معرفی حواریون
پرسش :
شاگردان حضرت مسیح (علیه السلام) که به «حواریون» ملقب شدند چه کسانی بودند و چگونه در تاریخ از آنها یاد شده است؟
پاسخ :
شاگردان حضرت مسیح(علیه السلام) در آغاز دوازده تن بودند به نامهاى: پطرس، یوحنّا، متّى، یعقوب، اندریاس، فیلپس، توما، برثولما، یعقوب بن حلفى، شمعون، غیور، یهودا برادر یعقوب و یهودا اِسخریوطى.(1)
یهوداى اِسخریوطى در زمان مسیح از خاصّان و نزدیکان او و امین بیت المال بود ولى طبق شهادت عهد جدید، در بیت المال خیانت کرد و اموال فقرا را دزدید و همو بود که در خون مسیح ـ به عقیده مسیحیان ـ شرکت جست و در برابر مبلغى بسیار مختصر او را تسلیم دشمنان کرد؛ از این رو وى را از زمره شاگردان مسیح طرد کردند و شخص دیگرى را به نام «مَتِیاس» به جاى او برگزیدند.(2)
اینک به شرح گوشهاى از حالات او از کتب عهد جدید مىپردازیم. در انجیل متّى مىخوانیم:
«آن گاه یکى از آن دوازده تن که به یهوداى اسخریوطى مسمّى بود، نزد رؤساى کَهَنه رفته، گفت: مرا چند خواهید داد تا او [مسیح] را به شما تسلیم کنم؟ ایشان سى پاره نقره با وى قرار دادند» و در همین انجیل مىخوانیم: «ناگاه یهودا که یکى از آن دوازده تن بود، با جمع کثیرى با شمشیرها و چوبها از جانب رؤساى کهنه و مشایخ قوم آمدند و تسلیم کننده او به ایشان [یهودا] نشانى داده، گفت: هر که را بوسه زنم همان است او را محکم بگیرید در ساعت نزد عیسى آمده، گفت: سلام یا سیّدى!».(3)
به این ترتیب این شاگرد بی وفا، با حقّه بازى، عیسى را به قیمتى ناچیز به دست دشمنان سپرد تا او را به قتل برسانند. گرچه از باب بعد (باب 27 انجیل متّى) برمى آید که او بعداً پشیمان شد و خواست پول را پس بدهد؛ ولى دشمنان مسیح نگرفتند و گفتند: این خونبهاست و آن را در بیت المال نمىگذاریم! سپس یهودا دست به انتحار زد و خود را خفه کرد! این یک نمونه.
امّا در مورد سایر شاگردان نیز در اناجیل، مذمّتهاى شدیدى دیده مىشود، از جمله اینکه:
1. در آن شب خطرناک که عیسى به دست یهودیان گرفتار شد، همه او را رها کرده و متفرّق شدند و هر یک به نزد خاصّان خود رفتند، چنانکه انجیل یوحنّا مىگوید: «اینک ساعتى آمده که متفرّق خواهید شد هر یکى به نزد خاصّان خود و مرا تنها خواهید گذاشت».(4) در انجیل متّى نیز مىخوانیم: «در آن وقت جمیع شاگردان او را گذارده گریختند!»(5) و به این ترتیب، پیشوا و بزرگ و استاد خود را در سخت ترین وضعیّت رها کرده و از حمایت و فداکارى در راه او مضایقه کردند و گریختند.
