ص 139.
(9). احداث التاریخ الاسلامى، ج 1، ص 1070، حوادث سال 183 هـ.ق.
(10). الجوهر الشفاف فى انساب السادة الأشراف، ج 1، ص 41.
منبع: اهل بیت علیهم السلام از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، 1385.
دانشمندان معاصر از اهل سنت در آثار خود مقام و منزلت امام کاظم(علیه السلام) را ستوده اند که ما به کلمات برخى از آنان اشاره مى کنیم:
1ـ شیخ مؤمن شبلنجى (ت: 1308 هـ.ق)
شبلنجى مى نویسد:«قال بعض اهل العلم: الکاظم هو الامام الکبیر القدر، الاوحد الحجة، الحَبر، الساهر لیله قائماً، القاطع نهاره صائماً...»(1)؛ (برخى از اهل علم گفته اند: کاظم همان امام بزرگوار، نمونه، حجت خدا و دانشمندى است که شب ها را به سحر آورده و روزها را روزه دار بود...).
2ـ یوسف بن اسماعیل نهبانى (ت: 1350 هـ.ق)
او مى گوید:«موسى الکاظم احد اعیان اکابر الائمة من ساداتنا آل البیت الکرام هداة الاسلام ـ رضى الله عنهم ـ ونفعنا ببرکاتهم واماتنا على حبّهم وحبّ جدّهم...»(2)؛ (موساى کاظم یکى از اعیان بزرگان امامان از سادات ما آل بیت کرام و هادیان اسلام ـ رضى الله عنهم ـ بود. خداوند ما را به برکات آنان نفع دهد و ما را بر محبّت آنان و محبّت جدّشان بمیراند).
3 ـ على جلال مصرى حسینى (ت: 1351 هـ.ق)
«جمع من الفقه والدین والنسک والحلم والصبر مالا مزید علیه...»(3)؛ (موسى بن جعفر(علیه السلام) بین فقه، دین، عمل صالح، حلم به حدّ اعلى جمع کرده است).
4 ـ دکتر زکى مبارک (ت: 1371 هـ.ق)
او گفته است:«کان موسى بن جعفر سیداً من سادات بنى هاشم واماماً مقدّماً فی العلم والدین»(4)؛ (موسى بن جعفر سیدى از سادات بنى هاشم و امامى پیشتاز در علم و دین بود».
5 ـ سید على فکرى (ت: 1372 هـ.ق)
او مى نویسد:«قال بعض اهل العلم: الکاظم هو الامام الکبیر القدر، الأوحد، الحجة، الحبر. جمع من الفقه والدین بما لامزید علیه»(5)؛ (برخى از اهل علم گفته اند: کاظم همان امام بزرگوار، نمونه، حجت خدا و دانشمندى است که بین فقه و دین درجه اعلا را جمع کرده است).
6 ـ دکتر محمّد یوسف موسى
وى درباره آن حضرت مى نویسد: «و نستطیع ان نذکر انّ اوّل من کتب فی الفقه هو الامام موسى الکاظم الّذی مات سجیناً عام 183 هـ، وکان ما کتبه إجابة عن مسائل وجّهت إلیه تحت اسم الحلال والحرام»(6)؛ (مى توان گفت: اولین کسى که در فقه کتابت نمود امام موسى کاظم است. کسى که در زندان، سال 183 هـ وفات نمود. از جمله کتب او جواب از مسائلى است که تحت عنوان «حلال و حرام» براى او فرستاده شد)
7 ـ خیرالدین زرکلى (ت: 1396 هـ.ق)
«کان موسى بن جعفر سیداً من سادات بنى هاشم واماماً مقدّماً فی العلم والدین»(7) (موسى بن جعفر از سادات بنى هاشم، و در علم و دین امام و مقدم بر دیگران بود).
8 ـ محمود بن وهیب قراغولى حنفى
«آن حضرت وارث پدرش در علم و معرفت و کمال و فضل بود. او را به جهت فرو بردن غضب و کثرت گذشت و بردبارى اش «کاظم» نامیدند. و نزد اهل عراق معروف به «باب قضاء الحوائج عند الله» است. او عابدترین اهل زمان خود و داناترین و سخاوتمندترین آنان بود».(8)
9 ـ عبدالسلام ترمانینى
«موسى بن جعفر به جهت احسان به کسانى که به او اسائه ادب مى کردند ملقّب به «کاظم» شد... و از سادات بنى هاشم و عابدترین اهل زمان خود و از بزرگان علماى با سخاوت بود...».(9)
10 ـ عارف احمد عبدالغنى
«آن حضرت را به جهت فرو نشاندن غضب و حلمش «کاظم» نامیدند. او شبانه از خانه خارج مى شد در حالى که در آستینش کیسه هایى از دراهم بود و به هر کس مى رسید عطا مى نمود...»(10)
پینوشتها:
(1). نور الابصار، ص 164.
(2). جامع کرامات الاولیاء، ج 2، ص 495.
(3). الحسین، ج 2، ص 207.
(4). شرح زهر الآداب، ج 1، ص 132.
(5). احسن القصص، ج 4، ص 293.
(6). الفقه الاسلامى، ص 160.
(7). الأعلام، ج 7، ص 321.
(8). جوهرة الکلام، ص 139.
(9). احداث التاریخ الاسلامى، ج 1، ص 1070، حوادث سال 183 هـ.ق.
(10). الجوهر الشفاف فى انساب السادة الأشراف، ج 1، ص 41.
منبع: اهل بیت علیهم السلام از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، 1385.