2. درباره پطرس که از بزرگترین و مقرّبترین شاگردان مسیح است و در شب هجوم یهود نیز مقدارى ایستادگى به خرج داد، مىخوانیم: «در آن شب هنگامى که مکرّر از او پرسیدند آیا عیسى را مى شناسى؟ از ترس جان خود سه مرتبه عیسى را انکار کرد؛ حتّى بر او لعن فرستاد و قسم خورد که من اصلاً او را نمى شناسم»(6) در حالى که قبلاً مسیح به او گفته بود قبل از بانگ خروس سه مرتبه مرا انکار خواهى کرد و او در پاسخ گفته بود اگر هم کشته شوم چنین نمىکنم.(7)
با آنکه از اناجیل برمىآید که مسیح پیشتر از وضع خطرناک آینده خود و خطرهایى که از ناحیه یهود متوجّه وى مىشود به او خبر داد؛ ولى پطرس او را گرفته و گفت: «حاشا از تو اى خداوند که اینها هرگز بر تو واقع نخواهد شد. ولى عیسى به او گفت: دور شو از من اى شیطان، زیرا که باعث لغزش من مىباشى؛ زیرا نه امور الهى بلکه امور انسانى را تفکّر نمىکنى!»(8)
آیا با چنین نقاط ضعفى که در شاگردان مسیح ـ البتّه طبق شهادت اناجیل موجود ـ بوده است مىتوان باور کرد که آنها پیامبر باشند و از طرف خداوند بر آنها وحى نازل شود و مأمور هدایت مردم گردند؟! کسانى که از ترس جان خود، در سختترین لحظات هر چیز را فراموش کنند و فرار را بر قرار اختیار نمایند، یا بر پیشواى خود لعن فرستند با آنکه تمام جریان را قبلاً از پیشواى خود شنیده بودند و قول فداکارى داده بودند، چگونه صلاحیّت مقامى به آن عظمت دارند؟!
پی نوشت:
(1). «اِسخریوط» در اصل مرکّب از دو کلمه «اس» به معنى مرد و «خریوت» است که یکى از شهرهاى فلسطین بوده است.
(2). اسامى شاگردان دوازده گانه و آن که به جاى «یهودا اسخریوطى» انتخاب گردید، در کتاب مقدس، انتشارات ایلام، انگلستان، 2002 میلادی، چاپ سوم، ص 1252، (اعمال رسولان، باب اوّل) آمده است.
(3). همان، ص 1127، (انجیل متّى، باب 26، شمارههاى 47 و 48).
(4).همان، ص 1243، (انجیل یوحنّا، باب 16، شماره 32).
(5).همان، ص 1128، (انجیل متّى، باب 26، شماره 56).
(6). همان، (شمارههاى 69 ـ 75).
(7). همان، ص 1127، (شماره 35).
(8).همان، ص 1110، (باب 17).
منبع: مسیحیت در دنیای کنونی، مکارم شیرازی، ناصر، مدرسه امام علی بن ابی طالب(علیه السلام)، قم، 1390 شمسی، چاپ اول، ص 33.
شاگردان حضرت مسیح(علیه السلام) در آغاز دوازده تن بودند به نامهاى: پطرس، یوحنّا، متّى، یعقوب، اندریاس، فیلپس، توما، برثولما، یعقوب بن حلفى، شمعون، غیور، یهودا برادر یعقوب و یهودا اِسخریوطى.(1)
یهوداى اِسخریوطى در زمان مسیح از خاصّان و نزدیکان او و امین بیت المال بود ولى طبق شهادت عهد جدید، در بیت المال خیانت کرد و اموال فقرا را دزدید و همو بود که در خون مسیح ـ به عقیده مسیحیان ـ شرکت جست و در برابر مبلغى بسیار مختصر او را تسلیم دشمنان کرد؛ از این رو وى را از زمره شاگردان مسیح طرد کردند و شخص دیگرى را به نام «مَتِیاس» به جاى او برگزیدند.(2)
اینک به شرح گوشهاى از حالات او از کتب عهد جدید مىپردازیم. در انجیل متّى مىخوانیم:
«آن گاه یکى از آن دوازده تن که به یهوداى اسخریوطى مسمّى بود، نزد رؤساى کَهَنه رفته، گفت: مرا چند خواهید داد تا او [مسیح] را به شما تسلیم کنم؟ ایشان سى پاره نقره با وى قرار دادند» و در همین انجیل مىخوانیم: «ناگاه یهودا که یکى از آن دوازده تن بود، با جمع کثیرى با شمشیرها و چوبها از جانب رؤساى کهنه و مشایخ قوم آمدند و تسلیم کننده او به ایشان [یهودا] نشانى داده، گفت: هر که را بوسه زنم همان است او را محکم بگیرید در ساعت نزد عیسى آمده، گفت: سلام یا سیّدى!».(3)
به این ترتیب این شاگرد بی وفا، با حقّه بازى، عیسى را به قیمتى ناچیز به دست دشمنان سپرد تا او را به قتل برسانند. گرچه از باب بعد (باب 27 انجیل متّى) برمى آید که او بعداً پشیمان شد و خواست پول را پس بدهد؛ ولى دشمنان مسیح نگرفتند و گفتند: این خونبهاست و آن را در بیت المال نمىگذاریم! سپس یهودا دست به انتحار زد و خود را خفه کرد! این یک نمونه.
امّا در مورد سایر شاگردان نیز در اناجیل، مذمّتهاى شدیدى دیده مىشود، از جمله اینکه:
1. در آن شب خطرناک که عیسى به دست یهودیان گرفتار شد، همه او را رها کرده و متفرّق شدند و هر یک به نزد خاصّان خود رفتند، چنانکه انجیل یوحنّا مىگوید: «اینک ساعتى آمده که متفرّق خواهید شد هر یکى به نزد خاصّان خود و مرا تنها خواهید گذاشت».(4) در انجیل متّى نیز مىخوانیم: «در آن وقت جمیع شاگردان او را گذارده گریختند!»(5) و به این ترتیب، پیشوا و بزرگ و استاد خود را در سخت ترین وضعیّت رها کرده و از حمایت و فداکارى در راه او مضایقه کردند و گریختند.
2. درباره پطرس که از بزرگترین و مقرّبترین شاگردان مسیح است و در شب هجوم یهود نیز مقدارى ایستادگى به خرج داد، مىخوانیم: «در آن شب هنگامى که مکرّر از او پرسیدند آیا عیسى را مى شناسى؟ از ترس جان خود سه مرتبه عیسى را انکار کرد؛ حتّى بر او لعن فرستاد و قسم خورد که من اصلاً او را نمى شناسم»(6) در حالى که قبلاً مسیح به او گفته بود قبل از بانگ خروس سه مرتبه مرا انکار خواهى کرد و او در پاسخ گفته بود اگر هم کشته شوم چنین نمىکنم.(7)
با آنکه از اناجیل برمىآید که مسیح پیشتر از وضع خطرناک آینده خود و خطرهایى که از ناحیه یهود متوجّه وى مىشود به او خبر داد؛ ولى پطرس او را گرفته و گفت: «حاشا از تو اى خداوند که اینها هرگز بر تو واقع نخواهد شد. ولى عیسى به او گفت: دور شو از من اى شیطان، زیرا که باعث لغزش من مىباشى؛ زیرا نه امور الهى بلکه امور انسانى را تفکّر نمىکنى!»(8)
آیا با چنین نقاط ضعفى که در شاگردان مسیح ـ البتّه طبق شهادت اناجیل موجود ـ بوده است مىتوان باور کرد که آنها پیامبر باشند و از طرف خداوند بر آنها وحى نازل شود و مأمور هدایت مردم گردند؟! کسانى که از ترس جان خود، در سختترین لحظات هر چیز را فراموش کنند و فرار را بر قرار اختیار نمایند، یا بر پیشواى خود لعن فرستند با آنکه تمام جریان را قبلاً از پیشواى خود شنیده بودند و قول فداکارى داده بودند، چگونه صلاحیّت مقامى به آن عظمت دارند؟!
پی نوشت:
(1). «اِسخریوط» در اصل مرکّب از دو کلمه «اس» به معنى مرد و «خریوت» است که یکى از شهرهاى فلسطین بوده است.
(2). اسامى شاگردان دوازده گانه و آن که به جاى «یهودا اسخریوطى» انتخاب گردید، در کتاب مقدس، انتشارات ایلام، انگلستان، 2002 میلادی، چاپ سوم، ص 1252، (اعمال رسولان، باب اوّل) آمده است.
(3). همان، ص 1127، (انجیل متّى، باب 26، شمارههاى 47 و 48).
(4).همان، ص 1243، (انجیل یوحنّا، باب 16، شماره 32).
(5).همان، ص 1128، (انجیل متّى، باب 26، شماره 56).
(6). همان، (شمارههاى 69 ـ 75).
(7). همان، ص 1127، (شماره 35).
(8).همان، ص 1110، (باب 17).
منبع: مسیحیت در دنیای کنونی، مکارم شیرازی، ناصر، مدرسه امام علی بن ابی طالب(علیه السلام)، قم، 1390 شمسی، چاپ اول، ص 33.